قدمهای بزرگتر مولوی عبدالحمید زاهدان در حرکت به سوی درکات دموکراسی سکولاریستها و تحمیق مخاطبین

قدمهای بزرگتر مولوی عبدالحمید زاهدان در حرکت به سوی درکات دموکراسی سکولاریستها و تحمیق مخاطبین

به قلم: براهندک بلوچ

مولوی عبدالحمید خطیب مسجد مکی زاهدان که با سخنان ضد و نقیض مشهور شده است، همیشه سعی دارد هم طرفدران به ظاهر اسلامگرای موجود در مساجد را راضی کند و هم خوراک تبلیغاتی برای رسانه های سکولار و سکولاریستهای محلی فراهم کند؛ به همین دلیل سخنانش همیشه ضد و نقیض بوده اند چون اسلام و کفر سکولاریسم و دموکراسی ضد و نقیض هم هستند.

آنچه مشخص و معلوم است اینکه مولوی عبدالحمید بر اساس «ادلة الفقه» مورد پذیرش امام ابوحنیفه که امام حنفی هاست به پیش نمی رود و حتی بر اساس «ادلة الفقه» سایر مذاهب اسلامی هم حرکت نمی کند بلکه بر اساس تفکرات مرجئه و به اصطلاح روز بر اساس تفکرات اسلامی لیبرال و آبکی در حرکت است که در آن، تمام مفاسد عقیدتی و اخلاقی و رفتاری افراد نادیده گرفته می شود؛ چون این تفکر بدعی با خارج کردن «عمل» از تعریف ایمان، هر عمل غیر شرعی و غیر اسلامی را قبول می کند.

به همین دلیل شما می بینید که مولوی عبدالحمید گاه می گوید ما می خواهیم مسئولی لائیک داشته باشیم، یا می گوید نمازخوان بودن یا نماز نخوان بودن مسئولین مهم نیست و… و اخیراً و در نماز جمعه ی ۱۷ شهریور ۱۴۰۲ش از دمکراسی در کنار قوانین اسلامی تمجید و تعریف می کند.

کم هوش ترین انسان می داند که دموکراسی به زبان ساده: یعنی حاکمیت قوانین مردم بر مردم به جای حاکمیت قوانین اسلام بر مردم، یعنی انسان مداری (اومانیسم) در برابر شریعت مداری و الله مداری.

حتی انسانهای کوچه بازاری هم که شبکه های ماهوراه ای را دیده اند و یا با گوشی خود با فضای مجازی آشنا هستند می دانند که دموکراسی ابزاری مثل شورا نیست بلکه دموکراسی بر اساس سکولاریسم بنا شده است و هدف ابتدائی و نزدیک آن جدا کردن قوانین شریعت الله از حاکمیت و امور اجرائی و اجتماعی جامعه است.

مولوی عبدالحید با نادیده گرفتن این روح و ماهیت اصلی دموکراسی سعی می کند مردم را با چیزهای دیگری به دموکراسی مشتاق کند، مثلاً می گوید: “بین «اسلام» و «دموکراسی» مشترکات زیادی وجود دارد. در اسلام و دموکراسی «استبداد» هیچ جایگاهی ندارد.”

با آنکه در اسلام کفار یهودی و نصرانی و مجوس و صابئین می توانند اهل ذمه شوند و طبق پیمانهائی می توانند بر اساس عقاید خود زندگی و عمل کنند و هیچ گونه دیکتاتوری بر آنها وجود ندارد، اما در حاکمیتهای سکولار، دیکتاتوری قوانین سکولاریستی وجود دارد و هیچ شهروند مسلمان و یهودی و نصرانی و مجوس و صابئی حق ندارد برخلاف قوانین سکولاریستی حتی یک «عمل» انجام دهد. آیا این نوع از استبداد سکولاریسم و دموکراسی سکولاریستها را هر انسان کوچه بازاری نمی داند؟

اسلام و دموکراسی در برابر هم قرار گرفته اند: یا حاکمیت قوانین مردم بر مردم و انسان محوری، یا حاکمیت قوانین الله بر مردم و الله محوری. آیا اسلام و دموکراسی سکولاریستها دو نقطه ی متضاد در برار هم نیستند؟ چرا هستند. پس چرا خطیب مسجد مکی زاهدان تا این اندازه مخاطبین خود را فریب می دهد و شعور شرعی مخاطبین خود را دست کم می گیرد؟

مشترکات بین یک شتر با یک انسان بسیار بیشتر از مشترکات اسلام با کفر سکولاریسم و دموکراسی سکولاریستهاست، آیا به دلیل این اشتراکات می توان برای قوانین حیوانیت تبلیغ کرد؟ همچنانکه همجنس بازها با اشتراکات خودشان با چند حیوان به توجیه خباثت خود می پردازند؟

اسلام به کفار سکولار (مشرک) می گوید ای کافران: لَكُمۡ دِينُكُمۡ وَلِيَ دِينِ (کافرون/۶) دین خودتان برای خودتان و دین خودم برای خودم. دین یعنی: ۱- قدرت حاکمیت ۲- قانون و برنامه ۳- اطاعت و فرمانبرداری ۴- مجازات و پاداش.

عبدالحمید زاهدان به سبک دسته هایی از مولوی های درباری بلوچستان پاکستان و هندوستان و ترکیه و غیره دنبال سکولاریسم و دموکراسی سکولاریستهاست اما هم مردم مسلمان بلوچ و هم مکان را اشتباهی گرفته است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *