شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی حفظه الله :«السُّنة» و «أَهْلُ السُّنَّةِ» بودن و «الجَمَاعَة» و «أَهْلُ الجَمَاعَة» بودن، احکام و وظایف (۱۷)

«السُّنة» و «أَهْلُ السُّنَّةِ» بودن و «الجَمَاعَة» و «أَهْلُ الجَمَاعَة» بودن، احکام و وظایف (۱۷)

 بسم الله و الحمد لله، اما بعد:

 السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

الان وقتش است که مومنین از خود بپرسند جهت جلوگیری از تولید الفتنه و یا اگر تولید شده بود جهت مواظبت از افتادن در الفتنه چه باید کرد؟ باید چهار قدم مهم برداریم:

  1. در همان قدم اول ابتدا از تمام فتنه ها به الله پناه می بریم چنانچه رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید: «تَعَوَّذُوا بِاللهِ مِنَ الْفِتَنِ، مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ»[۱] از جملگی فتنه‌ها، خواه آشکار باشد، خواه پنهان به الله پناه ببرید؛ و بعد: با چنگ زدن به قرآن و احادیث صحیح، اهل سنت و اهل جماعت شویم.

اهل جماعت شدن یعنی دوری از فرقه ها و حتی در صورت ضرورت بیرون رفتن از مکان تحت تسلط فرقه ها جهت محفوظ شدن از شر این فرقه ها یا شری که بر اثر این جنگ الفتنه میان این فرقه ها و حاکمیت ظالم پیش می آید، مثل جنایاتی که در واقعه ی الحرّه در مدینه توسط سپاهیان بنی امیه اتفاق افتاد یا مثل جنایاتی که فرقه ها و احزاب ۷گانه ی حنفی و هشت گانه ی شیعه در کابل و سایر مناطق در همین چند سال گذشته در افغانستان به وجود آوردند. شخص به هر حال نباید در چنین مکانی در امور عمومی دخالت کند،[۲] باید از مکان تحت تسلط و یا تجمع این فرقه ها در صورت لزوم دور شود حتی اگر به منزلش  یا کوه [۳]و بیابان یا شهر و دیار دیگری پناه ببرد و خودش را به عبادت مشغول کند که رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید: الْعِبَادَةُ فِي الْهَرْجِ كَهِجْرَةٍ إِلَيَّ.[۴] عبادت در هرج و مرج،مانند هجرت به سوی من است.

امام نووی می گوید: مراد از هرج در اینجا فتنه و آشفتگی امور مردم است و سبب فضیلت زیاد عبادت در این زمان این است که مردم از آن غافل اند و جز افراد کمی به آن نمی پردازند.[۵]

 کسانی که در چنین موقعیتی می افتند مستضعفین دارای عذری هستند که در حالت ضرورت قرار گرفته اند و مجبور شده هایی هستند که هیچ چاره و راه حلی جهت گریز از این مکان و وضع پیش آمده ندارند که ممکن است یک روز طول بکشد یا برای مدتها ادامه داشته باشد و این عزیزان را کلاً به گوشه گیری و عزلت بکشاند. پناه می بریم به الله از چنین فتنه ای. اکثر طریقتهای صوفیانه در چنین موقعیتهایی و متناسب با چنین حالاتی تولید شدند و بعدها که این حالتها از بین رفت در حاکمیتها و الجماعة مسلمین و حکومتهای بدیل اضطراری اسلامی نیز نفوذ کرده و به حیات خود تا کنون ادامه داده اند.

  • زمانی که این مرحله ی پناه بردن به الله از تمام فتنه ها و چنگ زدن به قرآن و احادیث صحیح، اهل سنت و اهل جماعت شدن را پاس کردیم و پشت سر گذاشتیم باید بدانیم که جهت پرهیز از این الفتنه ها، قدم دوم، مشورت و اطاعت از «أُولِي الْأَمْرِ» در هر امری متعلق به صلح و آرامش و یا متعلق به جنگ و ترس و ناامنی و کلاً در تمام اموری است که در آن می مانیم و نیاز به روشنگری داریم و اینهم یکی از موارد اهل جماعت شدن است.

الله تعالی می فرماید: وَإِذَا جَاءهُمْ أَمْرٌ مِّنَ الأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُواْ بِهِ وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَى أُوْلِی الأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِینَ یَسْتَنبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَلَوْلاَ فَضْلُ اللّهِ عَلَیْکُمْ وَرَحْمَتُهُ لاَتَّبَعْتُمُ الشَّیْطَانَ إِلاَّ قَلِیلاً ‏(نساء/۸۳) و هنگامی که کاری که موجب نترسیدن یا ترسیدن است به آنان (دارودسته ی منافقین) می‌رسد، آن را (میان مردم) پخش و پراکنده می‌کنند. اگر این گونه افراد، سخن گفتن در این‌باره را به پیامبر و صاحبان و متخصصین امر واگذار کنند آنچه لازم است از آن درک و فهم می‌نمایند. اگر فضل و رحمت الله شما را در بر نمی‌گرفت (و شما را به اطاعت از خود و پیامبرش، و برگشت امور به پیامبر و متخصصین امر هدایت نمی‌کرد) جز اندکی از شما همه از شیطان پیروی می‌کردید.‏

  •  قدم سوم طلب بخشش و استغفار از الله و به دنبال آن توبه صادقانه و دوری از گناهانی است که منجر به این فتنه ها شده « اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ» (هود/۵۲) نیز باید صورت بگیرد: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحًا عَسَى رَبُّكُمْ أَنْ يُكَفِّرَ عَنْكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَيُدْخِلَكُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ(تحریم/۸) ‏ای مؤمنان ! به سوی الله برگردید و توبه خالصانه‌ای بکنید، شاید پروردگارتان گناهانتان را محو نماید و بزداید، و شما را به باغهای بهشتی داخل گرداند که از زیر (کاخها و درختان) آن رودبارها روان است.

 شخص چنان توبه ای بکند که دیگر دور این جرم مشارکت در الفتنه و قتال الفتنه و ترک سنت و جدائی از الجماعة را قلعه ای مستحکم بسازد که ورود به آن ممکن نباشد و از جرمی که کرده پشیمان شود و اراده کند که دیگر هرگز به این جرم ترک سنت برنگردد و اگر در زمان ارتکاب این جرم مشارکت در فرقه ها حق الناسی را ضایع کرده است به اندازه ی توان خود آنرا بازپرداخت کند و در کنار این به اسلحه ی دعا متوسل شود. الله تعالی می فرماید: ادْعُوا رَبَّكُمْ تَضَرُّعًا وَخُفْيَةً إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ * وَلَا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلَاحِهَا وَادْعُوهُ خَوْفًا وَطَمَعًا إِنَّ رَحْمَتَ اللَّهِ قَرِيبٌ مِنَ الْمُحْسِنِينَ (اعراف/۵۵-۵۶) ‏پروردگارِ خود را فروتنانه و پنهانی به کمک بخواهید، او تجاوزکاران را دوست نمی‌دارد .‏ ‏در زمین بعد از اصلاح آن فساد و تباهی مکنید. و خدا را بیمناکانه و امیدوارانه به فریاد خوانید. بیگمان رحمت الله به نیکوکاران نزدیک است. (پس نیکوکار باشید تا دعای شما پذیرفته گردد و رحمت خدا شامل شما شود).‏ بخصوص خواندن دعا در قنوت در آخرین رکعت تمام نمازهای فرض پنج گانه، یا حداقل در آخرین رکعت نمازهای مغرب و صبح در هنگام وجود الفتنه در حالت خاص یا عام آن در میان مسلمین.

به دنبال حوادث رجیع و بئر معونه در سال چهارم هجری که کفار سکولار غدارانه چند نفر از حافضان و قاریان قرآن را به قتل رساندند[۶] و این الفتنه ای خاص برای الجماعة مومنین محسوب می شود ابن عباس می گوید: رسول الله یك ماه پیاپی در نمازهای ظهر، عصر، مغرب، عشاء وصبح، قنوت خواند؛ این طور که هرگاه «سمع الله لـمن حمده» را می‌گفت، در رکعت آخر، بر قبائلی از بنی سُليم از جمله قبیله‌های رِعْلٍ وذَكْوَانٍ وعَصِيّة دعای بد می‌کرد و آنها را لعن می کرد وکسانی که در پشت سر ایشان بودند، بر دعای رسول الله صلی الله علیه وسلم آمین می‌گفتند.[۷]

ادامه خواندن  شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی حفظه الله :«السُّنة» و «أَهْلُ السُّنَّةِ» بودن و «الجَمَاعَة» و «أَهْلُ الجَمَاعَة» بودن، احکام و وظایف (۱۷)

 شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی حفظه الله :«السُّنة» و «أَهْلُ السُّنَّةِ» بودن و «الجَمَاعَة» و «أَهْلُ الجَمَاعَة» بودن، احکام و وظایف (۱۶)

«السُّنة» و «أَهْلُ السُّنَّةِ» بودن و «الجَمَاعَة» و «أَهْلُ الجَمَاعَة» بودن، احکام و وظایف (۱۶)

 بسم الله و الحمد لله، اما بعد:

 السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

زمانی که الله تعالی امر می کند: وَإِنْ طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا فَإِنْ بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَى الْأُخْرَى فَقَاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي حَتَّى تَفِيءَ إِلَى أَمْرِ اللَّهِ (حجرات/ ۹) ‏هرگاه دو گروه از مؤمنان با هم به جنگ پرداختند، در میان آنان صلح برقرار سازید. اگر یکی از آنان در حق دیگری سرکشی و بغی و ستم کند، با آن دسته‌ای که سرکشی و بغی و ستم می‌کند بجنگید تا زمانی که به سوی اطاعت از فرمان الله برمی‌گردد و حکم او را پذیرا می‌شود.

و زمانی که رسول الله صلی الله و سلم می فرماید:اُنْصُرْ أَخَاكَ ظَالِمًا أَوْ مَظْلُومًا فَقَالَ رَجُلٌ يَا رَسُولَ اللَّهِ أَنْصُرُهُ إِذَا كَانَ مَظْلُومًا أَفَرَأَيْتَ إِذَا كَانَ ظَالِمًا كَيْفَ أَنْصُرُهُ قَالَ تَحْجُزُهُ أَوْ تَمْنَعُهُ مِنْ الظُّلْمِ فَإِنَّ ذَلِكَ نَصْرُه .[۱] برادرات را ظالم باشد یا مظلوم، یاری کن و او را تنها نگذار. مردی گفت: زمانی که مظلوم باشد با دفع ظلم از وی، او را یاری می کنم؛ اما وقتی ظالم باشد و در حق دیگری تعدی و تجاوز کرده باشد، چگونه او را یاری کنم؟ رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود: او را از ظلم کردن به دیگران منع کن؛ یاری وی همین است.

و زمانی که رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید: مَنْ رَأَى مِنْكُمْ مُنْكَرًا فَلْيُغَيِّرْهُ بِيَدِهِ فَإِنْ لَمْ يَسْتَطِعْ فَبِلِسَانِهِ فَإِنْ لَمْ يَسْتَطِعْ فَبِقَلْبِهِ وَذَلِكَ أَضْعَفُ الْإِيمَانِ.[۲] هرکس از شما منکری را مشاهده نمود، با دستش، تغییر دهد. اگر توانایی آنرا نداشت، با زبانش تغییر دهد. و اگر این را هم نتوانست، با قلبش، تغییر دهد (مبارزه منفی کند) و این، ضعیف‌ترین مرحله‌ی ایمان است. جنگ با متجاوزین سرکش اهل بغی و یاری رساندن به برادر مسلمان صاحب حق انکار منکر با دست است.

اگر مسلمان اینگونه و به این شکل در حالت عادی و در حالت ضرروت مجبور به کشتن مسلمان دیگری شود کار حرامی انجام نداده است بلکه به حکم و دستور الله عمل کرده است و سایر مسلمین هم باید چنین مسلمانی را در تطبیق قانون و شریعت الله یاری دهند؛ در اینجا مشخص است که شخص مسلمان به چه جرمی با او جنگ می شود و به چه جرمی هم کشته می شود. هم جرم مشخص و معلوم است و هم راه دفع این جرم هم مشروع.

حالا زمانی پیش می آید که چند گروه اهل تأویل با هم درگیر می شوند که با بینه و دلیلی شرعی صریح و آشکار نمی توانیم تشخیص بدهیم که حق کدام است و باطل کدام است؟ این جنگ، قتال فتنه است. رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید: وَالَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ لَيَأْتِيَنَّ عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ لَا يَدْرِي الْقَاتِلُ فِي أَيِّ شَيْءٍ قَتَلَ، وَلَا يَدْرِي الْمَقْتُولُ عَلَى أَيِّ شَيْءٍ قُتِلَ.[۳] سوگند به کسی كه جانم در دست او است، زمانی بر مردم می آید كه قاتل نمی داند چرا می کشد و مقتول نمی داند چرا كشته می شود؛ امام نووی می گوید: اینکه قاتل و مقتول از اهل جهنم باشند بر کسی صدق می کند که دارای تأویل نباشد.[۴]

بعضی اوقات اتفاق می افتد که نزد هر دو گروه، حق و باطل نزدیک به هم است وهم در حق بودن و هم در باطل بودن نزدیک به هم هستند، و مصلحت واضح و روشن و برجسته ای در یاری رساندن حقِ یکی از طرفین بر باطلِ گروه دومی وجود ندارد، و ممکن است شخص بر اثر شک و گمان، باطل گروه اول را بر حق گروه دومی یاری برساند؛ این حالت معمولاً یکی از شکلها و انواع جنگ مسلحانه ی منتهی به الفتنه است؛ بسیار اتفاق می افتد که در دوران گذار انقلابی و خلاء قدرت وعصر انقلابات در سرزمینی مسئول حکومتی ظالم است و کسی یا گروهی هم که بر علیه او قیام کرده و می جنگد نیز ظالم و متجاوزی است مثل خودش و امور بین این حاکم و این قیام کننده در حق و باطل نزدیک به هم است، در چنین موردی از امام مالک سوال شد: اگر کسی بر علیه حاکم و والی قیام کرد و قصد داشت او را با دستش برکنار کند آیا بر ما واجب است که از چنین حاکم و والی در برابر این قیام کننده دفاع کنیم؟ امام مالک گفت: اگر این حاکم و والی مثل عمر بن عبدالعزیز بود، بله؛ اما چیز دیگری بود، نه؛ و این حاکم را رها کنید و آنچه از او می خواهند، الله از یک ظالمی به وسیله ی یک ظالم دیگری انتقام می گیرد و به دنبال آن از هر دوی این ظالمین انتقام می گیرد. [۵] این همان شرطی است که امثال اسماعیلی در جنگ با گروه اهل بغی در کنار امام عادل بیان می کنند.

جهاد شرعی جنگی است بر اساس مبانی و منابع و اصول شرعی اسلامی و به اصطلاح فی سبیل الله تعالی است « فَأَمَّا مَنْ ابْتَغَى وَجْهَ اللَّهِ، وَأَطَاعَ الْإِمَامَ، وَأَنْفَقَ الْكَرِيمَةَ، وَيَاسَرَ الشَّرِيكَ، وَاجْتَنَبَ الْفَسَادَ، فَإِنَّ نَوْمَهُ وَ نَبَهَهُ أَجْرٌ كُلُّهُ »[۶] کسی که به خاطر رضایت خدا بجنگد و از امام و رهبر اطاعت کند و بهترین چیز را انفاق کند (أنفق الکریمة: جان گرانبها را انفاق کن) و با شریک به نیکی معامله کند و از فساد  بپرهیزد همانا خواب و بیداری اش همه اجر و پاداش است؛ و غایت و هدف آن هم «مَنْ قَاتَلَ لِتَكُونَ كَلِمَةُ اللهِ هِيَ الْعُلْيَا، فَهُوَ فِي سَبِيلِ اللهِ»[۷]یعنی در نهایت دین الله و قانون شریعت الله و حقی که الله در شریعتش گفته حق است یاری و پشتیبانی می شود و برتری می یابد؛ از رسول الله صلى الله عليه وسلم درباره ی مردی پرسيده شد که از روی شجاعت، از روی تعصب يا از روی ريا و خودنمايی می جنگد. اینکه کداميک در راه الله است؟ فرمود: «مَنْ قَاتَلَ لِتَكُونَ كَلِمَةُ الله هِيَ الْعُلْيَا، فَهُوَ فِي سَبِيلِ الله»کسی که برای اعلای کلمه ی الله (و سرافرازی دينش) بجنگد، در راه الله است، اما اگر جنگی به خاطر مسائل نژادی و ریاء و تکبر و سایر امور غیر شرعی باشد « وَأَمَّا مَنْ غَزَا فَخْرًا وَرِيَاءً وَسُمْعَةً، وَعَصَى الْإِمَامَ، وَأَفْسَدَ فِي الْأَرْضِ، فَإِنَّهُ لَمْ يَرْجِعْ بِالْكَفَافِ»[۸] و اما کسی که به خاطر فخر و ریا و شهرت بجنگد و از رهبر نافرمانی کند و در زمین فساد کند ثواب جهاد را به دست نخواهد آورد؛ چنین جنگی که « وَعَصَى الْإِمَامَ، وَأَفْسَدَ فِي الْأَرْضِ» است یکی از انواع جنگ مسلحانه ی منجر به الفتنه است که مومنین باید از چنین جنگیدنی دوری کنند. 

رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید:

ادامه خواندن  شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی حفظه الله :«السُّنة» و «أَهْلُ السُّنَّةِ» بودن و «الجَمَاعَة» و «أَهْلُ الجَمَاعَة» بودن، احکام و وظایف (۱۶)

 شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی حفظه الله :«السُّنة» و «أَهْلُ السُّنَّةِ» بودن و «الجَمَاعَة» و «أَهْلُ الجَمَاعَة» بودن، احکام و وظایف (۱۵)

«السُّنة» و «أَهْلُ السُّنَّةِ» بودن و «الجَمَاعَة» و «أَهْلُ الجَمَاعَة» بودن، احکام و وظایف (۱۵)

 بسم الله و الحمد لله، اما بعد:

 السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

یکی از مشکلات جنبش بیداری اسلامی یکی دو قرن اخیر- از الجزائر و نیجریه و غرب اسلامی بگیر تا شرق اسلامی و اندونزی و مالزی و غیره – این است که اکثریت «رهبران میدانی» دعوت و جهاد میان فرقه های معروف به اهل سنت خارج از طبقه ی اهل فقه و مُلاها و شیوخی بوده اند که به صورت سنتی بر مفاهیم اهل سنت و جماعت آگاهی داشته باشند، اکثراً یا معلمین و کارمندان و نظامیان حکومتی بوده اند و یا تحصیلات آکادمیک دانشگاهی غیر از فقه اسلامی داشته اند و داشته های آنها در دعوت و جهاد بیشتر بر اثر مطالعات شخصی و نیاز روز آنها بوده است به همین دلیل  بدون آنکه بخواهند، افکار مختلفی غیر از منهج اهل سنت و جماعت وارد منهج دعوت و جهاد آنها شده است و این عزیزان دارای اشتباهات بیشتری به نسبت اهل دعوت و جهاد در قرون گذشته چون عبدالله بن مبارک و شافعی و حنبل و حنفی و مالک و سجاد و جعفر صادق و غیره هستند.

البته نفوذ افکار مختلف در منهج اهل سنت امر جدیدی نیست، امام نووی می گوید که در کتب فقه بعضی از شافعی ها آمده است که حاکم به خاطر فسق غیر مکفره عزل می شود اما این سخن از سوی معتزله به مذهب شافعی سرایت کرده و مخالف با اجماع اهل سنت است و تنها بر علیه حاکمی که کفر بواح و صریحی انجام داده باشد قیام می شود. دلیل این مخالف و حرام بودن قیام علیه حاکم جائر و ستمگر اهل فسق را نیز بیان می کند:  مَا يَتَرَتَّبُ عَلَى ذَلِكَ مِنَ الْفِتَنِ وَإِرَاقَةِ الدِّمَاءِ وَفَسَادِ ذَاتِ الْبَيْنِ فَتَكُونُ الْمَفْسَدَةُ فِي عَزْلِهِ أَكْثَرَ مِنْهَا فِي بَقَائِهِ.[۱] آنچه به خاطر قیام بر علیه این حاکم مسلمان جائر و کنار زدن آن از فتنه ها و ریخته شدن خونها و فساد میان مسلمین به وجود می آید مفسده اش بیشتر از ماندن چنین حاکم مسلمان جائری است.  یعنی این حاکم اهل فسق و جائر بد است اما آنچه جایگزین این می شود بدتر است، به همین دلیل این بدی که وجود دارد را جهت پرهیز از بدتر تحمل می کنیم. حالا اگر آنچه که جایگزین شد بهتر بود چه؟ هر تولدی دارای مرحله ای گذار از درد و اذیت و آزار و خونریزی است؛ اگر انقلاب و قیام مثل تولد یک نوزاد در مسیر صحیح آن قرار گرفته باشد مبارک است اما اگر در مسیر تولید فتنه و تبدیل شدن آن به قتال الفتنه و جنگ مسلحانه منتهی به فتنه و هرج و مرج قرار بگیرد نامبارک و مذموم است و باید از آن پرهیز شود. اینجاست که به مساله ی امر به معروف و نهی از منکر در سطح حکومتی می رسیم.

قاعده و اصل برخورد با منکرات در هر سطحی این سخن رسول الله صلی الله علیه وسلم است که می فرماید:

  1. مَن رَأَى مِنكُم مُنْكَرًا فَلْيُغَيِّرْهُ بيَدِهِ، هر کس از شما منکری را دید آن را با دست تغییر بدهد،
  2. ۲-     فإنْ لَمْ يَسْتَطِعْ فَبِلِسانِهِ، اگر با دست نتوانست با زبان آن را تغییر بدهد،
  3. ۳-     فإنْ لَمْ يَسْتَطِعْ فَبِقَلْبِهِ، وذلكَ أضْعَفُ الإيمانِ[۲]. اگر با زبان نتوانست با قلبش آنرا تغییر دهد، این ضعیف‏ترین مرحله‏ی ایمان است.

این امر به معروف و نهی از منکر به عنوان یکی از محافظت کننده های ایمان، بر مسلمین جهت حمایت از شریعت اسلام واجب شده است، که هم در قالب فردی انجام می شود و هم به صورت گروهی و در قالب «امت»ی واحد که باز قالب فردی به نحوی از سوی قالب «امت» تغذیه و مدیرت وهدایت می شود.

ادامه خواندن  شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی حفظه الله :«السُّنة» و «أَهْلُ السُّنَّةِ» بودن و «الجَمَاعَة» و «أَهْلُ الجَمَاعَة» بودن، احکام و وظایف (۱۵)

بیعت یک جماعت جهادی در پیشاور با طالبان پاکستان بر هجرت و جهاد

جماعت دیگری به فرمانده ای قاری محترم سیف الله ضرار از ولایت پیشاور شهر پیشاور به دست مفتی ابومنصور عاصم (مفتی نورولی محسود) امیر تحریک طالبان پاکستان به هجرت و جهاد بیعت کردند و به تمام لوائح و ضوابط تحریک طالبان پاکستان پایبند باشند. الحمدللہ علیٰ ذالک

کشته شدن بیش از ۷۳ تن و زخمی شدن ۱۲۴ تن از مرتدین پیاده نظام سومالی با یک عملیات استشهادی الشباب

کشته شدن بیش از ۷۳ تن و زخمی شدن ۱۲۴ تن از مرتدین پیاده نظام سومالی با یک عملیات استشهادی الشباب

ناتو و آمریکا و بخصوص حکومت سکولار و مرتد ترکیه چندین دهه است که با تولید مزدوران در حال دامن زدن به جنگ داخلی و ویران کردن کشور سومالی هستند.

مردم مسلمان و مجاهد سومالی به صورت هفتگی و حتی روزانه این مزدوران داخلی و اربابان اشغالگر آنها را روانه جهنم می کنند.

در تازه ترین عملیات استشهادی که توسط یکی از مجاهدین استشهادی الشباب بر مقر فرماندهی کل نیروهای پیاده در نزدیکی مقر وزارت دفاع در مرکز پایتخت سومالی مگاديشو انجام شد، بیش از ۷۳ تن از نیروهای پیاده دولت دست نشانده و مرتد سومالی کشته و ۱۲۴ تن دیگر زخمی شدند.

بر اساس بیانیه رهبری نظامی حركة الشباب المجاهدين این عملیات یک گردان کامل از نیروهای متشکل از ۲۵۰ سرباز را هدف قرار داد که در خط و صف صبگاهی بودند و تنها تعداد کمی از آنها زنده ماندند.

ولله الحمد والمنه

کفر به طاغوت در دنیای امروز ما

کفر به طاغوت در دنیای امروز ما

به قلم: مولوی رخشانی/ زاهدان

در هر کجای قران و سنت صحیح اسمی از طاغوت آمده بود یعنی کافر. پس به زبانی ساده کفر به طاغوت یعنی کفر به کفار.

 بعد از شیطان، این طاغوتها یا کفار میان انسانها تا روز قیامت ۵ گروه هستند : ۱-الَّذِينَ هَادُوا [یهودی ها] ۲- وَالصَّابِئِينَ[مندائی ها و ستاره پرستان]۳-  وَالنَّصَارَىٰ[مسیحی ها] ۴-  وَالْمَجُوسَ [زرتشتی ها]۵- وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا[سکولاریستها] (حج/۱۷) و دسته ی مرتدین:مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ (مائده/۵۴) هستند که باید به آنها کفر بکنیم و مرتدین هم  معمولاً بعد از ارتداد به یکی از «کفار۵گانه» ی اصلی ملحق می شوند.

در اینجا کفر به طاغوت در زمان رسول الله صلی الله علیه وسلم با کفر به طاغوت در زمان ما و تا روز قیامت هیچ فرقی ندارد و هر کسی که ابتدا به تمام این کفار کفر نکند و از قوانین و برنامه های انها دوری نکند به اجماع مسلمین چنین شخصی وارد دایره ی اسلام نشده است.

شبهه ای که برای عده ای از مسلمین تولید شده است و عده ی زیادی از مسلمین را دارای عذر به جهل کرده است این است که هنوز نمی دانند معادل امروزی الَّذِينَ أَشْرَكُوا یا مشرکین همان عبارت سکولاریستها است و سکولاریستهای امروزین همان مشرکین در ادبیات قرآنی هستند به همین دلیل مسلمین زیادی مرتکب جهل و اشتباه شده اند.

در اینجا هر کسی که «بداند و آگاه باشد» که تمام الَّذِينَ أَشْرَكُوا یا مشرکین یا احزاب یا به زبان امروزین سکولاریستها کافر هستند مثل یهود و نصارا و مجوس و صابئین، اما با این حال آنها را کافر نداند چنین شخصی اصلاً وارد دایره ی اسلام نشده است هر چند نماز و روزه و حج و … را نیز انجام دهد.

در دنیا ما هر کسی را شهادتین بر زبان بیاورد و نماز بخواند جزو مسلمین محسوب می کنیم و مثل سایر مسلمین با او معامله می کنیم هر چند احتمال دارد در قلب کافری سکولار باشد که تنها ادای مسلمین را در عباداتی در می آورد اما در قیامت چنین شخصی جزو همان کفار سکولار محسوب می شود.
در دنیا علاوه بر کفر به این کفار از جمله سکولاریستها باید از خود سکولاریستها نیز برائت و بیزاری و دوری شود. در حالی که تنها از عقاید سایر کفار بیزاری می شود نه از خود آنها. به همین دلیل در دنیای امروز باید از :

  1. حکومتهای سکولار ۲- قوانین سکولاریستی آنها ۳- دادگاههای کفار سکولار ۴- دموکراسی سکولاریستها ۵- پارلمان سکولاریستها ۶- خود سکولاریسم و سکولاریستها ۷-  تمام احزاب سکولار۸- تمام احزاب به ظاهر اسلامگرا که در واقع جزو دارودسته ی منافقین و سکولار زده ها هستند و در نظام و پارلمان سکولاریستها مشارکت دارند ۹- تمام مولوی ها و ملاها و شیوخ و اخوندهایی که عمدا و به میل خودشان برای احزاب سکولار و نظام سکولاریستی تبلیغ می کنند ۱۰- تمام اعضای مسلح و غیر مسلح احزاب سکولار و حکومتهای سکولار

هر کسی هم جزو یکی از این احزاب سکولار باشد و بخواهد مسلمان شود ابتدا باید به تمام این سکولاریستها و احزاب کافر سکولار و نظامهای سکولاریستی کفر کند و از این سکولاریستها (مشرکین) برائت و بیزاری و دوری جوید و بعد با لفظ شهادتین وارد اسلام شود و این اسلام خودش را نیز با نماز خواندن نشان می دهد.

آگاه باشیم که شهادتین آوردن و نماز خواندن و حج کردن و سایر عبادات افراد سکولار برایشان فایده ای ندارد اگر از این احزاب سکولار و نظامهای سکولار برائت نکرده باشند و از انها فاصله نگرفته باشند. بارك الله فیكم.

عبدالسلام ضعیف سفیر امارت اسلامی افغانستان در زمان ملا محند عمر: هیچ عالم دینی مخالف آموزش دختران نیست

عبدالسلام ضعیف سفیر امارت اسلامی افغانستان در زمان ملا محند عمر: هیچ عالم دینی مخالف آموزش دختران نیست

مولوی عبدالسلام ضعیف، سفیر امارت اسلامی در زمان عمر ثالث در اسلام‌آباد که هم اکنون هیچ مقام و منصبی را نپذیرفته و مشغول کار آموزشی و فرهنگی در بخش خصوصی است می‌گوید که هیچ عالم دین در سراسر جهان مخالف آموزش بانوان در کشور نیست.

مولوی عبدالسلام ضعیف  بر حل مساله آموزش تاکید می‌کند و از امارت اسلامی می‌خواهد تا در این باره تصمیم جدی بگیرید.

سفیر امارت اسلامی عمر ثالث در اسلام‌آباد در این باره گفت: «تاهنوز عالمان جهان به حرمت این مساله یا منع آن چیزی نگفته‌اند، آدم در تقابل با عالمان قرار می‌گیرد این مساله باید حل شود، هرقدر زودتر که امکان دارد حل شود.»

صور من عمالة الحكومة السعودية للسکولاریین 

صور من عمالة الحكومة السعودية للسکولاریین 

الحمد لله، والصلاة والسلام على رسول الله.

أما بعد…

فكلما استعرت نار هذه الحرب العالمية بين الإسلام والسکولاریین؛ عجز العملاء عن إخفاء نفاقهم وعمالتهم، وأظهروا المزيد مما كانوا يُبطنون، حتَّى يتميّز الصفَّان إلى فسطاطين؛ فسطاط إيمانٍ لا نفاق فيه، وفسطاط نفاقٍ لا إيمان فيه، {ليحيى من حيَّ عن بيّنة ويهلك من هلك عن بيّنة}.

وقد أعلنت جميع حكومات العمالة في بلاد المسلمين انضمامها إلى فسطاط الكفر في هذه الحرب.

وكان للحكومة السعودية والحكومة الباكستانية نصيب الأسد من ذلك، وبذلا لهذه الحرب ما لم تبذله أمريكا نفسها، وأعلنت هذه الحكومات العميلة الحرب على الجهاد منذ الحادي عشر من سبتمبر، بعد أن كانت هذه الحرب خفية لا يعلم بها إلاَّ المجاهدون ومن كان قريبًا منهم.

واستبقت باكستان والسعودية في إخراج قوائم المطلوبين ومحاولة القبض عليهم وتصفيتهم، وكان آخرها استشهاد المجاهد أمجد فاروقي رحمه الله على أيدي الشرطة الباكستانية، واستشهاد المجاهد عبد اللطيف الخضيري رحمه الله على أيدي الشرطة السعودية.

بل بلغ بهؤلاء العملاء؛ أنَّهم أعلنوا علاقاتهم وتنسيقهم للحرب مع العملاء الآخرين.

فبالأمس القريب استقبل الطاغوت فهد والطاغوت عبد الله الرئيس الأفغاني العميل حامد كرزاي، في اجتماعات بحثوا فيها سبل العمالة وخدمة الصليب، والتقوا فيها بمن كرر مجد أبيهم في تأسيس دولة تُديرها الأيدي الصليبية في الخفاء أو العلن، ولم يستح الطواغيت من المتاجرة بالقضايا، حتى أعلنوا أنَّ من القضايا التي بحثوها في لقاءاتهم؛ قضية فلسطين التي كانوا هم أول من باعها، وبحثوها مع من؟ مع كرزاي؛ الذي باع أفغانستان وقدم نفسه مطية للأمريكان.

وهل يتصور أحد من المسلمين أن فلسطين تعود على يد كرزاي وياسر عرفات وفهد بن عبد العزيز؟!

وجهود طواغيت الجزيرة في الحرب الصليبية على أفغانستان وعلى العراق لم تخف على ذي عينين، فقد انطلقت الطائرات من “قاعدة سلطان” لتقصف قندهار، كما انطلقت من تبوك وعرعر لتقصف العراق وتهدم البيوت على أهلها.

وحوصرت العراق عشر سنين مات فيها مليون طفل عراقي وكانت الحكومة السعودية أحد أركان ذلك الحصار السکولاری.

وبعد أن زار العميل العراقي “إياد علاَّوي” أرض الجزيرة أعلن مهلة شهر للمجاهدين في العراق حتَّى يُسلِّموا أنفسهم، مقتديًا في ذلك بإخوانه في العمالة من طواغيت الجزيرة، وهذا شيء مما أُعلن من دعمهم للحكومة العراقية العميلة، إضافة إلى دفعهم بعض المحسوبين على أهل العلم للفتوى بتحريم الجهاد في العراق والتحذير من النفير إليه.

وقبل أشهر معدودة؛ استقبل طواغيت الجزيرة العميل الشيشاني للحكومة الروسية “أحمد قاديروف”، وبحثوا معه سبل القضاء على الإرهاب في الشيشان، ودعموه بالأموال الطائلة، حتى سارع بإعلان مكافآت جزيلة لمن يقضي على القائد شامل باسييف حفظه الله، ولا يستبعد أن تلك المكافأة من الملايين التي سرقتها الحكومة من أموال الجهاد الشيشاني.

وهاهم اليوم يُعلنون دعوتهم لدول العالم كلها؛ لعقد مؤتمر دولي لمكافحة الإرهاب، فلم يكفهم حربهم للجهاد والمجاهدين، بل حرصوا أن يكون لهم سهم في كل جبهة تحارب الجهاد والمجاهدين، وأن يُشاركوا بالرأي في الجبهة التي يعجزون عن المشاركة بالمال فيها.

ومن آخر جهودهم في حرب الجهاد والمجاهدين؛ التراجعات التي أجبروا ثلاثة من شباب الجهاد على الإدلاء بها على شاشات التلفاز، وأكرهوهم على قول ما يعلمون هم قبل غيرهم؛ أنه من الكذب والبهتان، وهذه طريقة قديمة أخذها فرعون الجزيرة عن فرعون مصر وطاغوت اليمن، وكيف يفعلون وما لهم حيلة إلاَّ ذلك بعد أن ظهرت حقيقتهم وسقطت مصداقيتهم، فقالوا ما يريدون على لسان غيرهم.

هذه الجهود من الحكومة العميلة وأخواتها… وأكثر منها مما لم يُعلَن ولم تُظهره الأيَّام بعد؛ تجعلنا نتذكر قول الله تعالى: {إن الذين كفروا يُنفقون أموالهم ليصدوا عن سبيل الله فسينفقونها ثم تكون عليهم حسرة ثم يُغلبون والذين كفروا إلى جهنم يُحشرون}، وقوله سبحانه: {ويمكرون ويمكر الله والله خير الماكرين}، وقوله: {إنَّهم يكيدون كيدًا وأكيدُ كيدًا فمهِّل الكافرين أمهلهم رويدًا} وقوله: {يُريدون ليطفئوا نور الله بأفواههم والله متمُّ نوره ولو كره الكافرون}.

ونقول لطواغيت الجزيرة:

{قل هل تربصون بنا إلا إحدى الحُسنيين ونحن نتربص بكم أن يصيبكم الله بعذاب من عنده أو بأيدينا فتربصوا إنَّا معكم متربصون}.

بر مسیر صحیح حق بمان و بر هدف دنیوی تمرکز کن و…

بر مسیر صحیح حق بمان و بر هدف دنیوی تمرکز کن و…

به قلم: ابوعبدالله جاف جوانرو

زمانی که ما علاوه بر تبیعت از سنت و احادیث رسول الله صلی الله علیه وسلم «اهل جماعت» هم بودیم و برای بازگشت حکومت اسلامی بر منهاج نبوت تلاش کردیم و در این مسیر صحیح در حرکت بودیم و از تفرقه اندازان و مجریان قتال الفتنه دوری کردیم دیگر برایمان مهم نیست خودمان بار دیگر به حکومت اسلامی بر منهاج نبوت می رسیم یا سایر هم مسیران ما.

زمانی که تصویر مزار  15 نفر از صحابه در حبشه (اتیوپی فعلی) را دیدم به این امر مهم یقین پیدا کردم …

زمانی که در سال پنجم بعثت فشار کفار سکولار قریش به مومنین به اوج خودش رسید و این مومنین مجبور به فرار از کاشانه ی خود به سرزمین غربت حبشه ی تحت حاکمیت نصرانی ها رفتند …

در اول راه مردند و خانه و مال و فرزندان خود را رها کردند و از ظلم قریش به حبشه پناه بردند و فقط دین‌شان را با خود بردند…

آن روز که مسلمانان در زمین غریب و ضعیف بودن، آنها از دنیا رفتند و هیچ کدام از پیروزی های اسلام را ندیدند…

آنها پیامبرشان را ندیدند زمانی که در مکه بت ها را در هم می‌شکند…

و ندیدند خالد بر ایرانیان و رومیان پیروز می‌شود…

آنها فتوحات سند و هند و اندلس را ندیدند…

و در بزرگ‌ترین رویاهای خود هم مکه‌ای را که از آن رانده شده بودند تصور نمی‌کردند که در آینده میلیون ها مسلمان از سراسر جهان برای حج به آنجا می‌روند…

و اگر می‌دیدند نیز برایشان چه اهمیتی داشت…

آنها یقین داشتند که بر راه راست هستند…

هدف رضایت الله بود…

و مقصد بهشتی که پهنایش به وسعت آسمان ها و زمین هست…

پس بر این چند روز دنیا صبر کردند…

 شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی حفظه الله :«السُّنة» و «أَهْلُ السُّنَّةِ» بودن و «الجَمَاعَة» و «أَهْلُ الجَمَاعَة» بودن، احکام و وظایف (۱۴)

«السُّنة» و «أَهْلُ السُّنَّةِ» بودن و «الجَمَاعَة» و «أَهْلُ الجَمَاعَة» بودن، احکام و وظایف (۱۴)

بسم الله و الحمد لله، اما بعد:

 السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید: إِنَّ مَثَلَ مَا بَعَثَنِيَ اللَّهُ بِهِ عَزَّ وَجَلَّ مِنَ الْهُدَى وَالْعِلْمِ، كَمَثَلِ غَيْثٍ أَصَابَ أَرْضًا، فَكَانَتْ مِنْهَا طَائِفَةٌ طَيِّبَةٌ، قَبِلَتِ الْمَاءَ فَأَنْبَتَتِ الْكَلَأَ وَالْعُشْبَ الْكَثِيرَ، وَكَانَ مِنْهَا أَجَادِبُ أَمْسَكَتِ الْمَاءَ، فَنَفَعَ اللَّهُ بِهَا النَّاسَ، فَشَرِبُوا مِنْهَا وَسَقَوْا وَزَرَعَوْا، وَأَصَابَ طَائِفَةً مِنْهَا أُخْرَى، إِنَّمَا هِيَ قِيعَانٌ لَا تُمْسِكُ مَاءً، وَلَا تُنْبِتُ كَلَأً، فَذَلِكَ مَثَلُ مَنْ فَقُهَ فِي دِينِ اللَّهِ، وَنَفَعَهُ بِمَا بَعَثَنِيَ اللَّهُ بِهِ، فَعَلِمَ وَعَلَّمَ، وَمَثَلُ مَنْ لَمْ يَرْفَعْ بِذَلِكَ رَأْسًا، وَلَمْ يَقْبَلْ هُدَى اللَّهِ الَّذِي أُرْسِلْتُ بِهِ.[۱] مثال هدايت و دانشی كه الله مرا با آن مبعوث گردانيده، مانند بارانی است كه بر زمين می بارد؛

  1. زمينی كه حاصلخيز باشد، آب باران را در خود جذب می كند و در نتيجه در آن علف و گياهان فراوانی می رويد.
  2. و زمينی كه سخت است، آب را بر روی خود نگه می دارد و الله مردم را از اين آب بهره مند می سازد و از اين آب می نوشند و با آن کشاورزی و آبياری می کنند.
  3. اما زمین دشت شوره زار و خشک، بارانی را که در آن می بارد، در خود نگه نمی دارد و هيچ گياهی به بار نمی آورد .

 زمين حاصلخيز، مثال کسی است که از دانش و بینش و فهم و فقه دين الله برخوردار می شود و الله او را از هدايت و دانشی که مرا با آن مبعوث کرده، بهره مند می سازد؛ لذا خود می آموزد و به ديگران نيز آموزش می دهد. اما زمين شوره زار، مثال كسی است كه به احكام و علوم دينی توجهی نمی کند و رهنمودهايی را كه از سوی الله آورده ام نمی پذيرد.

در این صورت می توانیم بر اساس این تمثیل و تشبیه ساده اما دقیق  رسول الله صلی الله علیه وسلم بگوئیم که همچون واکنش زمین در برابر آب، انسانها نیز در برابر علم شریعت سه دسته هستند و سه واکنش نشان می دهند[۲]:

  1. اهل فقه که علم و بینش و فهم و درک مسائل شریعت را به دست آورده اند
  2. حاملان و راویان قرآن و حدیث که از فقه شریعت محروم هستند اما در عوض نگهدارنده های خوبی برای آیات قرآن و هزاران حدیث رسول الله صلی الله علیه وسلم و سخنان سایر اهل العلم و فقه هستند که این علم پاک شریعت را در قلبهای خود نگهداری می کنند «فَهُمْ يَحْفَظُونَهُ حَتَّى يَأْتِيَ طَالِبٌ مُحْتَاجٌ مُتَعَطِّشٌ لِمَا عِنْدهمْ مِنَ الْعِلْم» تا اینکه تشنگان نیازمند نزدشان می آیند و آب سالم و دست نخورده و پاک را، و علم شریعت دست نخورده و پاک را، از این راویان و حاملان می گیرند و به اندازه ی توانائی و وسعت خود سود می برند. 

این دسته از حاملان ونگهدارنده های العلم زمانی که در همین حدی که هستند باقی می مانند الله تعالی به وسیله اینها به دیگران نفع می رساند و اینها با انتقال این آیات و احادیث و سخنان اهل العلم و فقه اسباب نفع رسانی به خود و دیگران می شوند؛ اما زمانی که همین دسته به دلایل مختلفی از جمله جهالت اطرافیان و نبود اهل فقه، و یا تأویل نادرست، نقش اهل فقه در تخصصهای مختلف از جمله تخصص در فقه انقلاب و قیام و جنگ مسلحانه را بازی می کنند اکثراً هم برای خودشان و هم برای سایرین اسباب فتنه و مصیبت می شوند.

امام ابن ابی العز حنفی(وفات۷۹۲ق) می گوید: اگر حاکم و امیر به غیر از اطاعت از الله دستور دهد اطاعت نمی شود و تنها در آنچه که اطاعت از الله و رسولش صلی الله علیه وسلم است اطاعت می شود، و علت لزوم اطاعت از آنها اگر چه جائر باشند و ستم کنند این است که: آنچه از مفاسد به خاطر جدائی از اطاعت و قیام بر علیه این حکام ستمکار حاصل می شود چند برابر ستمی است که توسط این حاکم انجام می شود، در حالی که الصبر بر ستم این حکام  باعث پاک شدن گناهان ما و چند برابر شدن پاداشها می شود. الله تعالی اینها را تنها به خاطر فساد اعمالمان بر ما مسلط کرده و جزاء از جنس عمل است، پس ما باید بر استغفار و توبه و اصلاح عمل خود تلاش و کوشش کنیم. الله تعالی می فرماید:

ادامه خواندن  شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی حفظه الله :«السُّنة» و «أَهْلُ السُّنَّةِ» بودن و «الجَمَاعَة» و «أَهْلُ الجَمَاعَة» بودن، احکام و وظایف (۱۴)