اجازه نمی دهیم حرکت تکاملی ما در مساله ی حاکمیت را به عقب برگردانند

اجازه نمی دهیم حرکت تکاملی ما در مساله ی حاکمیت را به عقب برگردانند

در مساله  ی الجماعة و اهل الجماعة شدن  که در واقع همان اهل حاکمیت اسلامی شدن و اهل دارالاسلام شدن و مطیع حاکمیت بر دارالاسلام شدن است ما به غیر از حرکت رو به تکامل و رو به جلو تا  ارتقاء و رسیدن به «ثُمَّ تَكُونُ خِلَافَةٌ عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ» به چیزی کمتر از آن راضی نخواهیم شد؛ ما اجازه نمی دهیم کفار ۵گانه ی آشکار ۱- الَّذِينَ هَادُوا ۲- وَالصَّابِئِينَ ۳- وَالنَّصَارَىٰ ۴- وَالْمَجُوسَ ۵- وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا   (حج/۱۷) به همراه «الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَالْمُرْجِفُونَ» (احزاب/۶۰)  ما را به عقب برگردانند یا با باز کردن جبهات انحرافی ما را مجبور به حرکت و بازی در نقشه ها و سناریوهای خودشان و مجبور به در جا زدن نمایند.

 تنها گزینه ی مومنین این است که اهل الجماعة شوند و با چنین چشم اندازی رو به جلو و رو به تکامل در حرکت باشند تا باذن الله حاکمیت بدیل اضطراری کنونی را به تدریج به «خِلَافَةٌ عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ» ارتقاء دهند و از هر گونه قتال فتنه ای پرهیز کنند.

احادیثی بر وجوب اطاعت از حاکم اسلامی

احادیثی بر وجوب اطاعت از حاکم اسلامی

به قلم: خالد هورامی

از انس رضي الله عنه روايت شده که رسول خدا صلى الله عليه وسلم  فرمود: اسْمَعُوا وَأَطِيعُوا وَإِنْ أُمِّرَ عَلَيْكُمْ عَبْدٌ حَبَشِىٌّ كَأَنَّ رَأْسَهُ زَبِيبَةٌ.[۱] بشنويد و فرمان بريد هرچند غلامي حبشي بر شما امير شود که سرش گويا دانه کشمشي است.

همچنین رسول الله در حجه الوداع فرمودند: وَلَوِ اسْتُعْمِلَ عَلَيْكُمْ عَبْدٌ حَبَشِىٌّ يَقُودُكُمْ بِكِتَابِ اللَّهِ فَاسْمَعُوا لَهُ وَأَطِيعُوا.[۲]  و هرگاه غلامي بر شما امير شود که شما را به وسيلة کتاب خدا رهبري ميکند، از او بشنويد و فرمان بريد.

در مورد وجوب امام و امیر برای مسلمین کاملا واضح است که برای مسلمانان در هر زمانی باید باشد.در احادیث فوق الذکر رسول گرامی مان سیدنا و نبینا محمد صلی الله علیه و آله و اصحابه اجمعین به مسلمین می رساند که  اطاعت امراء و واليان و امامان حاکم بر دارالاسلام واجب است.

رسول الله صلی الله علیه و سلم در مورد وجوب اطاعت از امراء پس از خودش هم چنین می فرماید: سَيَلِيكُمْ بَعْدِي وُلاةٌ، فَيَلِيَكُمُ الْبَرُّ بِبِرِّهِ، وَالْفَاجِرُ بِفُجُورِهِ، فَاسْمَعُوا لَهُمْ وَأَطِيعُوا فِي كُلِّ مَا وَافَقَ الْحَقَّ، وَصَلَّوْا وَرَاءَهُمْ، فَإِنْ أَحْسَنُوا فَلَكُمْ وَلَهُمْ، وَإِنْ أَسَاءُوا فَلَكُمْ وَعَلَيْهِمْ” “به زودي پس از من کساني زمامداران شما خواهند شد که پرهيزگاران را به علت تقوايشان و بدکاران را به دليل بدکاريشان به خود نزديک خواهند نمود، پس از ايشان بشنويد و فرمان بريد در هرچه که با حق موافق است و در پشت سرشان نماز بگزاريد، پس هرگاه آن را نيکو ادا نمودند، به سود شما و آنان است و اگر آن را به نحوي نادرست ادا کردند، به سود شماست و بر زيان آنان.

پر واضح است که بر امت اطاعت از خلیفه و امام و والی ولو فاجر و ظالم هم باشد واجب است به شرط آنکه مسلمان باشد. ولیکن متاسفانه در عصر حاضر کفاری سکولار(مشرک) بر مردم حاکم شده اند که بویی از اسلام نبرده اند و طواغیتی هستند که کفر بواح از آنان صادر شده و در این شکی وجود ندارد که این حکام کافر گشته اند و پناه می بریم به الله از اطاعت طواغیت چرا که توحید الله مستلزمش نفی طاغوت است و اگر کسی طاغوتی را مسلمان بداند مشمول یکی از نواقض اسلام خواهد گشت.

طواغیت هم ۶ تا هستند، او شیطان و بعد ۵ تا در میان انسانها که عبارتند از : ۱- الَّذِينَ هَادُوا [یهودی ها]۲- وَالصَّابِئِينَ [مندائیان یا ستاره پرستان] ۳- وَالنَّصَارَىٰ [مسیحی ها] ۴- وَالْمَجُوسَ[زرتشتی ها] ۵- وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا [مشرکین= احزاب = سکولاریستها]  (حج/۱۷)

از ابن عمر رضي الله عنه روايت است که رسول الله صلی الله علیهی وسلم فرمود: عَلى المَرْءِ المُسْلِم السَّمْعُ والطَّاعَةُ فِيما أَحَبَّ وكِرَه، إِلاَّ أنْ يُؤْمَرَ بِمَعْصِيَةٍ فَإذا أُمِر بِمعْصِيَةٍ فَلاَ سَمْعَ وَلا طاعَةَ.[۳]بر شخص مسلمان لازم است که بشنود و اطاعت کند، در آنچه که دوست دارد، يا از آن بد مي برد، مگر اينکه به معصيت امر شود و چون به معصيتي امر شود، شنيدن و فرمانبرداريي در ميان نيست.

پس اگر در دارالاسلام حاکم مسلمان باشد و توسط خبرگان و شورای اهل حل و عقد امیر گردد و سعی در اقامت شرع الله داشته باشد ولو اهل فجور و ستم هم باشد اطاعتش در غیر معصیت الله بر ما بنا به حدیث رسول الله که ذکرش گذشت واجب است و ما بر اساس منهج صحیح اهل سنت و جماعت سعی در امر به معروف و نهی از منکر و اصلاح جامعه خواهیم کرد.


[۱]  بخارى۷۱۴۲

[۲]  مسلم ۱۸۳۸

[۳]  . بخاري به شماره هاي: ۲۹۵۵ و ۷۱۴۴؛ مسلم به شماره: ۱۸۳۹؛ ترمذي به شماره: ۱۷۰۷؛ ابن ماجه به شماره: ۲۸۶۴؛ نسائي، ۷/۱۶۰؛ احمد در «المسند»، ۲/۱۷ و ۱۴۲؛ ابوداود به شماره: ۲۵۳۶؛ و بغوي به شماره: ۲۴۵۳ از طريق روايت ابن عمر آن را آورده اند

‫ برچه کسی پوشیده مانده که رژیم آل سلول رژیم طاغوتی وعلمای دربارش خرهای اند که فقط برای آل سلول کتاب حمل می کنند

‫ برچه کسی پوشیده مانده که رژیم آل سلول رژیم طاغوتی وعلمای دربارش خرهای اند که فقط برای آل سلول کتاب حمل می کنند

ئا : ب .کوردستانی

الله می فرماید: مَثَلُ الَّذِينَ حُمِّلُوا التَّوْرَاةَ ثُمَّ لَمْ يَحْمِلُوهَا كَمَثَلِ الْحِمَارِ يَحْمِلُ أَسْفَارًا ۚ بِئْسَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِ اللَّهِ ۚ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ (توبه/۵) کسانی که تورات بدیشان واگذار گردید ، ولی بدان عمل نکردند و حق آن را ادا ننمودند ، به درازگوشی می‌مانند که کتابهائی را برمی‌دارد ( ولی از محتوای آنها خبر ندارد ) . مردمانی که آیات خدا را تکذیب می‌دارند ، بدترین مثل را دارند . خداوند مردمان ستمکار را هدایت نمی‌دهد ( و به سعادت هر دو سرا نائل نمی‌گرداند ) .‏

آل سعود مثل بسیاری از طاغوتهای اطراف خودمان، علماء و اهل دعوت و مخالفین خود را با برچست خوارج و تروریست بودن زندانی و تبعید و اعدام می کنند. حالا به نظر شما خوارج تروریست اند ؟ یا اینکه تروریست ها خوارج اند؟ آیا شما می توانید جواب این معما را در نصوص شرع پیدا کنید؟

رژیم کفر آل سلول میگوید چند تروریست را اعدام کرد. خرهای نجدی دربارشان میگویند خوارج اعدام شدند. درعین حال هیئت خرهای کبار – بیانیه صادر می کند که این کار ولی خمر اجراکردن شرع الله بود؟

سوال می شود آیا شرع الله بود؟ نه والله شرع الله نیست – بلکه آل سلول وهیئت حمارهای کبار شان شرع الله را تبدیل کرده اند واین کفری آشکار است. این شرع الله نیست – بلکه شرع کفار سکولار (مشرک) و شرع سازمان ملل کفری و سکولار است که آل سلول آن را اجرا می کند.

اینهمه علماء و طلبه و اهل دعوت و دلسوزان امت و اهل غیرت که سال ها را در شکنجه گاه های آل سلول به دلیل مخالف با آمریکا و ناتو و صهیونیستهای سکولار سپری می کنند یا به شیوه ای مشکوک کشته می شوند یا آشکارا آنها را اعدام می کنند.

کسی برای این کشته شده های اهل سنت واکنشی نشان نداد اما چند سال پیش زمانی که یک شیعه را اعدام کردند دیدیم که شیعیان دنیا را به لرزه در آوردند. درحالیکه اهل سنت در سکوت مرگ سپری می کنند.آیا غیر این است که نجدی های هیئت های خرهای کبار با اسامی بزرگ شان اهل سنت را سحر کرده اند؟

تا دیروز اگر برای فرد عوامی از اهل سنت می گفتی که رژیم آل سلول – صدها تن از علماء طلاب ومجاهدین وعموم مسلمانان را زندان کرده واعدام کرده است – فورا نفی میکرد – حتی بعضی ها می گفتند مگر ممکن است که علماء را زندان کند وقتل کند درحالیکه هیئت علمای کبار دارد وعلمای بزرگ – فورا برایت نام های از پرورش دهندگان آل سلول را ذکر می کرد.

اگر برایش می گفتی علمایی که آل سلول آن ها را بزرگ کرده واسامی بزرگ بر آنها نهاده علمای دربارش هستند که خود آنها را پرورش داده – بازهم نفی میکرد-

اما امروزه و با اینهمه رسانه ی ماهواره ای و مجازی چی؟ امروزه دیگر خود رژیم کفر آل سلول ثابت کرده که سال ها است علماء را زندان کرده و  به این صورت آنها را قتل عام می کند و برای سکولاریسم به صورت تدریجی فعالیت می کند و هیچ مخالفتی را تحمل نمی کند.

دیگر برچه کسی پوشیده مانده که رژیم آل سلول رژیم طاغوتی وعلمای دربارش خرهای اند که فقط برای آل سلول کتاب حمل می کنند؟

جایگاه قرآن در فقه جعفری امامی

جایگاه قرآن در فقه جعفری امامی

به قلم: خالد هورامی

زندگی ائمه ی شیعه درطول تاریخ نسخة متحركی ازقرآن كریم بوده است، پس در شناخت جریان فراگیر و وسیع شیعه ی علی  نادرست است كه ما بخواهیم آنها را از طریق دشمنان داخلی و خارجی اش بشناسیم، همچنین معقول نیست که اجتهاد یکی از پیروان این جریان عظیم را معیار قرار داده و اصل جریان را زیر سوال ببریم .

زمانی که : از امام علی رضی الله عنه  روایت شده است که فرمود: «پس آنچه که با کتاب خدا موافق باشد، برگیرید و آنچه که مخالف آن باشد، واگذارید»[۱]. و از از جعفر صادق‏ علیه السلام نیز چنین روایت شده است: «از خدا بترسید و هیچ حدیثى از ما را نپذیرید که با فرموده‏هاى پروردگار ما و سنّت پیامبرمان، محمد مخالف باشد، آنگاه که مى‏گوییم: قال اللّه وقال الرسول!»[۲]. و یا همین جعفر صادق می گوید : «هر حدیثی كه از ما به شما رسید بر قرآن عرضه كنید هر چه با قرآن موافق بود به آن عمل كنید و آنچه با قرآن مخالف بود به دیوار بزنید»

چند نکته ی اساسی را آموزش می دهد:

  1. دین الهی بویژه بخش اعتقادات خارج از دائره تقلید است وهیچ مسلمانی درهیچ اصلی ازاصول اعتقادی نباید مقلد كس دیگری باشد.
  2. چنانچه از زبان فلان امام  یا حتی رسول الله صلی علیه وسلم مطلبی گفته شود كه مخالف با قرآن باشد به هیچ عنوان قابل قبول نیست، چون هیچ شخصی بشمول رسولالله صلی علیه وسلم نمی‌تواند مطلبی برخلاف قرآن بگوید، اگر چنین چیزی به ما رسید حتما دروغ است نه اینكه آن شخصیت دروغ گفته باشد بلكه از زبان او دروغ ساخته‌اند.
  3. محوری که همه مسلمین را می توان به آن وصل و متحد نمود فقط قرآن است .از حاشیه‌ی محور كه سنت است هرگز مستغنی نخواهیم بود، اما فقط آن قسمت از روایات و احادیث را می‌پذیریم كه با قرآن كریم سازگار باشد.
  4. محوریت قرآن به این مفهوم که از روایات برای آن مثال و شاهد و نمونه و تأیید بیاوریم نه اینكه احادیث محور باشد و برای مطلب از پیش تعیین شده‌ای كه توسط روایات جعلی و دروغین اساسش گذاشته شده است آیات قرآن را هر جوری كه لازم بود قیچی كنیم و با تأویل و تفسیر خلاف واقع به آن بچسپانیم، این كار نه تنها تحقیق نیست كه بازی كردن بانصوص وحی و بلكه بازی كردن با عقل انسان‌های آزادمنش و خدا جوست كه همواره بر قوت استدلال تكیه دارند و می‌خواهند برای همه معتقداتشان از قرآن دلیل واضح و روشن داشته باشند.
  5. هر اصل اعتقادی حتما باید در قرآن با صراحت ثابت شده باشد، ناممكن است كه چیزی جزو اصول اعتقادی باشد اما در قرآن آشكار بیان نشده باشد، بنابراین هر آنچه كه در قرآن باصراحت نیامده باشد عقیده نیست.

 برای توضیح بیشتر به مثال ذیل توجه فرمایید: اگر كسی از نبوت منكر شود كافر می‌شود چون در قرآن باصراحت و مفصل ثابت شده است اما اگر كسی از ولایت یا امام زمان یا عصمت ائمه  منكر شود كافر نمی‌شود، چون ثبوت این موضوعات (البته برای كسانی كه به آنها معتقدند) اجتهادی است یا حداكثر بوسیله روایات ثابت شده و روایات احتیاج به بحث و تحقیق مفصل دارد.


[۱] أمالى، شیخ طوسى، ج‏۱، ص‏۲۳۷٫

[۲] رجال الکشى، ص‏۱۹۵٫

جهاد مسلحانه نشانه بارز فرقه ناجیه

جهاد مسلحانه نشانه بارز فرقه ناجیه

جهاد مسلحانه نشانه بارز فرقه ناجیه

به قلم: خالد سیف الله المسلول

جهاد مسلحانه ی مجاهدین در قالب دارالاسلامهای موازی در سراسر دنیا برقرار است از دارالاسلام تحت حاکمیت جماعت نصره الاسلام و المسلمین در مالی  و غرب اسلامی بگیر تا دارالاسلام الشباب المجاهدین در بخشهایی از سومالی که وسعت آن از وسعت کشور کنونی لبنان بیشتر است  تا جهاد مسلحانه ی جبهه ی مقاومت تحت پرچم دارالاسلام ایران که مناطق زیادی از خاورمیانه از یمن تا غزه و فلسطین را دربر گرفته است و…

رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید:

  • لَا تَزَالُ عِصَابَةٌ مِنْ أُمَّتِي يُقَاتِلُونَ عَلَى أَمْرِ اللهِ، قَاهِرِينَ لِعَدُوِّهِمْ، لَا يَضُرُّهُمْ مَنْ خَالَفَهُمْ، حَتَّى تَأْتِيَهُمُ السَّاعَةُ وَهُمْ عَلَى ذَلِكَ . مدام و پیوسته دسته ای از امت من بنا بر دستور الهی قتال و جنگ مسلحانه می‌کنند، و بر دشمن خویش غالب و چیره هستند، و هر کس با آنان از درِ مخالفت درآید، به ایشان ضرری نمی‌رساند، تا که قیامت بر آنان بر پا می‌شود و آن‌ها بر جنگ مسلحانه ی خود هستند[۱].
  • لَنْ يَبْرَحَ هَذَا الدِّينُ قَائِمًا، يُقَاتِلُ عَلَيْهِ عِصَابَةٌ مِنَ الْمُسْلِمِينَ، حَتَّى تَقُومَ السَّاعَةُ .[۲]همچنان این دین برپاست؛ دسته ای از مسلمین به خاطر آن جنگ مسلحانه می‌کنند تا قیامت بر پا شود.
  • لَا تَزَالُ طَائِفَةٌ مِنْ أُمَّتِي يُقَاتِلُونَ عَلَى الْحَقِّ ظَاهِرِينَ عَلَى مَنْ نَاوَأَهُمْ حَتَّى يُقَاتِلَ آخِرُهُمُ الْمَسِيحَ الدَّجَّالَ.[۳]مرتّباً و همیشه قسمتی از امّتم بر اساس حق می‌جنگند و بر مخالفانشان چیره‌اند؛ تا که آخرین نفرشان با دجّال جنگ می‌کند.

الجهاد هو الحل، جهاد تنها راه حل است؛ جهاد نشانه فرقه ی ناجیه است؛ جهادی که باید تحت پرچم جماعت واحد حاکم بر دارالاسلام صورت گیرد و هم اکنون در مناطق ما و توسط دارالاسلام ایران بر علیه آمریکا و ناتو و رژیم صهیونیستی در حال صورت گرفتن است.

ظلم عظیمی که امروز بر امت اسلامی واقع است، نتیجه‌ی کوتاهی نسل پیشین است، نسلی که خیل عظیمی از آن، ناآگاهانه در فرقه بازی و اهل جماعت نشدن به دلایل مسائل جاهلی و مذهبی و قومیتی نقش داشت،

نتیجه‌ی عدم قیام و مبارزه همگانی آن نسل را ما باید بپردازیم

ذلت و ظلم، تخریب و نابودی، وجود حاکمان خیانتکار و مزدور، بدبختی و عقب ماندگی، تاراج و غارت ثروت‌های بیکران مملکت اسلامی، دریای خونی که از امت زخمی جریان دارد و…

اگر ما هم کوتاهی کرده و دست از اهل جماعت شدن و جهاد و مبارزه بکشیم، نسل آینده باید چندین برابر بیشتر از ما قربانی دهد تا به جایگاه واقعی خود برسد.

برای قیام، مبارزه و‌‌ مقاومت باید اهل جماعت شد و تمام مذاهب و فرقه های اسلامی را در این جماعت و دارالاسلام بسیج کرد و جبهه یا واحد تشکیل داد ، و هر کدام را در سنگر مربوطه گذاشته و برای پیشبرد اهداف از آن کار گرفت، قیام گروه اندکی که از پشتیبانی عمومی مردم برخوردار نباشد هم راه به جایی نخواهد برد و مانند فرقه ها و گروه‌های متعدد پیشین معاصر که علیه اشغالگران ایستادند و مردم نظاره گر بودند، دوام نمی آورند.

پس اهل جماعت شویم و یا حداقل همچون حماس و جهاد اسلامی و غیره با دارالاسلام ایران یک جبهه ی مشترک مقاومت در برابر آمریکا و ناتو و مزدوران محلی آنها تشکیل دهیم و بخشی از فرقه ناجیه شویم. 


[۱]– مسلم ۱۹۲۴

[۲]– مسلم ۱۹۲۲

[۳]– احمد ۱۹۹۳۴٫ تعليق شعيب الأرنؤوط: إسناده صحيح على شرط مسلم.

شبهات غزوه بدر با آنچه انقلاب اسلامی و دارالاسلام ایران انجام می دهد

شبهات غزوه بدر با آنچه انقلاب اسلامی و دارالاسلام ایران انجام می دهد

به قلم: ابراهیم هورامی

غزوه بدر جهت گرفتن اموال از کفار سکولار قریش بود به همین دلیل بعضی از مومنین در آن مشارکت نداشتند و کسی تصورش را نمی کرد که جنگی با این بزرگی رخ دهد اما قدر الله این بود که این جنگ اتفاق بیافتد: «كَمَا أَخْرَجَكَ رَبُّكَ مِن بَيْتِكَ بِالْحَقِّ وَإِنَّ فَرِيقًا مِّنَ الْمُؤْمِنِينَ لَكَارِهُونَ»[الأنفال: ۵]

زمانی هم که در دارالاسلام ایران انقلاب رخ داد کسی تصورش را نمی کرد که جهاد به خارج از مرزهای دارالاسلام ایران کشیده شود و جبهه ای متشل از شافعی ها و زیدی ها و شیعیان تشکیل شود که در یمن و فلسیطن و لبنان و عراق و غیره به صورت مستقیم آمریکا و صهیونیستها و منافع آنها را مورد هدف قرار دهد اما قدر الله این است که جهاد به چنین رشدی برشد و الله جماعت و دارالاسلام ایران و این جبهه را به این میدان سوق داد و با اراده خویش آنها را برای جهاد انتخاب کرد.

در غزوه ی بدر ارتش کفار سکولار قریش دارای سابقه و ابهت تاریخی بزرگی بودند و تمام اعراب شبه جزیره از آنها حساب می بردند اما مومنین دارالاسلام مدینه نیرویی تازه نفس تازه به دوران رسیده ای بودند که کسی حسابی برایشان باز نمی کرد اما با این حال، این قدرت تازه نشأت گرفته بود که بر دشمنش پیروز شد و آن هم به حول قوه و اراده ی الهی. پیروزی کوبنده ای که از لحاظ مادی غیر قابل باور بود.

هم اکنون دارالاسلام ایران در برابر دارالکفر سکولار آمریکا و انگلیس و سایر دارالکفرهای عضو اتحادیه ی اروپا با سابقه ای تاریخی زیاد و قدرت زیاد نظامی و ابهت جهانی و نیرویی با تجربه قرار گرفته است که به نسبت آنها تازه نشأت گرفته است و مردم خیال می کنند در برابر آمریکا و ناتو ضعیف و بی امکانات است اما علیرغم تمام این ها، عجز و ناتوانی و شکست آمریکا و ناتو و صهیونیستهای مجهز را برابر مجاهدین دارالاسلام ایران و جبهه مقاومت تحت پرچم آن در تمام مراحل به وضوح می توان مشاهده کرد.

دارالاسلام ایران قدرتی تازه تاسیس است که در جلو چشم دنیا بر آمریکا و ناتو و مزدورانش پیروز می شود و با وجود حسادت حاسدان و با وجود بغض و کینه اهل تفرق و مزدورانی که در نهایت به خدمت آمریکا و ناتو در می آیند این دارالاسلام ایران و جبهه مقاومت است که از مرحله ای به مرحله ای دیگر منتقل می شود و پیشرفت می کند و پیروزی هایی به دست می آورد که همگان را شگفت زده کرده است و تنها نشان از قدر الله و تحقق وعده ی رسول الله صلی الله علیه وسلم است که : الجَماعَةُ رَحمَةٌ و الفُرقَةُ عَذابٌ.[۱] جماعت رحمت است و جدائی و تفرق عذاب.

این پیروزی ها نشانه ی رحمتی است به نام جماعت و دارالاسلام که نه تنها اهل جماعت بلکه با شکست ابهت آمریکا و ناتو در منطقه اهل تفرق هم از آن بهره مند هستند.


[۱]  مسند أحمد،  4/ 278 حدیث شماره ۱۹۳۵۱

نکاتی از سخنان جدید عبدالحمید خراسانی به نسبت رهبر ایران و مردم ایران

نکاتی از سخنان جدید عبدالحمید خراسانی به نسبت رهبر ایران و مردم ایران

به قلم: فضل احمد هراتی

چند دهه است که در فضای مجازی و اینترنت دو کار خطرناک جهت تولید جنگ میان شیعه و سنی انجام می شود «بدون آنکه کسی بداند چه کسی و چه منبعی اولین بار این کار را انجام داده است»:

  1. با عقاید شیعیان غلاة و منحرف که از سوی خود شیعیان هم طرد شده اند و حتی تکفیر شده اند به کل شیعیان حمله می کنند
  2. سخنان علمای اهل سنت در مورد این شیعیان غلاة را «قیچی کاری» کرده و چنین به مخاطب تلقین می کنند که این علماء چنین دیدگاه و فتوائی در مورد تمام شیعیان دارند.

این جنگی روانی سازماندهی شده ای است که اهداف پلید و خطرناکی را در میان مسلمین دنبال می کند و بدون شک چنین سخنانی از سوی اهل سنت و جماعت که به راستگوئی و عدالت و انصاف به نسبت مخالفیین مشهور هستند صادر نشده است، بلکه از سوی سربازان جنگ روانی دشمنان طرح ریزی شده است که توسط عده ای مسلمین ناآگاه تکرار شده است.

بهترین راهکار جهت پوچ و باطل کردن این طرح خائنانه این است که پس و پیش این سخنان قیچی کاری شده از کسی که آنرا نشر می دهد خواسته شود، با این کار کل جنگ روانی دشمنان شکست می خورد چون منظور اهل علم روشن می شود.

البته لازم است بدانیم که اشتباه و خطاء ممکن است از سوی مجتهدان امت هم انجام شود چه رسد به کسانی که در چنین جایگاهی نیستند اما انسان «ارزشمند» و «حق طلب» کسی است که به محض آنکه متوجه می شود اشتباه کرده است این «شجاعت» را دارد که بگوید سخن من اشتباه بوده است و سخن اشتباهش را اصلاح کند.

گاه انسان از تمام منابعی که در اختیار دارد تمام تلاش و کوشش را می کند که حق را پیدا کند و زمانی که متوجه می شود حق چیست آنرا بیان می کند اما بعدا متوجه می شود اشتباه کرده است و باید اصلاح کند.

الله تعالی می فرماید: وَلَیۡسَ عَلَیۡکُمۡ جُنَاحٞ فِیمَآ أَخۡطَأۡتُم بِهِۦ وَلَٰکِن مَّا تَعَمَّدَتۡ قُلُوبُکُمۡۚ (الأحزاب/ ۵) هرگاه در این مورد اشتباه کردید (و مثلاً بر اثر عادت گذشته، یا سبق‌لسان، به لغزش افتادید و به خطا رفتید) گناهی بر شما نیست. ولی آنچه را که دلتان می‌خواهد (یعنی از روی عمد و اختیار می‌گویید، گناه است و کیفر دارد)

رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید: إذا حَكَمَ الحاكِمُ فاجْتَهَدَ ثُمَّ أصابَ فَلَهُ أجْرانِ، وإذا حَكَمَ فاجْتَهَدَ ثُمَّ أخْطَأَ فَلَهُ أجْرٌ.[۱]وقتی که حاکم قضاوت و حکم کند و برای این کار دست به اجتهاد بزند و در اجتهاد خود راه صواب و درست رود، دو اجر خواهد داشت و اگر به خطا برود، تنها یک اجر دارد».

پس حق یکی است و خطاکار باید به محض آنکه متوجه شد خطا و اشتباه کرده خطای خودش را اصلاح کند، اگر کسی تمام تلاش خودش را در بیان سخنی انجام دهد هر چند اشتباه کرده باشد و حق طلب باشد گناهی بر او نیست چون او دارای یک اجر است و اجر هم در کنارِ گناه نخواهد بود و اجرش به خاطر خطای ارتکابی‌اش نیست، بلکه فقط به خاطر جستجو و تلاش وی جهت دستیابی به حق است و زمانی که اشتباهش را اصلاح و بیان می کند صاحب سه اجر می شود اجری که به خاطر تلاش جهت بیان حق کرده و اشتباه کرده و دو اجر به خاطر بیان حقی که الان برایش روشن شده است و آنرا بیان کرده است.

افرادی که از این قاعده دوری می کنند و به محض رسیدن به حق از آن اطاعت نمی کنند و اشتباه خود را اصلاح نمی کنند و تابع بغی (تجاوز و سرکشی از حق) و هوی و جهل می شوند همین برای گناهکارشدن و هلاک‌شدن آنها کفایت می‌کند.

بغی قصدِ فساد و ظلم و حسد و تکبر و کذب است چون از حدی که شریعت تعیین کرده که نباید از آن فراتر رود، تجاوز کرده است.  الله تعالی می فرماید: إِنَّ ٱلدِّینَ عِندَ ٱللَّهِ ٱلۡإِسۡلَٰمُۗ وَمَا ٱخۡتَلَفَ ٱلَّذِینَ أُوتُواْ ٱلۡکِتَٰبَ إِلَّا مِنۢ بَعۡدِ مَا جَآءَهُمُ ٱلۡعِلۡمُ بَغۡیَۢا بَیۡنَهُمۡۗ وَمَن یَکۡفُرۡ بِ‍َٔایَٰتِ ٱللَّهِ فَإِنَّ ٱللَّهَ سَرِیعُ ٱلۡحِسَابِ (آل عمران/ ۱۹) «بی‌گمان دینِ (حق و پسندیده) در پیشگاه الله اسلام است و اهل کتاب (در آن) به اختلاف برنخاستند مگر بعد از آگاهی (بر حقیقت و صحت آن؛ این کار هم) به سبب بغی و تجاوز و سرکشی میان خودشان بود (و انگیزه‌ای جز ریاست‌خواهی و انحصارطلبی نداشت). و کسی که به آیات الله کفر ورزد، (بداند که) بی‌گمان الله زود حساب‌رسی می‌کند.

ابن کثیر در تفسیر این آیه می گوید: «آیه به این معنی است که آنان بر همدیگر بغی کردند و به خاطر حسادت و بغض و کینه به همدیگر و پشت‌کردنشان به هم، در مورد حق دچار اختلاف شدند و کینه‌ای که از یکدیگر داشتند آنان را واداشت که با اقوال و افعال همدیگر گرچه بر حق هم باشد، مخالفت ورزند.( تفسیر ابن کثیر: ۱/ ۳۵۴٫)


[۱]  بخاری ۷۳۵۲/ مسلم ۱۷۱۶

شبه ایاد قنبی اردن نشین در مورد بیانیه حماس و شهید خطاب کردن سید حسن نصرالله

شبه ایاد قنبی اردن نشین در مورد بیانیه حماس و شهید خطاب کردن سید حسن نصرالله

به قلم: ابوخالد کردستانی

ایاد قنبی که در اردن حیات خلوت اسرائیل و مرکز جاسوی آمریکا در خاورمیانه زندگی می کند و به همراه ابوقتاده فلسطینی و… از سربازان جنگ روانی این دشمنان در برابر اهل دعوت و جهاد است توطئه ها وشبهاتش بارها توسط مجاهدین حماس و سایر مجاهدین افشا و باطل شده اند،اینبار شبهه ی جدیدی در مورد سخنان ابوعبیده در بازار فضای مجازی ادلب نشینها صادر کرده است که ابوعبیده دیدگاه مجاهدین مقاومت اسلامی فلسطین را با «شهید» خواندن سید حسن نصرالله و دعای «تقبله الله» بیان کرده بود.

در احادیث صحیح رسول الله صلی الله علیه وسلم آمده است که روزِ خيبر تعدادی از اصحاب رسول الله صلى الله عليه وسلم آمدند و گفتند: فلانی شهيد است؛ فلانی هم شهيد است. تا اينکه به يکی از کشته شدگان خيبر رسيدند، گفتند: او شهيد است. رسول الله صلى الله عليه وسلم فرمود: «کَلَّا، إِنِّی رَأَیْتُهُ فِی النَّارِ فِی بُرْدَةٍ غَلَّهَا، أَوْ عَبَاءَةٍ» خير؛ من او را در جهنم و در لباسِ راه راهی ديدم که از مال غنيمت دزديده بود.[۱]

ایاد قنبی با قیاس غلط به این حدیث می گوید اگر کسی به دلیل دزدی از مال غنیمت مستحق جهنم است و شهید نامیده  نمی شود پس کسی که آنهمه مسلمان را به قتل رسانده چگونه مستحق نام «شهید» است؟ مخاطبین جاهلش هم برایش دست می زنند و ذوق کرده اند، اما این سخن چند پاسخ ساده دارد:

۱)الله تعالی می فرماید: وَإِنْ طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا فَإِنْ بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَى الْأُخْرَى فَقَاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي حَتَّى تَفِيءَ إِلَى أَمْرِ اللهِ (حجرات/ ۹) ‏هرگاه دو گروه از مؤمنان با هم به جنگ پرداختند، در میان آنان صلح برقرار سازید. اگر یکی از آنان در حق دیگری سرکشی و بغی و ستم کند، با آن دسته‌ای که سرکشی و بغی می‌کند بجنگید تا زمانی که به سوی اطاعت از فرمان الله برمی‌گردد.

از خُزيمة بن ثابت روایت است که در جنگ بین علی و معاویه حاضر شد اما نجنگید، زمانی که عمار کشته شد و بر اساس حدیث «تَقْتُلُ عَمَّارًا الفِئَةُ الباغِيَةُ»[۲] عمار  توسط گروه باغیه و سرکش کشته می شود، مشخص شد که معاویه و اصحابش گروه اهل بغی هستند شمشیر کشید و بر علیه آنها جنگید. [۳] ابن تیمیه با استناد به آراء فقهای مذاهب اسلامی می گوید که این باغی و اهل بغی بودن معاویه قابل توجیه نیست. [۴]

ایاد قنبی با استناد به سخن علی رضی الله عنه و سایر اهل سنت و جماعت بگوید این اهل بغی که آنهمه صحابه و تابعین را قتل عام کردند را می توان «شهید» نامید یا خیر؟

۲)رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید:

  •  إِنَّ فِی الْقَتْلِ شَهَادَةٌ وَفِی الطَّاعُونِ شَهَادَةٌ، وَفِی الْبَطْنِ شَهَادَةٌ، وَفِی الْغَرَقِ شَهَادَةٌ، وَفِی النَّفْسَاءِ یَقْتُلُهَا وَلَدُهَا جُمْعاً شَهَادَةٌ. کشته شدن شهادت محسوب می‌شود، مردن در اثر طاعون و بیماری شکم و غرق شدن نیز شهادت محسوب می‌شود و زنی که نوزادش او را بکشد، مرگش مصداق شهادت است.[۵] والحَرِقَ شهادةٌ ، والغَرِقَ شهادةٌ ، وذاتَ الجنْبِ شهادةٌ.[۶] سوختن، غرق شدن، بیماری پهلو از مصادیق شهادت به حساب می‌آید.
  • مَنْ قُتِلَ دُونَ مَالِهِ فَهُوَ شَهِیدٌ، وَمَنْ قُتِلَ دُونَ دَمِهِ فَهُوَ شَهِیدٌ، وَمَنْ قُتِلَ دُونَ دِینِهِ فَهُوَ شَهِیدٌ، وَمَنْ قُتِلَ دُونَ أَهْلِهِ فَهُوَ شَهِیدٌ.[۷] هرکس در دفاع از مال، جان، دین و آبرو و اهلش کشته شود، شهید است.
  • مَنْ قُتِلَ دُونَ مَظْلَمَتِهِ فَهُوَ شَهِیدٌ.[۸] کسی‌که مظلوم است و (در دفاع از حق خود)کشته شود، شهید است.

غیر از نجدیت که غیر از خودشان اکثریت مطلق اهل سنت و جماعت را به بهانه ی داشتن عقاید صوفیانه مشرک و شیعیان را نیز مشرک می نامند و سپس تکفیر می کنند هیچ یک از مذاهب اسلامی به صورت عام شیعیان و اهل سنت را اینگونه تکفیر نکرده اند، در سوریه گروههای نجدی مثل گروه جولانی و احرار الشام و جیش الاسلام علوش و غیره به همراه گروههای سکولار جیش الحر و غیره در جبهه ی آمریکا و ناتو قرار دارند و جنگ ایران و متحدین ایران چون حزب الله با آنها جنگ با مزدوران آمریکا و ناتو است نه جنگ با سنی ها، چون اکثریت مطلق سربازان بشار اسد از سنی ها هستند و حمایت حزب الله و ایران و سایر اعضای جبهه مقاومت از مجاهدین غزه  دفاع از اهل سنت است.

در اینجا لازم است هر مسلمانی از خودش بپرسد: سید حسن نصر الله به گواهی تمام مجاهدین اهل سنت فلسطین در راه دفاع از قدس و اهل سنت فلسطین، و به گواهی تمام انسانهای منصف این شخص در راه دفاع از خون و ناموس و مال و سرزمین مسلمین و جلوگیری از ظلم و ستم کفار اشغالگر و توسط کفار صهیونیست اشغالگر کشته شده است، آیا چنین کسی شهید فی سبیل الله نیست؟


[۱]  مسلم ۱۱۴

[۲]  مسلم ۲۹۱۶

[۳]  مسند أحمد، مسند الأنصار رضي الله عنهم، باب حديث خزيمة بن ثابت/ الألباني، صحيح الجامع الصغير وزيادته، ج۱ ص۵۷۳

[۴] ابن تیمیه، مجموع الفتاوى ۴/۴۳۷-۴۳۸

[۵]  الألباني، صحيح الترغيب ۱۳۹۴

[۶]  الألباني، صحيح الترغيب ۱۳۹۵- صحيح النسائي ۳۱۹۵/ شعيب الأرناؤوط، تخريج المسند لشعيب ۲۳۷۵۱

[۷]  الترمذي، سنن الترمذي ۱۴۲۱/ السيوطي، الجامع الصغير ۸۸۹۸/ الألباني، أحكام الجنائز۵۷ – هداية الرواة  3460- صحيح الترمذي ۱۴۲۱

[۸]  نسائی  4098-4101

سخنان ابوعبیده سخنگوی حماس در مورد سید حسن نصرالله تلنگری دیگر جهت بیداری اهل سنت

سخنان ابوعبیده سخنگوی حماس در مورد سید حسن نصرالله تلنگری دیگر جهت بیداری اهل سنت

به قلم: مسعود سنه ای

بارها و بارها رهبران و سخنگوی حماس و جهاد اسلامی و سایر گروههای جهادی فلسطین و حتی مجاهدین میدانی حماس با ادبیاتی اسلامی و برادرانه در اهمیت و جایگاه ایران و جبهه ی مقاومت چون حزب الله و انصارالله یمن و سایر گروههای جهادی عراق تعریف و تمجیدها و تشکرات کرده اند و یا به مناسبت ترور سید حسن نصرالله بیانه صادر کرده و اعلام می کنند که سید حسن نصرالله در مسیر قدس و در حمایت از ملت فلسطین و مقاومت در برابر دشمن صهیوینستی به شهادت رسید و… اما تمام این موارد توسط گروههایی خاص که خود را در زبان حامی فلسطین می دانند اما در عمل در جبهه ی آمریکا و ناتو(ترکیه) و رژیم صهیونیستی بر علیه جبهه ی مقاومت هستند تحریف و قیچی کاری شده و اجازه نداده اند مخاطبین آنها چنین سخناین را ببینند یا بشنوند.
سخنان ابوعبیده در سالگر عملیات مبارک ۷ اکتبر که مدتها قبل از آن همه منتظر چنین بیانیه ای از سوی حماس و مقاومت اسلامی فلسطین بودند رساتر و بزرگتر از آن بود که اینها بتوانند این سخنان را سانسور و تحریف و قیچی کاری کنند.
ابوعبیده می گوید: “ای خانواده های ما و ای ملت ما و ایی امت ما، آنچه که باعث افتخار مقاومت و گردانهای ما و جنبش مقاومت ما در این نبرد و در همه ی روند آن می شود این است که فرماندهانش را پیش از سربازانش به عنوان شهید تقدیم می کند و خوشحالی صهیونیستها در خصوص ترور فرماندهان ما و رهبران مقاومت در رأس و ابتدای آنها رهبر این جنبش و مجاهد بزرگ اسماعیل هنیه رحمت های الله و خشنودی او بر وی باد، و رهبر بزرگ شهید حسن نصر الله دبیرکل حزب الله، الله ایشان را به عنوان شهید بپذیرد، و غیر از اینها از کاروان شهیدان نیک در همه جبهه ها، بزرگترین دلیل بر این است که این دشمن متکبر از تاریخ درس نمی گیرد و حقایق و واقعیتها و فرهنگ و اراده ی ملت ما را متوجه نیست.”
ابوعبیده که سخنگوی مردان مجاهد حاضر در میدان جهاد است بهتر حامیان خودشان را می شناسد یا دیگرانی که از دور تنها تماشاچی هستند؟ قطعاً ابوعبیده و امثال ابوعبیده. پس چرا سخنان ابوعبیده در مورد سید حسن نصرالله، تماشاچی ها و گروههای همسو با جبهه ی آمریکا و ناتو و صهیوینستها را هراس کرده است؟
عبدالله محیسنی که اهل کویت و از طرفداران سرسخت سابق گروه جولانی و هم اکنون تنها نظاره گری در ادلب است و به بشکه ی شام معروف است گواهی می دهد که دارودسته ی جولانی به نوامیس اهل سنت و به خصوص به زنان و دختران مهاجر تجاوز کرده اند با این وجود با سر هم کردن چند شبهه از ابوعبیده ایراد می گیرد چرا به سید حسن نصر الله گفته شهید و در موقعیتهای مختلف از آنها تشکر و قدردانی کرده است؟
به نظر شما باید از کسی که به اسلحه و با جانش از مسلمین اهل سنت غزه حمایت کرده است تشکر کرد یا از کسانی که به نوامیس اهل سنت تجاوز کرده اند؟
نکته ی مهمی در مورد اتهامات محسینی و گروههای همسو با آن متهم کردن امثال سید حسن نصرالله و آیت الله خامنه ای به داشتن عقیده به تحریف قرآن و توهین به ام المومنین رضی الله عنه است که هرگز نتوانسته و نخواهند توانست آنرا ثابت کنند چون این جریان از شیعیان واقعاً این گونه نیستند؛ تمام آثار مکتوب و سخنرانی های آنها موجود است: قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ (بقره/۱۱۱)
مورد دیگر جنگ سوریه است که قصد دارند آنرا جنگی شیعی – سنی نشان دهند در حالی که هر انسان کم هوشی می داند که این جنگ بین ایران و متحدین آن با آمریکا و ناتو و رژیم صهیونیستی است که گروههایی با شعار سلفی گری و غیره در جبهه ی آمریکا و ناتو و رژیم صهیونیستی قرار گرفته اند و اهل سنت را فدای طرحهای اینها کرده اند.
علاوه بر این، شیخ عبدالرزاق المهدی محدث مشهور ساکن در ادلب گواهی می دهد که گروه جولانی زنان و دختران و حتی کودکان اهل سنت را ظالمانه زندانی کرده اند و حتی کسانی که برای مردم غزه کمکهای مالی جمع آوری می کنند را دستگیر و زندانی می کنند.
آیا ابوعبیده باید این گروهها را که در زیر چتر آمریکا و ناتو و ۱۱۳ نهاد کمک رسانی جهانی و منطقه ای هستند و یک سال است تنها نظاره گر جنایات صهیونیستها با اسلحه ی آمریکا و ناتو هستند و حتی مانع کمکهای مادی به مسلمین غزه می شوند چه بنامد؟
تنفر امثال ابوعبیده از این گروهها غیر قابل انکار است، به همین دلیل اینها را تنها در قالب «تماشاچی» و «نظاره گر» نام می برد. یعنی دارودسته ی منافقینی که الله تعالی در زمان جنگ احزاب می فرماید: يَوَدُّوا لَوْ أَنَّهُمْ بَادُونَ فِي الْأَعْرَابِ يَسْأَلُونَ عَنْ أَنْبَائِكُمْ (احزاب/۲۰) ایشان دوست می‌دارند در میان اعراب بادیه‌نشین، صحرانشین شوند (تا اذیّت و آزاری بدیشان نرسد، و بدین اکتفاء می‌کنند که از از دور تماشاچی باشند و از دور) اخبار شما را جویا شوند.

شادی ما در سالگرد عملیات مبارک طوفان الاقصی و طوفان مقاومت، یادآور شیخ عزالدین قسام و جهاد ریشه دار فلسطین

شادی ما در سالگرد عملیات مبارک طوفان الاقصی و طوفان مقاومت، یادآور شیخ عزالدین قسام و جهاد ریشه دار فلسطین

به قلم: مجاهد مهاجر

در هر سرزمینی بزرگمردانی چون عمر مختار و سید قطب و نواب صفوی و عمر سوم افغان و … وجود داشته اند که جرقه های جهاد با کفار سکولار و اشغالگر خارجی و مرتدین محلی را در سرزمین خود زده اند.

جهاد فلسطین با عزالدین قسام بیشتر شناخته شده است، شهادت شیخ عز الدین قسام، جرقه آغاز جهاد بزرگ فلسطین در سال ۱۹۳۶ بود.

نام عزالدین قسام هم اکنون برای همه ی ما نامی آشناست، می توان به عزالدین قسام گفت:

امروز رهروانت که پرچم جهاد را به دوش کشیده‌اند، با انواع متفاوتی از دستاوردها نسبت به سال‌های گذشته، بلای جان صهیونیست‌های سکولار شده‌اند و قضیه‌ی فلسطین و قدس شریف را به جایگاه اصلی خود در جهان اسلام بازگردانده‌اند.

این مقاومت مجاهدین غزه بی پایه و اساس نیست، از جمله آخرین سخنان شیخ عزالدین قسام این بود:

“إننا لا نستسلم، إننا في موقف الجهاد في سبيل اللّه” بدون شک ما تسلیم نمی شویم، یقینن ما در موقعیت جهاد در راه الله هستیم.

روزنامه‌ی الجامعة العربية در تاریخ ۱۹۳۶/۰۱/۰۳ نوشت:

“مردم فلسطین یاد و خاطره مجاهدی از شمال سوریه که در راه استقلال جنوب سوریه به شهادت رسید، و نه تنها این، بلکه رهبری یک کارزار جهادی را بر عهده داشت که شاید اولین در نوع خود در تاریخ نوین اسلامی در فلسطین، سوریه و کل شرق  جهان عرب باشد، جشن می‌گیرند”.

ما هم در ۷ اکتبر سالگرد عملیات مبارک طوفان الاقصی، زنده شدن روحیه ی جهادی در میان عموم مسلمین با خیزش مجدد مجاهدین در فلسطین و کل منطقه بر علیه آمریکا و صهیونیستهای سکولار و ناتو را جشن می گیریم.