دستگیری مولوی نقشبندی از سوی نیروهای امنیتی ایران، آری یا خیر؟

دستگیری مولوی نقشبندی از سوی نیروهای امنیتی ایران، آری یا خیر؟

به قلم: براهندک بلوچ

چند روز پیش نیروهای امنیتی ایران مولوی فتحی محمد نقشبندی را به اتهام تشویش اذهان عمومی از طریق سخنرانی های کذب، تهمت و افترا به نظام جمهوری اسلامی ایران و اقدام علیه امنیت ملی و تصرف غیر قانونی اراضی ملی بازداشت کرد و برای او  پرونده قضایی تشکیل داد؛ امروز ۲ شهریور(۲ سنبله ۱۴۰۲) نیز دیدیم که نیروهای امنیتی امارت اسلامی افغانستان شیخ الحدیث والتفسیر مولانا محمد حسین رباطی را که تحلیلگر امور سیاسی بود و از مدتی به این‌سو روی برخی مسایل با رسانه‌ها مصاحبه‌ها انجام می‌داد بازداشت کردند.

سوال اینجاست: آیا بازداشت این افراد که به صورت علنی و رسانه ای مسائلی در مورد حاکمیت گفته اند (حتی اگر همه صحیح و به دور از کذب و افترا و تهمت باشد) اما امنیت جامعه و آرامش شهروندان و امنیت روانی مسلمین را در معرض خطر قرار دهند جایز است؟ می دانیم که در زمان حاکمیت و خلافت عثمان بن عفان رضی الله عنه عده ای از مسئولین حکومتی دچار سوء استفاده هایی می شدند، در برابر این نارسائی های حکومت دو گونه واکنش وجود داشت:

  1. واکنش اهل سنت و جماعت مثل واکنش علی ابن ابی طالب و اسامه بن زید و دیگران که به صورت سری و پنهانی مشکلات را به رهبر جامعه می رساندند و رهبر هم اصلاح می کرد؛ مثلاً اسامه بن زید در برابر منکرِ شراب خوری ولید برادر مادری عثمان که یکی از مسئولین دارالاسلام بود سکوت نکرد بلکه آنرا به صورت پنهانی و سری به رهبر و مسئول حکومتی رساند و رهبریت را از مفسده ی چنین مسئولی آگاه کرد و  حکم الله بر چنین مسئول مجرم الجماعة اجرا شد.( مسلم ۱۷۰۷)
  2. واکنش دارودسته ی منافقین که التَّحْرِيش (تحریک مکارانه ی مردم به شر) به عنوان روشی سیاسی بر علیه الجماعة و دارالاسلام قاعده و روش عمل کفار آشکار و کفار پنهان داخلی و دارودسته ی منافقین بوده است که در زمان حاکمیت عثمان بن عفان تبدیل به سفارش و شعاری مشخص توسط عبدالله بن سبأ می شود و اغتشاشگران و خوارجی که عثمان بن عفان را به قتل رساندند نیز از چنین بدعت و قاعده  و شعاری تبیعت کردند که این بود: ابدؤوا في الطعن على أمرائكم و أظهروا الأمر بالمعروف والنهي عن المنكر تستميلوا قلوب الناس و ادعوهم إلى هذا الأمر؛( الطبري، تاريخ الأمم والملوك، ج ٢ص ٦٤٧/ ابن الأثير، الكامل في التاريخ – ج ٣ – ص۴۶- ١٥٤) با ایراد گیری و طعنه زدن به امیرانتان شروع کنید، و امر به معروف و نهی از منکر را (در زمینه امراء ومسئولین حکومتی) آشکار کنید تا به این شکل، دل‌های مردم را به سوی خود متمایل کنید و مردم را هم به این امر دعوت کنید.

یعنی خروجی و نتیجه ی این روش دارودسته ی منافقین اصلاح نیست بلکه به دست آوردن دل مردم آنهم با شبهات و مخلوط کردن حق و باطل با هم در زیر پرچم امر به معروف و نهی از منکر و اصلاح طلبی و حمایت از حقوق مردم و … است که بزرگترین ضربه را به «السَّمْعِ وَالطَّاعَةِ» ( مسلم ۱۷۰۹/ بخاری  7199) «حرفشنوی» و «اطاعت» مردم می زند و به جای آن کینه و تنفر و ظرفیت شورش و اغتشاش و.. را می کارد؛ بدعتی که متاسفانه تا همین الان نیز تحت شعار اصلاح طلبی ادامه دارد و علاوه بر آنکه در میان مسلمین توسط دارودسته ی منافقین و سکولار زده ها اجرا می شود گاهاً مومنین جاهل و آلوده نیز طبق این نقشه ی عبدالله بن سبأ حرکت می کنند؛ الله تعالی می فرماید اینها دشمن هستند از آنها حذر داشته باشید و هوشیاری خودتان را نسبت به اینها حفظ کنید: هُمُ الْعَدُوُّ فَاحْذَرْهُمْ ۚ (منافقون/۴)

نتیجه ی اغتشاش و فتنه انگیزی این دشمنان داخلی و شورش اغتشاشگران بر علیه حاکمیت عثمان چه شد؟ فتنه ای به وجود آمد که تاکنون مسلمین به آن گرفتار هستند، به همین دلیل است که الله تعالی امر می کند و به دنبال آن هشدار می دهد و تهدید می کند: وَاتَّقُواْ فِتْنَةً لاَّ تُصِیبَنَّ الَّذِینَ ظَلَمُواْ مِنکُمْ خَآصَّةً وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ شَدِیدُ الْعِقَابِ (انفال/۲۵) خود را از الفتنه و بلا و مصیبتی به دور دارید که تنها دامنگیر کسانی نمی‌گردد که ظلم می‌کنند و بدانید که الله دارای مجازات شدید است.‏

آیا فتنه ای که امثال مولوی نقشبندی با التحریش جوانان و مردم جاهل به منهج اهل سنت و جماعت انجام می دهند را باچشم سر نمی بینید؟ امثال این مولوی مسیر اهل سنت و جماعت در مساله ی امربه مرعوف و نهی از منکر رد سطح حکومتی را رها کرده و مسیر دارودسته ی منافقین را در پیش گرفته اند و اینها تنها با قدرت و زور حکومتی مدیریت می شوند نه با هزاران آیه و حدیث و حکیمانه نصیحت کردن، چنانچه الله تعالی می فرماید: ترس از قدرت مومنین و الجماعه در دلشان بیشتر از ترس الله در دلشان است «لَأَنْتُمْ أَشَدُّ رَهْبَةً فِي صُدُورِهِمْ مِنَ اللَّهِ ۚ » (حشر/۱۳)

 پس بدون پشتوانه ی قدرت نظامی و حکومتی هرگز نمی توان جلو مفاسد و اغتشاشات و تخریبات و ضرار سازی ها و فرقه بازی های این دشمنان داخلی را گرفت و باید از هر اقدام حکومتی در مدیریت این دشمنان داخلی حمایت کرد.   

ایا اسلامي امارت په ریښتیا هم شیعه ګان مسلمانان ګڼي؟او  شیعه اسلام گنل دلیل څه دی؟

دا پوښتنه کیږي چې:

په دې وروستیو کې د اسلامي امارت رسمي چارواکو اعلان وکړ چې شیعه مذهب  اسلامی دی
او موږ د شیعه او سني تر منځ د اختلاف اجازه نه ورکوو، ایا اسلامي امارت په ریښتیا هم شیعه ګان مسلمانان ګڼي؟
او  شیعه اسلام گنل دلیل څه دی؟

  خو ځواب:

هو، اسلامي امارت په خپلو ټولو رسمي پوستونو کې شیعه ګان مسلمانان ګڼي.

د اسلام شرایط د رسول الله صلی الله علیه وسلم د ثابتو احادیثو له مخې ۵ دي:

۱- د شهادت کلمه اجرا کول او دا اقرار کول چې د الله تعالی له ذات پرته بل د عبادت وړ نشته.  او دا اقرار کول چې محمد – صلی الله علیه وسلم – د خدای رسول او پیغمبر دی.

۲- د فرض لمانځه په ښه ډول ادا کول.

۳- فرض زکات ورکول.

۴- د حج مناسک ادا کول (د هغو کسانو لپاره چې مالي او جسمي قوت لري).

۵- د رمضان د میاشت روژه “

او همدا رنګه د اهل سنتو او جماعت ته د ایمان او ارکان  شاخصونه ۶ توکي دي:
۱- په الله تعالی ايمان ۲-وملائكه ۳-وكتبه ۴-ورسله ۵- واليوم الآخر ۶-وبالقدر خيره وشره.

سره له دې چې د بدعتونو  په فقه او نورو مسايلو وغیره په شيعه مذهب کې ده.

خوټول دا شروط د ایمان ستنې ارکانونه د اسلام په دې مذهب کې شته.

نو تر څو چې د دین ضروری اړتیا د شیعه ګانو لخوا رد نه شي، دوی مسلمانان دي.

اوس دا ممکنه ده چې  وویل شي  شیعه دروغجن دی،
یاهم هغه تقیه  کوي او داسې نور،
موږ په ځواب کې وایو
ایا  داسې مسلمان پېژنې چې یو څوک  د دروغ ویلو له امله  تکفیر کړی وی؟!

درواغ ویل د فسق او ګناه سبب ګرځي، خو کفر نه دی.
او یا دا ووایو چې موږ د حنفي علماوو خلاف عمل کوو.
دا هم یو لوی تهمت سپکاوی دی، د احناف د مشرانو فتوا  ښکاره روښانه او څرګنده ده:
حضرت رشید احمد کانګوهي رحمه الله له ژورو څیړنو وروسته د رشیدیه په فتوا کې لیکي:   بندہ بھی ان کی تکفیر نہیں کرتا»
ژباړه: زه هم د شیعه ګانو تکفیر نه کوم.
د رشیدیه فتوا ۲۹۱ مخ

آیا د دیوبند د علماوو لپاره دا ممکنه ده چې  له یوې فرقې څخه  چې د دین ضروری له اړتیا  څخه یې انکار نه دی کړی تکفیر و کړی.؟

نو په همدې اساس د اسلامي امارت په وفادارو مبایعین عسکرو ته واجب او  لازمه ده چې
د اسلامي امارت احکام او مقررات عمل او کړي  او د اسلام دښمنانو ته توجه وکړي او د مسلمانانو له داخلي شخړو څخه ډډه وکړي

الحمدلله

آیا امارت اسلامی حقیقتا شیعه را مسلمان می داند ؟ و دلیل اسلامیت شیعه چه است؟

آیا امارت اسلامی حقیقتا شیعه را مسلمان می داند ؟ و دلیل اسلامیت شیعه چه است؟

سوال می شود که:

اخیرا مقامات رسمی امارت اسلامی اعلام کردند که مذهب شیعه مذهب اسلامی است و ما اجازه اختلاف افکنی بین شیعه و سنی را نمی دهیم، آیا امارت اسلامی حقیقتا شیعه را مسلمان می داند ؟ و دلیل اسلامیت شیعه چه است؟

اما جواب:

بله امارت اسلامی در تمام مواضع رسمیش شیعه را مسلمان می داند.

شروط اسلام طبق احادیث قطعی رسول الله صلی الله علیم و سلم ۵ مورد می باشد:

۱ – اجراى كلمه شهادتين و اقرار به اين كه جز ذات الله هيچ كسى شايسته پرستش نيست. و اعتراف به اينكه محمّد – صلى الله عليه وسلم – فرستاده و پيغمبر خداست.

۲ ـ برگزارى نماز فرض به نحو احسن.

۳ ـ دادن زكات واجب.

۴ ـ انجام مناسك حج (براى كسانى كه قدرت مالى و جسمى را دارند).

۵ ـ روزه ماه رمضان»

و همینطور شاخص ها و ارکان ایمان نزد اهل سنت و جماعت ۶ مورد می باشد: ۱- الإيمان بالله ۲- وملائكته ۳- وكتبه ۴- ورسله ۵- واليوم الآخر ۶-وبالقدر خيره وشره.

علیرغم بدعتهایی که در مسائئل فقهی و غیره در مذهب شیعه است ، اما تمام این شروط ارکان ایمان و اسلام در این مذهب وجود دارد و هیچکدان نقض نمی شود فلذا تکفیر مذهب شیعه جایز نبوده و خلاف سیره سلف می باشد.

پس تا زمانی که ضروری دین توسط شیعیان انکار نشده آنها مسلمان هستند.

حال ممکن است گفته شود که شیعه دروغگو است و یا اهل تقیه است و غیره ، در جواب می گوییم آیا مسلمانی را میشناسید به خاطر دروغگویی کسی را تکفیر کرده باشد؟! ادروغگویی موجب فسق و گناه می شود اما کفر نیست.

یا ممکن است گفته شود که ما خلاف علمای احناف عمل میکنیم ، این هم تهمت بزرگی است فتاوای بزرگان احناف مشخص است:

حضرت رشید احمد کنگوهی رحمه الله در فتاوای رشیدیه بعد از بررسی های عمیق می نویسد:

بندہ بھی ان کی تکفیر نہیں کرتا»
ترجمه: «من نيز شیعه را تکفير نمي کنم»
فتاوی رشیدیه صفحه ۲۹۱

مگر می شود علمای دیوبند کسی یا فرقه ای که ضروری دین را انکار نکرده است تکفیر کند؟

فلذا بر مبایعین امارت اسلامی و سربازان وفادار آن واجب است که به دستورات و مقررات امارت اسلامی عمل کنند و تمرکز خود را علیه دشمنان اسلام بگذارند و از درگیری های داخلی مسلمانان اجتناب کنند

والحمدللهسوال می شود که:
اخیرا مقامات رسمی امارت اسلامی اعلام کردند که مذهب شیعه مذهب اسلامی است و ما اجازه اختلاف افکنی بین شیعه و سنی را نمی دهیم، آیا امارت اسلامی حقیقتا شیعه را مسلمان می دداند و دلیل اسلامیت شیعه چه است؟
اما جواب:
بله امارت اسلامی در تمام مواضع رسمیش شیعه را مسلمان می داند.

شروط اسلام طبق احادیث قطعی رسول الله صلی الله علیم و سلم ۵ مورد می باشد:

۱ – اجراى كلمه شهادتين و اقرار به اين كه جز ذات الله هيچ كسى شايسته پرستش نيست. و اعتراف به اينكه محمّد – صلى الله عليه وسلم – فرستاده و پيغمبر خداست.
۲ ـ برگزارى نماز فرض به نحو احسن.
۳ ـ دادن زكات واجب.
۴ ـ انجام مناسك حج (براى كسانى كه قدرت مالى و جسمى را دارند).
۵ ـ روزه ماه رمضان»

و همینطور شاخص ها و ارکان ایمان نزد اهل سنت و جماعت ۶ مورد می باشد: ۱- الإيمان بالله ۲- وملائكته ۳- وكتبه ۴- ورسله ۵- واليوم الآخر ۶-وبالقدر خيره وشره.

علیرغم بدعتهایی که در مسائئل فقهی و غیره در مذهب شیعه است ، اما تمام این شروط ارکان ایمان و اسلام در این مذهب وجود دارد و هیچکدان نقض نمی شود فلذا تکفیر مذهب شیعه جایز نبوده و خلاف سیره سلف می باشد.

پس تا زمانی که ضروری دین توسط شیعیان انکار نشده آنها مسلمان هستند.

حال ممکن است گفته شود که شیعه دروغگو است و یا اهل تقیه است و غیره ، در جواب می گوییم آیا مسلمانی را میشناسید به خاطر دروغگویی کسی را تکفیر کرده باشد؟! ادروغگویی موجب فسق و گناه می شود اما کفر نیست.

یا ممکن است گفته شود که ما خلاف علمای احناف عمل میکنیم ، این هم تهمت بزرگی است فتاوای بزرگان احناف مشخص است:

حضرت رشید احمد کنگوهی رحمه الله در فتاوای رشیدیه بعد از بررسی های عمیق می نویسد:

بندہ بھی ان کی تکفیر نہیں کرتا»
ترجمه: «من نيز شیعه را تکفير نمي کنم»
فتاوی رشیدیه صفحه ۲۹۱

مگر می شود علمای دیوبند کسی یا فرقه ای که ضروری دین را انکار نکرده است تکفیر کند؟

فلذا بر مبایعین امارت اسلامی و سربازان وفادار آن واجب است که به دستورات و مقررات امارت اسلامی عمل کنند و تمرکز خود را علیه دشمنان اسلام بگذارند و از درگیری های داخلی مسلمانان اجتناب کنند

والحمدلله

فرمان رهبر امارت اسلامی افغانستان در رابطه به رشد تجارت و صنایع ؛ تسهیلات لازم در بندرها، نقاط ترانزیتی و بزرگ راه‌ها فراهم شود

فرمان رهبر امارت اسلامی افغانستان ؛ تسهیلات لازم در بندرها، نقاط ترانزیتی و بزرگ راه‌ها فراهم شود

ذبیح‌الله مجاهد، سخنگوی امارت اسلامی فرمان جدید مولوی هبت‌الله آخندزاده رهبر امارت اسلامی در زمینه توسعه صنعت و تجارت در کشور را همگانی ساخته است.

در این فرمان به تمامی مسوولان وزارت‌ها و اداره‌های امارت اسلامی در مرکز و ولایت‌ها دستور داده شده تا تسهیلات لازم را در بندرها، نقاط ترانزیتی و بزرگ‌راه‌ها فراهم سازد. بر علاوه، از تولیدات داخلی استفاده و با فعالان سکتور خصوصی مطابق اسناد قانونی نافذ کشور رفتار نیک داشته باشند.

بلوچ‌های افغانستان حامی امارت اسلامی هستند

بلوچ‌های افغانستان حامی امارت اسلامی هستند

به قلم: بلوچی

امارت اسلامی افغانستان متعهد به حفظ سرحدات خود، عدم دخالت در امور داخلی کشورهای دیگر و حفاظت کشور از دخالت‌ کشورهای دیگر است.
همچنانکه قوم‌ بلوچ در ایران تابع حاکمیت بر ایران است و کسی از خارج حق دخالت در آن را ندارد به همین شکل قوم بلوچ ساکن افغانستان چه آن‌هایی که زبان و فرهنگ خود را حفظ کردند و چه آن‌هایی که سالیان قبل به ولایت‌های مختلف انتقال کردند، در سایهٔ امارت اسلامی از حقوق کامل خود بهره می‌برند و هیچ نوع ظلمی بر آنان نیست. در پست‌ها و مسئولیت‌های متنوع و بالایی مشغول خدمت به ملت و حکومت هستند و کسی از خارج حق دخالت در امور آنها را ندارد.

نقل قول و انعکاس اقوال افرادی سکولار و ملی گرا که نمایندگان و سخنگوی امارت نیستند، نشان‌دهندهٔ میزان حقد و کینهٔ احزاب سکولار نسبت به امارت اسلامی و حتی ملت بلوچ ساکن افغانستان است.

این احزاب سکولار که متشکل از افرادی معدود با حمایت از طرف بیگانگان سکولار و نقشه‌های شوم برای رسیدن به منافع و جایگاهی مبهم در آیندهٔ بلوچستان، می‌خواهند ملت مسلمان بلوچ ساکن افغانستان را بر علیه امارت بشورانند، اما این آرمان را ان‌شاءالله به گور خواهند برد.

ملت مسلمان و شریعت گرای بلوچ ساکن افغانستان خیر و صلاح خود را در حکومت امارت اسلامی دیده و از آن حمایت کامل می‌کند، باشد احزاب سکولاری که با بلوچ‌های ساکنان افغانستان کینه دارند، از حقد بمیرند.

با وجود دست و پازدنهای امثال مولوی عبدالحمید، بلوچها بار دیگر اجازه فعالیت به سکولارها را نمی دهند

با وجود دست و پازدنهای امثال مولوی عبدالحمید، بلوچها بار دیگر اجازه فعالیت به سکولارها را نمی دهند

به قلم : محمد رخشانی بلوچ/ زاهدان

مولوی عبدالحمید که با تناقض گوئی هایش یکی به میخ می زند و یکی به نعل، یکبار با نام اهل سنت صحبت می کند اما به کام سکولارها، ثمره و خروجی فعالیتهایش فریب افکار عمومی و کشانده شدن عده ای از مردم به سوی سکولارها و ملحق شدن عده ای از جوانان به گروهکهای مذهبی مسلح موجود در پاکستان بوده است.
مولوی عبدالحمید خطیب مسجد مکی زاهدان که آشکارا خواهان مسئولینی لائیک برای جامعه است و خواهان رفراندومی با نظارت کشورهای سکولار غربی و سازمانهای سکولاریستی جهانی برای ایران جهت حاکمیت یافتن سکولاریستهاست در جهتی بر خلاف جهت مسلمین شریعت گرای بلوچستان و عقلای بلوچ در حرکت است.
۸۰ سال قبل در بلوچستان پاکستان مردم بلوچ فریب سکولاریستهای بومی و پنجابی را خوردند و غیر از فساد و محرومیت چیزی نصیبشان نشد و الان هم همین بلوچهای سکولار بومی زمینه های کفر گوئی آشکار را شروع کرده اند که با واکنش بلوچهای شریعت گرا مواجه شدند؛ اما بلوچهای بیدار دیگر نه بیشتر از این حاضر به تحمل این سکولارها هستند و نه فریب شعارهای ریاکارانه ی قومیت گرایانه و ملی گرایانه ی این سکولارهای خائن را خواهند خورد.

لازم به ذکر است که نزدیک به ۲۰ روز پیش معلمی سکولار در قالب فعالیتهای ادبی کلماتی را بر زبان راند که علمای منطقه تشخیص دادند کفر گوئی کرده است .
عبدالرئوف برکات معلم اهل تربت بود که در نهایت توسط جوانان شریعت گرای بلوچستان پاکستان به قتل رسید.
اما این شخص تنها نبود بلکه افرادی در خانواده او هم با گرایشات سکولاریستی و به اصطلاح حقوق بشری سکولاریستی که امثال مولوی عبدالحمید هم شعار آنرا می دهند مشغول فعالیت بودند که از ترس مردم به ایران فرار کرده بودند.‌

شب ۱۷ مرداد ماه ۱۴۰۲ “سمیر بلوچ” و همسر او “هانی گل” (هانی بلوچ) از منزل مسکونی خود در سهر پهره ربوده شدند. سمیر برادر همان عبدالرئوف برکات بود که به جرم “کفرگویی” در تربت پاکستان به ضرب گلوله کشته شد.

در ادامه تحت فشار قراردادن اعضای سکولار خانواده عبدالرئوف بود که، برادر و برادر خانم او با هویت های “سمیر بلوچ” و “هانی گل” از شهر پهره در بلوچستان ایران توسط افراد مسلح ربوده شده بودند.

اما در نهایت، هانی گُل فعال زن حقوق بشر سکولاریستی و همسر وی سمیر که چهارده روز پیش توسط افراد ناشناس از منزل شخصی خود در پهره ربوده شده بودند، اجساد آنها در گُشت سراوان کشف شد.
امروز ۳۰ مرداد ماه ۱۴۰۲، اجساد این دو فرد سکولار در گُشت سراوان توسط مردم محلی کشف شد.

این زوج در تاریخ ۱۷ مرداد ماه ۱۴۰۲، از منزل مسکونی خود توسط افراد ناشناس ربوده شده بودند.

هانی و سمیر به دلیل سکولار بودن از شهر تربت بلوچستان پاکستان به پهره آمده و در آنجا ساکن شده بودند.

با آنکه به مرگ این سکولاریستها راضی و خوشحال هستیم حتی اگر با بیماری ایدز یا وبا و طاعون و… و یا حتی با لگد یک الاغ باشد، با این وجود ما مخالف هر گونه اقدام نظامی در داخل دارالاسلام ایران هستیم و از همه ی مومنین می خواهیم که اهل جماعت شوند و در چارچوب قوانین حاکم بر دارالاسلام فعالیتهای خود را به پیش ببرند و با چنگ زدن به منهج صحیح اهل سنت و جماعت فریب مولوی های رسانه ای و همچنین سکولارهای مجازی را نخورند .

همه دنیا شاهد این هستند که عمر آمریکا به پایان رسیده و سیطره آن بر سرزمین های اسلامی سست می شود، از سوی دیگر صبح جدیدی برای امت اسلام در حال طلوع است که با روشنایی خود غلبه اسلام و حاکمیت شریعت را خواهد آورد، چنین صبحی که با اتحاد امت اسلامی و برپایی مجدد خلافت طلوع خواهد کرد.

به قول شهید شیخ مختار ابو زبیر رحمه الله رهبر سابق مجاهدین حرکت الشباب سومالی:

” ای امت مسلمان ! بدانید که روزهای آینده از آن شما هستند!  اسلام را پیش روی خود قرار دهید و به خاطر داشته باشید که آنچه به زور گرفته شده باشد با زور نیز پس گرفته می شود”

پس دست و پازدنهای مولوی های سکولار زده و احزاب سکولار را تلاشی بیهوده جهت جلوگیری از این حقیقت و بیداری اسلامی و طوفان عظیم بدایند که در آینده ای نه چندان دور تمام سکولاریستها را از سرزمینهای مسلمین پاک خواهد کرد.

تدلیس دارودسته ی جولانی در عدم تحکیم شریعت الله در استان ادلب و اطراف آن

تدلیس دارودسته ی جولانی در عدم تحکیم شریعت الله در استان ادلب و اطراف آن

به قلم: مجاهد مهاجر

گروه نجدی جولانی سالهاست بر چند میلیون مسلمان و کافر دروزی حاکمیت دارد اما هرگز یکی از حدود شرعی را نیز اجرا نکرده است و حکومتی ملی را با سکولاریستهای ارتش آزاد و غیره تشکیل داده است که بر اساس قانون اتحادیه عرب و دموکراسی حکم می کنند، به نظر شما بهانه ی این فرقه ی نجدی در عدم تحکیم شریعت چیست؟

مهمترین بهانه ی آنها این است که ما فعلا در دارالکفر ی قرار داریم که دارالحرب است!!

باید عرض کنم که از لحاظ فقهی در بین فقهاء اختلاف وجود دارد که اگر لشکر اسلام برای انجام یک ماموریت به دار الکفر یا سرزمین تحت سیطره کفار وارد شود و سربازی از سربازان مسلمان در عین عملیات و در محدوده ی سرزمین تحت کنترل کفار کاری انجام دهد که مستوجب حد باشد آیا حد بر او اجرا می شود یا نمی شود و یا تا زمان برگشتن لشکر به سرزمین آزاد شده و یا دارالاسلام اجرای حد به تاخیر می افتد …

اما در مورد اجرای حدود در سرزمین های آزاد شدهء جهادی هیچ اختلافی وجود ندارد و مورد اجماع تمام علماست…

امام ابن قدامه رحمه الله در کتاب المغنی می نویسد: وتقام الحدود في الثغور، بغير خلاف نعلمه؛ لأنها من بلاد الإسلام، والحاجة داعية إلى زجر أهلها، كالحاجة إلى زجر غيرهم.( عبد الله بن قدامه، المغني، ج ١٠ ص ٥٣٩)

یعنی حدود در مرزهای جنگ و جهاد اجرا می شود ودر این مورد تا آنجا که می دانیم اختلافی وجود ندارد چرا که مرزها جزو بلاد اسلام است.

به نظر شما مناطق تحت حاکمیت گروه نجدی جولانی در این چند سال گذشته جزو دارالکفری محسوب می شود که دارالحرب است؟

به نظر شما شهر مدینه در زمان رسول الله صلی الله علیه وسلم چقدر وسعت و جمعیت داشت و استان ادلب و بخشهائی از حماة و غیره چقدر وسعت و جمعیت دارند؟

اینجاست که برای هر عاقلی مشخص می شود که گروه جولانی و نوچه هایش چون گروه چند نفره ی فتاحی مجری قتال الفتنه و حافظ منافع ناتو و آمریکاست و برای منافع آنها می جنگد نه برای قانون شریعت الله و جهاد فی سبیل الله هر چند در فضای مجازی چیز دیگری بگویند و شعارهای عوامفریبانه ی شبهه جهادی بدهند و هر چند وقت یکبار چند راکت به سوی نیروهای بشار اسد پرتاب کنند…

معاون سیاسی نخست‌‌‌وزیر امارت اسلامی افغانستان: “مسئله حق‌آبه ایران با «تفاهم و گفت‌وگو» حل شده است”

معاون سیاسی نخست‌‌‌وزیر امارت اسلامی افغانستان: “مسئله حق‌آبه ایران با «تفاهم و گفت‌وگو» حل شده است”

معاون سیاسی نخست‌‌‌وزیر امارت اسلامی افغانستان گفته است که مساله حقابه ایران با «تفاهم و گفت‌‌‌وگو» حل‌‌‌وفصل شده است. بر اساس گزارش مولوی عبدالکبیر، معاون سیاسی ریاست‌الوزرا امارت اسلامی، شنبه (۲۸ اسد ۱۴۰۲) در مراسم گرامیداشت صدوچهارمین سالروز استرداد استقلال افغانستان از استعمار انگلیس گفت: “مساله آب با ایران به‌جای جنگ، با خوشحالی زیاد با تفاهم حل شده است. این مثال سیاست و تعامل خوب‌مان با جهان است.” وی افزود: “در گذشته گاهی اوقات حملات کوچکی از جانب برخی همسایه‌‌‌ها در سرحدات صورت می‌‌‌گرفت، اکنون الحمدلله بسیار کم شده است.”

پدیده ی «خوارج» شدن به دلیل فکر شاذ از متون است یا قیام و شورش بر علیه حاکمیت؟

پدیده ی «خوارج» شدن به دلیل فکر شاذ از متون است یا قیام و شورش بر علیه حاکمیت؟

به قلم: فضل احمد هراتی

فقط کافی است که به متون شریعت و همچنین به روش عمل خلیفه ی راشد رسول الله صلی الله علیه وسلم و برخورد ائمه ی بزرگوار دقت کنیم تا بدانیم که اگر کسی جدا از قواعد علمای اسلام متون شرعی را تحلیل و تفسیر کرد، یا نظر شاذی داشت، اما- مانند هر مسلمان دیگر- به متون اعتقاد داشت و به اسلام پایبند بود، اگر چه نظرش مورد قبول قرار نگیرد، حل مشکل چنین شخصی- یا چنین گروهی – فقط گفتگو و مناقشه ی نظرات وی می باشد.

باید برای تصحیح بینش و نظر وی و پیوستن دوباره به قواعد عمومی شریعت که تمام امت بر آن اتفاق نظر داشته اند، تلاش شود. خلاصه تا زمانی که اسلحه بدست نگرفته و مردم را به زور به پذیرش نظر خود وانداشته باید رفتار با وی به صورت مسالمت آمیز و گفتگو باشد.

 قضیه ی این ها مانند قضیه ی خوارج با علی ابن ابی طالب – رضی الله عنه-  است که از وی جدا شدند که همواره امام علی- رضی الله عنه- تلاش می کرد آنها را با گفتگو قانع سازد. لذا خود و راد مردان و علمای صحابه مانند:ابن عباس-رضی الله عنهم- پیش آنها می رفتند تا نظرات غلط آنها را تصحیح کنند. پیوسته به آنها می فرمود:نه راه مسجد را بر شما می بندیم و نه از غنایم جنگی محرومتان می کنیم و نه با اسلحه در مقابلتان می ایستیم مگر این که بر علیه ما قیام کنید و با اسلحه در مقابل ما بایستید….

اوضاع به همین ترتیب باقی ماند تا این که قیام و کشتن مردم را شروع کردند.

 یعنی تا زمانی که راه گفتگو و بحث شرعی را نبستند یعنی تا زمانی که انحراف در تفکر را تبدیل به قیام مسلحانه نکردند، خلیفه و حکومت اسلامی با اسلحه در مقابل آنها نایستاد.

پس بر مسئولین امارت سالامی لازم است بر این امر مهم دقت داشته باشند. چون در میان افغانها مثل سایر مسلمین ما شاهد افکار و تفاسیر مختلفی از اسلام هستیم مثل دیوبندی و جعفری و نجدی و حزب التحریری و اخوان المسلمین و …..

تا زمانی که این تفکرات مختلف دست به اسلحه نبرده اند شهروندان دارالاسلام محسوب می شوند و کسی نباید دست تعرض به سوی آنها دراز کند و یا از آنها توبه بکشد و اگر توبه نکردند به شیوه های مختلفی آنها را از فعالیتهای اجتماعی و حتی از زندگی محروم کنند.

بخصوص بعد از روی کار آمدن مجدد امارت اسلامی بر تفکر «نجدیت» فشار و زورگوئی زیادی شده است و حتی عده ی زیادی مجبور به پنهان کردن افکار و اعمال و «خودسانسوری» و عده ای هم مجبور به ترک ولایت خود و افرادی هم کشته یا زندان شده اند.

ما بدون شک با تفکر «نجدیت» مخالفتهائی داریم اما این مخالفتهای هرگز به این معنی نیست که خودمان نیز دچار دوری از انصاف و عدالت و انحراف و کجروی از منهج اهل سنت و جماعت شویم.

اعلامیه امارت اسلامی افغانستان به مناسبت ۱۰۴ مین سالروز استرداد استقلال کشور از استعمار انگلیس

اعلامیه امارت اسلامی افغانستان به مناسبت ۱۰۴ مین سالروز استرداد استقلال کشور از استعمار انگلیس

به تاریخ ۲۳ ذوالقعده سال ۱۳۳۷ هجری قمری که مصادف با ۲۸ اسد سال ۱۲۹۸ هجری شمسی می شود، مردم مجاهد و غیرتی افغانستان نیروهای اشغالگر ابر قدرت قرن نوزدهم را به نصرت الله جل جلاله و برکت قربانی های بی مثال مالی و جانی از سرزمین پاک خویش بیرون راندند و استقلال خویش را بدست آوردند. لشکر اشغالگران انگلیس دو مرتبه قبل از این نیز به نصرت الله جل جلاله شکست خورده بودند و این سومین شکست شان بود که از آن پس پای امپراتوری مستکبر بریتانیا محکم نگردید و در جهان گلیم ظلم آنها از سایر مستعمرات آن نیز جمع شد و از هم پاشیده شدن این امپراتوری جهانی به نام ملت مجاهد افغان ثبت گردید. جای شکر و افتخار است که روز استرداد استقلال کشور  را در حالی تجلیل میکنیم که چهار روز قبل از امروز (۲۸ اسد)، روز شکست استعمار امریکا را تجلیل نمودیم. ملت مجاهد افغانستان این را برای خود افتخار بزرگ میداند که در یک صده به گونه پی در پی سه امپراتوری را تحت قیادت علمای مجاهد خویش به کمک الله تعالی از کشور خویش رانده است.

به نصرت الله تعالی شکست استعمار انگلیس به دست افغان ها و پس از آن شکست قشون سرخ و تجزیه اتحاد شوروی و بعداً شکست نیروهای امریکایی و ناتو نشان داد که افغانستان کشور تسخیر ناپذیر است، مردم آن مسلمانان قوی، متحد و عاشق استقلال هستند.

مردم مؤمن افغانستان همیشه مظلوم مانده اند و هرگز قصد آسیب رساندن به کشورها و ملت های دیگر را نداشته و ندارند، اما متأسفانه ابرقدرت های دیگر به حقوق و آزادی های آنان تجاوز و ظلم کرده که نتیجه ای نداشته است و برعکس متجاوزان را به یاری خداوند متعال از اعمال شان پشیمان کرده اند.

امارت اسلامی افغانستان روز پر افتخار استقلال را به ملت مجاهد و مومن خویش تبریک می گوید و علاوه بر این، خاطرنشان می کند که امارت اسلامی متعهد به پاسداری از ارزش های دینی، عقیده، اندیشه و فرهنگ خویش است که با قربانی های بی مثال اسلاف مجاهد ما بدست آمده است و به هیچ کسی اجازه نمی دهد که غرور و ارزش های ما را دست کم بگیرد و بالای آن خدعه و نیرنگ نماید.

امارت اسلامی به عنوان یک نظام مستقل و مشروع به روابط سالم با کشورهای منطقه و جهان بر اساس شریعت اسلامی معتقد است و همانگونه که هرگز قصد ظلم و آسیب رساندن به کسی را نداشته، از دیگران نیز آرزو دارد که این چنین پالیسی را اختیار نمایند که در آن خیر و فلاح همه نهفته است.

امارت اسلامی افغانستان

۳/۲/۱۴۴۵هـ ق

۲۸/۵/۱۴۰۲هـ ش ــ ۲۰۲۳/۸/۱۹ م