صهیونیستهای سکولار یک کلیسای ارتدوکس یونانی نصرانی ها را با قدمت هزار و ۸۰۰ سال در فلسطین بمباران کرد
سکولاریسم یعنی کنار زدن قوانین شریعتهای آسمانی از حاکمیت و اداره زندگی دنیوی انسانها. پس سکولاریستها یکی هستند فقط کافی است نوبتشان در جنایت کردن برسد تا چهره ی واقعی خود را پشت اینهمه شعار آزادی و برابری و…. آشکار کنند. این کلیسا هزار و ۷۲۵ سال قبل از اختراع اسرائیل توسط روچیلدها ساخته شده بود.
نتانیاهو و برخی سیاستمداران سکولار غربی در ماههای اخیر تلاش کردند در افکار عمومی غرب جنگ غزه را جنگ مسلمانان با تمدن غرب و اسرائیل را خط دفاع از مسیحیت-یهودیت در مقابل تهاجم اسلام معرفی کنند اما در واقعیت در میدان جنگ مردم فلسطین چه مسیحی چه مسلمان با هم مورد هجوم صهیونیستهای سکولار هستند.
هیاهوی حقوق بشری آمریکا و ناتو و سایر سکولارییستها و واقعیت عملی آنها (۱)
به قلم: ابوخالد کردستانی
با آنچه که هم اکنون در غزه و سودان و یمن و سومالی و مالی می بینیم با آنچه که رسانه های سکولار در مورد حقوق بشر و کرامت انسان و… تبلیغ می کنند در تضاد کامل است.
احترام و رعایت حقوق بشر مسالهای است که هميشه دستاويزی برای قدرتهای بزرگ و استعمارگر بوده است تا به وسيله آن کشورها و ملتهای مستقل را تحت فشار قرار دهند و به اهداف سلطهگرانه خود برسند. در اين ميان، دولت آمريکا خود را سرکرده و یگانه کشور پایبند به احترام و رعایت حقوق بشر میداند. اما در حقیقت بزرگترین ناقض و زیرپا کننده حقوق بشر و تعرض به انسانیت است که بیشترین کشتار انسانها و ملتها نیز توسط همین استعمارگر غرب انجام گرفته است.
آنچه هماکنون در غزه و با بمبهای آمریکا و همکاری کشورهای پیشرفته ی سکولار جهانی و کشورهای سکولار منطقه ای و بومی میان مسلمین می بینیم و آنچه هم اکنون در برخی کشورهای به اصطلاح پيشرفته و مدعی دمکراسی و رعايت حقوق بشر اتفاق میافتد با آنچه که در رسانههای مدعی همين ادعاها، انتشار میيابد بسيار متفاوت و غيرقابل باور است.
رسانههای استعماری و استکباری سکولار همیشه نقش عملی و بارزی در ترویج و تجلیل از احترام و رعایت حقوق انسانی توسط آمریکا و اروپا داشتهاند در حالیکه همین کشورها خود جنایتکاران و پیشهوران تعرض و تجاوز به حقوق انسانی بودهاند و رسانهها و مطبوعات در عین درک این تفاوتها بازهم به نشر اکاذیب و دروغ پرانی های جانبدارانهی غرب ادامه میدهند و به شکلی از اشکال آن را توجیه نموده و قانونی میشمارند.
در اقدام اخیر رژیم صهیونیستی و حمایت نظامی و سیاسی آمریکا و اتحادیه اروپا و متحدین آنها از این جنایات در غزه میزان تضاد تبلیغات با عمل سکولاریستها را می بینیم یا در یک نمونه ی دیگر دیدیم که محکمه نظامی آمریکا ندال حسن را در قضیه مجرم شمردن به قتل سیزده آمریکایی به اعدام محکوم نمود در حالی که رابرت بیلز نظامی دیگر آمریکایی که به قتل عمدی شانزده تن از افغانان مظلوم و بیدفاع اعتراف نموده بود، را به حبس ابد محکوم کرد، این در حالی است که سرباز نظامی رابرت بیلز بعد از گذراندن بیست سال در حبس تنفیذی میتواند در حبس تعلیقی به زندگی خویش ادامه دهد یعنی رابرت بیلز این قاتل افغانهای مظلوم میتواند بعد از گذراندن بیست سال ، مابقی عمر خویش را در حبس با امکان آزادی بگذراند.
این قضیه از این جهت در خور تامل و تفکر است که با وجود شباهتهای فراوان در نوع و شکل حادثه، دو نوع حکم متفاوت در مورد آن اعلان گردیده و عملی میشود، هر دو سرباز، و از نظامیان آمریکایی میباشند، هر دوی آنها تبعهی آمریکا هستند، هر دو تقریبا تعداد مشابهای از انسانها را به قتل رساندهاند علی الرغم اینکه رابرت بیلز سه تن را بیشتر کشته است، هر دو در محکمه نظامی آمریکا محاکمه شدند، هر دو تن از انجام اعمال خود اظهار رضایت و خرسندی نمودهاند، از مجموعه اسنادی که علیه رابرت بیلز در محکمه قرائت شده بود یکی از مکالمات صوتی او با همسرش بود که در عین خنده و خوشحالی چگونگی کشتن زنان و کودکان افغان را برای همسرش بیان میدارد. اما تنها تفاوت مسلمان بودن ندال حسن است که فیصله را تغییر داده و به حکم اعدام برای وی منجر گردید.
در قضیه ی غزه هم مشکل در مسلمان بودن این قربانیان است به همین دلیل مشمول حقوق بشر سکولاریستها نمی شوند.
مزدوران آل سعود و امارات در مرکز سودان مسلمین را قتل عام می کنند
حسبنا الله و نعم الوکیل
شبه نظامیان پشتیبانی سریع وابسته به آل سعود و امارات ) نماینده های آمریکا و ناتو( قتل عام و جنایتی در حق غیرنظامیان در روستای “واد النوره” در ایالت الجزیره، واقع در مرکز کشور، مرتکب شدند، در نتیجه دو حمله نیروهای پشتیبانی سریع به روستای واد النوره، تعداد کشته شدگان به ۱۰۰ نفر رسیدند.
فإنَّ دمنا واحد سودان نیز توسط مزدوران آل سعود و امارات در حال سلاخی است، سودان را در دعاهای خود فراموش نکنید…
در فضای نماز و در سایه سوره یوسف روانم گفت: آیا رابطه ای بین سوره یوسف و غزه نمی بینی؟ بهش گفتم: چه رابطه ای؟ گفت: برادران یوسف علیه او توطئه کردند و او را در چاه انداختند… و همینطور برادرانِ فرضی غزه علیه او توطئه کردند و او را در گودال قاتلان انداختند!
گفتم: نه، حاشا و کلا ، یکی از برادران یوسف گفت: یوسف را نکشید! در مورد برادران فرضی غزه همگی گفتند: غزه را بکش! این اولاً..
دوماً : برادران یوسف در جنایت خود می خواستند محبت پدر را بدست آورند تا او از آنها راضی باشد و او با آنها همراه شود. و اما برادران غزه، محبتِ آمریکا و قاتلان پیامبران را…
سوماً: برادران یوسف میخواستند بعد از جنایت «آدمهای خوبی» باشند. در مورد برادران غزّه، خواسته ی آنها پس از این جنایت، خیانتی است که “نوکرانی وفادار” باشند!
گفت: راست گفتی.. به او گفتم: اما بین داستان غزه و داستان یوسف ارتباط مطلوبی وجود دارد. گفت: اون چیه؟ عرض کردم: از خداوند متعال می خواهم همان گونه که یوسف علیه السلام را از قعر چاه بیرون آورد تا حکومت و قضاوت را بدست گیرد، همانطور مجاهدین را از عمق توطئه بیرون بیاورد و زمام قدرت را در دست بگیرند.
گفت: به تو نمی گویم: آیا شدنی است؟ زیرا پاسخ را در سوره یوسف یافتم: “وَاللَّهُ غَالِبٌ عَلَى أَمْرِهِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ” !
بعد شکست و فرار اشغالگران از سرزمین افغانستان، عدهای که زندگیشان به غلامی و بردگی یهود و نصارا سپری شده است و همیشه دست تگدیشان بسوی دشمنان اسلام دراز بوده است؛ دوباره در جستجوی ارباب و باداری در کلیسا و کنیسههای اروپا و امریکا رفتند و در رسیدن به این لجنزار از کوبیدن هیچ دروازهای امتناع نمیورزند؛ حتی اگر منجر به ارتداد و خارج شدنشان از دائره اسلام شود.
چند وقت قبل شاهد مصاحبه احمد مسعود با یک روزنامه نگار معتمد جهانی بودیم؛ که از بزرگترین دشمن بشریت و جهان اسلام «یهوداسرائیل» برای مقابله با امارت اسلامی کمک طلبید؛ گرچه این درخواست شاید برای عدهای شوکهآور بوده باشد؛ اما کسانی که با ماهیت و بنیاد جبهه بغاوت شناخت دارند، خوب میدانند؛ که چگونه ارتباط عمیق و دیرینهای میان سران بغاوتیها با اسرائیلیهود برای تخریب اسلام بافت خورده است.
ای جوان که در مقابل حکومت اسلامی بغاوت میکنید، افراد مشخص برای منافع شخصیشان شما را چوب سوخت در برابر حکومت اسلامی برای منافع جهان کفر قرار داده است و حال آنکه شما فرزندان مسلمان هستید؛ الله جل جلاله به شما نصیحت میکند، که: «یهود و نصارا از شما و پیامبر شما راضی و خشنود نخواهد شد؛ مگر اینکه آیین منحرف آنها را اتباع و پیروی کنید»؛ امروز که هزاروچهارصد سال از ظهور اسلام میگذرد، با وجود اینکه آیین منحرف یهود و نصارا عریانی و بیبندباری است، چگونه شما فکر میکنید؛ که اسرائیل_یهود نسبت برای برادران مسلمان و افغانتان، مهربانتر و دلسوزتر برای شما و کشورتان باشد!؟
اگر کسی شما «جوان بغاوتگر» را دیکته و با تلبیس و تزویر به هلاکتگاه که دنیا و آخرتتان را به تاراج میدهد سوق داده است و میخواهد مصدر شرارت در این سرزمین شوید؛ تاریخ افغانستان را مرور کنید و به اربابانتان بازگو کنید؛ که در این سرزمین اَبرقدرتهایی که با زبان حال ندای أَنَا۠ رَبُّکُمُ ٱلْأَعْلَىٰ را بلند کرده بودند، با پیام «آزادی، برهنگی و حکومت سکولاری» که امروز شما را حامل آن قرار داده است، آمده بودند، سالهای متمادی و میلیاردها دلار را صرف این حکومت مزعوم و خواهشات خود نمودند؛ که فرجام و سراَنجام شان فرار از این سرزمین در نیمههای شب با یک جهان شرمندگی و سرافکندگی بودهاست؛ بدانید! به این ره که شما « جوانان بغاوتگر» قدم نهادهاید، عواقبتان بدتر از حکومتهای کفری و سکولاریطلب هستند.
امارت اسلامی مشفقانه و دلسوزانه به آن اشخاص که خواسته و یا ناخواسته در دامان دشمنان اسلام و این سرزمین قرار گرفته است صدا میزند که برای جلب ثروت و رسیدن به جایگاه، زندگی دنیوی و اخروی خود را به مسلخگاه و جهنم ابدی نکشانید، بیایید در آبادی این سرزمین که بعد از چهل سال از جنگهای بیرحمانه بیرون کرده شده است و امروز هوای امنیت و آرامش را در آن هر کس حس میکند سهیم شویم، دست به دست هم بدهیم برادرانه و برادرانه افغانستان را به جایگاه واقعی آن از تعالی و اقتدار در جهان برسانیم.
امارت اسلامی بناء به مکلفیت و فرمودهٔ شریعت اسلامی قصاص، حدود و تعزیرات را در مراکز ولایات و نقاط مختلف کشور به مدت سه سال حاکمیتش اجراء نموده است که بعد از تطبیق این احکام منصوصی و فروض الهی سازمانهای تحت نام حقوق بشر به اجراء این احکام اعتراض نموده است، به تازگی بعد از اجراء تعزیرات در ولایت سرپل، دفتر حقوق بشر سازمان ملل و اکثر سازمانهایی که تحت پوشش حقوق بشر فعالیت دارند به اجراء این احکام به شدت اعتراض نموده و اجراء این فرامین الهی را «باعث ناراحتی شدید» این نهاد دانسته است. این دفتر گفته است که: مجازات بدنی مانند شلاق زدن، ناقض کرامت انسانی و تعهدات بینالمللی افغانستان است.
باید به دفتر حقوق بشر سازمان ملل و هر موسسه و سازمان که تحت هر نام و پوستینی به تطبیق این احکام انتقاد میکنند گفت که مبارزه و جهاد یک قرن افغانها بهویژه مجاهدت و قیام در برابر آمریکا و ناتو برای برچیده شدن اشغال و قیام حکومت مقتدر و کاملا اسلامی بوده است به همین اساس، امارت اسلامی به تطبیق قصاص، حدود و امثال آن اصرار دارد؛ زیرا اجراء این احکام فرمودهٔ صریح و قاطع ربالعالمین و آرزوی قاطبهٔ ملت مجاهد افغان بوده است تا روزی این اوامر ذات اقدس الهی در سرزمین خدا دوباره احیاء و اجراء شود و آرامش روحی و جسمی به ملتهای مسلمان باز گردد.
دفتر حقوق بشر سازمان ملل قبل از اینکه زبان انزجار و نفرت خود را در قبال احکام الهی بگشاید باید هدف اجرا این حکم و جایگاه آن را از منظر شریعت اسلام در نزد مسلمانها درک کند «که این احکام از منظر شریعت اسلام مایهٔ حیات بشریت و سد مستحکم در برابر جنایات و قتلهای کورکورانه است». بعد از آن، سنجیده و مدبرانه سخن گوید. تاختن دفتر حقوق بشر سازمان ملل بر احکام منصوص (حدود الهی) برای جهان اسلام قابل پذیرش و هضم نبوده و باید سازمانهای منتقد، از جهان اسلام به خاطر این اظهار نظرهای مخرب و انزجارآمیزشان پوزش و معذرت بطلبند.
به این سازمانهایی که مدعی دفاع از حقوق بشر اند باید گفت: اگر واقعا مدافع حقوق بشر هستید، با پوستین میش و خوی درندگان در جوامع اسلامی داخل نشده اید باید قانون «یک بام و دو هواء» در جهان دریده و شکسته شود. جای بسا تاسف و گریستن است به حال چنین سازمانهای که برای اجراء شدن حدود الهی که ضامن برچیده شدن فساد و گسترانیدن عدالت در سر زمین الهی است، اشک تمساح میریزد و آن را مسبب نقض کرامت انسانی میدانند؛ اما در کنف دیگر جهان که ملت مظلوم فلسطین به تمام معنی در حال انقراض و سلاخی شدن است، در طول هفت ماه ۳۷ هزار انسان به شهادت رسیده است، صد هزار انسان دیگر مجروح شده است و هر نوع ظلم و وحشتی که در سیطرهٔ قدرت اسرائیل و آمریکا وجود داشته است، نسبت به ملت مظلوم فلسطین مرتکب شدهاند. اما سازمانهای به نام حقوق بشر نتوانستند که حتی به قاتلین ملت مظلوم فلسطین بگویند چرا این ملت را سلاخی کردید و از حقوق اولیهای آنها را محروم ساختید.
پس آیا جز عمل منافقانه، چیز دیگری میتوان از چنین سازمانها با این اعمال دوگانهٔشان انتظار داشت!؟ قطعا نخیر! چون سرشت و سرنوشت این سازمانها در گرو سیاست قدرتهای مستکبر جهان، بالاخص آمریکا و اسرائیل میباشد، هر آنچه آنها دستور بدهند از حلقوم این سازمانها تراوش خواهند کرد، پس از این سازمانها انتظاری بیش از این نباید داشت، به حرف و تنقید آنها هم محلی نباید گذاشت.
حکم ۱۶ سال زندان و اعدام ماموستا محمد خضرنژاد بوکانی در دیوان عالی کشور تایید شد
حکم اعدام و ۱۶ سال حبس ماموستا محمد خضرنژاد، روحانی ۴۵ ساله کُرد اهل سنت و از بازداشت شدگان اغتشاشات سکولاریستها تحت عنوان زن ، هرزگی، فاحشگی ( زن، زندگی، آزادی) در بوکان، از سوی شعبه ۴۱ دیوان عالی کشور به ریاست آیت الله علی رازینی عینا تایید شد.
در اواسط فروردین ۱۴۰۳ش شعبه ۴۱ دیوان عالی کشور حکم اعدام این روحانی کُرد را که پیشتر از سوی شعبه ۳ دادگاه انقلاب ارومیه به ریاست قاضی رضا نجفزاده به اتهامهای «افساد فی الارض»، «لطمه وارد کردن به تمامیت یا استقلال کشور» و «تبلیغ علیه نظام» صادر شده بود، عینا تایید کرده است.
جلسات رسیدگی به اتهامات انتسابی به ماموستا محمد خضرنژاد، به صورت ویدئوکنفرانس و بر مبنای اعترافات ایشان برگزار شده است.
این روحانی کُرد بارها طی سخنرانیهای خود، از خواسته اغتشاشگران سکولار در جریان انقلاب زن، زندگی، آزادی، دفاع کرده و یکی از روحانیونی بود که بیانیه مشترک ماموستایان رنگارنگ کُرد برای حمایت از اغتشاشات را به امضا رساند و امثال خضر نژاد در تله ای افتادند که برایشان پهن شده بود.
ماموستا محمد خضرنژاد، روحانی کُرد در روز ۲۸ آبان ۱۴۰۱ به همراه پسرش، یاسر در اوج اغتشاشات در بوکان بازداشت شد.
بازداشت این روحانی کُرد ٤۵ ساله، بعد از سخنرانیاش در مراسم یکی از اغتشاشگران بنام اسعد رحیمی، از کشته شده های بوکان صورت گرفت.
تاکنون (سهشنبه ۱۵ جوزا ۲۴۰۳ش) بیش از ۱۵ هزار کودک فلسطینی در غزه توسط صهیونیستهای سکولار به شهادت رسیده اند
وزارت صحت فلسطین در تازهترین بیانیه خود روز گذشته (سهشنبه ۱۵ جوزا) اعلام کرده، از آغاز حملات اشغالگران رژیم صهیونیستی اسرائیل بر نوار غزه تاکنون ۱۵ هزار و ۴۳۸ کودک فلسطینی به شهادت رسیدهاند. بر اساس آمار این وزارت، ۱۰ هزار کودک زخمی شدهاند، ۱۷ هزار کودک با یکی از والدین و یا بدون هر دوی آنها زندگی میکنند و سه هزار و ۵۰۰ کودک دیگر به دلیل گرسنگی شدید با خطر مرگ مواجهاند. وزارت صحت فلسطین همچنان در این بیانیه خود از افزایش آمار شهدای حملات رژیم صهیونیستی به ۳۶ هزار و ۵۵۰ و شمار زخمیها به ۸۲ هزار و ۵۹۵ تن در نوار غزه خبر داده است.
آیت الله خامنه ای در مورد طوفان الاقصی و جهاد مردم فلسطین چه گفت که حتی محمود عباس سکولار مزدور صهیونیستها را نیز هراسان کرد؟
به قلم: کیوان مریوانی
در حالی که در جلو چشم دنیا و در چند ماه محدود بیشتر از ۱۵هزار کودک و بیشتر از ۱۲هزار دختر و زن و در کل بیشتر از ۴۰ هزار مسلمان بی گناه و غیر نظامی فلسطینی توسط صهیونیستهای سکولار و با اسلحه های آمریکا و ناتو در نوار غزه قتل عام و نسل کشی می شوند، محمود عباس سکولار هم که با حمایت آمریکا و صهیونیستها بر بخشی از خاک فلسطین استاندار و والی شده است نه تنها نظاره گر و تماشاچی این جنایت بوده بلکه همچون حکومت سکولار مصر و اردن و امارات متحده عربی و آل سعود و ترکیه یکی از حامیان این رژیم کودک کش نیز بوده است.
سخنان آیت الله خامنه ای رهبر دارالاسلام که قطعاً دارای تاثیرات خاص خود در جهان اسلام و بخصوص در میان مردم مجاهد فلسطین است، محمود عباس سکولار وطن فروش خائن را به واکنش واداشت و در واکنش به سخنان آیت الله خامنه ای چنان هراسان شده که دستپاچگی را در سخنانش می توان متوجه شد، اما رهبر دارالاسلام ایران چه گفت که اینگونه دشمنان ریز و درشت فلسطین را هراسان کرده است؟
رهبر دارالاسلام ایران طی سخنانی در سال روز مرگ بنیانگذار دارالاسلام ایران گفت: ” مسئلهی فلسطین امروز مسئلهی اوّل دنیا است و با یک حملهی عظیم مردمی آغاز شد و دنبالههای آن تا امروز چشم دنیا را متوجّه خود کرده است و آن را به مسئلهی اوّل دنیا تبدیل کرده است … آنچه امام بزرگوار دربارهی آیندهی فلسطین از پنجاه سال قبل یا بیشتر پیشبینی کرده بودند، امروز بتدریج در حال تحقّق یافتن است…
آنچه حاصل و خلاصهی خواستهی امام بزرگوار در باب فلسطین بود، این بود که دل به مذاکرات سازش بسته نشود. دل نبندند، امیدوار نباشند به اینکه بتوانند با مذاکرات سازش، مشکل فلسطینیها را حل کنند و در مسئلهی فلسطین به یک نقطهی عادلانه برسند؛ این خلاصهی حرف امام بود. ایشان معتقد بود باید خود مردم فلسطین در میدان عمل حقّ خودشان را بگیرند و دشمن را، یعنی رژیم صهیونیست را وادار به عقبنشینی کنند، او را تضعیف کنند، و همهی ملّتهای دنیا و بالخصوص دولتهای مسلمان از فلسطینیها حمایت کنند؛ ایشان همیشه تکرار میکردند که اگر ملّتها وارد میدان بشوند، خود فلسطینیها اقدام کنند و کمر به عمل ببندند، اگر این[طور] شد، رژیم صهیونیست وادار خواهد شد به اینکه عقبنشینی کند؛ امروز این اتّفاق افتاده است…
فلسطینیها در ماجرای طوفانالاقصیٰ وارد میدان شدند، عمل کردند، اقدام کردند و دشمن را در کنج میدانی قرار دادند که هیچ راه فراری و وسیلهی نجاتی برایش وجود ندارد. بله، آمریکا از رژیم صهیونیست حمایت میکند، بسیاری از دولتهای غربی حمایت میکنند امّا همه هم اعتراف میکنند و قبول دارند که شرایطی که برای حکومت صهیونیست به وجود آمده است، شرایطی است که راه نجاتی برای آن رژیم وجود ندارد. در باب این حرکت عظیم مردم فلسطین من در اینجا چند جملهای توضیح عرض میکنم.
دو نقطهی اساسی در حادثهی طوفانالاقصیٰ وجود دارد که باید به آن توجّه کرد؛ دو نقطهی اساسی و مهم. یک نقطه این است که این عملیّات طوفانالاقصیٰ که در پانزدهم مهرِ گذشته اتّفاق افتاد، دقیقاً مورد نیاز منطقه بود؛ منطقهی ما به این عملیّات نیاز داشت؛ این پاسخ به یک نیاز بزرگ منطقه بود که شرح خواهم داد. نقطهی دوّم این است که این عملیّات یک ضربهی تعیینکنندهای به رژیم صهیونیست بود؛ ضربهای که هیچ علاجی برای آن وجود ندارد، و رژیم صهیونیست بر اثر این ضربه دچار ابتلائاتی شده است که از این ابتلائات نجات پیدا نخواهد کرد.
امّا آن نقطهی اوّل که گفتیم عملیّات طوفانالاقصیٰ دقیقاً در لحظهی نیاز منطقه اتّفاق افتاد، توضیحش این است که یک نقشهی جامعِ وسیعی به وسیلهی آمریکا و عناصر صهیونیست و دنبالههای آنها و بعضی از دولتهای منطقه طرّاحی شده بود که بر اساس این نقشهی جامع قرار بود مناسبات و معادلات منطقه تغییر پیدا کند. ارتباط رژیم صهیونیستی با دولتهای منطقه طبق خواستهی خود آن رژیم تنظیم بشود و معنایش تسلّط رژیم صهیونیستی بر سیاست و اقتصاد کلّ منطقهی غرب آسیا بلکه کلّ دنیای اسلام بود؛ یک برنامهی وسیعی را طرّاحی کرده بودند که این نتیجهاش بود. این برنامه را با مقدّمات زیادی پیش برده بودند؛ آمریکا پشت سر این برنامه بود، انگلیس پشت سر این برنامه بود، جامعهی صهیونیستهای جهانی پشت سر این برنامه بودند، بعضی از دولتهای منطقه با جدّیّت در این برنامه همکاری میکردند؛ این برنامه به لحظههای پایانی خودش رسیده بود؛ یعنی چیزی نمانده بود که این برنامه و نقشهی بلندمدّت به مرحلهی اجرای عملی برسد. در یک چنین لحظهی حسّاسی حملهی طوفانالاقصیٰ آغاز شد و همهی نقشههای دشمن را بر باد داد. طوفان پانزدهم مهر نقشهی با دقّت طرّاحیشدهی دشمن را باطل کرد و با وضعی که در این هشت ماه پیش آمده است، امیدی هم به اینکه بتوانند این نقشه را دوباره احیا کنند چندان وجود ندارد. کار بزرگ مهمّی انجام گرفت.
اینکه شما میبینید رژیم صهیونیستی با چنین شدّتی و قساوتی به مردم بیدفاع غزّه حمله میکند، واکنش عصبی رژیم به باطل شدن آن نقشه است. اینکه میبینید دولت آمریکا در مقابل چشم همهی مردم دنیا به این جنایتها کمک میکند، به خاطر واکنش عصبی آنها است از باطل شدن نقشهای که با زحمت زیاد این نقشه را کشیده بودند. طوفانالاقصیٰ یک چنین معجزهای کرد. این طوفانالاقصیٰ درست در وقت خود و در لحظهی خود اتّفاق افتاد. بنده البتّه نمیتوانم ادّعا کنم که طرّاحان طوفانالاقصیٰ آیا میدانستند که چه کار بزرگی را دارند انجام میدهند یا نه ــ من نمیدانم ــ امّا واقعیّت این است که این کاری که اینها انجام دادند، یک کاری بود که هیچ چیز دیگری نمیتوانست جای آن را بگیرد؛ اینها یک توطئهی بزرگ بینالمللی برای منطقهی غرب آسیا را با عملیّات طوفانالاقصیٰ از بین بردند و باطل کردند. این، نقطهی اوّل.
و امّا نقطهی دوّم، که گفتیم عملیّات طوفانالاقصیٰ یک ضربهی تعیینکننده به رژیم صهیونیستی بود، یک ضربهای بود که قابل جبران نیست و رژیم صهیونیستی را در یک مسیری قرار داده است که انتهای آن مسیر جز اضمحلال و نابودی چیز دیگری نیست. دربارهی این بخش از قضیّه زیاد صحبت کردهایم؛ از اوّل وقوع طوفانالاقصیٰ تا حالا، بارها دربارهی این مسئله صحبت کردهایم؛(۵) من امروز میخواهم از زبان دیگران دراینباره حرف بزنم. نظرات خودمان را فعلاً میگذاریم کنار؛ من نظرات کسانی را عرض میکنم که از لحاظ جهتگیری و رویکرد با ما همراه نیستند.
همهی تحلیلگران غربی، اعمّ از اروپایی، آمریکایی و حتّی وابستگان به خود رژیم صهیونیستی معتقدند که در این عملیّات، رژیم صهیونیستی با همهی تظاهر و یالوکوپال، از گروه معدود مقاومت شکست سختی خورده است. آنها میگویند رژیم صهیونیستی هشت ماه بعد از طوفانالاقصیٰ، با اینهمه تلاش، به هیچکدام از هدفهای حدّاقلّی خود هم نرسیده؛ این را تحلیلگران غربی میگویند. از این بالاتر، یک تحلیلگر غربی قضاوتش این است و اینجور میگوید که طوفانالاقصیٰ رویدادی است که میتواند تغییردهندهی قرن بیستویکم باشد؛ این تلقّی یک تحلیلگر معروف غربی است ــ بنده نمیخواهم اسم آنها را بیاورم ــ یک تحلیل دیگر از یک تحلیلگر دیگر غربی میگوید: طوفانالاقصیٰ جهان را تغییر خواهد داد. یک تحلیلگر امنیّتی صهیونیست، مربوط به داخل خود رژیم صهیونیستی، [وقتی] میخواهد بگوید درون سران و مسئولان بالای رژیم صهیونیستی آشفتگی وجود دارد، سرگیجه وجود دارد و نمیدانند چه کار باید بکنند، اینجور میگوید که اگر محتوای بحثها و اختلافات مقامات اسرائیل در رسانهها منتشر شود، چهار میلیون نفر از اسرائیل خواهند رفت؛ مهاجرت معکوس؛ یعنی سرگیجه و آشفتگی و دستپاچگی در میان مقامات اسرائیل در یک چنین حدّی است. توجّه کنید! این خیلی مهم است. یک مورّخ اسرائیلی میگوید: «پروژهی صهیونیستی، نفسهای آخر خود را میکِشد ــ این را یک تحلیلگر و مورّخ صهیونیست میگوید ــ و ما در آغازِ پایان رژیم صهیونیستی هستیم؛ ارتش در حفاظت از جامعهی یهودی در جنوب و شمال اسرائیل شکست خورده است». ارتشی که ادّعا میکرد جزو قویترین ارتشهای دنیا است در داخل سرزمین خود شکست خورده؛ از چه کسی شکست خورده؟ از یک دولت قوی؟ نه، از گروههای مقاومت، از حماس، از حزبالله؛ از اینها شکست خورده. طوفانالاقصیٰ این است.
از همهی اینها که بگذریم، آنچه در مقابل چشم ما است و داریم مشاهده میکنیم، [این است که] مسئلهی فلسطین شده است مسئلهی اوّل دنیا؛ این خیلی مهم است. سالهای متمادی تبلیغات رسمی رسانههای وابستهی به آمریکا و وابستهی به مراکز صهیونیستیِ ثروتمند سعیشان این بود که کاری کنند که نام فلسطین و مسئلهی فلسطین بتدریج کمرنگ بشود و تدریجاً به فراموشی سپرده بشود، و مردم یادشان برود که یک چیزی هم به نام «فلسطین» وجود داشته! سالها سعی کردند و پول خرج کردند برای این کار، [امّا] امروز علیرغم آنها، مسئلهی فلسطین مسئلهی اوّل دنیا است. در خیابانهای لندن، در میدانهای پاریس، در دانشگاههای آمریکا به نفع مردم فلسطین و علیه رژیم صهیونیستی شعار میدهند. آمریکا هم در مقابل اجماع جهانی ملّتهای دنیا ناچار دچار انفعال است و دیر یا زود مجبور خواهد شد دست خودش را از پشت رژیم صهیونیستی بردارد.
البتّه مصیبتهای غزّه، حوادث گریهآور غزّه، [از جمله] حمله به مردم بیدفاع، کشتار نزدیک به چهل هزار نفر، کشتار حدود پانزده هزار یا بیشتر کودک ــ بعضاً نوزاد، بعضاً شیرخوار ــ این مصیبتها وجود دارد؛ اینها هزینههایی است که ملّت فلسطین در راه نجات خود دارد این هزینهها را میدهد، و [در عین حال] ایستاده است و مقاومت میکند و از حماسهسازان و مبارزان مقاومت دفاع میکند. ملّت فلسطین با وجود همهی این مشکلات و سختیها، از مقاومت اِعراض نکرد، روگردانی نکرد؛ از مقاومت دفاع میکند، به برکت ایمان اسلامی و اعتقاد به آیات قرآن؛ این خیلی مهم است.
واقع قضیّه این است که رژیم صهیونیستی یک محاسبهی غلطی کرد، یک تحلیل غلطی کرد از تواناییهای جبههی عظیم مقاومت. امروز یک جبههی بزرگی در منطقهی ما وجود دارد به نام «جبههی مقاومت»؛ این جبهه تواناییهای زیادی دارد؛ رژیم صهیونیستی در فهم این حقیقت دچار اشتباه شد، دچار غلط شد. رژیم صهیونیستی به دست خودش، خود را در یک دالان بنبستی انداخت که شکستها پشت سر هم و پیدرپی به سراغش خواهند آمد و به حول و قوّهی الهی از این دالان راه نجاتی پیدا نخواهد کرد. امروز رژیم صهیونیستی در مقابل چشم مردم دنیا دارد بتدریج ذوب میشود، دارد تمام میشود؛ این را مردم دنیا دارند میبینند. البتّه در تبلیغات حرف میزنند، امّا واقع قضیّه این است؛ هم خودشان میدانند، هم بسیاری از سیاسیّون دنیا میدانند، هم بسیاری از ملّتها این را میفهمند و هم ملّت فلسطین این را فهمیده است.