روش برخورد با منابع گذشته در مورد تشیع امامی و غلات منتسب به تشیع(۴)
به قلم: خالد هورامی
ناشر كتاب التنبيه و الرد على اهل الاهواء و البدع تأليف ملطى (متوفاى ۳۷۷ ه ق)، در مقدّمه اين كتاب مىنويسد: شيعيان به برترى دادن على عليه السّلام بر ديگران اكتفا نكردند و به اين قانع نشدند كه على عليه السّلام افضل مردمان و فردى معصوم است، بلكه او را به مرتبه خدايى رساندند، به گونهاى كه بعضى از آنان گفتند: در على عليه السّلام جزء الهى حلول كرده است.[۱]
سکولاریستهای غربی که در قالب مستشرقین وارد عرصه ی قلم در میان مسلمین گشته اند با پرورش دادن این بدلیجات و اجناس تقلبی غلات به جای اصل، همیشه سعی در عمیق تر نمودن اختلافات جهت ایجاد تفرقه و جنگ میان فرق مختلف اهل قبله داشته اند. بر این اساس از روى نادانى يا تعمّد، عقايدى را كه به غلات مربوط بود، به شيعه نسبت دادهاند و در جهان غرب، با ارتباط برقرار كردن بين شيعه و يهود، «شيعه» را با نقاب غلات به صورتى كريه معرفى كردهاند. در اينجا بهعنوان مثال، نمونههايى ذكر مىشود:
۱- ولهاوزن آلمانى درباره شيعه مىنويسد: شيعه گونه جديدى از دين اسلام را كه از بدعتهاى مختار سرچشمه مىگرفت، عرضه كرد و بدين ترتيب اختلافات شيعه و سنى زيادتر شد.[۲]… چنين به نظر مىرسد كه مذهب شيعه، كه تاسيس آن به عبد الله بن سبأ نسبت داده مىشود، به يهوديان نزديكتر است تا به ايرانيها، پس منشأيى يهودى دارد، نه فارسى.[۳]
۲- گولدزيهر، مستشرق مجارستانى در كتاب العقيدة و الشريعة، اتّهامات زير را بر شيعه وارد مىسازد: همه شيعيان اعتقاد دارند كه اجسام ائمه عليهم السّلام سايه ندارند.سپس در توجيه اين سخن مىگويد: حق آناست كه اين تصورات و مانند آن در عصرى رواج يافت كه ائمه از ديدگان مخفى بودند. [۴]
(اين اعتقاد در هيچيك از كتب روايى، كلامى و تفسيرى شيعه وارد نشده است و هيچ فرد شيعى معتقد به اين عقيده نبوده و نيست. بله، ممكن است در برهههايى از تاريخ، بعضى از غلات، چنين اعتقادات مسخرهاى را رواج مىدادهاند با اين توجيه كه اجسام ائمه از نور است و لذا سايه ندارد.)
– شيعيان اعتقاد دارند كه هيچگونه جراحت و زخمى بر مهدى عليه السّلام كارگر نيست.[۵]( اين اعتقاد بعضى از غلات درباره مهدىهاى خود بوده است، نه شيعيان امامی)
سپس بعد از وارد كردن اين اتّهامات، بىانصافى را از حد گذرانده، چنين مىنويسد: بهطور يقين بايد گفت، شيعه منطقهاى بوده است كه در آن، ريشهها و ميكربهاى سخافتها و كمخردىها روييده است؛ سخافتهايى كه بر نظريه الوهيّت در اسلام پايهگذارى شده است.[۶]
اینها مثالهائی از تحریف و قیچی کاری و بی انصافی و دوری از عدالت و انحراف آشکار توسط مسلمین در حق همدیگر بود که کفار خارجی هم با دامن زدن به این توهمات سعی در تولید تفرق بیشتر و جنگ داخلی میان مسلمین و جلوگیری از اتحاد و وحدت میان مسلمین حول و حوش دارالاسلام و جماعت و آنهمه مشترکات دارند.
آیا عده ای جاهل و فریب خورده از مستی خرافات و توهمات تولید شده توسط دشمنان پنهان داخلی و دشمنان آشکار خارجی بیدار می شوند؟
[۱] التنبيه و الرد على اهل الاهواء و البدع، مقدمه ناشر، صفحه« س»
[۲] الاحزاب المعارضة السياسية الدينية فى صدر الاسلام، الخوارج و الشيعه، ص ۱۶۸٫
[۳]همان، ص ۱۷۰٫
[۴] العقيدة و الشريعه، ج ۱، ص ۲۰۵٫
[۵]همان، ج ۱، ص ۲۰۶٫
[۶]همان، ص ۲۰۷- ۲۰۶٫