نظرات برخی فقهای بزرگ شیعه درباره مسأله ولایت فقیه
به قلم : شیعه علی
با آنکه اجماع علمای اهل سنت در مورد شرایط رهبریت بر این است که باید مجتهد باشد و تنها در حالت ضرورت به یک حاکم در حد قاضی رضایت داده اند ، به همین شکل علمای شیعه هم وجود به چنین مجتهدی جهت رهبریت دارالاسلام مطالبی ذکر کرده اند با این تفاوت که به جای ولایت مجتهد گفته اند ولایت فقیه که هر دو به یک ماهیت اشاره دارند.
عده ای خیال می کنند که این ولایت فقیه از ابداعات امام خمینی است اما واقعیت چیز دیگری را نشان می دهد که به چند مورد مستند اشاره می کنیم:
شیخ مفید(قرن سوم)
اگر حاکم عادل وجود نداشت، فقهای عادل شیعه که صاحب نظر و برترین هستند، آن مسئولیت را برعهده گیرند. المقنعة ص۶۵۷
محقق ثانی(قرن نهم)
منظور از حاکم، در زمان غیبت، نایب عام امام حاکم می باشد و او کسی است که دارای شرایط فتوا و حکم باشد.(جامع المقاصد ج۱۱ ص۲۶۶)
شهید ثانی(قرن دهم)
مراد از فقیه، آن است که شرایط فتوا دادن را داشته باشد و عادل باشد. در اموری که در زمان حضور امام برعهده ایشان است، در مورد فقیه هم جاری است. (مسالک الافهام ج۱ ص۴۲۷)
محقق نراقی(قرن دوازدهم)
در قلمرو حکومتی اختیار داشتن فقیه بسان پیامبر(ص) و امامان(ع) از گزاره های ضروری فقه است…فقیهان اهل حق عادل خردمند…آنچه را فرمانروای عادل(امام معصوم) بر عهده داشت باید بر عهده بگیرند.( عوائدالأیام ص ۵۳۸)
صاحب جواهر(قرن سیزدهم)
اگر کسی منکر مسئله ولایت فقیه باشد ، گویا طعم فقه را نچشیده است.( جواهر الکلام ج ۲۱ ، ص ۳۹۷)
شیخ انصاری(قرن سیزدهم)
هر چه که بر نظر امام معصوم متوقف است و احتمال دهیم که به نظر فقیه زمان ( در حال غیبت ) بستگی دارد، واجب است که در آن مورد به فقیه مراجعه کنیم.( مکاسب محرمه ص۵۵۴)
آیتالله بروجردی(قرن چهاردهم)
فقیه به کسی می گویند که عادل و منصوب از طرف معصومین باشد و برای اموری که مهم و مورد ابتلای عموم مردم باشد، حکم ولایت دارد.( البدر الزاهر ص۵۲-۵۷)