ناسیونالیسم احزاب سکولار کوردی بزرگترین خطر اهل دعوت در کوردستان (۱)
به قلم: سامان(ابومحمد لیلاخی )
به جرأت میگویم ملی گرایی بزرگترین خطری است که اکنون مانعی بزرگ برای دعوت اسلامی شده است، دلیل اینکه احزاب کوردی تا حد زیادی در قلب و روح مردم ما رسوخ کرده است بخشی برمیگردد به زمان تشکیل این احزاب و اینکه این احزاب با شعار “برگرداندن حق کورد” به سمت مردم آمدند، کشته دادند و بنظرم آنچه به این محبت قوت بخشید ظلم و ستم های حاکمیت سکولار پهلوی و صدام حسین سکولار و آتاتورک سکولار و تبعیض هایی بود که در حق مردم کورد انجام میدادند.
اما این احزاب ملی گرا از زمان قاضی محمد به بعد همگی سکولار لیبرال یا سکولار چپ بوده اند و برای نوعی از دموکراسی سکولاریستی مردم مسلمان کورد را خرج کرده اند. میدانیم در اسلام سکولاریسم و دموکراسی کفر است، و سران این احزاب سکولاریسم وقتی درمیان مردم ما آمدند میدانستند مردم کورد مردمی متدین و با شرافت و باکرامت هستند، لذا نتوانستند ابتدا آن عقیده کفری و پلیدشان را علنأ آشکار کنند و در میان تبلیغ هایشان میگفتند ماهم مسلمانیم و جوانان مسلمان را میبردند در راه برادرکشی به کشتن میدادند تا اینکه کم کم به قدرت رسیدند و عقیده پلید سکولاریستی شان را آشکار کردند.
صرفنظر از مرامنامه ی احزاب سکولار دموکرات و کومله ها، عبدالله اوجالان آتئیست و کمونیست در کتاب مانیفست تمدن دموکراتیک میداند اگر مستفیمأ پیامبر خدا رامورد حمله قرار دهد موفق نمیشود، لذا به طور فریبکارانه ای از پیامبر اسلام تعریف و تمجید میکند و اینگونه کم کم عقیده کفری خودش را آشکار میکند که مشخص میشود عقیده ای به اسلام ندارد..
گرچه تاریخ این احزاب سکولار پر است از خیانت وبرادرکشی و خودفروشی، اما یادمان نرود دعوتی که اینان برای باطل خود داشته اند ما مسلمانان برای دعوت مردم به حق نداشته ایم ، اینان برای عقیده خود کشته دادند، مسئله تضاد بین اسلام و ملی گرایی در میان مردم روشن نشده بود، و بنده در این جا بصورت مختصر آنچه مهم باشد را عرض میکنم و به اذن خدا در فرصتی دیگر به ادامه مطالب می پردازیم، ابتدا میخواهم در مورد مسئله اسلام و ملی گرایی توضیحاتی اندک ارائه دهم
در اسلام دین و ملیت باهم تضاد ندارند، و خداوند ملیت ها را قرار داده است برای شناخت همدیگر، محبت به وطن ربطی به کافر و مسلمان ندارد و امری ذاتی است هرکسی این محبت را دارد.
یک “ملیت” داریم ویک “ملیت پرستی”
“دین” و “ملیت پرستی” یا ملی گرایی یا قوم پرستی، با همدیگر در تضاد هستند چرا که مسلمان خدا پرست است ملیت پرست نیست، بخاطر تعصبات قومی و قبیله ای و ملی، حکم الله و پیامبر صلی الله علیه و سلم را کنار نمیگذارد و حق را بخاطر تعصب قومی و ملیتی باطل جلوه نمیدهد، مثلا: دین به ما میگه در شهادت دادن جانب حق رو بگیرید، حالا ما نباید بخاطر تعصب قومی و ملیتی ولو پدرم یا همسایم باشه، حق رو زیر پا بذارم و این خودش ضد ارزش و ضد اخلاقه پس عقیده بر هرچیزی ارجحیت داره، قوم گرایی و ملی گرایی یا ملیت پرستی در تضاد با اسلامه و اصلا در تضاد ارزشهای اخلاقی و اجتماعیه.
اصول ملی گرایی با اصول اسلام در تضاد است، در ملی گرایی مرز جغرافیایی، نژاد و زبان عامل اتحاد و خودی بودن است،در ملی گرایی افراد داخل یک محدوه که هم نژاد و هم زبان هستند خودی و هرفردی ولو مسلمان باشد خارج از آن مرز بیگانه محسوب میشود ، در حالی که در اسلام تمام مسلمانان از هر جای دنیا یک امت واحت هستند، و مرز و جغرافیا و رنگ و نژاد و ملیت ملاک برتری نیست، در اسلام ملاک برتری فقط تقواست، در ملی گرایی یک کافر نیز میتواند حکومت کند، در اسلام هرکس راضی به قوانین غیرخدا و غیر قرآن باشد خود این کفر است.
در اسلام، ترک، عرب، فارس وکورد مسلمان برادر هم اند چه چچنی چه هندی چه آفریقایی، اما در ملی گرایی فقط کسانی که ملیت و جغرافیای یکسان دارند خودی هستند و یک مسلمان عراقی بیگانه محسوب میشود. در اسلام، ملیت مقدس نیست،یک ترک مسلمان از یک کورد کافر بهتره و یک کورد مسلمان از یک ترک کافر بهتره ، مرز وجودنداره،
چگونه انسان میتواند هم مسلمان باشد هم ملی گرا؟ هم مسلمان باشد هم سکولار؟ یا مسلمان باشد ومدعی آتش پرستی؟ اصلا مگه چنین چیزی امکان پذیر است؟