
مقایسه ای بین نبرد گروزنی در چچن و نبرد غزه در فلسطین
به قلم: ابوخالد کردستانی
زمانی که حاکمیت روسیه بعد از فروپاشی شوروی سوسیالیستی متزلزل شد منطقه مسلمان نشین داغستان که طی قرون متمادی مورد اجحاف وتبعیض حکومت تزارها وکمونیستها قرار گرفته بود فرصت را مغتنم شمرده پرچم استقلال از روسیه را به اهتزاز در اورد اما این جدایی به مزاق رهبران سکولار مسکو خوش نیامد؛ حکومت سکولار روسیه حاضر نبود عقب نشینی بیشتر از قفقاز را بپذیرد، استقلال طلبان مسلمان هم حاضر نبودند که این فرصت را از دست بدهند و مصمم به جنگ با حکومت سکولار و اشغالگر روسیه شدند.
در اواخر ۱۹۹۴ حکومت سکولار طی یک حمله غافلگیرانه به وسیله چتربازان توانستند گروزنی را تصرف کنند اما مجاهدین چچن دست به عقب نشینی حساب شده و منظم زدند هر چند که غافلگیر شدنشان شوکه اور و غیر قابل توجیه بود، مجاهدین به کوههای جنوب داغستان عقب نشینی کرده و به مدت دو سال در این مناطق به طور سیستماتیک مبادرت به عملیات جنگ وگریز وحملات فرسایشی میکردند روسها علیرغم تمرکز استعداد وسیع نظامی از سرکوب مجاهدین ناتوان بودند.
همین دوسال حملات مجاهدین تلفات و خسارات بسیار شدید به روسیه وارد کرد روحیه این ارتش متلاشی شد دهها هزار نفر تلفات داد و در نهایت بعد از دوسال عقب نشینی از گروزنی با وجود اینکه روسها برتری عددی وتسلیحاتی داشتند از همه مهمتر پوشش هوایی، مجاهدین طی یک حمله جسورانه استادانه موفق به فتح گروزنی شدند این سلسله شکستها روسها را مجبور کرد که حاکمیت چچن رو به رسمیت بشناسند اما جنبش جهادی در قفقازنفوذ کرده بود این نیرو جنگ با روسیه رو تشدید کرد از چچن به نقاط مختلف روسیه حمله میکرد ولادیمیر پوتین که تازه به قدرت رسیده بوده با هدف سرکوبی کامل مجاهدین چچن نایره جنگ دوم چچن در سال ۱۹۹۹ رو شروع کرد.
از بزرگترین اشتباهات مجاهدین در جنگ دوم چچن این بود بیش از حد روی مقاومت گروزنی حساب باز کرده بودند بر همین اساس حداکثر توان رزمی خود را در گرورنی متمرکز کردند این در حالی بود که حمله روسیه در نبرد دوم از نبرد اول سنگین تر بود، مجاهدین علیرغم مقاومت سرسختانه در گروزنی با تحمیل خسارت هنگفت به روسیه، مغلوب سیاست زمین سوخته روسها شدند و با تلفات زیاد گروزنی را از دست دادند این پایان جنبش جهادی چچن به عنوان یک نیروی منسجم قدرتمند بود.
برجسته ترین خطای مجاهدین درس نگرفتن از نبرد اول چچن بود، مجاهدین طی مقاومت احساسی رویکرد حفظ زمین به هر قیمت را در پیش گرفتند که این بهای سنگین داشت در حالی که اگر مثل جنگ اول مدبرانه از منابع خود استفاده میکردند می تونستند روسهای سکولار و اشغالگر را دوباره در باتلاق جنگ فرسایشی زمین گیر کنند اما قدر الله اینطور نشد و مجاهدین در سطح استراتژیک تضعیف شدند و جریان جهادی هنوز نتوانسته در چچن کمر راست کند، هر چند گهگاهی حملاتی صورت میگیرد ولی ضعیف تر از آنی هستند که بر پیکره غول آسای روسیه و مزدوران بومی او تاثیری بزارد اما در غزه حماس و جهاد اسلامی همسو و متحد با جبهه ی مقاومت به رهبری ایران، دقیقا منبطق بر جنگی سیتماتیک همه جانبه در داخل و خارج از مرزهای غزه و بر فرسایش دشمن و نتایج حاصل از فرسایش دشمن بعد از پایان این جنگ تمرکز کرده است.
جبهه مقاومت با آنکه غزه را به دژی تسخیر ناپذیر تبدیل کرده اما نیروهای بسیار زیادی در خارج از حلقه محاصره در اختیار دارد که در هر فرصتی به نیروهای متحد با صهیونیستها و منافع تجاری و نظامی آنها در اطراف یمن و عراق و سوریه و لبنان و غیره حمله می کنند؛ به همین دلیل می توانیم بگوئیم که حماس و جهاد اسلامی در غزه ضربه سخت جبران ناپذیری نخورده چون همچنان توان بالای خود را حفظ کرده با حداقل هزینه بیشترین هزینه رو به دشمن وارد کرده و بر مبنا اصل هزینه واثربخشی عمل میکند در حالی که دشمن سیاست تصرف وحفظ زمین را دنبال میکند.
شاید از نگاه مفسران مادی حزبی سطحی نگر کوته بین حماس و جهاد اسلامی در غزه در ضعف باشند اما حقیقت ماهیتی دیگر دارد، این مرحله از جنگ برای حماس و جهاد اسلامی و جبهه ی مقاومت نهایتش فقط فرسایش دشمن هست که این بستر ساز فتح بزرگ و پیشروی سریع در آینده خواهد بود هر چند غزه تحت فشار هست اما منبطق بر چهارچوب اصول والفبای جنگهای فرسایشی دارد خوب وحساب شده بازی میکند، ما در ماههای اینده پیامد و نتایج این فرسایش بزرگ دشمن را خواهیم دید قطع به یقین جبهه ی مقاومت غافلگیری بزرگی برای این جهان متوهم خواهد داشت. باذن الله.