اوجلان آتئیست مسلیمه ی کذاب کوردها و بنیانگذار حزب کمونیستی پ.ک.ک و توهم پیامبر شدن(۳)

اوجلان آتئیست مسلیمه ی کذاب کوردها و بنیانگذار حزب کمونیستی پ.ک.ک و توهم پیامبر شدن(۳)

به قلم: ابوسلیمان هورامی

این داستان سرائی و مشابه کردن خودش ادامه دارد تا به پیامبر خاتم صلی الله علیه وسلم می رسد و می گوید:

  •  زندگینامە محمد مرا متأثر می ساخت، شخصیت محمد سوالات بزرگی را در ذهنم درست می کرد. زیرا من نیز در کوە و غار زندگی می کردم، فکر می کردم رفتار من و او بە هم شباهت دارد، شباهتهایی را در رفتارهایمان می دیدم.[۱]
  • انقلابهای بزرگ در میان شرایط پیشرفتە تمدنی روی نمی دهند. آنها کە از وضعیت خویش راضی هستند نیازی بە انقلاب ندارند. حتی وقتی بە ظهور اسلام کە از نزدیک آن را می شناسیم می نگریم، می بینیم کە شخص بدوی صحرایی بسیار از عصر خویش دور بودە و چنان در وضعیت غیر انسانی بسر می برد کە می تواند انسانهایی را کە نمی شناسد زندە بگور کند. اوج گیری پیغمبر تنها در میان این انسانهای پست می تواند معنا یافتە و بە وجود بیاید. [۲]

اوجلان می خواهد نشان دهد که کوردها قبل از تشکیل پ.ک.ک و آمدن او ملتی گندیده و مرده و عقب مانده و حتی وحشی بودند و چیزی بودند مثل عربهای زمان جاهلیت و قبل از آمدن پیامبر خاتم صلی الله علیه وسلم و خودش بود که این کوردهای وحشی و گندیده را با دینش زنده کرد و… اوجلان می گوید:

  • عظمت محمد بە چە چیزی بستگی دارد؟ بە جوابگویی او با فکری پیشرفتە و معنویتی عظیم در مرحلەای کە شرایط بسیار خشن و ابتدایی اجتماعی وجود داشت، مرتبط میشود، با جمع اوری ماندەهای دینی و یکی ساختن آن با قرآن، بە شکل پیشرفتەتری آنها را ارائە میدهد. بدین شیوە انفجار عظیم اسلامی روی میدهد. شرایط مادی آن زمان اعراب بسیار عقب ماندە بودە و با فکر نیز بیگانە بودند. بدین شیوە انسانیت بە سهولت در راە منافعی پیش پا افتادە فدا می گردید. ظهور محمد، چارە این اوضاع بود.[۳]
  • اوضاع عینی کردستان نیز تا حدودی با آن شباهت دارد. سیستمی کاملا حیوانی وجود دارد. از طریق مدیریتی حیوان گونە از بالا، آنانکە در پایین قرار دارند بە حیوان تبدیل می شوند.[۴]

 یعنی کوردهای قبل از اوجلان و حزب کمونیستی پ.ک.ک مثل عربهای زمان جاهلیت بودند ! و در جای دیگری در تشابه بیشتر کوردهای قبل از خودش با عربهای مشرک دوران جاهلی، کوردها را پیکر مردگانی متعفن و در حداقل انسانیت و وحشی و… معرفی کرده و  می گوید:

  •  کورد خلقی بی سر بود، یعنی رهبریت نداشت. پیکری بدون سر بود. توان ایفای نقش سر و مغز برای آنها بسیار صعب است. پیکر کرد همچون پیکر مردگانی بود کە برای تشریح از آن استفادە می کردند، پیکری متعفن بود. ببینید بە سخن آمدە و امروز دارای مغز است. تمامی اینها بە نوعی بیانگر واقعیت پ.ک.ک است.[۵]
  • این خلق بە نقطە حداقل انسانیت در دنیا سقوط کردە است و گویا این کافی نبودە، پس از آن خود را انکار نمودە و در این کار یک زندگی وخیمتر از دشمنان خود را دارد. بە شکل وحشی از قبول خویش بە مثابە یک ارزش دور شدە و یا دور افتادە شدە است.[۶]

اوجلان حتی کار را به جایی می رساند که غیر خودش و پ.ک.ک را غلط و منفور و مثل یک مجرم می داند که باید محکامه و کشته و نابود شود و می گوید: سالهاست کە در پ.ک.ک با تلاشی کە هیچ جنبشی آن را انجام ندادە، میخواهم اصلاح انسان از راە انتقادی را کارایی بخشم. در همین جا این را نیز بگویم کە زندگی غیر پ.ک.کەای را تماما باید محاکمە نمود.

زندگی ملی و اجتماعی ما غیر از پ.ک.ک منفور است، قابل محاکمە بودە و همانند زندگی کردن یک مجرم است… زندگی بدون پ.ک.ک یعنی زندگی فاقد تاثیر پ.ک.ک حاوی جرم است. سنگین ترین کیفر هر جرم سنگین، بە فقدان حیات است… داشتن شخصیت پ.ک.ک ای در عین حال گذار از وضعیت مجرمی است، ایجاد شرایط عفو خویش از جرم سنگینی است کە دشمن بر جامعە و بنیە اجتماعی حاکم گردانیدە است. بە تناسبی کە شخصیت پ.ک.ک ای را کسب کنید، از موقعیت جرم سنگین رهایی می­یابید، حکم اعدام شما لغو می شود و خود را بە وضعیت انسان صادقی در می آورید کە بی جرم بودە، طناب اعدام را از گردن خارج کردە و از این نظر بە زندگی وارد شدە است… پ.ک.ک ای شدن اقدامی است کە شخصی در راستای انسان شدن و مورد عفو واقع گرداندن خویش انجام می دهد کە سنگین ترین جرمها را مرتکب شدە و خواهان بخشش است.[۷]

آرزوی پیامبر شدن آنهم با چنین رویکردی آرزوی اوجالان این مسیلمه ی کذاب میان کوردهاست و خیال می کند مثل سلطان سهاک (اسحاق) بنیانگذار شیطان پرستان ملک طاووسی علی اللهی ها یا مثل شیخ عدی بنیانگذار شیطان پرستان یزیدی یا مثل بنیانگذاران علوی های ترکیه و آغا خان اسماعیلی و… می توان برای خودش پیروانی جذب کند آنهم با عقیاد آتئیستی و کمونیستی در میان ملتی که خصلتاً اسلامگرا هستند و همه ی دجالها با تفسیر غلط از اسلام توانسته اند این فرقه های مختلف را تولید کنند نه با ماتریالیسم و سکولاریسم و دشمنی اساسی با الله و شریعتهای آسمانی !

اوجالان که قطعاً نمی تواند با این تئوریزه کردن توهم پیامبری رسماً مثل مصحفه ره ش و سرانجام و… کتاب مقدسی معرفی کند و … اما در عوض با دعوت به صلح و آشتی و برادری و… نه تنها آشفته گوئی و تضاد سخنانش آشکار می شود بلکه می خواهد خود را پیام آور این خوبی ها معرفی کند البته با تفکرات آتئیستی و ماتریالسیتی کمونیستی !

ما شاهد کشتار کوردها توسط کفار سکولار جهانی و حکام سکولار محلی در ترکیه و عراق و سوریه و ایران بوده ایم اما اوجالان در مواردی بیسار بیشتر از حکام فاسد و ظالم سکولار جهانی و محلی از کوردها کشته، با این وجود به نظر شما کدام رهبر کافر و ظالم جهانی و منطقه ای چنین بی ارزش در مورد کوردها صحبت کرده و با چنین سنگدلی و بی رحمی در مورد کوردهای مخالف خود صحبت کرده است؟

فقط تصور کنید که پیروان و مخاطبین اوجالان در چه سطحی از فهم و شعور قرار گرفته اند که اوجلان به خودش اجازه می دهد تا این اندازه پیش برود و چنین ادعاهایی داشته باشد.

به امید روزی که کوردهای مسلمان بار دیگر به خود بازگردند و با بازگشت به شریعت الله و «اهل جماعت شدن» بار دیگر عزت پایمال شده ی خود را بازیابند و از شر این لکه های چرکین سکولار نجات پیدا کنند و تاریخ خود را از ننگ این احزاب سکولار پاک کنند.


[۱] هفت روز با رهبر( وتووێژی نبیل الملحم لە گەڵ ئۆجەلان)، ص۲۶

[۲] اوجلان، فلسفە آپویستی، ج۳ ص۳۰۱

[۳] اوجلان، چگونە باید زیست، ص۸۱

[۴] اوجلان، چگونە باید زیست، ۸۲-۸۳

[۵] اوجلان، فلسفە آپویستی، ج۳ ص ۵۶-۵۷  

[۶]  همان ۳۰۵

[۷]  اوجلان، خودسازی حزبی، ج ١ و ٢، ص ۳۵-۳۶

اوجلان آتئیست مسلیمه ی کذاب کوردها و بنیانگذار حزب کمونیستی پ.ک.ک و توهم پیامبر شدن(۲)

اوجلان آتئیست مسلیمه ی کذاب کوردها و بنیانگذار حزب کمونیستی پ.ک.ک و توهم پیامبر شدن(۲)

به قلم: ابوسلیمان هورامی

اوجالان با در نظر گرفتن روایت تورات که «اور» را مکان تولد ابراهیم علیه السلام می داند می گوید اور همان اروفاست که مکان تولد اوجلان است در حالی که منابع تاریخی اور را از شهرهای کلدانیها و در عراق کنونی می دانند؛ چون ابراهیم نیای پیامبران یهودیت و نصرانیت(مسیحیت) و اسلام است اوجالان مشرک (سکولار) ماتریالیست هم می خواهد به این شکل با داستان سرائی و چسباندن خودش به ایراهیم و مبارک خواندن اورفا مکان تولدش برای دین سکولاریستی و آتئیستی خودش نوعی مشروعیت کسب کند!

به دقت به این مطالب اوجلان دقت کنید که می گوید:

  • اورفا ماکتی از جامعە موزاییکی خاور میانە است. اهمیت و جایگاە اورفا در خاور میانە همانند معنای خاور میانە در کل جهان است. موردی کە موقعیت ایفای نقش مشابە در تاریخ می نامیم همان است.[۱]
  • پ.ک.ک در اورفا، شاید هم بدون توجە عمیق و آگاهی ژرف از واقعیت آن دست بە آزمودن زد. نیت طرفداری آن از آزادی و روشنگری حقیقتی غیر قابل بحث است. انجام اولین عملیات آن نە بر ضد نهادهای جمهوریت کە بر ضد کانونهای واپسگرای فئودالی این را اثبات نماید.[۲]
  • آیا می توان با توجە بە این امر پ.ک.ک را یک جنبش معاصر ابراهیمی قلمداد نمود؟ از نظر نیت شباهتهای جالبی را نشان میدهد. یورش بە محیطهای منفور و نمرودیان کوچک تنها بنام ملی و دمکرات بودن نیست، بلکە گامی پیشرو برای جامعە بشری است.[۳]
  • چیزی کە برای پ.ک.ک و منطقە اورفا اهمیت بیشتری دارد، آغاز و یا عدم آغاز قداست معاصر شدە ابراهیم در قرن بیست و یکم است… بە راحتی میتوانم بگویم کە پ.ک.ک با نام و هویت قبلی خویش نمیتوانست در منطقە این دگردیسی را نشان بدهد  و این از نظر تاریخی بدون معنا بود.[۴]
  • در واقع قبل از سال ١٩٧٩ دولت سعی نمود تا بە هر طریقی ما را از میان بردارد. من نیز درک نمودە بودم کە با خط مشی گذشتە نمیتوان موفقیت را کسب کرد… دو راە در مقابلم قرار داشت: یا رفتن بە کوە و یا رفتن بە یکی از عرصەهای خاور میانە. بعضی از رفقا را بە کوە راهنمایی کردم. کاری را کە ابراهیم کرد، من نیز انجام دادم و بە سوی خاور میانە حرکت کردم، بطرف قدس. بە این علت است کە میگویم ابراهیم در شهری کە در آن متولد شدم یعنی اورفا ظهور کرد… نمرود و اشخاص دیگری نیز از اورفا سر بر آوردەاند، اما من آپو هستم و نمرود و اشخاص دیگر نیستم. من بر راە پیامبران حرکت کردەام در حالیکە نمرود دیکتاتور بود. سرگذشت من همچون ابراهیم خلیل است کە نمرود راە کوهستان را بر وی مسدود کرد و مجبور شد بە سمت جنوب حرکت کند. بە سرگذشت موسی در مصر نیز شباهت دارد. بە این شیوە در خاور میانە جای گرفتم. دولت بە تعقیب ما ادامە داد تا سرانجام کودتای ١٩٨٠ بە وقوع پیوست. بعد از کودتا شدت و فشار افزایش یافت. ٩٠ درصد از رفقای ما دستگیر و روانە زندان شدند. تنها با گروە کوچکی توانستیم وارد عرصە خاور میانە شویم.[۵]

در اینجا اوجلان حزب کمونیستی پ.ک.ک را همچون دینی ابراهیمی قرن بیست و بیست و یک نام می برد و می گوید من و ابراهیم هر دو در اورفا به دنیا آمده ایم و… پ.ک.ک که مکتب و دین من است در اروفا قیام کرد و اولین جنگهای ما بر علیه فئودالهای کورد بود نه حکومت تورکیه ، و همانگونه که نمرود ابراهیم را به خاورمیانه فراری داد به همین شیوه حکومت ترکیه من را به خاورمیانه فراری داد! در اینجا حکومت ترکیه نقش نمرود و خودش نقش ابراهیم را بازی می کند!

اوجلان مسلیمه ی کذاب کوردها همچنانکه ذکر شد مدعی است که در مسیر پیامبران حرکت کرده است و کسی نمی تواند ادعای او را رد کند و باید دعوتش و مکتبش و دینش که حزب کمونیست پ.ک.ک است پذیرفته شود و به آن ایمان آورده شود؛ دقت کنید باز چه می گوید:  برپایی جنبش عیسای معاصر گزیر ناپذیر است، براستی نیز شباهتی عجیب وجود دارد. حرکت اسنیهای زمان عیسی دارای ویژەگیهای نزدیک بە جنبش زحمتکشان است. یحیای تعمید دهندە بسیار شبیە بە مبلغین سوسیالیست است، جنبە جالبتر مسئلە این کە گروە اولیە تشکیل دهندە پ.ک.ک نیز حدودا ١٢ نفر است، محتملا یک یا دو جاسوس در صفوف آن وجود دارند.[۶]

در اینجا منظور از عیسی علیه السلام معاصر خود اوجالان است که باید قیام کند و اعضای پ.ک.ک را نیز مثل یحی و ۱۲ حواریون اطراف عیسی علیه السلام معرفی می کندو بعد از یک جاسوس در میان اعضای پ.ک.ک صحبت می کند که همان یهودا، جاسوسی است که در میان حواریون وجود داشت.  آن جاسوس میان پ.ک.ک هم به قول خودشان فاطمه زن اوجلان و نجاتی کایان بود که دو نفرند البته!


[۱] اوجلان، ارفا سمبل قداست، ص۴۹

[۲] همان۷۰

[۳] همان۷۱

[۴] همان۷۲

[۵] اوجلان، رهبریت و خلق، ص۱۱۶- ۱۱۷

[۶] اوجلان، از دولت کاهنی سومر بە سوی تمدن دمکراتیک، ص ۳۶۵

اوجلان آتئیست مسلیمه ی کذاب کوردها و بنیانگذار حزب کمونیستی پ.ک.ک و توهم پیامبر شدن(۱)

اوجلان آتئیست مسلیمه ی کذاب کوردها و بنیانگذار حزب کمونیستی پ.ک.ک و توهم پیامبر شدن(۱)

به قلم: ابوسلیمان هورامی

زمانی که اوجالان پیام نوروزی سال ۱۳۹۲ش(۲۰۱۳ن) را فرستاد عده ای سکولار شیفته ی اوجلان دچار نوعی شوک شدند و بهت زده از خود می پرسیدند چرا اوجالان؟

اوجالان شخصی آتئیست و ماده گرای کمونیست است که حزب کارگران اوجالان (پ.ک.ک) را با عقیده و ایدئولوژی کمونیستی و چپ و جنگ با امپریالیسم و بورزوائی ساخت اما پس از نابودی شوروی و شکست کمونیستها به تدریج رنگ عوض کرده است تا اینکه به جایی رسیده که خودش و نیروهایش تبدیل شده اند به فاحشه های سیاسی و واگنرهای آمریکا و امپریالیستها و…

اوجالان آتئیست در پیام نوروزی سال ۱۳۹۲ش خودش را در قالب یک پیامبر جدید به پیروانش نشان داد و قصد دارد نقش مسلیمه ی کذاب و سایر پیامبران دروغین را برای پیروانش بازی کند؛ البته در این پیام  به جای اسم کوردستان از اسم آناتولی استفاده کرد و پیمان ۱۹۲۰ن سکولاریستهای فاشیست تورک برای دوستی میان کورد و تورک را به عنوان اصل قرار داد و…

اوجالان در این پیام می گوید:

  • من بر این باورم آنهایی که به من ایمان آورده اند و دلشان را برای من باز کرده اند
  • پیام من برای آن جوانانی است که با دل و جان از دعوت من استقبال می کنند،  پیام من برای آن مادرانی است که در عمق دلشان جایی برای این دعوت باز می کنند، سخنانم برای آن دوستانی است که بدون دودلی این سخنان را می پذیرند، کسانی که با دقت به این پیامها گوش می دهند

این گونه سخنان شاید برای افرادی سکولار چشم و گوش بسته ی مقلد تازگی داشته باشد اما برای کسانی که بر آثار اوجالان آگاهی داشته باشند تازگی ندارد. او در کتاب رهبریت و خلق می گوید: (عیسی) با ایمان و اخلاق خود چنین انقلابی را برپا نمود. با چنین روشی توانست بە امپراتوری روم خاتمە دهد. اسلام نیز هنگام نابود نمودن امپراتوری ساسانیان چنین دیدگاه و موقعیتی داشت. اسلام و مسیحیت دو امپراتوری بزرگ جهان را با استفادە از سلاح اعتقاد و ایمان از بین بردند، نە با نیروی اسلحە و اسب و نیروی نظامی. اینها مواردی هستند کە برای من بسیار واضح و شفاف هستند کە من در این راە مبارزات خود را ادامە می دهم.[۱]

همچنین می گوید: دیالکتیک منطقە خاورمیانە ظهوری پیامبرگونە میطلبد. رهبران این منطقە باید پیامبر باشند. هرگاە بە فعالیتها و مبارزات خود نظر می افکنم، میبینم کە همچون انبیا تلاش میکنم. نحوە فعالیت و شخصیت و اعتقاد و انساندوستی و پرنسیپهای زندگیم، بیشتر بە پیامبران شبیە است، من خود را همچون رهبر یک جنبش رهایی بخش ملی بە حساب نمی آورم.[۲]

در همان کتاب می گوید: مکتب سیاسی، کمیتە مرکزی و حتی دبیر کل حزب نیز از نظر ما القابی ظاهری بودند… من از متدهای پیامبران همچون برنامە و پروگرام و دیدگاەهای آنان بهرە می گیرم.[۳]

اوجالان مسلیمه ی کذاب کوردها در توهم پیامبری چنان پیش می رود که حتی ادعای معجزه هم می کند و می گوید: بە سبب اینکە من متناسب با واقعیت مادیمان دارای یک نیروی عظیم فکری هستم، و نیز قدرت آفرینش فکر و عمل بە آن را دارم، بە انفجار عظیم تبدیل شدەام. چرا تا این حد میتوانم تأثیر گذار باشم؟ زیرا فقدان معنویت و ایدئۆلۆژی در جامعە کُرد را در شخص خود تحلیل کردە و بە دلیل آنکە سطح عملکرد خود را با شرایط مادی خود سازگار ساختەام، اکنون در حد یک معجزەگر مورد ارزیابی قرار میگیرم، اساسا خصلت هر ظهور تاریخی بە این خصوصیت بستگی دارد.[۴]

اوجلان تاثیر گذار بودن را معجزه ی خود می داند و برایش افت دارد که به عنوان رهبر یک حزب سکولار و چپ کوردی از میان صدها حزب سکولار میان کوردها شناخته شود به همین دلیل ابتدا از آسیای میانه و خاورمیانه صحبت می کند که اینها به او ایمان بیاورند و بعد دنیا!

 در این زمینه می گوید: اگر اسلام را در نظر بگیریم بە پاسخهای بسیاری می توانیم دست یابیم، حتی اگر بە نتیجە انقلابهای بزرگ جهانی نظری بیافکنیم میتوانیم بە پاسخ مورد نظر دست یابیم. اولا مرزبندی نتیجە سطحی نگری است. من هیچ مانعی در وجود مرزها نمی بینم. کسانیکە سیاستهای خود را بر پایە مرزبندی استوار می سازند، خود را منزوی و گوشەگیر می نمایند. در مراحل اولیە انقلاب، ما نیز از کردستانی آزاد و مستقل و متحد بحث می نمودیم، اما اکنون درمی یابیم کە تقسیم کردستان در زمان حال بە نفع کردهاست و امکانات فراوانی برای انجام فعالیتهای گوناگونی فراهم می کند. اگر کردستان محیطی بستە می بود، باعث بوجود آمدن اختلاف  و تضاد می شد. اما حال انقلابی را کە ما شروع کردەایم، سریعا بە انقلاب خلقهای همسایە منجر می شود. امروزە، رستاخیز و انقلاب ما بە منبع تولید نیرو و موتور پیشرفت جوامع خاورمیانە تبدیل می شود.مخصوصا برای خلق کردستان کە در مرکز این جوامع قرار دارند و از طریق کردها این انقلاب بە مراکز دیگر سرایت می کند. [۵]

به دنبال این قصد دارد به اروفا، محل تولد خودش نوعی قداست بدهد و به نحوی خودش را به ابراهیم علیه السلام بچسباند به همین دلیل می گوید: وقتی بە گذشتە می نگرم، حقیقتی کە مهرش را بر پراکتیک من زدە است بیشتر بە شکل تجدد یافتە و روز آمد پیامبری است. من و بە تبع آن پ.ک.ک چندان پیوندی با قرن بیستم نداریم. انگار بە صورت ظاهری و در سطح کلمات و جهت اقتضای روز رابطەاش را با این سدە برقرار نمودە است. همچون فرد باید بگویم کە هیچگاە با روح سدە بیستم یکی نشدم.[۶]

در همین کتاب می گوید: فرهنگ پیامبری و سنت ابراهیم کە همچون پدر و بنیانگذار آن محسوب می گردد، نیازمند تفسیر و عملکرد نوین بودە و این از اهمیت فراوانی برخوردار است. وقتی جایگاە و پیشرفت اورفا و مناطق جوار آن در تاریخ بە طور صحیح بیان شود، امروزە امکان ارزایابی روشنگرانە را برایمان بوجود می آورد.[۷]. فردی هستم کە در درجە اول خود را در برابر زندگی هم در پ.ک.ک و هم در اورفا مسئول می دانم.[۸]


[۱]  اوجالان، رهبریت و خلق ص۷۲

[۲]  همان۷۱

[۳]  همان ١٠٦ و ١٠٧

[۴] اوجلان، اصرار بر سوسیالیزم، ص۸۰

[۵] اوجلان، اصرار بر سوسیالیزم، ص۷۳

[۶] اوجلان، ارفا سمبل قداست، ص۴۴

[۷] اوجلان، ارفا سمبل قداست، ص۷۸

[۸]  همان۸۷

حکومت انگلیسی و سکولار پاکستان بعد از حمله به خوست اینبار مجاهدین پاکستانی را در ننگرهار مورد حمله قرار داد

حکومت انگلیسی و سکولار پاکستان بعد از حمله به خوست اینبار مجاهدین پاکستانی را در ننگرهار مورد حمله قرار داد

پس از خوست؛ پاکستان این‌بار در ننگرهار حمله هوایی انجام داد.

پهپاد‌ پاکستانی، اسد افریدی، عضو شاخه جماعت الاحرار طالبان پاکستانی را در منطقه لال‌پور ننگرهار هدف قرار داده است.

در این حمله دو محافظ افریدی کشته و خود وی شدیدأ زخم برداشته است.

مختصری از سخنان امروز آیت الله خامنه ای رهبر انقلاب اسلامی و دارالاسلام ایران در دیدار با فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی . ۱۴۰۲/۰۵/۲۶

مختصری از سخنان امروز آیت الله خامنه ای رهبر انقلاب اسلامی و دارالاسلام ایران در دیدار با فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی . ۱۴۰۲/۰۵/۲۶

  • تشکیل سپاه در ابتدای انقلاب یک پدیده‌ی منحصر به فرد در بین انقلابهای بزرگ تاریخ بود. در انقلابهای بزرگی مثل انقلاب فرانسه، انقلاب شوروی بلشویکی، گروه‌هایی پیدا شدند در اوایل انقلاب و به‌عنوان طرفداری از انقلاب سر بلند کردند، اقداماتی کردند لکن سپاه مطلقاً قابل مقایسه‌ی با آن گروه‌ها و آن جمعیتها نبود. آنها ویرانگر بودند، خودسر بودند، بی‌انضباط بودند، بدون پایبندی به مبانی و اصول بودند. سپاه نه، سپاه از اول، از اول تشکیل،‌ زیر نظر مرکزیت انقلاب تشکیل شد.
    در همه جای کشور حضور داشت اما مرکزیت به معنای واقعی کلمه فرماندهی میکرد. از اول تشکیل سپاه افراد سپاه و عناصر سپاه برخوردار بودند از ارزشهای دین و انقلاب مثل ایثار، مثل فداکاری، مثل حضور جهادی دائمی، شبانه‌روزی، مثل اطاعت و تسلیم در مقابل امام بزرگوار، مطلقاً غیر از این دیده نشد ما از اول ناظر و حاضر بودیم.
    در طول تاریخ کشور تا آنجایی که بنده اطلاع دارم نمی‌شناسیم هیچ مجموعه‌ی نظامی را که تا این حد برخوردار باشند از سلامت معنوی و اخلاقی و سیاسی.
  • سپاه، این پدیده‌ی بی‌نظیر استثنایی متوقف نشد؛ یعنی اینجور نبود که یک حرکتی را شروع کنند یک رشدی بکنند بعد متوقف بشوند نه،‌ این تا امروز ادامه پیدا کرده به طوری که ما با گذشت حدود چهار دهه یک کانون عظیم و کاملاً مجهز دفاعی و نظامی را داریم، بزرگترین سازمان ضدّ تروریستی دنیا را داریم. امروز سپاه بزرگترین سازمان ضدّ تروریستی در همه‌ی دنیاست. یک سازمان مجهّز نظامی است. یک سازمان کارآمد و مستقلی است که کارهایی میتواند انجام دهد که خیلی از ارتشهای بزرگ دنیا نمیتوانند انجام دهند.
  • یکی از گرفتاریهایی که گاهی ما  به آن مبتلا شدیم و باید مراقب باشیم به آن مبتلا نشویم این است که در شناخت دشمن اشتباه نکنیم. گاهی اوقات انسان در شناخت دشمن اشتباه میکند. امام رضوان‌الله‌علیه با آن «چشم بصیرت» – یعنی واقعا هیچ تعبیری بهتر از این در مقابل آن فرد نمیتوان گفت؛ بصیرت به معنای واقعی کلمه که نفوذ پیدا میکرد در لایه‌های پنهان و چیزهایی را میدید-  گفت هرچه فریاد دارید بر سر آمریکا بزنید.
  • یک بخش دیگر در مورد عملکرد، مسئله‌ی سازندگیهای سپاه است. در حوزه‌های گوناگون، این فصل درخشانی است. در امور زیربنایی سپاه حرف اول را دارد میزند. کمتر دستگاهی را ما داریم که در مسائل زیربنایی کشور، راه‌ها، بزرگراه‌ها، سدها، پالایشگاه‌ها و امثال اینها توانسته باشد به قدر سپاه این مقدار کار را با هزینه‌های کمتر از معمول، با سرعت بیشتر از معمول انجام بدهد. این یک فصل افتخار ‌آفرین بسیار مهمی است.
  • یک فصل دیگر مسئله‌ی خدمات عمومی سپاه است. سپاه در بخشهای مختلف در کنار مردم قرار گرفت. در بخش سلامت، که بسیار مهم است، سپاه توانست کارهای بزرگ انجام بدهد. در حوادث طبیعی و بلیاتی مثل زلزله و سیل و کرونا و امثال اینها کمکهای اساسی کرد. رفع محرومیت؛ یکی از بخشهایی که همچنان ناشناخته است. کارهایی گسترده‌ای انجام گرفته.
  • اعتماد باید وجود داشته باشد، نمیگویم انتقاد نباشد؛ انتقاد همراه با اعتماد.
    میخواهند انتقاد کنند اشکال ندارد اما اعتماد داشته باشند. مسئولین دارند با اخلاص، با علاقمندی، با شوق، با توکل به خدا، با همه توان کار میکنند. اعتماد بشود به آنها، انتقاد هم اگر لازم بود بشود. من مخالفتی با انتقاد ندارم.
    اگر این راه را دنبال کردیم، و به حمدالله تا امروز دنبال شده و بعد از این هم به فضل و توفیق الهی دنبال خواهد شد، پیروزی بر دشمن قطعی است.
  • یک بخش دیگر در مورد عملکرد، مسئله‌ی سازندگیهای سپاه است. در حوزه‌های گوناگون، این فصل درخشانی است. در امور زیربنایی سپاه حرف اول را دارد میزند. کمتر دستگاهی را ما داریم که در مسائل زیربنایی کشور، راه‌ها، بزرگراه‌ها، سدها، پالایشگاه‌ها و امثال اینها توانسته باشد به قدر سپاه این مقدار کار را با هزینه‌های کمتر از معمول، با سرعت بیشتر از معمول انجام بدهد. این یک فصل افتخار ‌آفرین بسیار مهمی است.
  • یک فصل دیگر مسئله‌ی خدمات عمومی سپاه است. سپاه در بخشهای مختلف در کنار مردم قرار گرفت. در بخش سلامت، که بسیار مهم است، سپاه توانست کارهای بزرگ انجام بدهد. در حوادث طبیعی و بلیاتی مثل زلزله و سیل و کرونا و امثال اینها کمکهای اساسی کرد. رفع محرومیت؛ یکی از بخشهایی که همچنان ناشناخته است. کارهایی گسترده‌ای انجام گرفته.
  • یک سرفصل مهم در مورد سپاه مسئله‌ی پاسداری است از خود. همه‌ی انسانها در معرض لغزشند، همه‌ی سازمانها در معرض لغزشند. همه‌ی رؤسا، همه‌ی مدیران، همه‌ی رهبران، همه‌ی فرماندهان، همه‌ی ماها، همه‌ی ماها. در معرضیم پس نیازمندیم به خودحفاظتی.
    پاسداری از خویش در فرهنگ قرآنی اسمش تقواست.
  • هر انسانی در درون شخصیت خودش یک ضعفی دارد. گاهی غافلیم از اینها، یکجا یک موقعیتی بوجود می‌آید این بروز پیدا میکند، ما را مغلوب خودش میکند اگر مبارزه نکنیم ما را مغلوب خودش میکند، ما را زمین میزند باید پاسداری کنیم از خودمان. ارزشهای سپاه، برجستگی‌های سپاه خیلی ارزشمندند از اینها باید حراست کرد، مسئولان رتبه‌های مختلف سپاه موظفند در این زمینه‌ها فعال باشند. ۱۴۰۲/۰۵/۲۶

مدیر اسبق مبارزه با مواد مخدر فرماندهی امنیه ولایت کندز افغانستان توسط محافظ‌اش به قتل رسید

مدیر اسبق مبارزه با مواد مخدر فرماندهی امنیه ولایت کندز افغانستان توسط محافظ‌اش به قتل رسید

سمیع الحق نافذ، مدیر پیشین مواد مخدر فرماندهی امنیه کندز شب گذشته از سوی محافظش در هتل سپین زر در مرکز این ولایت، کشته شده است.

جمعه الدین خاکسار، سخنگوی فرماندهی امنیه کندز این رویداد را تأیید می‌کند و از بازداشت قاتل نیز خبر می‌دهد.

عبدالحکیم شرعی سرپرست وزارت قضائیه و عدلیه امارت اسلامی افغانستان: به هیچ فردی جواز فعالیت حزب سیاسی داده نخواهد شد

عبدالحکیم شرعی: به هیچ فردی جواز فعالیت حزب سیاسی داده نخواهد شد

عبدالحکیم شرعی، سرپرست وزارت عدلیه گفته است که قانون اساسی حکومت پیشین افغانستان بر بنیاد شریعت اسلامی نیست و از همین‌رو، تلاش‌ها برای ساخت قانون اساسی تازه جریان دارد.

سرپرست وزارت عدلیه که در برنامه حساب‌دهی دولت به ملت سخن می‌زد، تاکید کرد که هیچ ماده قانون اساسی حکومت پیشین شرعی نبوده است.

عبدالحکیم شرعی در این برنامه گفت: «در قانون اساسی سابقه کسی برایم نشان داده نخواهد توانست که در این ماده آن استناد به کتاب الله شده باشد یا سنت رسول و یا فقه حنفی ذکر شده باشد.»

این مقام امارت اسلامی همچنان تاکید کرده است که به هیچ فرد و گروهی جواز فعالیت حزب‌های سیاسی را در کشور نخواهد داد. به باور او، مردم احزاب سیاسی را نمی‌پذیرند.

عبدالحکیم شرعی افزود: «تجربه ما و شما این را ثابت ساخته است، ملتی که این قدر ویران می‌باشد، یگانه دلیل آن همین احزاب سیاسی می‌باشد.»

تجاوز به نوامیس زنان مجاهد لکه ی چرکینی در تاریخ دارودسته ی جولانی در سوریه

 تجاوز به نوامیس زنان مجاهد لکه ی چرکینی در تاریخ دارودسته ی جولانی در سوریه

به قلم: مجاهد مهاجر

گروه جولانی که :

  • دیکتاتوری و خیانت خود بر اهل سنت شمال سوریه و بخصوص به سایر جماعتهای مهاجر چون انصارالاسلام و حراس الدین و حراس التوحید و جماعت مسلم چچنی و …. را به انتهای خودش رسانده
  • و هر چند وقت یکبار یکی از مخالفین خودش را که اکثراً از مهاجرین هستند به آمریکا و ناتو می فروشد و ما در مناطق تحت حاکمیت او شاهد ترور تدریجی این مجاهدین توسط هواپیماهای بدون سرنشن آمریکا و ناتو و ترکیه هستیم
  • و همه ی ما شاهد حضور ارتش ترکیه و آمریکا در مناطق تحت حاکمیت جولانی هستیم،

 یکی از بدترین و دردناکترین جنایاتی که در کارنامه ی گروه جولانی و گروههای متحد با او ثبت شده است تجاوز به نوامیس مجاهدین مخالف با خودشان است.

با آنکه عده ای از خائنین تحریف گر سعی در پنهان کردن این جنایت گروه جولانی و متحدین او به نوامیس مجاهدین و بخصوص نوامیس مجاهدین مهاجر هستند اما دهها مدرک شرعی و گواهی دهها نفر مثل محیسنی که در ان زمانی یکی از خودشان بود در اثبات این جرم درناک وجود دارد.

محیسنی در همان زمان در تغریداتش در حساب تویترش وقوع اغتصاب را تایید کرد اما گفت: در حجم آن مبالغه شده است. واین عین الفاظ کلام محیسنی در تایید واقعه ی اغتصاب است که عده ای او را از علمای صادق امت می دانند: هنا أكرر ماقلته مراراً وتكراراً ..

أنا لست أنكر وقوع (اغتصاب)والله المستعان

ولكني أذكر مبالغات حصلت حتى تصور الناس أن القضية اليوم هي قتال

بله این چنین است! وشهد شاهد من اهلها! و همین گواهی محیسنی کافی است تا تمام سخنان دروغگویان را باطل کند وبلکه دهها شاهد عینی در این قضیه وجود دارد که گواهی بسیاری از آنان منتشر و معروف شده اما عده ای نمی خواهند  بینند و بشنوند یا خود را به نابینایی و ناشنوایی زده اند!

اگر کفار اشغالگر و مرتدین رسمی به نوامیس مسلمین دست درازی کنند فرق دارد با اینکه یک گروه و حزب تحت شعار جهاد و اسلام همین جرم و جنایت خبیثانه و کثیف را انجام دهد.

خاطرات غربت(۸_ پایان) (قسمتی از سختی های بخشی از غربای اهل جهاد امت، در کشور اشغال شده و دست نشانده پاکستان)

خاطرات غربت(۸- پایان) (قسمتی از سختی های بخشی از غربای اهل جهاد امت، در کشور اشغال شده و دست نشانده پاکستان)

به قلم: مجاهده غریب

همراه مجاهدان راه‌های پرخار و خطر طی می‌شد. هجر و فراق یاران قلب را در تنگنا قرار داده بود.رمقی در وجود خود احساس نمی‌کردیم.قدم‌های ما سست برداشته می‌شدند و به سمت مقصدی نامعلوم پیش می‌رفتند.

روح خسته‌ی ما در آرمان پرواز بود و جسم ملول تمنای سکون دائمی را داشت.
ساعت‌ها بعد به منطقه‌ای امن رسیدیم. هر کدام‌مان در گوشه‌ای ولو شد. همینطور که روی زمین پخش بودیم، یکی از مجاهدین با اراده و ایمان قوی بلند شد و گفت: «می‌دانم الآن قلب همگی‌ ما کوره‌ای از آتش است؛ ولی نباید سست شویم. ضعف ما به نفع دشمن و شکست اسلام است. یادتان نرود که مردان میدانِ قرون گذشته با همین گدازه‌های قلبی خود دنیای کفر را به خاک‌وخون کشیدند..»

حرف‌هایش آبی خنک بود بر آتش قلب ما. مجاهدها روحیه خود را بازیافتند. به‌خاطر دوستانی که در هر شرایطی قوّت قلب بودند و خیرخواه دین الله، شاکر رب مهربان شدند.

به آسمان نگریستیم. یکباره در آن آسمان صاف ابرهایی ظاهر شدند و سوی ما آمدند. اندکی بعد باران شروع به باریدن کرد. با خیس‌شدن لباس‌ و تن ما خنکی زیر پوست ما دوید و سرحال شدیم.

وقت مغرب خود را به آب رساندیم. همراه بعضی برادران نان خشکِ بیات‌شده‌ای بود که درون آب می‌گذاشتند؛ نرم که می‌شد افطار می‌کردند.

نصف شب به نقطهٔ مرزی رسیدیم. چیزی همراه نداشتیم تا سیم‌خاردارهای مرز را قطع کنیم و عبور کنیم. کمی آن‌طرف‌تر خانه‌ای متروکه‌ای وجودداشت که شب را آن‌جا گذراندیم.

امیر همراه برادری راهی یافتن راه برای عبور از مرز شد. ساعتی بعد اطلاع دادند که هیچ راهی برای گذشتن نیست الاّ یک مکان. آن مکان وسط پادگان دشمن بود که آب سیم‌خاردارها را با خود برده بود.

بعد از ظهر آن‌جا رفتیم. در دل دعای نصرت و امداد الهی می‌کردیم. آن‌جا ماندیم و بعد نماز مغرب دعا کردیم. توکل کردیم و باز راه افتادیم.

نه راه معلوم بود و نه امن. چند متری پادگان دشمن توقف کردیم. نزدیک مرز رسیدیم. تا آن لحظه پا به پادگان دشمن نگذاشته بودیم که یکی از پشت سر ما را صدا زد و با اطمینان گفت: «از این سمت بیایید. برگردید». به آن سمت برگشتیم.

شخص گاوچرانی بود با لباس‌های کهنه و مندرس. به سمتش رفتیم. از اهالی همان کشور بود و کارش بردن گاوها به آن‌سوی مرز. ما را به سمت کوهی هدایت کرد. کنار دامنهٔ کوه گله‌ای بزرگ گاوها وجودداشت. گاودار رو به ما گفت: «مقابلتان کمینی است. اینجا راهی برای رفتن وجود ندارد.»
امیر گفت: «چاره‌ای نیست. هرطوری شده باید برویم؛ چون زخمی‌ها همراه ما هستند. مهمات و تجهیزاتی نداریم. اگر دشمن باخبر شود ما را محاصره می‌کند.»

هم‌فکری کردیم. مشورت بر این شد تا یکی از برادرها را آن‌طرف بفرستیم تا سیم‌ها را قطع کند و بیاید. گاوچران گفت: «نه. فقط یک راه وجوددارد؛ مجاهدی را همراه من بفرستید. ما می‌رویم، اگر کمین سر جایش بود سربازها با ما کاری ندارند و ما به راه خودمان ادامه می‌دهیم و بعد من در خفا آن مجاهد را به دنبال شما می‌فرستم.»

آن‌ها که رفتند دست به دعا شدیم. چاره‌ای نبود و همان سمت رفتیم. مسیر را اشتباه پیموده بودیم، تا خواستیم به مکان قبلی برگردیم دیدیم گاوچران نیز به سمت ما می‌آید. او نیز راه را اشتباه رفته و از مسیر دیگری به سمت ما آمده بود. فیصلهٔ الهی همین‌گونه بود.

مشوره کردیم و شب راه خروج از مرز را در پیش گرفتیم. وقتی که خواستیم از مرز بگذریم میان گاوها با احتیاط و کمری خمیده گذشتیم. پای ما که از مرز گذشت همان لحظه نیروی گشتی دشمن به مرز رسید. از فضل الله سبحان بود که چشمانشان کور شد و چیزی نفهمیدند.

به کشورمان بازگشتیم با بار ثقیل فراق برادرها. باری که هیچ‌وقت روی زمین گذاشته نمی‌شود و ما را لحظه‌ای آرام نمی‌گذارد.
ان‌شاءالله تا زنده هستیم راه‌شان را ادامه می‌دهیم تا از جمله خائنین به خون شهدا محسوب نشویم.

ما از نسل شیرمردانی که از هیچ چیزی باکی ندارند هستیم. ما حامیان حق هستیم و پیروز میدان جهاد. کار ما جهاد و راه ما حق و عزت ما شهادت و راهنمای ما قرآن و سنت هستند.

ای جوانان امت! قسم به ربّ محمد نصرت و لذتی که در راه جهاد هست در هیچ جا و مکانی دیگری یافت نمی‌شود. قسم به الله، شوقی که در چشیدن شهد شهادت است حتی در بهشت وجود ندارد.

با خلوص نعره‌ی “حی علی الجهاد” را در راه خدا سر دهید تا هیبت و طعم شمشیر و خنجر ما لرزه به تن دشمنان کند.

به‌زودی شاهد به‌ اهتزاز درآمدن پرچم اسلام در سرتاسر ملک الهی خواهیم بود که شریعتی الهی حاکم آن خواهد شد. و زنجیرهای استبداد پاره و درهای ظلمت گشوده خواهد شد. آن‌زمان است که قلب مجروح امت محمدﷺ مداوا می‌شود.

به امید فتح تمام ممالک غصب شدهٔ مسلمان‌ها
به امید رسیدن به پیروزهای مکرر
به امید رسیدن شهادت و دیدن الله رسول و دوستان جنّتی
به امید ظهور حق و حقیت…

         «پایان»

التماس دعا

بیانیه تحریک طالبان پاکستان در مورد استفاده از مجاهدین استشهادی کشورهای دیگر و سلاح های خارجی !

بیانیه تحریک طالبان پاکستان در مورد استفاده از مجاهدین استشهادی کشورهای دیگر و سلاح های خارجی !

در روزهای گذشته این سخن در شبکه های مختلف تلویزیونی و شبکه های اجتماعی کشور پاکستان می گردد که تحریک طالبان پاکستان از مجاهدین استشهادی افغان و ایرانی و سلاح های مدرن ساخت آمریکا استفاده می کند، ما این گزارش های بی اساس را کاملا تکذیب می کنیم

تحریک طالبان پاکستان یک حزب جهادی و انقلابی در سطح کشور است که تنها با همکاری و حمایت مسلمانان پاکستان این جهاد مبارک را ادامه داده است و به شکلی بسیار منظم به سمت هدف خود (ایجاد جامعه اسلامی و رهایی از قدرت های ظالم) حرکت می کند، اعضای تحریک طالبان پاکستان با منهج درست، سیاست های مثبت و دعوت خردمندانه روز به روز بیش از انتظار در خاک پاکستان افزایش می یابد

ما قبلاً نیز این سخن را واضح کرده ایم که مسلمانان پاکستان سرشار از روحیه مذهبی و جهادی هستند و ما به هیچ کس دیگری نیاز نداریم زیرا آنها (از مردم پاکستان) نیروی انسانی فراوانی در کنار ما حضور دارند، سخن دوم در مورد استفاده از سلاح های آمریکایی این است که تحریک طالبان پاکستان هیچ کارخانه اسلحه سازی ندارد بلکه با حمایت مالی مسلمانان پاکستان از داخل کشور سلاح خریداری می کند و ما حتی قبل از شکست آمریکا در افغانستان از این سلاح ها استفاده کرده بودیم که فیلم های آن نیز منتشر شده بود، تسلیحات و منابع مدرن آمریکایی در بازارهای پاکستان مانند کفش و لباس فروخته می شود اما دست های خود فوج و اداره های مخفی در این تجارت یافت شده است

باید بدانید که هزاران کانتینر پر از سلاح های آمریکایی و منابع مدرن را سازمان های پاکستانی از کراچی تا طورخم و چمن غارت می کردند و یکی دو کانتینر را سوزانده تا آمریکا را به این باور برسانند که این ها تحت حمله طالبان قرار گرفته اند، چند ژنرال این کار را با موفقیت انجام داده و سلاح ها و منابع به دست آمده را با قیمت ارزان در بازارهای لاهور و پیشاور و غیره می فروختند که بیشتر آن با وساطت خیرخواهان از طریق مقامات حکومتی هر از گاهی به مجاهدین رسیده است والحمد للہ رب العالمین ـ

محمد خراسانی
سخنگوی تحریک طالبان پاکستان