شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی حفظه الله :چون اهل سنت ایران دارای حزب و تشکیلاتی مثل احزاب سکولار نبوده اند…

«السُّنة» و «أَهْلُ السُّنَّةِ» بودن و «الجَمَاعَة» و «أَهْلُ الجَمَاعَة» بودن، احکام و وظایف (پاسخ به سوالات)

س۲۰: چون اهل سنت ایران دارای حزب و تشکیلاتی مثل احزاب سکولار نبوده اند این احزاب سکولار به راحتی توانسته اند با سوء استفاده از احساسات قومیتی یا با بهانه کردن مشکلات اقتصادی و تفکرات مبارزاتی جوانان اهل سنت این جوانان را فریب داده و به سوی خودشان بکشانند و جذب تشکیلات و سازمانهای انحرافی سیاسی خود کنند. بعضی از علما معتقد به تعدد احزاب و تکثر گرائی هستند و گفته اند برای جلوگیری از این کار احزاب سکولار خود اهل سنت هم باید دارای احزاب خاص خودشان باشند و این جوانان را به خود جذب کنند. مشکل این تفکر کجاست؟ تازه، در ایران هم تشکیل حزب مشکلی ندارد و قانونی است.

ج: چون در بحث «دارالاسلام و دارالکفر، احکام و وظایف» به تفصیل و مستند در مورد « حزب، حزب سالاری و احزاب در دارالاسلام و دارالکفر» و حرام بودن تحزب و فرقه سازی و حزب بازی در اسلام صحبت شده در اینجا به صورت مختصر عرض کنم که لازم بود بعد از اصطلاح اهل سنت اصطلاح اهل جماعت را نیز اضافه می کردید که پاسخ به سوالتان است.

اهل جماعت شدن یعنی پرهیز از تفرق و حزب بازی؛ حزب سازی یکی از صفات سکولاریستهاست که الله تعالی یکی دیگر از نامهای سکولاریستها یا مشرکین را «احزاب» می اورد. یعنی سکولاریستها در طول تاریخ هرگز یک حزب نبوده و نخواهند بود. به همین دلیل الله تعالی ما را از آلوده شدن به این صفت سکولاریستها نهی می کند و امر می کند: مُنِیبِینَ إِلَیْهِ وَاتَّقُوهُ وَأَقِیمُوا الصَّلَاةَ وَلَا تَکُونُوا مِنَ الْمُشْرِکِینَ ‏(روم/۳۱) به سوی خدا برگشته، و از او پرهیز کنید، و نماز را برپای دارید، و از زمره سکولاریستها (مشرکان) نگردید .‏ مِنَ الَّذِینَ فَرَّقُوا دِینَهُمْ وَکَانُوا شِیَعاً کُلُّ حِزْبٍ بِمَا لَدَیْهِمْ فَرِحُونَ (روم/۳۲)‏ از آن کسانی که دین خود را پراکنده و بخش بخش کرده‌اند و به دسته‌ها و گروههای گوناگونی تقسیم شده‌اند. هر حزبی هم از روش و آنچه که دارد خرسند و خوشحال است.‏

با استناد به سخنان ام المومنین ام سلمه رضی الله عنها که فرمود: إِنَّ نَبِيَّكُمْ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَدْ بَرِئَ مِمَّنْ فَرَّقَ دِينَهُ وَاحْتَزَبَ.[۱] پیامبرتان  صلی الله علیه وسلم بریء است از آنکه دینش را فرقه فرقه کرده و حزب گرایی کند، تحزب در دین و فرقه سازی در دین به حاکمیت و الجماعة و رهبریت دارالاسلام بر می گردد و اولین حزب سازان و فرقه سازها و اهل بدعت همین خوارج «اهل بغی» بر حاکمیت و الجماعة زمان عثمانبن عفان  بودند.

متأسفانه و برخلاف دیدگاه شما و به دلیل جهل حنفی ها و شافعی ها و سایر فرقه ها به اصطلاح «اهل جماعت» در منابع فقهی اسلامی، ما شاهد فرقه های مختلف و تشکیلات مختلف و متعدد مسلح و غیر مسلح در ایران و بخصوص در میان بلوچها و کوردها هستیم که به عنوان یک مانع و آفت در دامن زدن به تفرق بیشتر میان مسلمین و جلوگیری از اهل جماعت شدن این مذاهب عمل می کنند که اکثراً توسط احزاب سکولار و مرتد و یا مومنین جاهل به منهج اهل سنت و جماعت و بخصوص دارودسته ی منافقین و ضرار سازها مدیریت و اداره می شوند و دارودسته ی منافقین قطعاً تحت هیچ شرایطی با میل و اراده ی خود دست از ضرار سازی و فرقه سازی و حزب بازی برنمی دارند و اهل اتحاد یا وحدت و حتی بر اساس مذهبی که ادعایش را دارند اهل جماعت هم نمی شوند و تنها با قدرت نظامی و حکومتی مدیریت و محدود و منقبض می شوند.

اینکه در دارالاسلام ایران یا امارت اسلامی افغانستان یا سایر سرزمینهایی که مثل بخشهائی از یمن و سومالی و مالی و بورکینافاسو آزاد شده اند و منکرات و بدعتهایی در میان آنها وجود دارد دلیل بر مجاز بودن انجام این منکرات و بدعتها توسط اهل سنت و جماعت نیست؛ در حکومت بدیل اضطراری اسلامی حاکم بر دارالاسلام و جماعت ایران هم مثل تمام حکومتهای بدیل اضطراری اسلامی تاریخ اسلام منکرات و بدعتهای مختلفی وجود دارند که باید بر اساس منهج صحیح امر به معروف و نهی از منکر با دست یا زبان یا قلب با آنها مبارزه شود و برداشته شوند، حزب سازی منکر و بدعتی است که باید توسط متخصصین و اولی الامر امور حقوقی و از کانال شرعی آن برداشته شود نه اینکه به رسمیت شناخته شود و در انجام این منکر به موجود بودن آن استناد شود.

الله تعالی ما را از حزب بازی نهی کرده و رسولش صلی الله علیه و سلم امر کرده که «اهل جماعت» شویم : تَلْزَمُ جَمَاعَةَ الْمُسْلِمِينَ وَإِمَامَهُمْ، با جماعت مسلمانان و امام شان باش. و حتی اگر مسلمین دارای جماعت و امام و رهبری واحد نبودند: فَإِنْ لَمْ يَكُنْ لَهُمْ جَمَاعَةٌ وَلَا إِمَامٌ، باید از تمام این فرقه سازها و حزب بازها دوری و کناره گیری کرد: فَاعْتَزِلْ تِلْكَ الْفِرَقَ كُلَّهَا[۲]. یعنی در اسلام هیچ راهی برای حزب بازی و فرقه بازی و ضرار سازی وجود ندارد.

مساله ای در مورد حج پیش آمد و ابن عباس حدیث رسولش صلی الله علیه وسلم را به مومنین اطراف خودش گفت، اما آنها گفتند ابوبکر و عمر چنین کردند و نهی کردند. ابن عباس می گوید: أُرَاهُمْ سَيَهْلِكُونَ، أَقُولُ: قَالَ النَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ وَيَقُولُونَ: نَهَى أَبُو بَكْرٍ وَعُمَرُ. [۳]می بینم که آنها به زودی هلاک میشوند. زیرا من میگویم که نبی صلی الله علیه وسلم چنین فرمود، و آنها (در مقابل) می گویند: ابوبکر و عمر از این عمل نهی کردند. یا با لفظ: یوشِكُ أَنْ تَنْزِلَ عَلَیكُمْ حِجَارَةٌ مِنْ السَّمَاءِ، أَقُولُ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیهِ وَسَلَّمَ وَتَقُولُونَ: قَالَ أَبُو بَكْرٍ وَعُمَرُ.[۴] نزدیک است از آسمان بر شما سنگ فرود آید، می گویم رسول‌الله صلی الله علیه وسلم گفت و شما می گوئید: ابوبکر و عمر گفت؟!

الان در این زمینه ی خاص اهل جماعت شدن و پرهیز از فرقه بازی و حزب سازی به شما گفته می شود الله تعالی و رسولش صلی الله علیه وسلم و تمام اصحاب رسول الله صلی الله علیه وسلم و تمام مذاهب معروف به اهل سنت چنین گفته اند آنوقت شما می گوئید فلان خطیب یا مولوی این زمان چنین گفت؟ منزلت و جایگاه کدام یک جهت عمل بالاتر است، اگر جزو مومنین هستی؟

درست است که در این جاهلیت مدرن بسیاری از منکرات مثل حزب سازی مُد و عادی شده اند و قرار نیست اگر کفار سکولار و احزاب سکولار و مرتد و بومی و دارودسته ی منافقین و سکولارزده های داخلی جهت ضربه زدن به مومنین و دارالاسلام و جماعت مومنین افکاری را ارائه دادند یا کاری را انجام دادند ما قدم به قدم جاپای آنها بگذاریم و از آنها تقلید کنیم، مثلاً: اگر حزب ساختند، ما هم حزب بسازیم، اگر فاحشه خانه ساختند ما هم فاحشه خانه بسازیم و غیره؛ ما مکلف به تبعیت از منابع و منهج صحیح و شرعی خود هستیم و راه، بدیل و جایگزین صحیح «اهل جماعت» شدن است نه اهل فرقه بازی و تفرق و حزب سازی، زمانی که اهل جماعت شدی در تمام تخصصها و فعالیتهای اجتماعی و مدنی و اقتصادی و فرهنگی و غیره می توانی  در حکومت بدیل اضطراری اسلامی ایران بر اساس تخصص و توانائی که داری از یکی از شوراها یا اتحادیه های صنفی یا نهادهای مردم نهاد و مراکز و موسسات مختلف استفاده کنی.


[۱]  احمد بن حنبل، الجامع في العلل ومعرفة الرجال، ۳۳۴ / (۵۴۸/۲ رقم: ۳۵۹۷) قال: حدثنا مؤمل، قال: حدثنا حماد بن زيد قال: حدثنا أيوب، قال: سمعت الحسن يقول: شهدتهم يوم تراموا بالحصى، في أمر عثمان، حتى جعلت أنظر، فما أرى أديم السماء من الرَهَج، فسمعت كلام امرأة من بعض الحجر، فقيل لي: هذه أم المؤمنين، فسمعتها تقول: (ان نبيكم صلى لله عليه وسلم، قد برئ ممن فرق دينه واحتزب.

[۲] متفق علیه / أخرجه البخاري ۳۶۰۶ / ومسلم ۱۸۴۷/ وابن ماجه/ صحيح الجامع ۲۹۹۴

[۳] أحمد (۱/ ۳۳۷)/ ابن القيم،  زاد المعاد (۲/ ۲۰۶)/ ابن عثيمين، مجموع فتاوى ابن عثيمين ۴۵۷/۲۷

[۴] ابن القيم، زاد المعاد (۲/ ۱۹۵)/ ابن عثيمين، الصحوة الإسلامية لابن عثيمين:۲۴-

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *