چرا بعضی از علماهایی که در ایران می گویند اهل جماعتند اما در دستگاههای حکومتی وارد نمی شوند؟
به قلم: ابوعبدالله جاف جوانرو
اهل جماعت شدن یا به اصطلاح، حکومتی شدن در برابر دوری از فرقه بازی و تفرق و حزب بازان قرار گرفته است و شخص می تواند اهل جماعت و حکومتی باشد اما در نظام حاکمیت مسئولیتی اجرائی نداشته باشد، در میان اصحاب و در میان تابعین و پس از آنها هم افرادی از اهل فقه و علم وجود داشته اند که ضمن اهل سنت و جماعت بودن و دعوت و روشنگری، از نظام اجرائی حکومتی فاصله گرفته اند.
متاسفانه عده ای جاهل به فهم شریعت و منهج اهل سنت و جماعت و بخصوص جاهل به فقه جهاد را می بینیم که در یک نظام ظالم حاکم بر الجماعة مسلمین، با دستاویز قرار دادن بخشی از سخنان امثال ابن مبارک، و نادیده گرفتن کلیت منهج و عمل این عزیزان، جنگ ایزائی خود را بر یک خیاط نظامی دوز و یک رفته گر و فراش مدرسه حکومتی و حافظ محیط زیست و تقریباً بر هر کسی که کوچکترین ربطی به حاکمیت الجماعة و دارالاسلام دارد تحمیل می کنند؛ در حالی که خود امام ابن مبارک و ابوحنیفه و جعفر صادق و سایرین برخورد متمایزی با افراد موجود در نظام حاکم بر دارالاسلام و الجماعة داشتند و اصلاً کشتن و ترور خود حکام و مسئولین عالی رتبه ی ظالم حاکم بر الجماعة و دارالاسلام در منهج دعوت و جهاد اسلامی مومنین محلی از اعراب ندارد چه رسد به سایر زیر دستان و خدمه و…این حکام،[۱] چنین ترورها و حرکات ایزائی، کار حشیشی های اهل بدعت اسماعیلی و خوارج اهل بدعت و سایر فرقه های اهل بدعت است نه اهل سنت و جماعت.
در کنار این ائمه که همگی اهل الجماعة بودند و در روش دعوت و جهاد و امر به معروف و نهی از منکر نیز تابع اصول و قواعد ثابت مورد پذیرش اهل سنت بودند ما شاهد دسته ای دیگر از اهل سنت و جماعت چون قاضی ابویوسف شاگرد ابوحنیفه هستیم که در زمان سه شاه عباسی: مهدی (۱۵۸-۱۶۹ه) هادی (۱۶۹-۱۷۰ه) و هارون الرشید (۱۷۰- ۱۹۳ه) منصب قاضی و قاضیالقضات (یا وزیر قوه ی قضائیه) را داشت.[۲] یا امام محمد حسن شیبانی که شاگرد امام ابوحنیفه و مالک و قاضی ابویوسف و اوزاعی و یکی از اساتید امام شافعی بود مدتی قاضی رقّه می شود و تا زمان مرگش به همراه هارون الرشید حاکم عباسی بود،[۳] یا امام شافعی در یمن تا زمانی که از سوی حکومت عباسیان برکنار نشده بود شغل قضاوت را بر عهده می گیرد،[۴] یا صالح فرزند امام احمد بن حنبل شغل قضاوت را در اصفهان بر عهده می گیرد[۵] یا کسی چون علی بن موسی مشهور به امام رضا ولایتعهدی مامون معتزلی عباسی را می پذیرد.[۶]و می بینیم که صلاح الدین ایوبی ابتدا وزیر اعظم و فرمانده ارتش حکومت فاطمی ها می شود و …
مومن اهل جماعت چه در دستگاه اجرائی حاکمیت باشد یا خارج از آن مهم برایش اطاعت از قوانین شریعت الله است. ابن تیمیه حنبلی مذهب می گوید: فَطَاعَةُ اللَّهِ وَرَسُولِهِ وَاجِبَةٌ عَلَى كُلِّ أَحَدٍ، اطاعت از الله و رسولش بر هر شخصی واجب است؛ و اطاعت از صاحبان امر و مسئولین حکومتی نیز به دلیل امر و دستور الله تعالی مبنی بر اطاعت از آنها واجب است، وَطَاعَةُ وُلَاةِ الْأُمُورِ وَاجِبَةٌ لِأَمْرِ اللَّهِ بِطَاعَتِهِمْ؛ پس کسی که با اطاعت از رهبر و مسئولین حکومتی از الله و رسولش اطاعت می کند اجرش با الله است. فَمَنْ أَطَاعَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ بِطَاعَةِ وُلَاةِ الْأَمْرِ لِلَّهِ فَأَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ، و کسی که از رهبریت و مسئولین حکومتی اطاعت نمی کند مگر زمانی که از ریاست و پست و مقام یا مال چیزی بگیرد و چنانچه به او بدهند از آنها اطاعت می کند چنانچه به او ندهند سرپیچی و نافرمانی می کند: چنین شخصی در آخرت بهرهای (از پاداش الله) ندارد. فَمَا لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ خَلَاقٍ.[۷]
[۱] يوسف بن حسن بن أحمد بن حسن ابن عبد الهادي الصالحي، جمال الدين، ابن المبرد الحنبلي (المتوفى: ۹۰۹هـ)، محض الصواب في فضائل أمير المؤمنين عمر بن الخطاب (۱/ ۲۷).
[۲] ابن سعد، محمد بن سعد بن منیع بصری، الطبقات الکبری، ج۷، ص۳۳۰
[۳] ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، ج۷، ص۳۳۶/ ابن قتیبه دینوری، عبدالله بن مسلم، المعارف، ص۵۰۰
[۴] محمد ابوزهره، الشّافعی، ص ۹۹-۱۰۷ الطبعه الثانیه (بی جا، دارالفکر العربی، ۱۹۴۸-۱۳۶۷)
[۵] ابن خلکان، وفیات الأعیان، بیروت، ج۱، ص۶۵
[۶] عزالدین علی بن الاثیر.الکامل.عباس خلیلی.انتشارات کتب ایران.ص۱۹۰٫ج۱۰٫/ علی بن ابن باویه صدوق.عیون اخبارالرضا.علی اکبر غفاری.صدوق.۷۳٫ .ج۲٫ص۱۴۸ح۸/ جواد قیومی. صحیفه امام رضا(ع). موسسه نشر اسلامی.چ اول.۷۳٫ .ص۲۳ / یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ۱۳۷۸ش، ج۲، ص۴۶۵ / اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمه، ج۳، ص۱۲۳-۱۳۸، تبریز مکتبه بنی هاشم، ۱۳۸۱ه. ش./ مفید، الارشاد، ۱۴۲۸ق، ص۴۵۵-۴۵۶
[۷] ابن تیمیه، مجموع الفتاوى (۳۵/ ۱۷)