بغاوت؛ سیاهچال تفاله های جمهوریت در افغانستان!
ارائه دهنده: شفیع الله کندزی
در زمانی که افغانستان چنان خانه ای بیدر و پیکر بود و هرکس و ناکسی در مسائل داخلی آن ورود می نمود، گروه های نیابتی زیادی در گوشه گوشهی این خاک مشغول فساد و جنایت بودند.
در این میان گروهی متشکل از افراد رذل و دونمایه نیز وجود داشتند که خود را منتسب به پنجشیر میدانستند در حالیکه ملت شریف پنجشیر از همچون لندغران و مفسدینی بیزار بوده و حتی خودشان نیز از ظلم و جنایات شان به تنگ آمده بودند.
در آن زمان هرگاه جرم و جنایتی انجام میشد ناگزیر رد پای لندغران نیز در آن وجود داشت، اما اداره کابل نه تنها توان مبارزه علیه شان را نداشت بلکه در مواردی از آن ها استفاده ابزاری نیز مینمود.
سرانجام دوران اشغال آمریکا پایان یافت و با سقوط اش دست تمام اعضای گروه های شر و فساد نیز از این خاک کوتاه گشت.
بعد از فتح افغانستان تعداد زیادی از این شرور پیشه گان بخاطر برچیده شدن بساط جرم و جنایت شان، افغانستان را ترک کردند اما عده ای به گمان اینکه شاید بتوانند در مقابل سربازان اسلام ایستادگی نمایند حرف از «بغاوت» زدند و در مقابل نظام اسلامی دست به سلاح بردند.
جریانی که در همان ابتدا با واکنش های تند علمای بزرگ افغانستان مواجه شد و در همان روزهای آغازین از منبر ها و مساجد آنها را نسبت به عواقب تلخی که در انتظار شان بود آگاه ساختند.
بلی! علمای کرام در همان ابتدا مسئولیت شان را ادا نمودند و حکم کسانیکه علیه نظام اسلامی بغاوت کنند را با دلایلی واضح و آشکار بیان نمودند تا دیگر بهانه ای برای مفسدین باقی نماند.
در مقابل، نیروهای امنیتی امارت اسلامی نیز آنچه شریعت محمدی حکم نموده بود را اجرا نمودند و در همان روز های اول این فتنه را خاموش نموده و بینی بغاوت گران را به خاک مالیدند.
از آن پس جزء در صفحات مجازی خبر از بغاوت و بغاوت گران نبود تا اینکه چند روز قبل یکی از قومندانان شر و فساد با چند اوباش دیگر به کوه های بغلان رفته و در یک ویدیوی چند ثانیه ای اعلان بغاوت نمود.
اقدامی که دین و دنیای شان را خراب نمود چراکه نیروهای امنیتی همچون سایه تعقیب شان نمودند و بعد از گذشت چند روز آنها را به جزای اعمال شان رسانده و جسد های بی روح شان درس عبرتی شد برای هر فساد پیشه ای که قصد مبارزه با نظام اسلامی و ایستادگی علیه آن را دارد.