خطر نفوذی ها و دشمنان پنهان داخلی در صفوف اهل دعوت و جهاد

‍ خطر نفوذی ها و دشمنان پنهان داخلی در صفوف اهل دعوت و جهاد

به قلم: عبدالرحمن . ح

دارودسته ی منافقین زمانی تولید شدند که مومنین صاحب دارالاسلام و جماعت شدندو قبل از آن و در مکه که مومنین جماعت و دارالاسلامی نداشتند چیزی به نام دارودسته ی منافقین وجود نداشت؛ الله تعالی در مورد دشمنان پنهان داخلی یا دارودسته ی منافقین می گوید: هُمُ الْعَدُوُّ فَاحْذَرْهُمْ ۚ (منافقون/۴) اینها دشمن هستند از آنها حذر داشته باش.

خطرناک ترین دشمنان کسانی هستند که در مقابل چشمانت رفت آمد دارند  ولی  آنها را نمی بینی.  کسانی هستند که جرأت رویارویی شدن با مردان خدا را ندارند، پس خنجر هایشان را از پشت در قلبشان فرو می کنند.اینان ظاهر و نامی شبیه مومنین اهل دعوت و جهاد را بر خود حمل می کنند و زبانی متملق فریبنده ای را دارند که با آن مردم را فریب می دهند.

شیطان در دشمنی خود با دارالاسلام و اهل جماعت از هر راه و ترفندی استفاده کرده؛ از درگیری مسلحانه [تولید فرقه های مختلف اهل بغی و…] تا ترفند های فریبنده و وسوسه های گوناگون دیگر ، و از هیچ راهی برای ضربه زدن به اهل جماعت چشم پوشی نکرده است.

اما شیطان، در جنگ بین کفر و ایمان، به دنبال یافتن نقطه ی ضعفی در جبهه ی اهل جماعت بود، نقطه ای که با نفوذ در آن، بتواند تزلزلی در ایمان و انسجام موحدین ایجاد کند. و سرانجام، شیطان به این نقشه ی شوم و دسیسه ی پلید دست یافت که در اهل جماعت، بذر نفاق و تفرقه را بپاشد و نهال زقوم کینه و دشمنی را بکارد.

آگاه باش ای مومن و مجاهد دارالاسلام که اهل جماعت شده ای؛ مبادا که در دام تزویر و نفاق گرفتار شوی، و هرکس لباس جهاد و دعوت و تبلیغ را بر تن کرد و شروع به سخنرانی و انجام اعمالی کرد اما بر علیه اهل جماعت و مروج تفرق و فرقه بازی و تفرق بود  دلالت بر اهل جماعت بودن او نمی کند چنانچه در زمان رسول الله صلی الله علیه وسلم نیز منافقانی بودند که در غزوات با ایشان همراه می شدند ولکن هدفشان جز سست کردن ایمان، دلسرد کردن مجاهدان و تزلزل در صفوف مسلمین چیز دیگری به ارمغان نداشتند تا جایی که الله متعال می فرماید : {مَّا كَانَ اللَّهُ لِيَذَرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلَىٰ مَا أَنتُمْ عَلَيْهِ حَتَّىٰ يَمِيزَ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ  وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُطْلِعَكُمْ عَلَى الْغَيْبِ} [ آل عمران : ١٧٩]

ابن کثیر رحمه الله  در تفسییر این آیه می گوید : بی گمان، خداوند برای هر مؤمنی امتحانی قرار می‌دهد تا در آن، دوستِ خود را آشکار و دشمنش را رسوا کند. در این امتحان، مؤمن صابر و منافق فاجر شناخته می‌شود ، و منظور از این سخن جنگ احد است که خداوند مؤمنان را به وسیله آن امتحان کرد و ایمان ،صبر ،شجاعت ، ثبات قدم و اطاعتشان از خداوند و رسولش آشکار گردید و همچنین پرده از سیمای منافقان برداشته شد و سستی در جهاد و خیانتشان به خدا و رسولش به آشکاری رسید و به همین دلیل خداوند فرموده : (ما كان الله ليذر المؤمنين على ما أنتم عليه حتى يميز الخبيث من الطيب)

… اگر خداوند اسباب و عللی را که مبرهن این تمایز است را ایجاد نمی کرد هرگز نمی توانستید مؤمن را از منافق تشخیص دهید}. «پایان قول ابن کثیر»

بر مومنین دارالاسلام که اهل جماعت هم هستند واجب است که هیچگاه از ایین دشمنان پنهان داخلی غافل نشوند؛ اما باید مسئله ای را تذکر داد که در احتیاط زیاده روی نشود و هرکس که از او نشانه ای مشکوک مشاهده شد، او را متهم به نفاق و خیانت نکند.!

تا زمانی که یقین حاصل نشده یا ظن غالب به نفاق فرد وجود نداشته باشد، اصل بر برائت ذمه می باشد و نباید به صرف وجود شبهه ظنین یا ظن عارضی، از این اصل عدول کرد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *