مُلا عبدالرحمن فتاحی ادلب نشین، به بن رسیده ای که ….
به قلم: خالد هورامی
عبدالرحمن فتاحی ادلب نشین که از مزدوران خارجی دارودسته ی جولانی جاسوس ترکیه و واگنر ترکیه است این روزها سعی دارد در برابر سیل عظیم گرایش مومنین به وحدت میان تمام مذاهب اسلامی از جمله شیعیان جعفری، با دروغپردازی های آشکار و با برجسته کردن عقاید غلاة و منحرفین میان شیعیان جعفری که خود شیعیان جعفری هم از این منحرفین اعلام بیرازی کرده و حتی این منحرفین را تکفیر کرده اند، به تمام شیعیان حمله کند و چنین نشان دهد که تمام شیعیان اینگونه هستند.
به نظر شما اگر شیعیان جعفری هم با استناد به عقاید و باورهای منحرفین میان اهل سنت به اهل سنت حمله کنند چه اتفاقی می افتد؟ اگر یکی از شیعیان با استناد به عقاید منحرفین میان اهل سنت به شما و عقاید صحیح شما حمله کند چه حسی به شما دست می دهد؟ بخصوص اگر بدانید که این شخص می داند که بین عقاید تو با این منحرفین فرق هست و تو از این عقاید بری هستی و…؟
در اینجا به یک نمونه اشاره می کنم:
غلاة اهل تصوف میان فرقه های معروف به اهل سنت همچون سایر غلاة میان شیعیان جعفری ادعاهای عجیب و غریبی کرده اند از جمله ادعای دیدن الله تعالی در دنیا را دارند در حالیکه خداوند در جواب خواستۀ پیامبر خود موسی میفرماید: رَبِّ أَرِنِيٓ أَنظُرۡ إِلَيۡكَۚ قَالَ لَن تَرَىٰنِي (أعراف/ ۱۴۳) «موسی گفت: پروردگارا (خود را) به من بنمای تا تو را ببینم. فرمود: مرا نمیبینی.»
غزالی که ما او را در مسائلی امام می دانیم در کتاب «احیاء علوم الدین؛ باب: حکایت المحبین و مکاشفتهم» این داستان دروغین را ذکر کرده که روزی ابوتراب گفت: ایکاش بایزید بسطامی را میدیدی. دوستش گفت: من مشغول دیدن الله تعالی بودم! دیدن خدا مرا از دیدن بایزید بسطامی بینیاز کرده است. سپس ابوتراب گفت: وای بر تو، دیدن خدا تو را مغرور کرده، اگر فقط یکمرتبه بایزید بسطامی را ببینی بهتر از آن است که هفتاد بار خدا را دیده باشی. سپس غزالی میگوید: اینگونه کشف و کرامتها را انسان مسلمان نباید انکار کند.[۱]
میگویند:ما مستقیماً و بدون واسطه پیامبر از خداوند دین را میآموزیم و در گفتههای بزرگانشان جملۀ حدثنی قلبی عن ربی بسیار دیده میشود؛ یعنی دلم از پروردگارم به من خبر داد که… ابن عربی در کتاب فصوص الحکم ادعا میکند که بعضی از آنها از پیامبر اکرم و بعضی مستقیماً از ذات پروردگار نقل میکنند. او میگوید: «فمنا الخليفة عن الرسول الذي يأخذ الحكم عنه او بالاجتهاد الذي اصله ايضا، و فينا من يأخذ عن الله فيكون خليفة الله»: «پس بعضی از ما خلیفهی رسول است و حکم را از او میگیرد، بعضی اجتهاد میکنند و در بین ما کسانی هستند که مستقیماً حکم را از الله میگیرند و خلیفهی الله تعالی هستند.» در حالیکه مأمور ابلاغ پیام الهی، پیامبر امت است و هیچکس نمیتواند بدون واسطۀ پیامبر، دین را دریافت کند و اصلاً دین تکمیل شده و نیازی به گرفتن چیزی به نام دین از الله تعالی نیست چنانچه الله تعالی می فرماید: الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الإِسْلاَمَ دِينا (مائده/۳)
با ذکر این دو نمونه از میان صدها مورد از این دست باید هر مومن اهل تحقیقی میان این غلاة موجود در مذاهب مختلف اسلامی چون زیدی و حنفی و جعفری و مالکی و شافعی و حنبلی و ظاهری و غیره با منهج صحیح این مذاهب فرق بگذارد و با نگرش این غلاة و افکار منحرف به قضاوت در مورد کل یک مذهب نپردازد.
آیا مُلا فتاحی ادلب نشین که هم اکنون تبدیل به یکی از مزدوران جولانی مزدور ترکیه در آمده است این را نمی داند؟ چرا می داند. اما رسالتش در جنگ روانی و به عنوان یکی از سربازان جنگ روانی ناتو و ترکیه چیز دیگری است.
[۱]احیاء علوم الدین ۴/۳۶۵