حکم تعدد بیعت به بیشتر از یک امام و رهبر دارالاسلام و الجماعة در شریعت (۲)
به قلم: م. الکوردی
ذکر یک شبهه: شاید عده ای از مخالفین دارالاسلام ایران بگویند که این شما هستید که بین مسلمین اختلاف ایجاد کرده اید. در پاسخ می گوییم:سبحان الله از کسانی که اندیشه نمی کنند. دارالاسلام ایران شما را به جماعت شدن تشویق می کند و می گوید ای مسلمین دیگر خواب گران بس است و باید دست از فرقه بازی و جنگ مذهبی کشید و این کفاری که وارد سرزمین اسلامی شده اند بیایید بیرونشان کنیم و دهها ولی امر خائن و دست نشانده و مزدور که علم کرده اید از سرزمینهایتان تحت یک «جبهه» ی واحد ،متحدانه ساقطشان کنید.
دارالاسلام ایران به عنوان جماعتی قدرتمند که در حال جهاد با آمریکا «سر افعی» و متحدانش چون ناتو و صهیونیستهاست می گوید: الله فرموده است که: [إِنَّ اللهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ] {الرعد:۱۱}: خداوند سرنوشت هيچ قومي را تغيير نمي دهد مگر آنكه خود آنها سرنوشت خود را تغيير دهند.می گویند ای مسلمین شما قوم و امتی هستید که خود باید سرنوشت خود را تغییر دهید آن هم با جهاد و کتاب و الجماعة؛ که:قوام الدین بکتاب یهدی و بسیف ینصر.استحکام دین به کتابی است که هدایت می کند و شمشیری که نصرت می دهد. دارالاسلام ایران می گوید در برابر جبهه ی کفار ما هم یک «جبهه»ی واحد داشته باشیم همانند زمان خلفای راشدین و شما می روید جماعت بودن را بیعت به طواغیتی که شریعت را نصفه و بنا به هوای نفسانی خود قبول دارند و کفر جحود و کفر استحلال و کفر بواح و انواع نواقض اسلام را مرتکب می شوند،می دانید؟!شما جماعت بودن را در حزبهای فاسد سکولار و سکولار زده و دارودسته ی منافقین می دانید که سلمیه و دموکراسی غربی را سرلوحه خود امور خود قرار داده اند. شما جماعت بودن را در جدایی شریعت الله از حاکمیت می دانید و آن را به سلف صالح امت هم ربط می دهید؟!امثال لاجهادی ها که بنام سلف صالح نان می خورند و تفرقه سازی می نمایند و همه امت را بدعت چی و گمراه و رافضی و خوارج و … می دانند الا حزب فاسد خودشان.و امثال این نمونه ها بسیار است.ای مسلمان بیدار شو.اسلام یک دین رادیکال و انقلابی و با روح حماسی و جهادی است و هیچ گاه ذلت در زیر دست کفار و مرتدین و مزدورین را نمی پذیرد و تا اعلای کلمه الله این اسلام از پای نخواهد نشست. ای مسلمان جماعت در یک دولت اسلامی و در یک «جبهه» واحد محقق می شود هر چند اعضای این جماعت دارای مذاهب مختلف حنفی و زیدی و جعفری و شافعی و مالکی و حنبلی و غیره باشند نه در زیر پرچمهای فرقه های مختلف یا زیر پرچم طاغوتی که شرع الله را به زیر پایشان انداخته و خود دست به تشریع و به پا داشت احکام مدنی و نه احکام الهی ،کرده اند.سخن بسیار است و اگر در این مورد سخن بگوییم شاید روزها درد دل و زخمهای بسته نشده داشته باشیم و لذا به همین اشارت اکتفا می کنیم چرا که عاقلان را اشارتی کافیست).
هم چنین رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید: إِنَّهُ سَتَكُونُ هَنَاتٌ وَهَنَاتٌ، فَمَنْ أَرَادَ أَنْ يُفَرِّقَ أَمْرَ هَذِهِ الْأُمَّةِ وَهِيَ جَمِيعٌ، فَاضْرِبُوهُ بِالسَّيْفِ كَائِنًا مَنْ كَانَ. [۱]براستي بعد از من درميان شما شر و فتنه ها و فسادها و تباهيها بوجود ميآيد، پس هركس خواست وحدت مسلمين را بهم بزند وجمع آنان را پراكنده سازد او را با شمشيرگردن بزنيد هركس ميخواهد باشد”.
رسول الله به شدت از تفرقه بیزاری جسته است و هم چنین می فرماید: إذا بويع لخليفتين فاقتلوا الآخر منهما.[۲] وقتي با دو خليفه بيعت شد آخري را بکشيد. هم چنین رسول الله می فرمایند: مَنْ بَايَعَ إِمَاماً فَأَعْطَاهُ صَفْقَةَ يَدِهِ وَثَمَرَةَ قَلْبِهِ فَلْيُطِعْهُ مَا اسْتَطَاعَ َإِنْ جِاءَ آخَرُ يُنَازِعُهُ فَاضْرِبُوا عُنُقَ الآخَرِ. [۳]کسي که با امامي بيعت نمايد، و با او پيمان بندد، و ثمرة دلش را به او بدهد بايد در حد توان از او اطاعت نمايد، و هرگاه ديگري با او دعوا و کشمکش نمايد پس گردن دومي را بزنيد”.
همه این احادیث منقول دلالت بر تاکید رسول الله بر یک رهبر واحد و التزام امت به جماعت بودن تحت نظر یک رهبر و جماعت دلالت دارد . صحابه پیامبر هم بر عدم جواز بیعت به بیش از یک امام تاکید ورزیده اند و این اجماع را علمای مسلمین در کتبشان به صراحت ذکر نموده اند:امام ماوردی رحمه الله می فرماید: فَأَمَّا إقَامَةُ إمَامَيْنِ أَوْ ثَلَاثَةٍ فِي عَصْرٍ وَاحِدٍ، وَبَلَدٍ وَاحِدٍ فَلَا يَجُوزُ إجْمَاعًا.[۴] اما اقامه دو امام یا سه امام در یک عصر واحد و در یک سرزمین واحد به اجماع جایز نمی باشد.
[۱] صحيح مسلم ۳/۱۴۷۹-الناشر: دار إحياء التراث العربي – بيروت-باب في الإمارة: باب حكم من فرق أمر المسلمين وهو مجتمع-مسند أحمد ۴/۲۶۱ و۳۴۱ و۵/۲۳-سنن أبو داود ۴۷۶۲- السنن الکبری النسائي ۷/۹۳ في تحريم الدم: باب قتل من فارق الجماعة-الطبراني في “الكبير” ۱۷/۳۶۱-البيهقي ۸/۱۶۸
[۲] صحيح مسلم ۳/۱۴۸۰
[۳] صحیح مسلم۳/۲۰۱- كتاب الإمارة، شماره ي۱۸۵۱
[۴] أدب الدنيا والدين۱/۱۳۶-الناشر: دار مكتبة الحياة-تاريخ النشر: ۱۹۸۶م