«السُّنة» و «أَهْلُ السُّنَّةِ» بودن و «الجَمَاعَة» و «أَهْلُ الجَمَاعَة» بودن، احکام و وظایف (پاسخ به سوالات)
س۲۶: اروپا با رنسانس و کنار زدن قوانین مذهبی توانست جامعه ای سکولار و نو به وجود بیاورد چرا شما مسائل کهنه ای مثل دارالاسلام و دارالکفر و اهل سنت و اهل جماعت بودن را مطرح می کنید و دست بردار نیستید؟ چرا ما در ایران نتوانیم با رنسانسی مثل اروپا جامعه ای جدید بسازیم؟ چرا از تغییر می ترسید؟
ج: در ابتدا لازم است که برادران و خواهران بدانند رنساس به سبک سکولاریستها (مشرکین/ احزاب) یعنی چه و آیا دلیلی شرعی برای ترسیدن از آن وجود دارد؟
رنساس کلمه ای فرانسوی است که اولین بار در قرن ۱۸ از آن استفاده شد[۱] یعنی: تجدید حیات و تولد دوباره ی تفکرات و عقاید مشرکین یونان و روم باستان . یعنی زنده کردن دوباره ی افکار و عقاید سکولاریستی دوران قبل از نصرانیت در اروپا و تجدید حیات عقیدتی و فکری این دوران سکولار و بازگشت به عقاید و افکار امثال «ارسطو و افلاطون و غیره به عنوان مراجع معروف»[۲] این دوران سکولار باستان که این افکار و عقاید «دانش نو»[۳] نامیده شدند!ُ که به نظرشان زمینه را برای رسیدن به لذت سرشار از زندگی فراهم می کرد و اینها نیز «در آروزی لحظاتی که از لذت زندگی سرشار بود میسوختند»[۴] و به تدریج با زنده کردن افکار ماده گرائی کسانی چون دِمُکریت یا Democritus که بین ۴۳۰ تا ۴۶۰ ق.ن به دنیا آمده بود[۵] به ماتریالیسم و آتئیسم کهنه نیز جانی تازه بخشیده و کسانی چون توماس هابس[۶] در قرن ۱۷ نصرانی و بخصوص کسانی چون لامتری و مارکس و انگلس در قرن ۱۸و۱۹ نصرانی با ادبیاتی امروزین به تفسیر ماتریالیستی و ماده گرائی جهان و تاریخ پرداختند و به تفکر مرده ی ماتریالیستی روم باستان در قالب ماتریالیسم مکانیکی[۷] و ماتریالیسم دیالکتیکی[۸] در اروپا حیاتی تازه بخشیدند.
نکته ی بسیار مهمی که در مورد رنسانس لازم است بدانیم اینکه: با نهضت ترجمه ای که از آثار علمی و تجربی مسلمین از قرن ۱۲ و ۱۳ ن یعنی چند قرن قبل از رنسانس در اروپا شروع شده بود[۹] حرکت علمی غربی ها کاروان و قطاری بود که سالها قبل از رنسانس ساخته شده و حرکت خود را شروع کرده بود و تنها راننده ی آن عوض شد.
این کاروان و قطار بعد از رنسانس با قدرت بیشتری ادامه داده شد، چون با اشغال سرزمینهای مسلمین و از بین رفتن حاکمیت مسلمین و دزدی و چپاول سرزمینهای مسلمین و سایر سرزمینها، اروپائی ها توانستند با پول زیاد دزدی و راه اندازی مراکز مختلف علوم فنی و تجربی پرچمدار این علوم فنی و تجربی شوند. یعنی این علوم فنی و تکنولوژی که می بینید را از دست صاحبان کلیسا و قرون وسطی تحویل گرفتند و به جای اینکه حاکمیت قرون وسطی و صاحبان کلیسا آنرا ادامه داده و تکامل بخشند سکولاریستها این کار را کردند. این یکی از آن نکات بسیار مهمی است که سکولاریستهای دغل باز سرزمینهای اسلامی از مسلمین پنهان کرده اند و می خواهند چنین نشان دهند که استارت این علوم و تکنولوژی را سکولاریستها و بعد از رنسانس و با کنار زدن نصرانیت از حاکمیت زده اند و خروجی و نتیجه ی این دغل بازی آنها نیز این است که اگر ما نیز می خواهیم به چنان پیشرفت فنی و تجربی و امکانات مادی برسیم باید با تمرکز بر اومانیسم یا همان انسان محوری و انسانیت، قوانین شریعت الله و حاکمین بر دارالاسلام را از حاکمیت دور کنیم و جامعه ای سکولار و دارالکفری سکولار بسازیم.
اومانیسم یعنی: انسان محوری، یعنی باید تمام چیزها حتی اخلاق عمومی و اخلاق عقیدتی و بخصوص شریعتهای آسمانی بر اساس تمایلات نفسانی انسان هماهنگ شوند و انسان نباید خود را با شریعتهای آسمانی و اخلاق هماهنگ کند، بلکه شریعتهای آسمانی و اخلاق باید خود را با هوا و هوس انسان هماهنگ سازند. این یعنی همان انسانیت یا اومانیسمی که عده ای از مسلمین هم جاهلانه به سوی آن دعوت می دهند بدون اینکه از واقعیت و ماهیت اصلی این عبارت شناخت صحیح داشته باشند و بدانند که این عبارت از آنها چه چیزی را می خواهد.
این سکولاریستها به همین سادگی با افتخار با تمرکز بر «اومانیسم» یا انسان محوری به جای الله محوری به تجدید حیات دوران سکولاریستهای روم باستان و بازگشت به این دوران روم باستان که الان بیشتر از ۲هزار و پانصد سال می رسد برمی گردند و نوگرا و متجدد محسوب می شوند اما اگر مسلمانی با الله محوری به تجدید حیات حاکمیت اسلامی بر منهاج نبوت در ۱۴۰۰ سال قبل برگردد فورا کهنه پرست و عقب مانده می شود.
سکولاریستهای عصر نبوت: وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنْزَلَ اللَّهُ قَالُوا بَلْ نَتَّبِعُ مَا أَلْفَيْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا ۗ أَوَلَوْ كَانَ آبَاؤُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ شَيْئًا وَلَا يَهْتَدُونَ(بقره/۱۷۰) و هنگامی که به آنان گفته شود: از آنچه الله نازل کرده پیروی کنید، میگویند: بلکه ما از آنچه پدران خود را بر آن یافتهایم پیروی میکنیم. آیا اگر پدرانشان چیزی را نفهمیده باشند و (به هدایت و ایمان) راه نبرده باشند (باز هم کورکورانه از ایشان تقلید و پیروی میکنند؟). سکولاریستها اروپائی نیز با بازگشت به دوران سکولاریستی قبل از نصرانیت که پدران نفهمشان بر آن بودند همان کار سکولاریستهای قریش را کردند اما سکولاریستهای خائن ایران زمین چه؟ چون در طول تاریخ، ایران زمین یا مجوسی و زرتشتی بوده با اقلیتهائی از نصرانیت و یهودیت و صابئین یا مسلمان با اقلیتهائی از زرتشتی ها و مجوس و صابئین و هرگز دورانی نداشته که در آن سکولاریستها( مشرکین/ احزاب) حاکمیت داشته باشند.
حتی در زمان اشغال ایران زمین توسط رومیها و مغولهای سکولار و حاکمیت چند دهه ی سلوکی ها و مغولان بر آنها، این سکولاریستها بودند که تسلیم عقاید و فرهنگ ایرانیها شدند نه بالعکس؛ علاوه بر این ایرانیها تمام نهضتهای سکولار مثل مانوی ها و مزدکی ها را در دوران باستان و پهلوی های سکولار معاصر را نیز دفع و نابود کرده اند و به آنها اجازه ی رشد نداده اند و اگر می بینی که عده ای از این سکولارها هنوز با زور و اسلحه و حمایت کفار سکولار خارجی چون روسیه و چین و آمریکا و ناتو توانسته اند خود را بر مردم تحمیل کنند این خواست مردم مسلمان ایران زمین نیست.
اگر به این مدعیان سکولاریسم در ایران زمین با دقت نگاه کنیم متوجه می شویم که این سکولاریستهای اطراف من و شما بسیار پست تر از سکولاریستهای عصر نبوت و حتی سکولاریستهای اروپائی عصر رنسانس هستند چون سکولاریستهای اطراف من و شما پدران خود را رها کرده و به پدران سکولار دیگران در روم باستان اقتدا کرده اند نه به پدران مسلمان یا مجوسی خودشان.
نکته ی مهم دیگر در مورد رنساس به عملکرد کسانی برمی گردد که در قالب صاحبان مذاهب فرورفته اند. به عنوان مثال مارتین لوتر با طرح شعار «خودکشیشی» که مشوق فردگرایی بود و همچنین با شعار خصوصیسازی دین و محدود ساختن قلمرو آن به رابطه انسان با خدا، حذف دین از صحنه اجتماع را رقم زد. از پیامدهای نهضت اصلاحی وی، درگیری فرقههای مذهبی بود که موجب از بین رفتن قداست دین و زمینهسازی برای سکولاریسم شد.[۱۰]
آیا گرایش به فرقه سازی و حزب سازی و دوری از «اهل جماعت شدن» و اینهمه فرقه ای که با نام اسلام به وجود آمده اند و تقریباً همه دورانی بر علیه همدیگر در جنگ و نبرد خونین بوده اند و هم اکنون نیز هنوز بسیاری از احمقهای میان آنها در جنگ روانی با همدیگر هستند برایتان بازگوی تکرار تاریخ و تلاش جهت زمینه سازی برای پذیرش سکولاریسم و دموکراسی سکولاریستها در میان مسلمین نیست؟
و در پایان باید بگویم که با بررسی تمام تاریخ سکولاریستها و بخصوص سکولاریستهای معاصر متوجه می شویم که جنگ و مشکل اصلی آنها با پیامبران و کسانی که خود را حامی شریعتهای آسمانی می دانسته اند نبوده بلکه مشکل و جنگ اصلی این کفار سکولار با قوانین و پیامی است که این اشخاص آورده اند و در اختیار دارند. الله تعالی می فرماید: قَدْ نَعْلَمُ إِنَّهُ لَیَحْزُنُکَ الَّذِی یَقُولُونَ فَإِنَّهُمْ لاَ یُکَذِّبُونَکَ وَلَکِنَّ الظَّالِمِینَ بِآیَاتِ اللّهِ یَجْحَدُونَ (انعام/۳۳) (ای پیغمبر !) ما میدانیم که آنچه ( کفّار سکولار مکّه) میگویند تو را غمگین می کند. (ناراحت مباش) چرا که آنان (در حقیقت) تو را تکذیب نمیکنند. بلکه ستمکاران (چون ایشان، از روی عناد) آیات الله را انکار مینمایند.
بر این اساس است که می بینیم سکولاریستهای اروپا که چهار معنی و مفهوم دین یعنی ۱- قدرت حاکمیت ۲- قانون و برنامه ۳- اطاعت و فرمانبرداری ۴- مجازات و پاداش را به دین سکولاریسم اختصاص دادند و شریعتهای آسمانی را از این مفاهیم تهی کردند به اربابان کلیسا و بعدها به اربابان کنیسه ها و مساجد و غیره اجازه دادند همچون سایر شهروندان به زندگی خود بپردازند.
پس رنسانس سکولاریستها به زبان ساده یعنی گرفتن این ۴ معنی و مفهوم دین از شریعتهای آسمانی و مختص کردن آنها به دین سکولاریسم آنهم با زور و قدرت نظامی که برای مسلمین حکم فتنه ای را دارد که از کشته شدن هم برایش سنگین تر و بزرگتر است چون با تهی کردن ۱- آگانه ۲- عمدی ۳- اختیاری دین اسلام از این مفاهیم و تحویل آنها به دین سکولاریسم و سکولاریستها یا سایر کفار، شخص مسلمان کافر می شود و جهنمی اما اگر با ایمان توسط این کفار کشته شود باذن الله جزو شهداست و بهشتی. الله تعالی می فرماید: وَالْفِتْنَةُ أَكْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ ۗ وَلَا يَزَالُونَ يُقَاتِلُونَكُمْ حَتَّىٰ يَرُدُّوكُمْ عَنْ دِينِكُمْ إِنِ اسْتَطَاعُوا ۚ وَمَنْ يَرْتَدِدْ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَيَمُتْ وَهُوَ كَافِرٌ فَأُولَٰئِكَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ ۖ وَأُولَٰئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ ۖ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ (بقره/۲۱۷) و فتنه بدتر از کشتن است. سکولاریستها(= مشرکان = احزاب ) پیوسته با شما خواهند جنگید تا اگر بتوانند شما را از دینتان برگردانند، ولی کسی که از شما از دین خود برگردد و در حال کفر بمیرد، چنین کسانی اعمالشان در دنیا و آخرت بر باد میرود، و ایشان یاران آتش (جهنم) هستند و در آن جاویدان میمانند.
جهنم از ثمرات رنسانس سکولاریستی است که سکولاریستها برای مومنین می خواهند حالا بماند اینهمه جنگ و ویرانی و تفرق و سستی و بی ابهتی و ذلت و مفاسدی که با دیکتاتوری قوانین سکولاریستی خود در دنیا بر مومنین تحمیل کرده اند. آیا نباید جزو «أُوْلُواْ الأَلْبَابِ» (رعد/۱۹) و خردمندانی بود که «یَخَافُونَ سُوءَ الحِسَابِ» (رعد/۲۱) از محاسبه بدی (که در قیامت به سبب گناهان داشته باشند) هراسناک میباشند و از نتایج افتادن در چنین فتنه و مهلکه ای ترسید و به هر شیوه ای که شده حتی به قیمت جان از زمینه سازی و وقوع چنین فتنه ای جلوگیری کرد؟ چرا، باید چنین کرد؛ کار شرعی اهل خرد همین است.
[۱] ایلخانی، محمد، تاریخ فلسفه در قرون وسطی و رنسانس، ص۵۶۰، تهران: سمت، ۱۳۸۲.
[۲] راسل، برتراند، تاریخ فلسفه غرب، ج۲، ص۶۸۲، ترجمه نجف دریابندری، تهران: کتاب پرواز، ۱۳۷۳.
[۳] Charles G. Nauert , The Age of the Renaissance and Reformation. Washington ,DC: University Press of America ,1977,p.13
[۴] رندال، هرمن، سیر تکامل عقل نوین، ج۱، ص۱۳۶، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۷۶
[۵] برتراند راسل، «فصل نهم:اتمیستها»، تاریخ فلسفه غرب، جلد اول:فلسفه قدیم، ترجمهٔ نجف دریابندری، تهران: شرکت سهامی کتابهای جیبی، ص۶۵ تا ۷۱/ تاریخ فلسفه کاپلستون، ج۱، ص۱۴۹/ تاریخ فلسفه یونان، ج۹، ص۴۰
[۶] لویاتان، ص۸۸-۱۴۷
[۷]حلبی، علی اصغر، سیر فلسفه در اروپا، ص۲۷۳-۲۹۰
[۸] تئودور آدورنو، دیالکتیک روشنگری، نشر هرمس ص۷۳-۷۵
[۹] حسینزاده شانه چی حسن؛ اروپا، تعاملات فرهنگی و نهضت ترجمه علوم اسلامی؛ مشکوة؛ پاییز و زمستان ۱۳۷۷ – شماره ۶۰ و ۶۱(۲۵ صفحه – از ۳۹ تا ۶۳)
[۱۰] بیات، عبدالرسول با همکاری جمعی از نویسندگان، فرهنگ واژهها، ص۳۳۳، قم:اندیشه و فرهنگ دینی، ۱۳۸۱ / ناس، جان بایر، تاریخ جامع ادیان،ص۶۶۸-۶۷۵، مترجم: علی اصغر حکمت، تهران: علمی و فرهنگی، ۱۳۷۷.