مولوی عبدالحمید زاهدان پایبند فقه ابوحنیفه و حنفی مذهب است یا…؟

مولوی عبدالحمید زاهدان پایبند فقه ابوحنیفه و حنفی مذهب است یا…؟

به قلم: مسعود سنه ای

در اسلام هویت هر شخصی به عقایدی بستگی دارد که خودش را به آن پایبند کرده است . به همین دلیل گفته می شود یهودی یا نصرانی ( مسیحی) یا زرتشتی و صابئی و مشرک (سکولار) یا گفته می شود مسلمان.

در اینجا نژاد و قومیت اصلاً مطرح نیست بلکه آنچه معرف اشخاص است عقاید و دین آنهاست.

پس یک مولوی یا آخوند یا مُلا زمانی که در مورد مسائل مختلف اجتماعی صحبت می کند باید استنادش به منابع فقهی باشد و معیار برایش شریعت الله باشد هر چند این شریعت الله را بر اساس مذهب خودش تاویل و تفسیر کند.

در میان مسلمین کسانی هستند که در همه چیز از الله و رسولش صلی الله علیه وسلم حرفشنوی دارند و اطاعت خودشان را در هر چیزی به شریعت الله می دهند که مومنین هستند؛ اما کسانی هم وجود دارند که ادعای مسلمان بودن دارند و حتی ممکن است خطیب مسجد یا مسئولی حکومتی هم باشند اما برای قوانین سکولاریستی که مورد پذیرش سکولاریستها است دعوت می دهند؛ اینها دارودسته ی منافقین میان مسلمین هستند که به عنوان ستون پنجم دشمنان نیز عمل می کنند.

مولوی عبدالحمید زاهدان که در لباس یک خطیب منتسب به مذهب حنفیت اما به کام سکولاریستها و لائیکها و دموکراسی خواهان صحبت می کند یکی از این افراد است که در تازه ترین صحبتهایش در نماز جمعه می گوید: “بزرگ‌ترین بیداری این است که تعصبات بی‌جا در میان مردم ایران اعم از هر دین، مذهب، قوم، جنسیت، پیر و جوان کاهش پیدا کرده است….همین  بس است که ما ایرانی هستیم و انسانیم. چرا از دین و مذهب سوال می‌کنید، به شایستگی نگاه کنید.”

کنار گذاشتن دین و مذهب و تمرکز بر نژاد و اومانیسم (انسان گرائی) که زیر بنای سکولاریسم است دشمنی آشکار با قوانین شریعت الله و اسلام است؛ به همین دلیل است که می بینیم این مولوی می گوید حتی برایش مهم نیست که حاکم و مسئولی لائیک هم داشته باشد.

برای یک مسلمان تنها قانون شریعت الله و دین اسلام مهم است نه نژاد و قوانین سکولاریستی که بر اساس انسان محوری تولید شده اند.

مردم مسلمان و حنفی مذهب بلوچ باید از این مولوی دلیل سخنانش را بخواهند چون خود امام ابوحنیفه می گوید:  «لا يَحِلُّ لِأَحَدٍ أَنْ يَأْخُذَ بِقَولنا مَا لَمْ يَعْلَمْ مِن أینَ أخَذناهُ»[۱] برای احدی جایز و حلال نخواهد بود که سخن ما را بدون اینکه بداند ما آن را کجا گرفته‌ایم، بپذیرد. یا می گوید: حرامٌ على مَن لم يعرف دليلي أن يُفتي بكلامی؛[۲] حرام است بر كسى كه دليل مرا نداند و با اقوال من فتوى بدهد.

شما باید از این مولوی بپرسید در کجای قرآن و سنت صحیح و در کدام اثر مذاهب اسلامی اهل سنت آمده است که فقط نژاد و قومیت و انسانیت (اومانیسم) مهم است نه دین اسلام و قوانین شریعت الله؟

باید از این مولوی بپرسید در کجای قرآن و سنت صحیح و  مذهب امام ابوحنیفه و سایر مذاهب اسلامی آمده است که معیار و محک ایرانی بودن است نه اسلام و دین اسلام؟

ما ملت کورد تجربیاتی تلخ از این دست از مُلاها مثل شیخ عزالدین حسینی و مُلا عبدالله حسن زاده و… داریم؛ ملت بلوچ نباید اجازه بدهند امثال این مولوی با احساسات مذهبی آنها بازی کنند و آنها را در راه اهدافی خاص خرج کنند همچنانکه دین فروشن بلوچ پاکستانی در دهه های گذشته این کار را کردند.

بلوچهای ایران نباید تجربیات ۸۰ ساله ی حکومت سکولار و فدرال پاکستان در بلوچستان پاکستان و سایر مناطق پاکستان را نادیده بگیرند و دوباره این تجربیات تلخ را تکرار کنند.  


[۱] ابن عبدالبر در «الانتقاء فی فضائل الثلاثه الفقهاء» (۱۴۵)

[۲] القحطاني، محمد عبد الله، البيان والتفصيل في وجوب معرفة الدليل، ص۱۴۰/ الدهلوي، الإنصاف،  ص۱۰۴

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *