شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی حفظه الله :«السُّنة» و «أَهْلُ السُّنَّةِ» بودن و «الجَمَاعَة» و «أَهْلُ الجَمَاعَة» بودن، احکام و وظایف (۱۴)

«السُّنة» و «أَهْلُ السُّنَّةِ» بودن و «الجَمَاعَة» و «أَهْلُ الجَمَاعَة» بودن، احکام و وظایف (۱۴)

بسم الله و الحمد لله، اما بعد:

 السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید: إِنَّ مَثَلَ مَا بَعَثَنِيَ اللَّهُ بِهِ عَزَّ وَجَلَّ مِنَ الْهُدَى وَالْعِلْمِ، كَمَثَلِ غَيْثٍ أَصَابَ أَرْضًا، فَكَانَتْ مِنْهَا طَائِفَةٌ طَيِّبَةٌ، قَبِلَتِ الْمَاءَ فَأَنْبَتَتِ الْكَلَأَ وَالْعُشْبَ الْكَثِيرَ، وَكَانَ مِنْهَا أَجَادِبُ أَمْسَكَتِ الْمَاءَ، فَنَفَعَ اللَّهُ بِهَا النَّاسَ، فَشَرِبُوا مِنْهَا وَسَقَوْا وَزَرَعَوْا، وَأَصَابَ طَائِفَةً مِنْهَا أُخْرَى، إِنَّمَا هِيَ قِيعَانٌ لَا تُمْسِكُ مَاءً، وَلَا تُنْبِتُ كَلَأً، فَذَلِكَ مَثَلُ مَنْ فَقُهَ فِي دِينِ اللَّهِ، وَنَفَعَهُ بِمَا بَعَثَنِيَ اللَّهُ بِهِ، فَعَلِمَ وَعَلَّمَ، وَمَثَلُ مَنْ لَمْ يَرْفَعْ بِذَلِكَ رَأْسًا، وَلَمْ يَقْبَلْ هُدَى اللَّهِ الَّذِي أُرْسِلْتُ بِهِ.[۱] مثال هدايت و دانشی كه الله مرا با آن مبعوث گردانيده، مانند بارانی است كه بر زمين می بارد؛

  1. زمينی كه حاصلخيز باشد، آب باران را در خود جذب می كند و در نتيجه در آن علف و گياهان فراوانی می رويد.
  2. و زمينی كه سخت است، آب را بر روی خود نگه می دارد و الله مردم را از اين آب بهره مند می سازد و از اين آب می نوشند و با آن کشاورزی و آبياری می کنند.
  3. اما زمین دشت شوره زار و خشک، بارانی را که در آن می بارد، در خود نگه نمی دارد و هيچ گياهی به بار نمی آورد .

 زمين حاصلخيز، مثال کسی است که از دانش و بینش و فهم و فقه دين الله برخوردار می شود و الله او را از هدايت و دانشی که مرا با آن مبعوث کرده، بهره مند می سازد؛ لذا خود می آموزد و به ديگران نيز آموزش می دهد. اما زمين شوره زار، مثال كسی است كه به احكام و علوم دينی توجهی نمی کند و رهنمودهايی را كه از سوی الله آورده ام نمی پذيرد.

در این صورت می توانیم بر اساس این تمثیل و تشبیه ساده اما دقیق  رسول الله صلی الله علیه وسلم بگوئیم که همچون واکنش زمین در برابر آب، انسانها نیز در برابر علم شریعت سه دسته هستند و سه واکنش نشان می دهند[۲]:

  1. اهل فقه که علم و بینش و فهم و درک مسائل شریعت را به دست آورده اند
  2. حاملان و راویان قرآن و حدیث که از فقه شریعت محروم هستند اما در عوض نگهدارنده های خوبی برای آیات قرآن و هزاران حدیث رسول الله صلی الله علیه وسلم و سخنان سایر اهل العلم و فقه هستند که این علم پاک شریعت را در قلبهای خود نگهداری می کنند «فَهُمْ يَحْفَظُونَهُ حَتَّى يَأْتِيَ طَالِبٌ مُحْتَاجٌ مُتَعَطِّشٌ لِمَا عِنْدهمْ مِنَ الْعِلْم» تا اینکه تشنگان نیازمند نزدشان می آیند و آب سالم و دست نخورده و پاک را، و علم شریعت دست نخورده و پاک را، از این راویان و حاملان می گیرند و به اندازه ی توانائی و وسعت خود سود می برند. 

این دسته از حاملان ونگهدارنده های العلم زمانی که در همین حدی که هستند باقی می مانند الله تعالی به وسیله اینها به دیگران نفع می رساند و اینها با انتقال این آیات و احادیث و سخنان اهل العلم و فقه اسباب نفع رسانی به خود و دیگران می شوند؛ اما زمانی که همین دسته به دلایل مختلفی از جمله جهالت اطرافیان و نبود اهل فقه، و یا تأویل نادرست، نقش اهل فقه در تخصصهای مختلف از جمله تخصص در فقه انقلاب و قیام و جنگ مسلحانه را بازی می کنند اکثراً هم برای خودشان و هم برای سایرین اسباب فتنه و مصیبت می شوند.

امام ابن ابی العز حنفی(وفات۷۹۲ق) می گوید: اگر حاکم و امیر به غیر از اطاعت از الله دستور دهد اطاعت نمی شود و تنها در آنچه که اطاعت از الله و رسولش صلی الله علیه وسلم است اطاعت می شود، و علت لزوم اطاعت از آنها اگر چه جائر باشند و ستم کنند این است که: آنچه از مفاسد به خاطر جدائی از اطاعت و قیام بر علیه این حکام ستمکار حاصل می شود چند برابر ستمی است که توسط این حاکم انجام می شود، در حالی که الصبر بر ستم این حکام  باعث پاک شدن گناهان ما و چند برابر شدن پاداشها می شود. الله تعالی اینها را تنها به خاطر فساد اعمالمان بر ما مسلط کرده و جزاء از جنس عمل است، پس ما باید بر استغفار و توبه و اصلاح عمل خود تلاش و کوشش کنیم. الله تعالی می فرماید:

  • وَمَا أَصَابَكُمْ مِنْ مُصِيبَةٍ فَبِمَا كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ وَيَعْفُو عَنْ كَثِيرٍ (شوری/۳۰) ‏آنچه از مصائب و بلا به شما می‌رسد، به خاطر کارهائی است که خود کرده‌اید. تازه خداوند از بسیاری (از کارهای شما) گذشت می‌کند.
  • أَوَلَمَّا أَصَابَتْكُمْ مُصِيبَةٌ قَدْ أَصَبْتُمْ مِثْلَيْهَا قُلْتُمْ أَنَّى هَذَا قُلْ هُوَ مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِكُمْ (آل عمران/۱۶۵) ‏آیا هنگامی که مصیبتی (در جنگ احد) به شما دست داده است (و می‌گوئید:) این از کجا است‌؟! و حال آن که (در جنگ بدر) دو برابر آن،  (پیروزی) کسب کرده‌اید. بگو: این ( شکست خوردن و کشته‌شدن ) از ناحیه خودتان است.
  • مَا أَصَابَكَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللَّهِ وَمَا أَصَابَكَ مِنْ سَيِّئَةٍ فَمِنْ نَفْسِكَ (نساء/۷۹) آنچه از خیر و خوبی به تو می‌رسد، از الله است‌؛ و آنچه بلا و بدی به تو می‌رسد از خود تو است (و به سبب قصور و گناهی است که مرتکب شده‌ای) .
  • وَكَذَلِكَ نُوَلِّي بَعْضَ الظَّالِمِينَ بَعْضًا بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ (انعام/۱۲۹) ‏و همان گونه برخی از ستمگران را همنشین برخی دیگر می‌گردانیم، و این به خاطر اعمالی است که انجام می‌داده‌اند.

در این صورت اگر رعیت و شهروندان می خواهند از ظلم امیر و حاکم ظالم نجات پیدا کنند، خودشان ظلم را ترک کنند.[۳]

الله تعالی می فرماید: وَلِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الأَرْضِ لِيَجْزِيَ الَّذِينَ أَسَاءُوا بِمَا عَمِلُوا وَيَجْزِيَ الَّذِينَ أَحْسَنُوا بِالْحُسْنَى(نجم/۳۱) ‏هر چه در آسمانها و هر چه در زمین است، متعلق به الله است. سرانجام  الله بدکاران را در برابر کارهائی که می‌کنند کیفر می‌دهد، و نیکوکاران را در برابر کارهائی که می‌کنند به بهترین وجه پاداش عطاء می‌کند.‏ این یعنی در خیر و شر: «الجزاء من جنس العمل»:

  • اگر مومن را در جایی تنها بگذاری که انتظار یاری شدن توسط تو را دارد الله تعالی در جایی تو را تنها می گذارد که انتظار یاری شدن داری. ‏ جَزَاءً وِفَاقًا ‏(نبأ/۲۶) (این) جزائی است مناسب و موافق و سازگار؛
  • اگر رحم کنی الله هم به تو رحم می کند، اگر از حق خودت نسبت به برادر مومنت گذشت کنی الله هم از حق خودش نسبت به توگذشت می کند، إنَّ الخَيْرَ لا يَأْتي إلَّا بالخَيْرِ.[۴]
  • الله تعالی می فرماید: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِن تَنصُرُوا اللَّهَ يَنصُرْكُمْ (محمد/۷) ای مؤمنان، اگر الله را (با تبیعت از قوانین شریعتش) یاری کنید، الله شما را یاری می‌کند و گامهایتان را استوار می‌دارد.‏
  • رسول الله صلی الله علیه وسلم نیز می فرماید: مَن نَفَّسَ عن مُؤْمِنٍ كُرْبَةً مِن كُرَبِ الدُّنْيَا، نَفَّسَ اللَّهُ عنْه كُرْبَةً مِن كُرَبِ يَومِ القِيَامَةِ، وَمَن يَسَّرَ علَى مُعْسِرٍ، يَسَّرَ اللَّهُ عليه في الدُّنْيَا وَالآخِرَةِ، وَمَن سَتَرَ مُسْلِمًا، سَتَرَهُ اللَّهُ في الدُّنْيَا وَالآخِرَةِ، وَاللَّهُ في عَوْنِ العَبْدِ ما كانَ العَبْدُ في عَوْنِ أَخِيهِ[۵]. هرکس از مسلمانی غم و دل گرفتگی از غم و دلگرفتگی های دنیا دور کند، الله غم و دل گرفتگی از غم و دل گرفتگی های روز قیامت او را دور خواهد نمود، هرکس بر تنگدستی آسان بگیرد، الله بر او در دنیا و آخرت آسان می گیرد، و هرکس (عیب) مسلمانی را بپوشاند، الله ، (عیب) او را در دنیا و آخرت می پوشاند، و الله در کمک بنده است تا زمانی که بنده در کمک خواهر – برادر(دینی) خویش باشد… سایر امور فردی و اجتماعی دیگر هم همین گونه اند، اما

بحث ما سر الجماعة و حاکمیت و امر و نهی در سطح حکومتی است و اینکه چکار کنیم که الله تعالی جزای ما را با «خِلَافَةٌ عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ» بدهد؛ نگاه کن در امور حکومتی کدام عمل ما فاسد و ظالمانه است آنرا اصلاح کن اگر خواهان برداشته شدن این فساد و ظلم حکومتی و رسیدن به حکومت اسلامی بر منهاج نبوت هستی.

  • زمانی که نمی دانی طاغوتهای ۵گانه ی میان انسانها کدامها هستند و هنوز کفر به طاغوتت به عنوان مقدمه و درِ ورودی به اسلام شرعی نیست و به مسلمین و امیر الجماعه مسلمین می گوئی طاغوت این ظلم است و باید این ظلم را ترک کنی
  • زمانی که نمی دانی کافر مشرک از لحاظ شرعی کیست و به کفار اهل کتاب و مسلمین می گوئی مشرک این فساد و ظلم بزرگی است که باید اصلاح کنی و مانعی است که باید آنرا برداری، چون شما در خودشناسی و دشمنشناسی دچار اشتباه و آلودگی می کند و کسی که نه خودش را خوب بشناسد و نه دشمنانش را در هر جنگی شکست می خورد.  
  • زمانی که هنوز از دشمن شناسی شرعی و درجه بندی شرعی دشمنان باخبر نیستی و دشمن اصلی را رها کرده ای و خودت را به مسلمین مصیبت زده مشغول کرده ای این ظلم بزرگی است که باید ترکش کنی
  • زمانی که هنوز جایگاه اتحاد اسلامی و بخصوص وحدت اسلامی را نمی دانی این ظلمی است که باید اصلاحش کنی
  • زمانی که هنوز در تعریف دارالاسلام و دارالکفر و جایگاه و وظایف خودت نسبت به دارالاسلام مانده ای و جاهلانه در جبهه ی دارالکفرها بر علیه دارالاسلام قرار گرفته ای این ظلم بزرگی است که باید اصلاحش کنی.
  • –          زمانی که می گوئی اهل سنت و جماعت هستم اما در کمال تعجب هنوز نمی دانی اهل سنت بودن و اهل الجماعة بودن یعنی چه و چه وظایفی در برابر رهبریت و الجماعة داری و سالهاست بدون امام و رهبر مانده ای و کورکورانه در سناریوی دشمنان آشکار و پنهان بازی می کنی و بخصوص به بهانه های فریبنده ی قومیتی و زبانی و اقتصادی و غیره در جبهه ی احزاب سکولار ومرتد و دارودسته ی منافقین و سکولار زده ی بومی بر علیه الجماعة و دارالاسلام قرار گرفته ای این ظلم بزرگی است که باید آنرا ترک کنی،
  • زمانی که هنوز جایگاه الجماعة و اهل الجماعة بودن را نمی دانی و از فقه جهاد و انقلاب و قیام آگاهی لازم و کافی شرعی را نداری و در جنگ مسلحانه ی منتهی به الفتنه ی فرقه ها و احزاب متفرق مشارکت داری این ظلم بزرگی است که باید اصلاحش کنی و دهها ظلم اجتماعی و حکومتی دیگر که اگر اصلاح نکنی هرگز نمی توانی حاکمیت الجماعة ی کنونی را ارتقاء دهی و آنرا به حکومت اسلامی بر منهاج نبوت تکامل بخشی.

 مومنین از اواخر حکومت خلفای راشدین تا کنون در امور حکومتی و الجماعة دچار سهل انگاری و کم کاری و غفلت و حتی ظلم شده اند و به مصیبت حکومتهای بدیل اضطراری اسلامی مبتلا شده اند اگر می خواهند این ظلم در سطح حکومتی و الجماعة برداشته شود باید ضمن توبه از اشتباهات گذشته اسباب برداشتن این ظلم اجتماعی را تهیه کنند و بر این مورد تمرکز کنند.

پس مهم حرکت بر اساس اصول و ظوابط شرعی و فقه انقلاب و قیام و بخصوص حرکت از کانال الجماعة است که «وحدت فرماندهی» و «وحدت دستور» را ضمانت می کند و مسلمین را در مسیر وحدت اسلامی و قدرت و پیروزی قرار می دهد باذن الله برخلاف غیر متخصصین و عالمان نااگاه به فقه الجماعه و انقلاب و فرقه بازها که همیشه پیام آور تفرق و ذلیلی و بی ابهتی و سستی «فَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ رِيحُكُمْ» (انفال/۴۶) و هدایت جنگ مسلحانه به سمت و سوی قتال الفتنه و در نهایت شکست و وارد کردن آنهمه هزینه ی جانی و ناموسی و مالی و غیره بر مسلمین بوده اند.

در این صورت تا زمانی که رهبر الجماعة مسلمان فاسقی است و به معصیت الله دستور نداده و ما هم بدیل و جایگزینی نزدیکتر به حکومت اسلامی بر منهاج نبوت برای این ظالم فاسد و الجماعة تحت حاکمیت او نداریم و اسباب و شرایط لازم قیام و برداشتن این منکر با دست فراهم نیست، در ضمن مبارزه و روشنگری، عجولانه دست به شورشی نارس و قیامی پرهزینه و بی ثمر نمی زنیم چنانچه رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید: يَكونُ بَعْدِي أَئِمَّةٌ لا يَهْتَدُونَ بهُدَايَ، وَلَا يَسْتَنُّونَ بسُنَّتِي، وَسَيَقُومُ فيهم رِجَالٌ قُلُوبُهُمْ قُلُوبُ الشَّيَاطِينِ في جُثْمَانِ إنْسٍ، قالَ: قُلتُ: كيفَ أَصْنَعُ يا رَسولَ اللهِ، إنْ أَدْرَكْتُ ذلكَ؟ قالَ: تَسْمَعُ وَتُطِيعُ لِلأَمِيرِ، وإنْ ضُرِبَ ظَهْرُكَ، وَأُخِذَ مَالُكَ، فَاسْمَعْ وَأَطِعْ.[۶]پس از من ائمه‌ و رهبرانی خواهند آمد که بر هدایت و راهنمائی من نیستند و به سنت من عمل نمی‌کنند. در میان آنان مردانی با قلوب شیاطین در کالبد یک انسان به پا خواهند خاست. حذیفه می‌گوید: گفتم: یا رسول الله، اگر چنین زمانه‌ای را دریافتم، چه کنم؟ فرمود: از امیر حرف شنوی کرده و اطاعتش می‌کنی، گرچه بر پشتت شلاق بزند و مالت را بگیرد (باز هم حرفش را در غیر معصیت الله) گوش کن و اطاعت کن.

امام نووی دلیل این عدم خروج و قیام بر چنین مسلمان فاسق و ظالم بر الجماعة را چنین توضیح می دهد که علماء گفته اند: «فَتَكُونُ الْمَفْسَدَةُ فِي عَزْلِهِ أَكْثَرَ مِنْهَا فِي بَقَائِهِ».[۷] مفسده ای که جهت کنار زدن او به وجود می آید بیشتر از مفسده ی ناشی از ماندن اوست به عبارتی دیگر مفسده قیام و عزل حاکم جائر طی قیامها و انقلابات نارس وتوسط فرقه های متفرق که جنگشان قطعاً منجر به قتال فتنه ختم می شود بیشتر از مفسده ی باقی ماندن این حاکم بر مسند حکومت است و این حاکم اگر بر حاکمیت خود بر الجماعه ادامه دهد فسادش کمتر از فساد قیامی است که برای کنار زدن او صورت می گیرد و مفسده ی قیام بیشتر است. اما اگر بر اساس اصول و منابع شرعی، منفعت و سود قیام و نهی از منکر با دست، جهت برکناری چنین مسلمان ظالم فاسقی بیشتر بود چه؟

بر این اساس در چنین شرایطی، یکی از ویژگی های این اهل سنت و جماعت این است که: بر واجب بودن سمع و طاعة در غیر معصیت الله از رهبران دارالاسلام، و عدم جواز قیام و خروج بر علیه آنها اتفاق کرده اند:[۸]

  • حتی اگر این امیر و رهبر دارالاسلام ظالمینی فاسق هم باشند که از دایره ی اسلام خارج نشده باشند چون امام نووی شافعی از قول قاضی عیاض مالکی بیان می کند که: «أَجْمَعَ الْعُلَمَاءُ عَلَى أَنَّ الْإِمَامَةَ لَا تَنْعَقِدُ لِكَافِرٍ وَعَلَى أَنَّهُ لَوْ طَرَأَ عَلَيْهِ الْكُفْرُ انْعَزَلَ»[۹] علماء اجماع دارند که امامت و رهبریت برای کافر منعقد نمی شود و چنانچه رهبر مسلمانی هم کافر شود از مقامش عزل می گردد. ابن منذر هم می گوید: تمام اهل علم بر این امر اجماع دارند که به هیچ عنوان کافر ولایت و سرپرستی بر مسلمان ندارد[۱۰] ابن حجر هم می گوید: به اجماع مسلمین، امام و رهبر به دلیل کافر شدن از مقام خودش عزل می شود « يَنْعَزِلُ بِالْكُفْرِ إِجْمَاعًا »، در این صورت بر هر مسلمانی واجب است که به عزل این رهبر قیام کند، هر کسی به این امر مهم برخاست دارای ثواب و پاداش است و هر کسی هم که سازش کرد گناهکار می گردد و هرکسی هم که در قیام جهت عزل این رهبر ناتوان بود باید از آن زمین هجرت کند.[۱۱] تمام علمای مذاهب اسلامی بر چنین فتوائی اتفاق دارند، و احادیثی که به صبر در برابر رهبران ظالم و اهل جور دعوت می دهند در مورد رهبرانی است که ظلم و فسق آنها به کفر بواح و آشکار نرسیده باشد که برای این کفر آشکار از سوی الله دلیل و برهانی داشته باشیم «إلَّا أنْ تَرَوْا كُفْرًا بَواحًا، عِنْدَكُمْ مِنَ اللَّهِ فيه بُرْهانٌ».[۱۲]  حالا فلان الرویبضة و خطیب که در لباس مولوی و شیخ و مُلا یکی از منابر رسول الله صلی الله علیه وسلم را اشغال و غصب کرده است جهت التَّحْريشِ و تحریک مکارانه ی به شر در فتنه و اغتشاشات ۱۴۰۱ش دارالاسلام ایران که رهبریت اصلی این فتنه و اغتشاشات را کفار سکولار جهانی و احزاب سکولار و مرتد محلی در دست داشتند و برای حکومتی سکولار تلاش می کردند به عنوان یکی از مجریان جنگ روانی این «جبهه» نعره می زند که: “من موافق این هستم که حتی یک فرد لائیک بتواند حکومت را بدست بگیرد!” و یکی دیگر هم واضحتر، فلان رهبر حزب سکولار و مرتد کوردستان را به عنوان رهبر خود معرفی می کرد”  تو تابع چه عقیده و مذهبی هستی که اینگونه برخلاف قرآن و احادیث رسول الله صلی الله علیه وسلم و برخلاف اجماع تمام مذاهب اسلامی به سوی کفر و ارتداد و جاهلیت دعوت می کنی؟ أبِدَعْوى الجاهِلِيَّةِ یا مولوی و ماموستا و مُلا بَعْدَ إذْ أكْرَمَنا اللَّهُ بالإسْلامِ؟!

امام ابن نحاس(وفات۸۰۴ق) علاوه بر آنکه جنگ مسلحانه و اسلحه کشیدن بر علیه رهبر الجماعة را رد می کند جمع کردن افراد برای این گروههای اسلامی و یارگیری برای آنها و تشویق مردم برای پشتیبانی از این افراد و گروههای مسلح اسلامی را نیز رد می کند یعنی در واقع از هر کاری که منجر به تشویق و تحریک مردم در پیوستن به گروههای اسلامی متفرق شود را منع می کند و می گوید: چون این کار باعث تحریک به الفتنه و به هیجان درآوردن مردم برای انجام شر و از بین رفتن هیبت حاکم در قلب شهروندان می شود و امکان دارد چنین کاری به جری ساختن آنها به قیام بر علیه حاکم و تخریب سرزمین منجر شود.[۱۳] 

آنوقت این مولوی ها و مُلاهای دعوتگر به سوی جهنم مردم حنفی زاده وشافعی زاده ی ایران را جهت یاری به جبهه ی کفار سکولار جهانی و احزاب سکولار مرتد محلی تحریش و تحریک می کردند، و یا اسباب بازی دیگران و عروسکهای خیمه شب بازی دیگران جهت بازی با دین وجان وناموس و مال و آبروی جوانان جاهل و فریب خورده ی شافعی و حنفی مذهب ایران شده بودند. حسبنا ونعم الوکیل از اینهمه غدر و خیانت این مولوی ها و مِلاهای خائن و دین فروشِ مردم فروش.

در این زمینه مسلمین دارالاسلام ایران شاهد چندین «فتنه ی خاص» از سوی این «جبهه» ی مشترک کفار سکولار جهانی و احزاب سکولار و مرتد محلی و دارودسته ی منافقین پنهان داخلی و منافقین خارجی آشکار شده بوده است که با موفقیت مدیریت شده اند و «فتنه فراگیر و عمومی» نشده است؛ فتنه چگونه عمومی و فراگیر می شود؟

زمانی که حکام معتزلی در حال تحمیل عقاید خود بر سایر مسلمین بودند و این عقاید خود را در مواد درسی دانش آموزان نیز گنجانده بودند و دادگاههای تفتیش عقاید تشکیل داده بودند و مخالفین آنها از اهل سنت و جماعت با انواع محدودیتها و زندانها و شکنجه ها و حتی اعدام روبرو بودند و بین مردم به شدت اختلاف بر سر مسائل فکری و عقیدتی پیش آمده بود از امام احمد بن حنبل می پرسند آیا الان مردم در داخل فتنه هستند؟ امام احمد جواب می دهد: وإنْ كانَ، فإنَّما هي فتنةٌ خَاصةٌ ،فإذا وقع السَّيفُ عَمَّتِ الفتنةُ.[۱۴] اگر هم باشد، فتنه خاص است، اگر به جنگ مسلحانه کشیده شد الفتنه فراگیر و عمومی می شود. و دارالاسلام ایران جلو عمومی شدن این الفتنه ها را گرفت و با مدیریت این فتنه ها، اجازه نداد عموم مردم در آن بیافتند، چون، وَالْفِتْنَةُ إِذَا وَقَعَتْ عَجَزَ الْعُقَلَاءُ فِيهَا عَنْ دَفْعِ السُّفَهَاءِ… الفتنه زمانی که اتفاق افتاد عاقلان از دفع و دور کردن احمقها عاجز می شوند، کار فتنه همین است، وَهَذَا شَأْنُ الْفِتَنِ، همچنانکه الله تعالی می فرماید: وَاتَّقُوا فِتْنَةً لَا تُصِيبَنَّ الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْكُمْ خَاصَّةً وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ (انفال/۲۵) از فتنه ای پرهیز کنید که تنها دامنگیر کسانی نمی‌شود که از میان شما ظلم و ستم می‌کنند، و بدانید که الله دارای مجازات شدید است.‏[۱۵]

چگونه باید از این فتنه پرهیز کرد؟ علاوه بر اهل الجماعة بودن باید در این زمینه هم مثل سایر موارد با امر به قوانین شریعت الله و نهی از مخالفت با قوانین شریعت الله از وقوع چنین بلا و مصیبتی جلوگیری کرد قبل از آنکه بر اثر سهل انگاری و نظاره گر بون ما و بر اثر این جرم اجتماعی و خیانت سکوت ما این بلا و مصیبت و فتنه عمومی شود و کار از کار بگذرد و هر چه از الله دعا کنیم دعای ما قبول نشود. رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید: والَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ، لَتَأْمُرُنَّ بالْمَعْرُوفِ، ولَتَنْهَوُنَّ عَنِ المُنْكَرِ، أَوْ لَيُوشِكَنَّ اللَّه أَنْ يَبْعَثَ عَلَيْكُمْ عِقَابًا مِنْهُ، ثُمَّ تَدْعُونَهُ فَلا يُسْتَجابُ لَكُمْ.[۱۶] سوگند به ذاتی که جانم در دست اوست، یا امر به معروف و نهی از منکر می کنيد، یا بيم آن می رود که به زودی الله عذابی از سوی خود بر شما فرود آورد و آنگاه او را به فرياد می خوانيد اما دعای تان قبول نمی شود. و زمانی که الفتنه (در مکانی) اتفاق می افتد کسی از آلوده شدن به آن سالم نمی ماند مگر کسی که الله از او محافظت و نگهداری کند. وَإِذَا وَقَعَتِ الْفِتْنَةُ لَمْ يَسْلَمْ مِنَ التَّلَوُّثِ بِهَا إِلَّا مَنْ عَصَمَهُ اللَّهُ.[۱۷]

ام المومنین زینب رضی الله عنها از رسول الله صلی الله علیه وسلم می پرسد آیا ما نابود می شویم در حالی که در میان ما صالحینی وجود دارند؟ رسول الله صلی الله علیه وسلم پاسخ می دهد: نَعَمْ إذَا كَثُرَ الخَبَثُ. [۱۸] بله، زماني که پلیدی و پستی زياد شود. اگر پستی و پلیدی این کفار سکولار جهانی و احزاب سکولار و مرتد محلی و دارودسته ی منافقین و سکولار زده های بومی را که در افکار و سخنان و رفتار اطرافیانت می بینی زیاد شود و به موقع جلو این پلیدی گرفته نشود باید مثل تمام سرزمینهای اسلامی اشغال شده توسط این کفار سکولار داخلی و خارجی منتظر تکمیل طرح اندلسی کردن منطقه ی خودمان و الفتنه ای عمومی و نابودی باشیم، هر چند فتنه ی فراگیر جنگ روانی و سرد آنها و زمرمه های طرح اندلسی کردن آنها به عنوان پیش قراول، بسیاری از مسلمین و خانواده ها را آلوده و فاسد کرده است.

  • یکی دیگر از دلایل این اتفاق بر شنیدن و اطاعت کردن از این رهبر ظالم بر الجماعه  این است که الجماعة ی واحدی بهتر از این هم نباشد که جایگزین این جماعت ناقص ظالم فاسق اهل بدعت شود و ما را یک قدم به خِلَافَةٌ عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ نزدیکتر کند.

 در این صورت به قول امام نووی ضمن بیان منکرات حاکمان اهل بدعت و ظالم: «وَأَمَّا الْخُرُوجُ عَلَيْهِمْ وَقِتَالُهُمْ فَحَرَامٌ بِإِجْمَاعِ الْمُسْلِمِينَ وَإِنْ كَانُوا فَسَقَةً ظَالِمِينَ ».[۱۹] حتی اگر فاسقهایی ظالم باشند قیام و جنگ مسلحانه بر علیه آنها به اجماع مسلمین حرام است.

چون با قیام، این جماعت به مرحله یا مراحلی بالاتر ارتقاء پیدا نمی کند؛ و با متزلزل شدن یا از بین رفتن این جماعت فاسق ظالم:

  1. یا جماعت مثل شاهیگری عثمانی به کلی ازبین می رود و عذاب تفرق جایگزین می شود، در حالی که: لا دَفْعُ أَخَفِّ الضَّرَرَيْنِ بِتَحْصِيلِ أَعْظَمِ الضَّرَرَيْنِ. از بین بردن یک ضرر کوچک که منجر به ایجاد ضرر بزرگتر می گردد صحیح نیست.
  2. یا جماعتی بدتر از این می آید .که در هر دو حالت می توانیم بگوئیم: جایز نیست برداشتن شری با شری بدتر از آن، بلکه باید شر و بدی با چیزی برداشته و پاک شود که این شر را به کلی پاک کند و از بین ببرد یا اینکه این شر را کم کند؛ اما برداشتن شر و بدی با شری بزرگتر و بیشتر به اجماع مسلمین جایز نیست. [۲۰]

امام ابن القيم (وفات۷۵۱ق) می گوید: رسول الله صلی الله علیه وسلم واجب بودن انکار منکر را برای امتش وضع کرد تا با انکار منکر معروفی به دست بیاید که الله و رسولش صلی الله علیه وسلم چنین معروفی را دوست دارند؛ اگر انکار این منکر موجب پدید آمدن منکری بدتر از آن شود، و نزد الله و رسولش صلی الله علیه وسلم زيان بخش تر و منفورتر باشد در این صورت انکار چنین منکری شایسته نیست، هر چند الله از چنین منکری بدش بیاید و متنفر باشد و از کسانی که این منکر را نیز انجام می دهند بیزار باشد. [۲۱]

در همین اغتشاشات اخیر دارالاسلام ایران دسته هائی از دارودسته ی منافقین و الرویبضة که در قالب خطبای مساجد و حتی مدیران مدارس دینی، سربازی از سربازان جنگ روانی کفار سکولار جهانی و احزاب سکولار و مرتد محلی شده بودند، آشکارا مردم را به اغتشاش و نافرمانی مدنی و آشوب و هرج و مرج طلبی، مکارانه تحریک و التَّحْريش می کردند آنهم برای چه؟ برای تغییر الجماعة و دارالاسلام به دارالکفری بر اساس کفر سکولاریسم و دموکراسی سکولاریستها. 

قاعده ی تمام اصولی ها و اهل فقه در برابر چنین جرم آشکار و مشارک در آن چیست؟ «ما أدَّى إلى الحرامٍ فَهوَ حرامٌ» یا « كلُّ وسيلةٍ أدت إلى حرامٍ فهي حرامٌ» هر چیزی یا وسیله ای که به کارگیری آن منجر به انجام حرامی شود چنین وسیله ای حرام است.  مشارکت در راهپیمائی که منجر به کفر سکولاریسم و توهین به الله و رسولش صلی الله علیه وسلم و توهین به شعائر اسلامی چون حجاب شود حرام است و شخص به ظاهر مسلمانی هم که در این راهپیمائی و اغتشاشی که در آن به الله و آیاتش و شعائر اسلامی توهین می شود مشارکت کند به همه ثابت می کند که یکی از دارودسته ی منافقین است و یکی از همین جبهه ی کفر است؛ الله تعالی می فرماید:وَقَدْ نَزَّلَ عَلَيْكُمْ فِي الْكِتَابِ أَنْ إِذَا سَمِعْتُمْ آيَاتِ اللَّهِ يُكْفَرُ بِهَا وَيُسْتَهْزَأُ بِهَا فَلَا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ حَتَّىٰ يَخُوضُوا فِي حَدِيثٍ غَيْرِهِ ۚ إِنَّكُمْ إِذًا مِّثْلُهُمْ ۗ إِنَّ اللَّهَ جَامِعُ الْمُنَافِقِينَ وَالْكَافِرِينَ فِي جَهَنَّمَ جَمِيعًا (نساء/۱۴۰) الله در کتاب (قرآن، این حکم را) بر شما نازل کرده است که چون شنیدید به آیات خدا کفر ورزیده می‌شود و آیات  الله به بازیچه گرفته می‌شود، با چنین کسانی منشینید تا آن گاه که به سخن دیگری بپردازند. بیگمان در این صورت (که با ایشان همنشین می‌شوید و به مسخره کردنهای آنان گوش می‌دهید) شما هم مثل آنان خواهید بود. شک نیست که خداوند منافقان و کافران را همگی در جهنم جمع می کند.‏

زمانی که حکم الله را در ممنوعیت همنشینی با چنین موجوداتی را شنیدی اگر جزو کفار سکولار و یکی از دارودسته ی منافقین نیستی نه در جنگ روانی و نه در اغتشاشات خیابانی و مسلحانه ی آنها مشارکت نکن؛ در جمع آنها ماندی و حتی سکوت هم کرده باشی یا تماشاچی باشی باز یکی از آنها هستی.

  • مشارکت در راهپیمائی که منجر به تولید جامعه ای سکولار و دموکراسی خواه شود که در آن با پشتوانه ی قانون اساسی هر زن و دختری آزاد است و می تواند فاحشه گری و تن فروشی و زنا کند و پدر و برادر و اطرافیان با رضایت به چنین قانونی به چنین جرمی رضایت داده اند عین دیوثی گری است و حرام است.
  • –          مشارکت در راهپیمائی که منجر به تغییر الجماعه و دارالاسلام مسلمین به کفر سکولاریسم و دموکراسی سکولاریستها شود که در آن قوانین شریعت الله تعالی هیچ اعتباری ندارند و در عوض همجنس بازها و ازدواج با حیوانات و حتی ازدواج با محارم آزاد و قانونی است چنین مشارکتی حرام است.

خطیب نامحترم، هزاران بار از زبان دیگران شنیده ای یا در کتب دیده ای و بعضی اوقات خودت هم مثل طوطی تکرار کرده ای که فروش اسلحه برای کشتن به ناحق یک انسان حرام است؛ فروختن انگور برای تولید خمر حرام است و صدها مورد از این دست را نام برده ای؛ چرا حرام است؟ چون مشارکت در قتل و تولید این مفاسد است؛ آیا مشارکت زبانی و رسانه ای تو و مشارکت سایر فریب خورده ها و هرزه های سکولار در این اغتشاشات جهت تعویض دارالاسلام به دارالکفر و حاکم کردن قوانین کفری سکولاریستی کفر بواح و آشکار و اعلان جنگ آشکار با قوانین شریعت الله و الجماعة مومنین و دارالاسلام نیست؟

” لَعَنَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فِي الْخَمْرِ عَشَرَةً: عَاصِرَهَا، وَمُعْتَصِرَهَا، وشاربَها، وَحَامِلَهَا، وَالْمَحْمُولَةَ إليه، وَسَاقِيَهَا، وَبَائِعَهَا، وآكلَ ثمنِها، والمشتريَ لها، والمشترَى له.[۲۲] رسول  الله  صلى  الله  عليه  وسلم  ده نفر را در مورد مشروبات  الکلی لعنت کرد: فردی که عصاره انگور  را به قصد شراب بگیرد، فردی که عصاره شراب برای او  گرفته می شود، فردی که آن را می نوشد، فردی که آن را حمل  می کند، فردی که برای او حمل می شود، فردی که آن را به دیگران ارائه  می دهد، فردی که آن را می فروشد، فردی که پول آن را دریافت  می کند، فردی که آن را خریداری می کند، و فردی که برای او خریداری  می شود.

این ۹ نفر تنها به خاطر کمک کردن به فردی که خمر و مست کننده ها و مواد مخدر را مصرف می کند مورد لعن و نفرین رسول الله صلی الله علیه وسلم قرار گرفته اند در حالی که مصرف مست کننده ها تا زمانی که آنرا حرام بدانند گناه کبیره است نه کفر بواح، حالا کسی که با زبان و تبلیغ و رسانه و یا مشارکت عملی و یا با هر وسلیه ای برای کفر بواح سکولاریسم و برای ضربه زدن به الجماعة و دارالاسلام مسلمین جهت حاکم کردن کفار سکولار جهانی و مرتدین سکولار محلی مشارکت می کند باید چه وضعی داشته باشد؟

بارها و به کرات شنیده ایم که زنا حرام است و هر مقدمه سازی و چیزی که شخص را به زنا نزدیک کند یا منجر به این شود که شخص دچار زنا شود نیز حرام است؛ آیا مشارکت در فتنه و اغتشاشاتی که رهبریت آن در دست کفار سکولار جهانی و احزاب سکولار و مرتد محلی است و با تبلیغ برای سکولاریسم و لیبرالیسم و دموکراسی اصل الجماعة و قوانین شریعت الله تعالی و دارالاسلام را هدف گرفته اند کفر بواح و حرام نیست؟

برای اهل فقه و فهم واضح و روشن است که حتی انجام یک مباح و یک نافله که منجر به ترک یک واجب و فریضه شود ممنوع است. یعنی اقامه ی نماز نافله و مستحب شب که منجر به بیدار نشدن شخص و ترک نماز صبح شود صحیح نیست؛ حالا مشارکت زبانی و رسانه ای و روانی یا حضوری در راهپیمائی و اغتشاشات و جنگ مسلحانه ای که منجر به حاکم شدن قوانین کفری سکولاریستها (مشرکین/ احزاب) بر مومنین شود حرام و کفر بواح نیست؟ 

الله تعالی به مومنین امر می کند: وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ (مائده/۲) و در امور گناه و (مواردی  که منجر به) ظلم و ستمگری (- می شوند-) بایکدیگر همکاری نکنید؛ آیا جرم و گناه و ظلمی بالاتر از همکاری با کفار اصلی و مرتدین محلی و دارودسته ی منافقین بومی و یاری رساندن به کفار و مرتدین جهت کنار زدن قوانین شریعت الله و حاکم کردن قوانین کفری و نابودی دارالاسلام و تشکیل دارالکفر وجود دارد؟

  • یا با آنهمه خون و مال و هزینه هائی که شده جماعتی مثل همین تولید می شود که در هر سه حالت قیام و جنگ با این جماعت ظالم فاسق حرام است و «فَتَكُونُ الْمَفْسَدَةُ فِي عَزْلِهِ أَكْثَرَ مِنْهَا فِي بَقَائِهِ».

سُبْحَانَكَ اللَّهُمَّ وَبِحَمْدِكَ، لاَ إِلَهَ إِلاَّ أَنْتَ، أَسْتَغْفِرُكَ وَأَتُوبُ إِلَيْكَ

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته


[۱] مسلم۲۲۸۲/ بخاری۷۹ / أحمد ( ۴ \ ۳۹۹ )

[۲] شرح مسلم للنووي، ۱۵/۴۷-۴۸٫  / قال الأمام النووي – رحمه الله-: ” أَمَّا مَعَانِي الْحَدِيث وَمَقْصُوده فَهُوَ تَمْثِيل الْهُدَى الَّذِي جَاءَ بِهِ – صَلَّى اللَّه عَلَيْهِ وَسَلَّمَ- بِالْغَيْثِ, وَمَعْنَاهُ أَنَّ الْأَرْض ثَلَاثَة أَنْوَاع, وَكَذَلِكَ النَّاس. فَالنَّوْع الْأَوَّل مِن الْأَرْض يَنْتَفِع بِالْمَطَرِ، فَيَحْيَى بَعْد أَنْ كَانَ مَيِّتًا, وَيُنْبِتُ الْكَلأ, فَتَنْتَفِعُ بِهَا النَّاس، وَالدَّوَابّ، وَالزَّرْع، وَغَيْرهَا, وَكَذَا النَّوْع الأوَّل مِن النَّاس, يَبْلُغُهُ الْهُدَى وَالْعِلْم فَيَحْفَظُهُ فَيَحْيَا قَلْبه, وَيَعْمَلُ بِهِ, وَيُعَلِّمُهُ غَيْره, فَيَنْتَفِعُ وَيَنْفَعُ. وَالنَّوْع الثَّانِي مِن الأرْض مَا لَا تَقْبَلُ الِانْتِفَاع فِي نَفْسهَا, لَكِنْ فِيهَا فَائِدَة, وَهِيَ إِمْسَاك الْمَاء لِغَيْرِهَا, فَيَنْتَفِعُ بِهَا النَّاس وَالدَّوَابّ, وَكَذَا النَّوْع الثَّانِي مِن النَّاس, لَهُمْ قُلُوب حَافِظَة, لَكِنْ لَيْسَتْ لَهُمْ أَفْهَام ثَاقِبَة, وَلا رُسُوخَ لَهُمْ فِي الْعَقْل يَسْتَنْبِطُونَ بِهِ الْمَعَانِي وَالأحْكَام, وَلَيْسَ عِنْدهمْ اِجْتِهَادٌ فِي الطَّاعَة وَالْعَمَل بِهِ, فَهُمْ يَحْفَظُونَهُ حَتَّى يَأْتِيَ طَالِبٌ مُحْتَاجٌ مُتَعَطِّشٌ لِمَا عِنْدهمْ مِن الْعِلْم, أَهْل لِلنَّفْعِ وَالِانْتِفَاع, فَيَأْخُذهُ مِنْهُمْ, فَيَنْتَفِع بِهِ, فَهَؤُلاءِ نَفَعُوا بِمَا بَلَغَهُمْ. وَالنَّوْع الثَّالِث مِن الأرْض السِّبَاخ الَّتِي لا تُنْبِتُ وَنَحْوهَا, فَهِيَ لا تَنْتَفِعُ بِالْمَاءِ, وَلا تُمْسِكُهُ لِيَنْتَفِعَ بِهَا غَيْرهَا, وَكَذَا النَّوْعُ الثَّالِثُ مِن النَّاس, لَيْسَتْ لَهُمْ قُلُوب حَافِظَة, وَلا أَفْهَام وَاعِيَة, فَإِذَا سَمِعُوا الْعِلْم لا يَنْتَفِعُونَ بِهِ, وَلا يَحْفَظُونَهُ لِنَفْعِ غَيْرهمْ. وَاَللَّه أَعْلَم

[۳]  شرح العقيدة الطحاوية لابن أبي  العز الحنفي ج ۲ ص ۱۳۵

[۴]  مسلم۱۰۵۲ / بخاری ۲۸۴۲

[۵]  مسلم ۲۶۹۹ / شعيب الأرناؤوط ، تخريج المسند لشعيب۷۷۰۱- ۷۹۴۲ / الألباني، صحيح الترمذي۱۹۳۰-۱۴۲۵ – صحيح أبي داود ۴۹۴۶- صحيح الترمذي ۲۹۴۵- صحيح ابن ماجه ا۱۸۵- صحيح الجامع ۶۵۷۷

[۶] مسلم۱۸۴۷ قُلتُ: يا رَسولَ اللهِ، إنَّا كُنَّا بشَرٍّ، فَجَاءَ اللَّهُ بخَيْرٍ، فَنَحْنُ فِيهِ، فَهلْ مِن وَرَاءِ هذا الخَيْرِ شَرٌّ؟ قالَ: نَعَمْ، قُلتُ: هلْ وَرَاءَ ذلكَ الشَّرِّ خَيْرٌ؟ قالَ: نَعَمْ، قُلتُ: فَهلْ وَرَاءَ ذلكَ الخَيْرِ شَرٌّ؟ قالَ: نَعَمْ، قُلتُ: كيفَ؟ قالَ: يَكونُ بَعْدِي أَئِمَّةٌ لا يَهْتَدُونَ بهُدَايَ، وَلَا يَسْتَنُّونَ بسُنَّتِي، وَسَيَقُومُ فيهم رِجَالٌ قُلُوبُهُمْ قُلُوبُ الشَّيَاطِينِ في جُثْمَانِ إنْسٍ، قالَ: قُلتُ: كيفَ أَصْنَعُ يا رَسولَ اللهِ، إنْ أَدْرَكْتُ ذلكَ؟ قالَ: تَسْمَعُ وَتُطِيعُ لِلأَمِيرِ، وإنْ ضُرِبَ ظَهْرُكَ، وَأُخِذَ مَالُكَ، فَاسْمَعْ وَأَطِعْ.

[۷]  يحيي بن شرف أبو زكريا النووي (۱۴۱۶ هـ/ ۱۹۹۶م). شرح النووي على صحيح مسلم كتاب الإمارة باب وجوب طاعة الأمراء في غير معصية وتحريمها في المعصية، حديث رقم: (۱۸۴۰). دار الخير. ص. ۵۳۹ و۵۴۰٫

[۸] ابن رجب الحنبلي (۱۴۲۲ هـ/ ۲۰۰۱م). جامع العلوم والحكم ج۲ الحديث رقم: (۲۸). مؤسسة الرسالة. ص. ۱۰۹ إلى ۱۱۲٫

[۹]النووي، أبو زكريا، شرح النووي على مسلم ج ۱۲ ص ۲۲۹

[۱۰]  ابن القيم، أحكام أهل الذِّمَّة (۲/ ۷۸۷) نقله عنه إنَّه قد “أجمع كلُّ مَن يُحفَظ عنه مِن أهل العلم أنَّ الكافر لا ولايةَ له على المسلم بِحال

[۱۱]  ابن حجر عسقلانی، فتح الباري” (۱۳/ ۱۲۳). إنَّ الإمام “ينعزل بالكفر إجماعًا، فيَجِب على كلِّ مسلمٍ القيامُ في ذلك، فمَن قوي على ذلك فله الثَّواب، ومَن داهن فعليه الإثم، ومن عَجز وجبَتْ عليه الهجرةُ من تلك الأرض

[۱۲] رواه البخاري (۷۰۵۵) ومسلم (۱۸۴۰).

[۱۳]  الموازين لابن النحاس، ص ۴۳/ ليس لأحدٍ أن يمنع السلطانَ بالقهر باليد، ولا أن يُشهِر عليه سلاحًا، أو يجمع له أعوانًا؛ لأن ذلك تحريك للفتن، وتهييج للشر، وإذهاب لهيبة السلطان من قلوب الرعية، وربما أدَّى ذلك إلى تجرُّئِهم على الخروج عليه وتخريب البلاد.

[۱۴] السنة لأبي بكر الخلال، ج ۱ ص ۱۳۲- ۱۳۳ رقم ۸۹

[۱۵] ابن تیمیه، منهاج السنة النبوية، ج ۴ ص ۳۱۵- ۳۱۶

[۱۶] الترمذي، سنن الترمذي ۲۱۶۹ / البغوي، شرح السنة ۷/۳۵۷ /  آلبانی صحيح الترمذي ۲۱۶۹- صحيح الجامع ۷۰۷۰- هداية الرواة ۵۰۶۸

[۱۷]  ابن تیمیه، منهاج السنة النبوية ج ۴ ص ۳۴۳

[۱۸]  بخاری ۷۰۵۹- ۳۵۹۸-۳۳۴۶ -۷۱۳۵ / مسلم ۲۸۸۰

[۱۹] يحيي بن شرف أبو زكريا النووي (۱۴۱۶ هـ/ ۱۹۹۶م). شرح النووي على صحيح مسلم كتاب الإمارة باب وجوب طاعة الأمراء في غير معصية وتحريمها في المعصية، حديث رقم: (۱۸۳۴). دار الخير. ص. ۵۳۶٫/ وَمَعْنَى الْحَدِيثِ لَا تُنَازِعُوا وُلَاةَ الْأُمُورَ فِي وِلَايَتِهِمْ وَلَا تَعْتَرِضُوا عَلَيْهِمْ إِلَّا أَنْ تَرَوْا مِنْهُمْ مُنْكَرًا مُحَقَّقًا تَعْلَمُونَهُ مِنْ قَوَاعِدِ الْإِسْلَامِ فَإِذَا رَأَيْتُمْ ذَلِكَ فَأَنْكِرُوهُ عَلَيْهِمْ وَقُولُوا بِالْحَقِّ حَيْثُ مَا كُنْتُمْ وَأَمَّا الْخُرُوجُ عَلَيْهِمْ وَقِتَالُهُمْ فَحَرَامٌ بِإِجْمَاعِ الْمُسْلِمِينَ وَإِنْ كَانُوا فَسَقَةً ظَالِمِينَ وَقَدْ تَظَاهَرَتِ الْأَحَادِيثُ بِمَعْنَى مَا ذَكَرْتُهُ وَأَجْمَعَ أَهْلُ السُّنَّةِ أَنَّهُ لَا يَنْعَزِلُ السُّلْطَانُ بِالْفِسْقِ وَأَمَّا الْوَجْهُ الْمَذْكُورُ فِي كُتُبِ الْفِقْهِ لِبَعْضِ أَصْحَابِنَا أَنَّهُ يَنْعَزِلُ وَحُكِيَ عَنِ الْمُعْتَزِلَةِ أَيْضًا فَغَلَطٌ مِنْ قَائِلِهِ مُخَالِفٌ لِلْإِجْمَاعِ قَالَ الْعُلَمَاءُ وَسَبَبُ عَدَمِ انْعِزَالِهِ وَتَحْرِيمِ الْخُرُوجِ عَلَيْهِ مَا يَتَرَتَّبُ عَلَى ذَلِكَ مِنَ الْفِتَنِ وَإِرَاقَةِ الدِّمَاءِ وَفَسَادِ ذَاتِ الْبَيْنِ فَتَكُونُ الْمَفْسَدَةُ فِي عَزْلِهِ أَكْثَرَ مِنْهَا فِي بَقَائِهِ قَالَ الْقَاضِي عِيَاضٌ أَجْمَعَ الْعُلَمَاءُ عَلَى أَنَّ الْإِمَامَةَ لَا تَنْعَقِدُ لِكَافِرٍ وَعَلَى أَنَّهُ لَوْ طَرَأَ عَلَيْهِ الْكُفْرُ انْعَزَلَ قَالَ وَكَذَا لَوْ تَرَكَ إِقَامَةَ الصَّلَوَاتِ وَالدُّعَاءَ إِلَيْهَا قَالَ وَكَذَلِكَ عِنْدَ جُمْهُورِهِمُ الْبِدْعَةُ قَالَ وَقَالَ بَعْضُ الْبَصْرِيِّينَ تَنْعَقِدُ لَهُ وَتُسْتَدَامُ لَهُ لِأَنَّهُ مُتَأَوِّلٌ قَالَ الْقَاضِي فَلَوْ طَرَأَ عَلَيْهِ كُفْرٌ وَتَغْيِيرٌ لِلشَّرْعِ أَوْ بِدْعَةٌ خَرَجَ عَنْ حُكْمِ الْوِلَايَةِ وَسَقَطَتْ طَاعَتُهُ وَوَجَبَ عَلَى الْمُسْلِمِينَ الْقِيَامُ عَلَيْهِ وَخَلْعُهُ وَنَصْبُ إِمَامٍ عَادِلٍ إِنْ أَمْكَنَهُمْ ذَلِكَ فَإِنْ لَمْ يَقَعْ ذَلِكَ إِلَّا لِطَائِفَةٍ وَجَبَ عَلَيْهِمُ الْقِيَامُ بِخَلْعِ الْكَافِرِ وَلَا يَجِبُ فِي الْمُبْتَدِعِ إِلَّا إِذَا ظَنُّوا الْقُدْرَةَ عَلَيْهِ فَإِنْ تَحَقَّقُوا الْعَجْزَ لَمْ يَجِبِ الْقِيَامُ وَلْيُهَاجِرِ الْمُسْلِمُ عَنْ أَرْضِهِ إِلَى غَيْرِهَا وَيَفِرَّ بِدِينِهِ

[۲۰] ابن باز، مجموع المقالات والفتاوى (۸/۲۰۴)/ أنه لا يجوز إزالة الشر بما هو أشر منه؛ بل يجب درء الشر بما يزيله أو يخففه، أما درء الشر بشر أكثر فلا يجوز بإجماع المسلمين.

[۲۱] ابن قیم، أعلام الموقعين، ج ۳ ص ۴

[۲۲]  الهيتمي المكي، الزواجر عن اقتراف الكبائر۲/۱۵۷ / الألباني، هداية الرواة ۲۷۰۷ /

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *