اوجلان آتئیست مسلیمه ی کذاب کوردها و بنیانگذار حزب کمونیستی پ.ک.ک و توهم پیامبر شدن(۲)
به قلم: ابوسلیمان هورامی
اوجالان با در نظر گرفتن روایت تورات که «اور» را مکان تولد ابراهیم علیه السلام می داند می گوید اور همان اروفاست که مکان تولد اوجلان است در حالی که منابع تاریخی اور را از شهرهای کلدانیها و در عراق کنونی می دانند؛ چون ابراهیم نیای پیامبران یهودیت و نصرانیت(مسیحیت) و اسلام است اوجالان مشرک (سکولار) ماتریالیست هم می خواهد به این شکل با داستان سرائی و چسباندن خودش به ایراهیم و مبارک خواندن اورفا مکان تولدش برای دین سکولاریستی و آتئیستی خودش نوعی مشروعیت کسب کند!
به دقت به این مطالب اوجلان دقت کنید که می گوید:
- اورفا ماکتی از جامعە موزاییکی خاور میانە است. اهمیت و جایگاە اورفا در خاور میانە همانند معنای خاور میانە در کل جهان است. موردی کە موقعیت ایفای نقش مشابە در تاریخ می نامیم همان است.[۱]
- پ.ک.ک در اورفا، شاید هم بدون توجە عمیق و آگاهی ژرف از واقعیت آن دست بە آزمودن زد. نیت طرفداری آن از آزادی و روشنگری حقیقتی غیر قابل بحث است. انجام اولین عملیات آن نە بر ضد نهادهای جمهوریت کە بر ضد کانونهای واپسگرای فئودالی این را اثبات نماید.[۲]
- آیا می توان با توجە بە این امر پ.ک.ک را یک جنبش معاصر ابراهیمی قلمداد نمود؟ از نظر نیت شباهتهای جالبی را نشان میدهد. یورش بە محیطهای منفور و نمرودیان کوچک تنها بنام ملی و دمکرات بودن نیست، بلکە گامی پیشرو برای جامعە بشری است.[۳]
- چیزی کە برای پ.ک.ک و منطقە اورفا اهمیت بیشتری دارد، آغاز و یا عدم آغاز قداست معاصر شدە ابراهیم در قرن بیست و یکم است… بە راحتی میتوانم بگویم کە پ.ک.ک با نام و هویت قبلی خویش نمیتوانست در منطقە این دگردیسی را نشان بدهد و این از نظر تاریخی بدون معنا بود.[۴]
- در واقع قبل از سال ١٩٧٩ دولت سعی نمود تا بە هر طریقی ما را از میان بردارد. من نیز درک نمودە بودم کە با خط مشی گذشتە نمیتوان موفقیت را کسب کرد… دو راە در مقابلم قرار داشت: یا رفتن بە کوە و یا رفتن بە یکی از عرصەهای خاور میانە. بعضی از رفقا را بە کوە راهنمایی کردم. کاری را کە ابراهیم کرد، من نیز انجام دادم و بە سوی خاور میانە حرکت کردم، بطرف قدس. بە این علت است کە میگویم ابراهیم در شهری کە در آن متولد شدم یعنی اورفا ظهور کرد… نمرود و اشخاص دیگری نیز از اورفا سر بر آوردەاند، اما من آپو هستم و نمرود و اشخاص دیگر نیستم. من بر راە پیامبران حرکت کردەام در حالیکە نمرود دیکتاتور بود. سرگذشت من همچون ابراهیم خلیل است کە نمرود راە کوهستان را بر وی مسدود کرد و مجبور شد بە سمت جنوب حرکت کند. بە سرگذشت موسی در مصر نیز شباهت دارد. بە این شیوە در خاور میانە جای گرفتم. دولت بە تعقیب ما ادامە داد تا سرانجام کودتای ١٩٨٠ بە وقوع پیوست. بعد از کودتا شدت و فشار افزایش یافت. ٩٠ درصد از رفقای ما دستگیر و روانە زندان شدند. تنها با گروە کوچکی توانستیم وارد عرصە خاور میانە شویم.[۵]
در اینجا اوجلان حزب کمونیستی پ.ک.ک را همچون دینی ابراهیمی قرن بیست و بیست و یک نام می برد و می گوید من و ابراهیم هر دو در اورفا به دنیا آمده ایم و… پ.ک.ک که مکتب و دین من است در اروفا قیام کرد و اولین جنگهای ما بر علیه فئودالهای کورد بود نه حکومت تورکیه ، و همانگونه که نمرود ابراهیم را به خاورمیانه فراری داد به همین شیوه حکومت ترکیه من را به خاورمیانه فراری داد! در اینجا حکومت ترکیه نقش نمرود و خودش نقش ابراهیم را بازی می کند!
اوجلان مسلیمه ی کذاب کوردها همچنانکه ذکر شد مدعی است که در مسیر پیامبران حرکت کرده است و کسی نمی تواند ادعای او را رد کند و باید دعوتش و مکتبش و دینش که حزب کمونیست پ.ک.ک است پذیرفته شود و به آن ایمان آورده شود؛ دقت کنید باز چه می گوید: برپایی جنبش عیسای معاصر گزیر ناپذیر است، براستی نیز شباهتی عجیب وجود دارد. حرکت اسنیهای زمان عیسی دارای ویژەگیهای نزدیک بە جنبش زحمتکشان است. یحیای تعمید دهندە بسیار شبیە بە مبلغین سوسیالیست است، جنبە جالبتر مسئلە این کە گروە اولیە تشکیل دهندە پ.ک.ک نیز حدودا ١٢ نفر است، محتملا یک یا دو جاسوس در صفوف آن وجود دارند.[۶]
در اینجا منظور از عیسی علیه السلام معاصر خود اوجالان است که باید قیام کند و اعضای پ.ک.ک را نیز مثل یحی و ۱۲ حواریون اطراف عیسی علیه السلام معرفی می کندو بعد از یک جاسوس در میان اعضای پ.ک.ک صحبت می کند که همان یهودا، جاسوسی است که در میان حواریون وجود داشت. آن جاسوس میان پ.ک.ک هم به قول خودشان فاطمه زن اوجلان و نجاتی کایان بود که دو نفرند البته!
[۱] اوجلان، ارفا سمبل قداست، ص۴۹
[۲] همان۷۰
[۳] همان۷۱
[۴] همان۷۲
[۵] اوجلان، رهبریت و خلق، ص۱۱۶- ۱۱۷
[۶] اوجلان، از دولت کاهنی سومر بە سوی تمدن دمکراتیک، ص ۳۶۵