خاطرات غربت(۴) (قسمتی از سختی های بخشی از غربای اهل جهاد امت، در کشور اشغال شده و دست نشانده پاکستان)

خاطرات غربت(۴) (قسمتی از سختی های بخشی از غربای اهل جهاد امت، در کشور اشغال شده و دست نشانده پاکستان)

به قلم: مجاهده غریب

بیست‌ودوم ماه مبارک رمضان بود. راه طولانی در پیش داشتیم. بعد از خوردن سحری مشغول جمع‌آوری وسایل‌های اندک‌مان شدیم.
دوستم عبیده مشغول ترمیم‌کردن سلاحش بود. برادرهای دیگر خشاب‌ و تیرها را جابه‌جا می‌کردند. حوصله‌ام نکشید، رو به عبیده کردم و از او خواستم تا دستی به سلاح من هم بکشد. خندید و سلاح‌ام را گرفت تا صفایی به آن بدهد.

به او خیره شده بودم. به این فکر می‌کردم که در این سن کم، چگونه تمام صفات مجاهدها در او جمع‌شده است. نوجوانی حافظ بود. تبسم یار همیشگی لب‌هایش بودـ هیچگاه او را بدون لبخند ندیده بودم. روحیه و چهره‌اش حالت خاصی داشت تا به او نگاه می‌کردی، بی‌اراده قلبت چون لب‌هایت می‌خندید. سختی‌ها را یک‌تنه برداشت می‌کرد تا راهِ رسیدن به هدفمان کوتاه‌تر شود.

بعد از نماز صبح حرکت کردیم. مسیر پیش روی ما صحرایی پهناور بود. هوای وزیرستان جنوبی برای کسانی‌که آن‌جا رفته‌اند آشنا است؛ خیلی زود هوایش تغییر می‌کند. قمقمه‌های خود را پر از آب کردیم. هرجاکه آب تمام می‌شد در جستجوی آن بودیم.

به روستایی رسیدیم. برادری دوربین شب (حراری) خود را به‌چشم زد. هر چه می‌دید شرح می‌داد. گفت که موتورهای نظامی درحال جستجو هستند. احتمال داد که شاید از آمدن ما باخبر شدند!

امیر دستور داد تا وقتی که سواره‌ نظام‌‌ها از تک‌وتا بیفتند مخفی شویم تا بعد به فکر حرکت باشیم.
پنهان شدیم. موتور سوارها از چند کیلومتری ما رفت‌وآمد داشتند.

دوربین کشفی نظام بالای سر ما قرار گرفت؛ اما هنوز در دید آن‌ها نبودیم. کمی جلوتر رفتیم و خود را برای حمله آماده کردیم.
نزدیک صبح بود و خورشید در آن میدان جلوه‌گری نکرده و انوارش را بر کوه‌ها نتابانده بود.

مجاهدین یکی‌یکی جمع شدند. مشورت کردند و برای حمله اتفاق‌نظر کردند؛ تسلیم‌شدن کار ما نبوده و نیست.
امیر دست‌هایش را برای دعا بلند کرد و ما نیز به اتباع از او چنین کردیم. او از الله یکی از دو نیکی (پیروزی یا شهادت) را طلب می‌کرد. اشک‌های مجاهدین به زمین می‌چکید و دعاهایشان سمت آسمان پرواز می‌کرد.

در محاصره دشمن بودیم بدون ان‌که آن‌ها بدانند. منظره‌ای عجیبی بود؛ جلوه‌ای از خلوص و دیدار معبود. قلب‌های ما خالی از کینه و عداوت، با شوق رسیدن به شهادت می‌تپید. آن‌لحظه هیچ صدایی به گوش ما نمی‌رسید الاّ نجوای رازآلود با خدا. زمینِ تشنه، قطرات چشم مجاهدان را جذب می‌کرد. سر و سودای لشکرِ داوود تنها با الله و برای الله بود و لشکر جالوت پشت کوه‌ها مانور می‌رفت.

جنگ ما جنگ طائفه‌ای نبود؛ ما بر فراز آن کوه‌ها، با فریاد خود به گوش جهانیان می‌رساندیم که اسلام تنها نیست. سربازانش در هر گوشه و اکناف در کمین باطل نشسته‌اند.
آن‌روز روز امتحان بود.

برادرها به چند دسته تقسیم شدند. هرکدام پشت سنگ بزرگ و صخره‌ای مستقر شدند.

با غریو و تکبیر هیبت‌انگیز ملنگ بلوچ دشمن فهمید که لشکر داوود برای زورآزمایی آمده. دشمن سخت غافلگیر شده بود. مجاهدها تکبیرگویان شلیک می‌کردند. تعداد زیادی از دشمن مجروح و کشته شدند.

جای تعجب آن‌جا بود که مجاهدها در هیچ آموزشگاهی فارغ‌التحصیل نشده بودند و نه آموزش رزمی کافی دیده بودند. اما با توکل بر الله دشمن را زیر پوتین خود له کردند.

اگر تنها زور باز و داشتن تجهیزات برای پیروزشدن کفایت می‌کرد حتما با دیدن افراد جبهه دشمن می‌گفتند که حتما آن‌ها فاتح میدان می‌شوند؛ اما اینگونه نشد. تعداد مقتولین آن‌ها بیشتر از تعداد افراد ما بود. فکر می‌کردیم که فرشتگان آسمانی برای امداد ما آمده بودند که از آن بی‌خبر بودیم.
”ولله جنود السموات والارض وکان الله عزیزاً حکیما” ما به این آیه مبارکه سوره فتح ایمان داشتیم و نصرت شدیم.

با دهانی روزه، زیر ظل آفتابِ داغ بی‌رمق شده بودیم. تشنه بودیم اما همچنان می‌جنگیدیم.

ان شاءالله ادامه دارد

موقف تحریک طالبان پاکستان در مورد اعلامیهٔ جرگه بزرگ قبیله‌ای

موقف تحریک طالبان پاکستان در مورد اعلامیهٔ جرگه بزرگ قبیله‌ای

در پایان یک جرگه بزرگ قبیله‌ای در هتلی در پیشاور، ادعا شده است که افغانستان مسئول اقدامات علیه نیروهای امنیتی در ولسوالی‌های مختلف خیبر پختونخوا است – وخواستار اقدام علیه طالبان افغانستان شده است.
این جرگه در بیانیه خود از یک سو مدعی شده است که کارشکنی صلح در مقابل دلار، یک پروژهٔ بین المللی است.
از سوی دیگر، برای پرده‌کشیدن بر سیاست شکست خورده خود، تلاش کرده‌اند که مسئولیت این ناامنی‌ها را به دوش افغانستان بیندازند.
در حالی که واضح است چه کسی بیست سال است که در ازای دلار، آرامش کشور را خراب کرده است؟
کدام طبقهٔ سیاسی و نظامی برای اجرای پروژهٔ بین‌المللی روزبه‌روز بمب‌های جدید تورم را بر سر مردم می‌ریزد؟

آیا این واقعیت ندارد که پست‌ها و وزارت‌خانه‌های پاکستان به دستور نیروهای بین المللی توزیع می شود؟
آیا ایجاد مشکل برای امارت اسلامی در سازمان ملل با قرار دادن مسئولیت ناامنی پاکستان بر دوش افغانستان از برنامه‌های بین المللی نیست؟ از طرفی دیگر به نام تروریسم، بار دیگر برای ژنرال‌های پاکستانی، از نیروهای بین المللی فرصت‌های دستیابی به دلار تامین می‌شود؟

با وجود دانستن همهٔ این‌ها، بی‌انصافی است که ناامنی پاکستان را به گردن مجاهدین پاکستانی و طالبان افغان بیاندازیم – ما قبلاً چنین اتهامات بی‌اساسی را رد کرده‌ایم و به شدت آن‌ها را محکوم می‌کنیم.
به یاد داشته باشید! تحریک طالبان پاکستان به خاطر ارزش‌های دینی و منافع ملی خود به جهاد با نهادهای ظالم امنیتی و طبقاتی که مانع موجودیت این کشور و حقوق ملت‌ها از سرزمین خود بوده‌اند، پرداخته است. با کسانی که چندین دهه مانع هدف این کشور شده اند و حقوق و منابع ملت ها را به طور غیرقانونی اشغال کرده اند.

محمد خراسانی
سخنگوی: تحریک طالبان پاکستان

۱۹/ محرم الحرام / ۱۴۴۵ق- ق.م
۰۶/اگوست/۲۰۲۳

خاطرات غربت(۳) (قسمتی از سختی های بخشی از غربای اهل جهاد امت، در کشور اشغال شده و دست نشانده پاکستان)

خاطرات غربت(۳) (قسمتی از سختی های بخشی از غربای اهل جهاد امت، در کشور اشغال شده و دست نشانده پاکستان)

به قلم : مجاهده غریب

وقت ظهر هر کسی مشغول کاری بود. یکی به نفل مشغول بود و دیگری به تلاوت. و تعدادی در فضای سبز جنگل قدم می‌زدند. من نیز جزء آن‌ها بودم.
شاخه‌ها با نقش و نگار طبیعت و شکوفه‌های ریز سفیدش دلبری می‌کرد. پرندگان با آواز خوش نوایی می‌سرودند. نسیم بوی عطر دل‌انگیز گل‌ها را می‌پراکند، چهره‌های مغموم را شاداب و غم قلب‌های خسته را با خود همراه می‌کرد و می‌برد. در آن طبیعت بکر قدم‌زنان لذت می‌بردیم و بهشت دنیا را سیر می‌کردم.

ناگهان هواپیما دشمن بر فراز آسمان به پرواز درآمد. فضا را صدای مهیب پر کرد. قبل از رسیدن دشمن پناه گرفتیم. با صدای گوش‌خراش بمب‌ها دست بر گوش نهادیم. هواپیماهای جنگنده دقایقی را مشغول بمباران بودند. مهماتشان که تمام شد، رفتند.
با رفتن آن‌ها سکوت حکم‌فرما شد. از پناهگاه بیرون آمدیم. همه گردهم آمدیم و مشغول نماز شدیم.

باز صدای هلی‌کوپترهای دشمن بلند و نزدیک شد. داخل جنگل متفرق شدیم. دوباره باران تیرها شروع شد. خانه‌های زیادی از مردم مظلوم آن روستا مورد هدف قرار گرفتند. هدف آن‌ها ما بودیم که بودن ما لو رفته بود. ولی چون مکان ما نامعلوم بود، خانهٔ مظلومین با خاک یکسان شد.

وقتی خبر رسید که مردم روستا اعم از زنان و کودکان زخمی و تعدادی شهید شدند، نفس‌ها در سینه بند آمد. تأسف خوردیم که ای کاش همراه ما سلاحی بود تا جواب خون را با خون و ضربه‌ای کاری به دشمن بدهیم.
دیگر ماندن ما در آن روستا صلاح نبود. وسائل اندک خود را جمع کردیم و رفتیم.

باران به شدت می‌بارید. هوا سرد شده بود. شب‌هنگام به کوهی دیگر پناه بردیم. سرمای شدید تن ما را می‌سایید. دعا می‌کردیم تا زودتر آفتاب طلوع کند، تا اندکی با نور آن گرم شویم.

بعد نماز صبح زیر درخت‌ها رفتیم و خوابیدیم. آن روز را بلاتکلیف و آواره گذراندیم. امیر همراه چند نفر در جستجوی مکانی امن رفته بود. ما نیز بیکار ننشستیم و اطراف را خوب بررسی کردیم؛ اما جای مناسبی برای گذراندن شب نیافتیم.
بعد از نماز مغرب برادری دست به دعا بلند کرد. او دعا می‌کرد و ما آمین‌گویان منتظر امدادغیبی بودیم.

“امیر در میانه راه وقتی که با ناامیدی نزد ما برمی‌گردد با یکی از اهالی روستا برخورد می‌کند. آن مرد هم شخص مهاجری بود. از حال ما جویا می‌شود. دلش به حال ما و آواره‌شدن ما می‌سوزد. همان‌جا یکی از دو خانه‌‌اش را در اختیار ما می‌گذارد. امیر همراه با مرد نزد ما بازمی‌گردد.”

وقتی آن‌ها آمدند دست‌های ما سمت خالق بلند بود. از او کمک می‌خواستیم. مرد نزدیک شد و سلام کرد. جریان را تعریف کرد. بعد از ما خواست تا با احتیاط دنبال او برویم. هنگامی‌که به محل رسیدیم از ما به خوبی پذیرایی کرد.

بعد از چند روز همه قبراق راهی عملیات شدیم. پیروز برگشتیم. تعداد عملیات ما خیلی زیاد بود. حتی در یکی از آن عملیات‌ها سردار نظامی ملیشه‌ای‌های نظام با تعداد زیادی از سربازانش به هلاکت رسید، و مجاهدین بدون تلفات برگشتند. این عملیات رعبی در قلب دشمن انداخت. مردم آن منطقه شناختی از مجاهدین نداشتند که در آن روزها تا حدودی آشنا شدند.

بنابر بعضی مشکلات به امر امیرها قرار بر این شد تا به کشور خود بازگردیم. راه‌های عبوری که خطر دستگیری ما کم‌تر بود به‌علت باران‌های زیاد خراب و مسدود شده بودند.

توقف نکردیم و راه افتادیم. شب‌ها را تا صبح در راه بودیم…
شبی که قرار بود از مرز بگذریم، بعد از نماز عشا از یک سیم گذشتیم. روز بعد خود را به کوهی سربه‌فلک‌کشیده رساندیم که بالا رفتن از آن مشکل بود. بالاتر که رفتیم با کمینگاه سربازان نظام روبه‌رو شدیم. متوجه ما نشدند. دوباره پنهانی برگشتیم و در میان کوهی دیگر خود را پنهان گرفتیم.
آن وقت مکان ما از مرز دورتر شده بود. باز دوباره به محل قبل برگشتیم و چند روزی را گذراندیم. اواخر ماه مبارک رمضان شد که رهسپار شدیم. باز شب‌ها مسیرها را می‌پیمودیم و روز به استراحت می‌پرداختیم.

ان‌شاءالله ادامه دارد.

کنایه ی احمد مسعود از «جبهه مقاومت لندغران»افغانستان به ایران و پاسخ امارت اسلامی به آن

کنایه ی احمد مسعود از «جبهه مقاومت لندغران»افغانستان به ایران و پاسخ امارت اسلامی به آن

به قلم: عبدالرزاق پروانی

به دنبال درگیریهای مختصر مرزی بین مرزبانان دو سرزمین اسلامی ایران و افغانستان احمد مسعود با کنایه ای جاهلانه خطاب به نظام اسلامی در ایران می گوید: نگفتمت مرو آنجا که آشنات منم؟

اولا این شعر یک مصراع از غزل مولوی بلخی است که می گوید:

نگفتمت مرو آن جا، که آشنات منم                  در این سراب فنا چشمه ی حیات منم

وگر به خشم روی صد هزار سال ز من             به عاقبت به من آیی که منتهات منم

اگر چراغ دلی دانک راه خانه کجاست               وگر خداصفتی دان که کدخدات منم   

در اینجا الله ج بندگانش را خطاب قرار می دهد و احمد مسعود خائن خودش را در این شعر در جای الله ج قرار داده است و ایران را خطاب قرار می دهد. نعوذ بالله.

در برابر این کفر گوئی و سخن جاهلانه ی احمد مسعود لندغر می بینیم که معاون سخنگوی امارت اسلامی افغانستان با این شعر حافظ شیرازی پاسخش را می دهد که می گوید:

بر درِ میخانه رفتن کارِ یک رنگان بُوَد /   خود فروشان را به کوی می فروشان راه نیست

یعنی: رفتن به در میخانه (کنایه از ایران) کارِ  یک رنگان بی ریا است پس خودفروشان را به محلّۀ میخانه چیان (یعنی: ایران ) راه نیست و ایران جای خائنین و خودفروشان نیست و ایران از خائنین و خودفروشان حمایت نمی کند و اگر خائنی هم به آنجا برود هرگز به این ریاکار اعتماد نمی کند و در نهایت یا اصلاحش می کند یا دفعش می کند.

این یک واقعیت است که الله ج در مورد این منافقین آشکار شده می فرماید:  مُّذَبْذَبِینَ بَیْنَ ذَلِکَ لاَ إِلَى هَؤُلاء وَلاَ إِلَى هَؤُلاء وَمَن یُضْلِلِ اللّهُ فَلَن تَجِدَ لَهُ سَبِیلاً ‏(نساء/۱۴۳) در این میان سرگشته و متردّدند. (گاهی به سوی دین می‌روند و گاهی به سوی کفر می‌دوند . زمانی خویشتن را در صف مؤمنان، و زمانی در صف کافران جای می‌دهند! امّا در حقیقت) نه با اینان و نه با آنان هستند (و گمراه و حیرانند) و هر که را خداوند (بر اثر اعمال زشت و ناپسندش) سرگشته و گمراه کند، راهی برای او (به سوی سعادت و هدایت) نخواهی یافت.‏

این پاسخ رسمی امارت اسلامی به این خائن لندغر علاوه بر معرفی احمد مسعودخائن و ریاکار، در واقع نشان دادن سیاستهای مناسب و جایگاه و موقعیت ایران (کوی می فروشان) است که خائنین را بر علیه امارت اسلامی افغانستان یاری نمی کند و اگر روزی نیاز به یاری رساندن باشد امارت اسلامی (یک رنگان) را یاری می دهد نه « خود فروشان را ».

در جنگ با احزاب سکولار و دشمنان دارالاسلام ایران اینگونه باشیم

در جنگ با احزاب سکولار و دشمنان دارالاسلام ایران اینگونه باشیم

به قلم: عثمان کُردستانی

سپاس و ستایش برای الله نیرومند استوار ، عزت دهنده بندگان مؤمنش و ذلیل کننده کافران دشمنش، و سلام و درود بر مبعوث شده با شمشیر تا رحمتی باشد بر جهانیان، و برخاندان و اصحاب و پیروان نیکش تا روز قیامت.

عمر بن خطاب می گوید:لاَ إِسْلاَمَ إِلاَّ بِجَمَاعَةٍ، وَلاَ جَمَاعَةَ إِلاَّ بِإِمَارَةٍ، وَلاَ إِمَارَةَ إِلاَّ بِطَاعَةٍ.[۱] قطعاً اسلام وجود ندارد مگر با جماعت و جماعت وجود ندارد مگر با رهبریت و رهبریت وجود ندارد مگر با فرمانبرداری و اطاعت.

پس بعد از تکمیل شریعت اسلام باید بدانیم بعد از ایمان و ورود به اسلام مهمترین کار «اهل جماعت» شدن و سکونت در دارالاسلام و اطاعت از رهبر دارالاسلام در غیر معصیت الله و مشارکت در جهادی است که تنها از کانال جماعت و اهل جماعت شدن انجام می شود نه از کانال فرقه ها و گروههای متفرق.

این روزها که کفار سکولار جهانی به رهبری آمریکا و متحدینش و با همراهی توله سگهای سکولار بومی از احزاب سکولار داخلی تهدیدی برای دارالاسلام ایران محسوب می شوند بر مومنین «اهل جماعت» که اهل جهاد شده اند لازم است به این آیه ی مبارکه عمل کنند که می فرماید: قَاتِلُوهُمْ یُعَذِّبْهُمُ اللّهُ بِأَیْدِیکُمْ وَیُخْزِهِمْ وَیَنصُرْکُمْ عَلَیْهِمْ وَیَشْفِ صُدُورَ قَوْمٍ مُّؤْمِنِینَ (توبه/۱۴)‏

‏( ای مؤمنان ! ) با آن کافران بجنگید تا خدا آنان را با دست شما عذاب کند و خوارشان دارد و شما را بر ایشان پیروز گرداند و ( با فتح و پیروزی مؤمنان بر کافران ) سینه‌های اهل ایمان را شفا بخشد ( و بر دلهای زخمی ایشان مرهم نهد و درد دیرینه اذیّت و آزار کفّار را از درون آنان بزداید) .‏

و با اقتدا به سنت پیامبرمان محمد صلى الله عليه وسلم که فرمود: وَالَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ وَدِدْتُ أَنِّي أُقَاتِلُ في سَبيلِ اللَّهِ فَأُقْتَلُ، ثُمَّ أُحْيَا ثُمَّ أُقْتَلُ، ثُمَّ أُحْيَا ثُمَّ أُقْتَلُ، فَكانَ أَبُو هُرَيْرَةَ يقولُهُنَّ ثَلَاثًا، أَشْهَدُ باللَّهِ..(بخاری۷۲۲۷) قسم به کسی که جان محمد در دست اوست آروز دارم در راه الله بجنگم و کشته شوم سپس بجنگم و کشته شون سپس بجنگم و کشته شوم.

به خاطر وفا به عهدهایی که برای انتقام از کشته شدن برادران و خواهرانمان توسط امریکا و مزدورانش بستیم ، به میمنت و دلگرمی به دعده های الله تعالی به اهل جماعت و اهل جهاد، با استعانت و توکل برالله تعالی و برائت جستن از قوت و نیروی خود به سوی قوت و نیروی او سبحانه، جنگی سختگی ناپذیر روانی و مسلحانه را بر تمام احزاب سکولار و دشمنان دارالاسلام ایران اعلام می کنیم که سالهاست سر آغاز و تدابیرش زده شده پس براى تنورش آماده شويد و جماعتش را بزنيد که شما پیروزید إن شاءالله ،

 در کنار جماعت و با وحدت دستور و وحدت فرماندهی زمانی که به این جوجه سکولارهای مرتد ضربه زدید دردناک باشد و هنگامی که حمله و از پای در آوردید با رعب و وحشت باشد تا هرآنکس که خودش را به جنگ دین و قتال بندگان مجاهد الله تشویق و گمراه کرده عبرت گیرد ، سران کفر را به قتل رسانید که عهدی برایشان نیست و زیاد به سربازان اهتمام نکنید که ارزشی ندارند ، لیکن زمانی که از آنان کشتید فراوان بکشید تا هنگامی که سرورانشان آماده باش خواندند هیچ

کس را نیابند، همچون شیر یورش ببرید و جمعیت و تعداد و تجهیزاتشان شما را بهراس نيندازد ، با توکل بر الله با آنان بجنگید و از دشمنان الله به خاطر امامان خود انتقام بگیرید .

شيران اهل سنت و اهل جماعت در کنار دارالاسلام ایران بر علیه آمریکا «سر افعی» و مزدورانش به پاخیزید و پرچم اهل جهادی را بردارید که رسول الله صلی الله علیه وسلم در موردش فرموده: لَا تَزَالُ طَائِفَةٌ مِنْ أُمَّتِي يُقَاتِلُونَ عَلَى الْحَقِّ ظَاهِرِينَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ.[۲] یا «وَهُمْ ظَاهِرُونَ عَلَى النَّاسِ»[۳]  همیشه و پیوسته طائفه ای از امت من بر حق جنگ مسلحانه می کنند نبرد و تا روز قیامت آشکار و پیدا هستند. یعنی الان هم، اگر از یک کافر آمریکائی یا صهیونیست یا یکی از اعضای ناتو یا روسیه و چین و اتحادیه ی آفریقا و غیره بپرسی که چه کسی با شما جنگ مسلحانه می کند قطعاً این فرقه ی ناجیه را به شما نشان خواهد داد، هم امتها و جماعتهای موازی در سرزمینهای مختلف اسلامی[۴] چون کتائب ابوبصیر الکوردی رضی الله عنه را که به دلایلی از الجماعة اصلی جدا مانده اند و هم مجاهدین الجماعة را. اینها بر کفار هم، آشکار و پیدا هستند چه برسد به مسلمین.

از خودت بپرس: الان کدام جماعت است که متحدانه با تمرکز بر دشمن اصلی یعنی آمریکا در حال جهاد است و با سایر کفار بر علیه این کافر متحد شده است؟


[۱] سنن الدارمي۲۵۷- ۲۶۵/ ابوداود ۳۶۶۴/، احمد ۲/۳۳۸

[۲]– مسلم (۱۹۲۳) و احمد (۱۵۱۲۷).

[۳]– مسلم ۱۰۳۷

[۴] ابن تیمیه، مجموع فتاوی ج ۲۸ ص ۵۳۱، ۵۳۲، ۵۵۲./ گروهی در شام، مصر و کشورهایی که در جهتِ آنان‌اند، در آن زمان مسلحانه از دین اسلام دفاع می‌کنند و ایشان حق‌دارترین مردم‌اند که شاملِ گروه پیروز «الطائفة المنصورة» باشند که، رسول الله از آن یاد کرده است…

فتنه انگیزی و مکر ابومحمد مقدسی در برابر سیاستهای امارت اسلامی افغانستان و پاسخ کوبنده ذبیح الله مجاهد

فتنه انگیزی و مکر ابومحمد مقدسی در برابر سیاستهای امارت اسلامی افغانستان و پاسخ کوبنده ذبیح الله مجاهد

به قلم: فضل احمد هراتی

بعد از اتفاقات مزار شریف که عده ای از شیعیان قمه زن انگلیسی بدون در نظر گرفتن توصیه های شورای شیعیان افغانستان و توصیه های امنیتی امارت اسلامی افغانستان به خیابان عمومی ریختند و امارت سالامی مجبور به متفرق کردن آنها شد؛ فوراً ابومحمد مقدسی پیام داد که :

”  وقتی که این جواب (شبهه) را نوشتیم، بعض تندروها که طالبان را تکفیر می‌کنند خوششان نیامد! چون طالبان در مورد روافض سکوت کرده بودند و در ابتدای بازگشت به قدرت و عدم استقرار امر امارت، سعی کردند از درگیری با آنها بپرهیزند.

غلاة و تندروها این سکوت موقتی را سبب تکفیر طالبان گردانیده بودند! علی‌رغم اینکه مخالفت‌ها و درگیری‌ها در بین طالبان و روافض مشهور است؛ ولی حکمت تدریج است که طالبان بر آن مسلط هستند!…. در این کلیپ نگاه کنید که طالبان بعد از استقرار امارت چگونه امسال جشن‌های روافض در عاشورا و بدعت‌های شان را در کابل مانع می‌شوند.”

در این سخنان هم دروغ و هم مکر و توطئه ی آشکار وجود دارد:

  1. امارت اسلامی هرگز با شیعیان به خاطر شیعه بودن درگیر نشده است و اگر با امثال مولوی مهدی باغی شیعه جنگیده با هزاران نفر از حنفی های طرفدار احمد مسعود و غیره هم به خاطر بغی و شورش و جنایت جنگیده و جنگ امارت اسلامی با اینها به خاطر مذهب آنها نبوده بلکه به خاطر قیام و جنگ مسلحانه و بغی آنها بوده است.
  2. امارت اسلامی از همان ابتدا تا کنون سیاستش در برابر نجدیت و یپروان محمد بن عبدالوهاب و در برابر شیعیان ثابت بوده و ربطی به تدرج ندارد که به تدریج و سر فرصت با شیعیان درگیر شود! با شدت با نجدیت جنگیده و در عوض با شیعیان مثل حنفی ها برخورد کرده است؛ پس این سکوت موقتی نیست بلکه سیاستی ثابت است. خیال کرده امارت اسلامی هم مثل خودش دروغگو و ریا کار و دغل باز است و در زبان چیزی می گوید و در عمل چیز دیگری.
  3. امارت اسلامی حتی کاری به قمه زنی این شیعیان هم  دارد و دیدیم که شیعیان قمه زن در مکانهائی که برایشان تعیین شده بود چنان خود را خونین کرده بودند که عده ای بی هوش شده بودند و به بیمارستان منتقل شدند.
  4. آن کلیپ هم متعلق به قمه زنی متخلفین در مزار شریف است نه جشنها و غیره شیعیان در کابل! واقعاً حافظه دروغگو و توطئه گر ضعیف است.

به دنبال توطئه ی عده ای در داخل افغانستان و تبلیغات توطئه گرانی چون ابومحمد مقدسی دیدیم که ذبیح الله مجاهد طی بیانیه ای در تازه ترین اظهارات خود راجع به برگزاری عاشورا مراسم محرم شیعیان افغانستان اعلام کرد:” شیعه و سنی در افغانستان زندگی «برادر وار» دارند و در تمامی قریه ها و شهر ها اهل تشیع و اهل سنت باهم زندگی می کنند؛ و محرم سالیان سال در افغانستان تجلیل شده و شیعه و سنی در رسم رواج های زیادی به شمول محرم که اهل سنت به آن دارند، با هم شریک اند.”

این سخن واقعاً جواب دندان شکن و کوبنده ای به امثال مقدسی است. ذبیح الله مجاهد ادامه داد: ” اما تعدادی تصمیم داشتند که از مراسم عاشورا سو استفاده کنند و آشوب راه بیاندازند که جلو آنان گرفته شد.محرم سالیان سال در افغانستان تجلیل شده و امسال نیز برادران اهل تشیع آمادگی گرفتند و ماهم احترام می گذاریم. این مراسم نیاز است که زمینه سازی شود و اینکه برادران اهل تشیع چه گونه می خواهند که این مراسم را برگزار کنند… ایجاد محدودیت به خاطر این بود که کدام حادثه ناگوار واقع نشود. زیرا که داعش هرچند سرکردگان آنان بازداشت شده اند، اما خطر وجود دارد و از این رو در بعضی از ساحات و از جمله کوچه ها و جاده ها محدودیت وضع گردید.”

آیا نجدی های دروغگو و به بن رسیده ی مقلد امثال مقدسی و جولانی و… بیدار نمی شوند؟

امارت اسلامی افغانستان: جهاد در افغانستان تمام شده، جهاد افغانی ها در خارج از افغانستان اجازه نیست

امارت اسلامی افغانستان: جهاد در افغانستان تمام شده، جهاد افغانی ها در خارج از افغانستان اجازه نیست

به قلم: مُلا نور احمد فراهی

السلام علیکم و رحمت الله و برکاته

امیدوارم که تمام مجاهدین خوب و سری حال باشند

رئیس‌الوزرا شیخ محمد حسن آخند قبلاً از طریق تلویزیون ملی افغانستان گفت که:

” اشغال به پایان رسیده و جنگ در افعانستان ختم شده است و در افغانستان امنیت تامین شده و از جان و ‏مال مردم دفاع می شود و مشکلات برطرف خواهد شد… امارت اسلامی افغانستان به وعده اش متعهد است،

به جهان اطمینان می‌دهیم که در پالیسی ما هرگز جا ندارد که در امور دیگران به خصوص همسایه‌ها مداخله کنیم و ما مردمی نیستیم که در زبان ما چیزی باشد و در عمل ما چیزی دیگری. برای همه کشورها اطمینان میدهیم که با همه ارتباط خوب ودوستانه میخواهیم.”

این یعنی: جهاد در افغانستان تمام شده و…

سه روز قبل هم در جلسه ی بزرگان ومسئولین نظام امارت اسلامی اعم از وزیر صاحب و خلیفه صاحب نماینده استرمحکمه وغیره بزرگان نظام امارت اسلامی حظور داشتند؛

 البته هدف جلسه اغلباااا رابطه به دلگی هایکه افرادی خودرا بیرون از مرز به جهاد روان میکنند بود طرزالعملی را ایجاد کردند:

  1.  اولا قطعا اجازه نیست که بیرون از مرز بفریستند
  2. اگر هم فرد ویا افرادیکه رفتند ثابت شد هم فرد و هم دلگی مشر مقصر است …….

این یعنی: مجاهد اجازه ندارد خارج از افغانستان جهاد کند و اگر برای جهاد بیرون برود باید مجازات شود.

مجاهدین شریعت گرای یمن و سومالی و… خواستار تجهيز نظامي مرتدین از طرف دول سکولار خارجي شدند!

مجاهدین شریعت گرای یمن و سومالی و… خواستار تجهيز نظامي مرتدین از طرف دول سکولار خارجي شدند!

به قلم: محمد اسامه

مجاهدین شریعت گرا در سراسر دنیا تمايل دارند كه كشورهاي بزرگ سکولار صنعتي اسلحه هاي مدرني به مزدورانشان  در مناطق اشغال شده ی مسلمین برسانند، البته بهتر است تعداد اين اسلحه ها و تجهيزات زياد و تا آنجا كه امكان دارد پيشرفته و مدرن باشند !.

 مجاهدین شریعت گرا علت اين درخواست  عجيب را  اينگونه بيان كرده اند كه اگر اين اسلحه ها و مهمات در دست مزدوران و خائنین به دین و ملت باشند، زياد طول نمي كشد كه به غنيمت در دست مجاهدین شریعت گرا قرار مي گيرند .

در عرض اين چند سال براي نسل جوان ما ثابت شده است كه بي عرضه ترين و خائن ترين موجوداتي كه در ميان مسلمین وجود داشته اند همين سکولاریستها و مرتدینی هستند که در اختیار کشورهای اشغالگر و کافر سکولار جهانی و منطقه ای قرار گرفته اند.

اين مزدوران سكولار و مرتد اگر حمايت يكي از كشورهاي ظالم و سکولار منطقه يا جهاني را نداشته باشند عرضه ي مقابله با ۵۰۰ مسلمان مجاهد را  ندارند .

 اگر كسي نميتواند در مورد مجاهدتهای سرزمینهای مختلف مطالعاتي داشته باشد، همين اتفاقات جاري در یمن و پاکستان و مالی برايش كافي است اگر كمي عقل و قلبي سالم داشته باشد .

سکولاریستهای محلی بی عرضه ترین طبقات جامعه هستند که بقای آنها به بقا و حمایت اربابانشان بستگی دارد و در میان مسلمین با اینهمه تبلیغاتی که دارند هیچ جایگاهی نداشته و ندارند؛ فقط کافی است سرانجام پهلوی ها در ایران یا قاضی محمد در زمان شوروی ها و یا کومله ها و دمکراتهای مزدور صدام حسین را ببینید.

اما نکته ی جالب و مهم این است که کفار سکولار جهانی هم به میزان بی عرضگی و خائن بودن این سکولاریستهای بومی میان مسلمین پی برده اند و متاسفانه اسلحه های پیشرفته را در اختیارشان قرار نمی دهند.

هەر عەمامە بەسەر بوو هاتە سەر شاشەکان و دەستی کرد بە گریان، بۆچی گریانتان نایەت بۆیان

هەر عەمامە بەسەر بوو هاتە سەر شاشەکان و دەستی کرد بە گریان، بۆچی گریانتان نایەت بۆیان

ئا : سيروان مه ريواني

پروفیسور دوکتوره عافیه صدیقی ساله هایه له ژیر ده یان جوره ئه شکه نجه دا به بی تاوان له سجنی ئه مریکادایه، روژانه ده یان هاوڵاتی و مندالی موسلمان له پاکستان و سوریه و سومال و مالی و…  لە دەرئەنجامی بۆردومان کردن دهکوژرین….

ئەوە هاوڵاتی و مناڵانی موسلمان بە بۆردومانی فرۆکەی سیکولاره کان و حوکومەتە مورتەدەکانی خەلیج و.. رۆژانە بە بەردەوام ئەبینین کە له عێراق و سوريا و يه مه ن و سومال و ئه فغانستان و پاكستان و ميسر و ئه الجزائير و….  ئەسوتێنرێن…

ئەمە سەیر نیە و یەکەمجار نیە.. سەیر ئەوانەن کە خۆیان بە پێشەوای دینی و عالمی ئومەت ئەزانن !! بۆ بێ دەنگن و کەسیان لەم ئاستەدا رۆژێك نەبوو دەنگی لێوە بێت ؟؟!

سەیر ئەوەیە کە که سانیک لەتۆڵەی سوتاندنی هەزارەها ژن و مناڵی موسلمان فرۆکەوانە ئەردەنیەکە ( موعاز کەساسبە )ی سوتاند ، هەر عەمامە بەسەر بوو هاتە سەر شاشەکان و دەستی کرد بە گریان ، گریانێکی بەخۆر بۆ موعازی مورته د ؟!! سەیر ئەوەیە کەسیان نابینین بێن تەنها رۆژێك و تەنها جارێك ، یەك فرمێسك بۆ ئەم خەلکە بێ تاوانە ، بۆ ئەم مناڵە پەپولانە بڕێژن …؟

تۆ بڵێی شێخ ئەبو محمدی مەقدیسی جارێك لەجاران بێتەوە سەر تەلەفزیۆنی (( ئەردەنی تاغوت )) و کە گریا بۆ موعاز کەساسبە .. بۆ ئەم مناڵانەش بگریەت ؟!! یان هەموو گریانەکان بوغز و قینە لە جیهادو و حەسادەتە لە مەزنی و گەورەی موجاهیدان ، یان ئەبێت چی تر بێت..

بۆ مەگەر سوتان هەر سوتان نیە ؟! موعازی فرۆکەوان ، فرۆکەوان بوو .. کە بۆی گریان .. بەلام ئەم مناڵانە خۆ هیچ تاوانێکیان نیە ، بۆچی گریانتان نایەت بۆیان ؟!!

اغتشاشگران ۱۴۰۱ ایران، مهره های سوخته ی دست آمریکا و سایر دشمنان ایران

اغتشاشگران ۱۴۰۱ ایران، مهره های سوخته ی دست آمریکا و سایر دشمنان ایران

به قلم: مژگان دیوانی مقدم/ سقز

در ایران عده ای معلوم الحال به عنوان لیدرهای بخش جنگ روانی دشمنان سعی دارند به بهانه های مختلفی مثل بنزین یا تخم مرغ و غیره اغتشاشاتی را به وجود بیاورند.

اینها که مستقیماً به دستهائی خارج از ایران گروه خورده اند با آنکه می دانند نه نظام با این اغتشاشات از بین می رود و نه مقصود و انگیزه ی کسانی که به کار گرفته اند نیز تحقق پیدا می کند (مثلاً نه قیمت بنزین پائین می آید یا نه نرخ تخم مرغ تغییر می کند و…) اما باز به کار خود ادامه می دهند.

در اصل، هدف کسانی که خارج از ایران برای این افراد طرح و برنامه می نویسند ارزان شدن فلان کالا یا حتی دفاع از فلان حقوق سکولاریستی برای مردم هم نیست بلکه ابتدا هویت عقیدتی و اسلامی مردم را هدف گرفته اند و بعد اصل نظام را؛ اما چون به این سادگی ها نمی توانند به چنین اهداف دور و بزرگی برسند برای خود اهداف کوتاه مدت و نزدیکی را مشخص کرده اند؛ مثلاً سعی می کنند با تحمیل این فشارها بر ایران، طی معامله ای، در منطقه و حتی در معادلات بین المللی برای خود امتیازی بگیرند و این اغتشاشگران کلاً سوخت و مهره های این معامله و بده بستانها می شوند که بعد از انجام معامله یا شکست در معامله (که اکثراً شکست بوده است) این اغتشاشگران نیز جزو مهره های سوخته و تاریخ گذشته می شوند؛ و لیدرهای اصلی دوباره پنهان می شوند برای اجرای سناریوهای جدید.  

در همان روزها ابتدائی اغتشاشات ۱۴۰۱ش در داخل ایران به بهانه فوت آن دختر سکولار سقزی، آمریکا به بهانه حمایت از زن و حقوق بشر، نه تنها تحریمهای جدید اقتصادی را بر علیه مردم ایران تحمیل کرد که بزرگترین ناقض حقوق طبیعی انسانهاست، به صورت واضح و علنی از اغتشاشگرانی که مرتکب انواع جرام ضد انسانی و ضد اسلامی می شدند نیز حمایت کرد چنانچه «رابرت مالی» نماینده ویژه آمریکا در امور ایران در همایشی در «اندیشکده کارنگی» علنا گفت: «ما وقتمان را جایی صرف می‌کنیم که فایده داشته باشد، از جمله حمایت از اعتراضات در ایران».

 اغتشاشگران هرزه آنچه جنایت بود در سنندج و مناطق کورد نشین و تهران و اصفهان و غیره مرتکب شدند و حتی جنایات کومله ها در پاره و منطقه ی ما در زجر کش کردن مردم به بهانه های واهی و بی ارزش را زنده کردند.

اگر در اوایل انقلاب اسلامی ۵۷ پاوره با موزائیک زخمی های بیمارستان را سربریدند در سنندج هم با سنگهای سنگ نمای ساختمان پیر مرد بیچاره را کشتند در سقز و بوکان هم بدترین جنایت را مرتکب شدند و در تهران هم با بلوک سر جوانان را له کردند و…

اگر اینها در سال ۶۱ و در سنندج ملامحمد کریمیان ۶۵ ساله را با قرآنها و کتابهای دینی اش در داخل منزلش به آتش کشیدند و به شهادت رساندند ۲۳ تیز ۱۴۰۱ش هم ملایوسف محمدی صاحب ۴ فرزند را در منزلش به آتش کشیدند و به شهادت رساندند.

اما ثمره چه شد؟

آمریکا و سایر دشمنان دست از پا درازتر عقب کشیدند و اپوزیسیون هم بادش در رفت و لیدرها هم یا اسیر و مجازات شدند یا پنهان شدند و ماند:

  1. اضافه شدن برگهایی دیگر بر جنایات سکولاریستها در میان مردم ما
  2. فریب خوردن و کشته شدن و زندان و دنیایی پشیمانی برای مهره های سوخته ای که زنده مانده اند
  3. ضرر اقتصادی بسیاری از شهروندان و کسب و کارها و حتی ورشکسته شدن بعضی از بازاریان که فروش آنها از عصر به بعد بود و اینها مجبور به بستن مغازه های خود می شدند

لطفا ابزار دست دشمنان نشویم و فریب نخوریم؛ دشمن دشمن است و با شعار و سروصدا ماهیتش عوض نمی شود.