سوگند میخورم در هر درهای ما را بر سر راه خود خواهند یافت
لَو تَصيرُ شَمسُنا هٰذي سواد
اگر خورشید ما سیاه شود
لَو تَکونُ أرضُنا كومَ رماد
اگر سرزمین ما به تلی از خاکستر تبدیل شود
لَو أخافوا شَعبُنا تَحتَ الزِناد
اگر مردم ما را زیر تهدید سلاح بترسانند
لَو يَظنوا أننا جَمع و باد
اگر گمان کنند که ما جماعتی ناپایداریم
قَسَماً…
سوگند میخورم
قَسماً…
سوگند میخورم
قسَماً يَلقَوننا في كُلِ واد
سوگند میخورم در هر درهای ما را بر سر راه خود خواهند یافت
حينها سَتعتَلي رايات
در آن هنگام پرچمها برافراشته خواهند شد
تلِكَ راياتُ الجِهـاد
همان پرچمهای جهاد…