تئوری دید و کار گروهی در اسلام از نگاه سید قطب رحمه الله (۲)

تئوری دید و کار گروهی در اسلام از نگاه سید قطب رحمه الله (۲)

به قلم: شیخ شهید ، سید قطب رحمه الله

ترجمه :ج. جوانرودی

پس آن طور که باید با – صراحت – به اعتقادی درست و صحیح و بدور از رسوبات شرک به یکتاپرستی پایبیند باشیم، آن طور که باید – با صراحت- به یکتاپرستی در نماز و روزه و دیگر عبادات پایبند باشیم.. همان طور که در این دو میدان معتقدیم که براساس تعلیمات ربانی ایمان آورده ایم و او را می پرستیم، باید به همین ترتیب با صراحت به تمام قواعد و قوانین شریعت اسلام پایبند باشیم… سپس آن طور که با صراحت به احکام مهریه و طلاق و میراث و حلال و حرام غذا پایبند هستیم، باید همان طور هم به احکام سیاست و اقتصاد و جنگ و صلح پایبند باشیم..چون اسلام – نزد مسلمانان – قرآن و شمشیر،عقیده و نظام حکم، عبادت و سیاست و مسجد و قدرت است.. در یک کلمه دین و دولت است.. چون قرآن مصطلح (دین ) را بر حسب معانی آن در زبان عربی برای چندین معنی به کار گرفته. تمام معانی را نیز به هم پیوست داده تا همه با هم مصطلح (دین) را بیان کنند.

کلمه ی (دین) در قرآن و حدیث و فرهنگ های زبان بدین معانی آمده:

۱- مجبور کردن و قدرت و حکمرانی و فرمان دادن، مجبور کردن کسی به فرمانبرداری، همچنان استعمال نیروی اجبار کننده (sovereignty) بروی و به بندگی و فرمانبرداری کشیدنش. می گویند: (دانَ الناسَ) یعنی مردم را مجبور به فرمانبرداری کرد. وقتی می گویند: (دِنتُهم فدانوا) یعنی: من آنها را مجبور کردم و آنها هم فرمانبرداری کردند . یا (دانَ الرجلُ) یعنی: آن مرد صاحب عزّت گردید و سرافراز شد. یا (دِنتُ الرجُلَ) آن مرد را مجبور به کاری کردم که از آن متنفر است. و (دیِّنَ الرجُلُ) یعنی: مجبور گردید کاری را که دوست ندارد انجام دهد (دِنتُهُ) امور او را اداره نمودم و به دست گرفتم.(دَیَّنتُهُ القومَ) یعنی: سیاست و امور اداری آنها را به دست او سپردم.(الی یئه) شاعر هنگامی که با مادرش صحبت می کند می گوید:

(لَقَـْد دَیَّنْتِ أمرَ بَنیـکِ حَتَّـى تَرَکْتِهِمْ أَدَقَّ مِن الطَّحِینِ )

یعنی: سیاست تو درباره ی امور بچه هایت به گونه ای بود، هنگامی آنها را ترک کردی از آرد خُردتر شدند..

خدای متعال می فرماید: (أَفَغَیْرَ دِینِ اللّهِ یَبْغُونَ وَلَهُ أَسْلَمَ مَن فِی السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ طَوْعًا وَکَرْهًا وَإِلَیْهِ یُرْجَعُونَ )آل عمران۸۳ یعنی:آیا جز حاکمیت خدا چیز دیگری را می خواهند؟! در حالی که هر آنچه را که در آسمان ها و زمین است – بخواهند یا نخواهند – فرمانبردار خداوند متعال اند.

پیامبر هم می فرماید: (الکَیِّسُ مَنْ دانَ نَفْسَهُ وَعَمِڵ لِمَا بَعَْدَ المَوتِ) یعنی:عاقل و هوشیار کسی است که نفس خویش را فرمانبردار و مقهور و رام کند و برای آخرت کار کند.

به همین علت کسی را که بر منطقه ای یا ملتی یا تیره و عشیره ای چیره و حاکم است (دیّان) می گویند.أعشاالحرماز شاعرکه مخاطبش پیامبر- صلی الله علیه وسلم- بود می گفت: (یا سیِّد الناس و دیّانَ العرب) یعنی:ای سرور همه ی مردم وای کسی که بر تمام عرب سروری می کنی!

بر این اساس به برده (مَدین) می گویند و به کنیز(مدینة) و (ابن المدینة) پسر کنیز (الأخطل) شاعر می گوید:

رَبَت و رَبا فی حِجرِها ابنُ المَدینةِ یعنی: پسر کنیزی در آغوشش پرورش یافت.

در قرآن هم آمده که (فَلَوْلَا إِن کُنتُمْ غَیْرَ مَدِینِینَ . تَرْجِعُونَهَا إِن کُنتُمْ صَادِقِینَ )الواقعه ۸۶-۸۷ یعنی : اگر راست می گوئید شما زیر حیطه ی قدرت خدا نیستید و در مورد اعمالتان سؤال نمی شود، پس اگر چنین است چرا جان را به لاشه ی مرده بر نمی گردانی و می گذارید بمیرد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *