تو با دارالاسلام اهل جماعت بمان و منتظر آزار مگسها هم باشد

تو با دارالاسلام اهل جماعت بمان و منتظر آزار مگسها هم باشد

به قلم: مسعود سنه ای

به دلیل جهل به مفاهیم اهل سنت و جماعت توسط کسانی که خودشان را اهل سنت و جماعت می دانند و همچنین به دلیل نجدی زدگی فراگیری همین افراد و تبلیغات بی سابقه ی ماهواره ای و مجازی گروههای مختلف مخالف دارالاسلام ایران، کسانی که در این دارالاسلام بر اساس دستور رسول الله صلی الله علیه وسلم «تَلْزَمُ جَمَاعَةَ المُسْلِمِينَ وَإِمَامَهُمْ» اهل جماعت شده اند و باز بر اساس دستور رسول الله صلی الله علیه وسلم «فَاعْتَزِلْ تِلْكَ الفِرَقَ كُلَّهَا»(بخاری و مسلم)، از فرقه ها و گروههای مختلف دوری و کناره گیری کرده اند، گاه حتی برای بیان همین واقعیت باید با برچسبهای مختلف اذیت و آزارهای مختلفی حتی از سوی نزدیکان خود ببینند، اما لازم است بدانیم که هرکس حق بگوید، آزار خواهد دید.

 وَرَقَة بن نَوفَل رضی الله عنه در ابتدای بعثت به پیامبر صلی الله علیه وسلم گفت: «لم يأت رجل قط بمثل ما جئت به إلا عودي» (بخاری و مسلم)، یعنی: هرگز مردی نبوده که مانند آنچه آورده‌ای را بیاورد، مگر اینکه مورد دشمنی قرار گرفته باشد! در قرآن کریم هم می‌خوانیم: {وكذلك جعلنا لكل نبي عدوا شياطين الإنس والجن…} [الأنعام: ۱۱۲]، یعنی: همینطور برای هر پیامبری دشمنانی از شیاطین انس و جن قرار دادیم.

و این دشمنی خاص انبیاء نیست؛ الله متعال فرموده است: {قل هذه سبيلي أدعو إلى الله على بصيرة أنا ومن اتبعني…} [یوسف: ۱۰۸]، یعنی: بگو این راه من است که با آگاهی و بینش به سوی الله دعوت می‌کنم و پیروانم هم [چنین می‌باشند]! همچنین در حدیث آمده است: «إن العلماء ورثة الأنبياء» (ترمذی، ابوداود و ابن ماجه)، یعنی: به درستی که عالمان وارثان پیامبران‌اند! پس همانگونه که علم را به ارث می‌برند، ابتلاها و مصائب پیامبران را هم به ارث خواهند برد و سنگینی بارش را به دوش خواهند کشید تا در قیامت ایمن باشند.

پس مادامی که چنین باشد، داعی باید خود را برای هر دشمنی و آزاری آماده سازد و اگر ابتلایی بر سر راه نیافت جای شگفتی دارد؛ هرکس پرچم توحید و اهل جماعت شدن را بلند کند، به ازای هر حرف خاری به پایش می‌خلد و گاهی خود را تنها و صفوف دشمنان را پیاپی و فراوان می‌بیند. اهل باطل با پرچم‌های رنگارنگ ضد او متحد می‌گردند. گاهی آتش درد درونش شعله‌ور می‌گردد و زمین بر او تنگ می‌شود.

 در قصه‌ی غزوه‌ی احد آمده است: «جرح وجه النبي صلى الله عليه وسلم وكسرت رباعيته وهشمت البيضة على رأسه» (بخاری ومسلم)، یعنی: صورت پیامبر صلی الله علیه وسلم زخمی شد، دندان رباعی ایشان شکست و کلاه‌خود بر سرشان شکسته شد! سرور پیامبران است و درخت توحید و محافظت از دارالسالام و اهل جماعت را با خونش آبیاری می‌کند! و در جای دیگری که انگشتشان خون‌آلود شده بود، فرمودند: «هل أنت إلا إصبع دميت وفي سبيل الله ما لقيت» (بخاری و مسلم)، یعنی: مگر تو جز انگشتی هستی که خون‌آلود شده و آنچه به او رسیده، در راه الله بوده است؟! ایشان سرور پیامبران است… تو دعوت بدون ابتلا را می‌خواهی؟!

پس هرچقدر دشمنان و مخالفان حقیقت زیاد باشند، سرت را بلند کن و «حسبنا الله ونعم الوکیل» بگو؛ خداوند حق را با یک نفر هم یاری می‌کند و باطل با هزاران لشکر هم باطل باقی خواهد ماند! نسل‌ها خواهند مرد، اما حق زنده می‌ماند و می‌درخشد! زندگی‌ات را به آن می‌بخشی تا از خداوند زندگی دیگری بگیری!

از صحنه‌های عجیب و پرمغزی که از شیخ الاسلام ابن تیمیه گزارش شده، آن است که حافظ ابن عبدالهادی رحمه الله در العقود الدریة (ص/۲۸۴) آورده که شیخ الاسلام در دارالعدل سنگی که برای سنگین‌کردن حصیر گذاشته شده بود را زیر سرش گذاشت و اندکی خوابید. سپس نشست و مردی آمد و گفت: سرورم، مردم علیه شما جمع شده‌اند و سخن‌ها می‌گویند! ابن تیمیه گفت: آنها مانند مگس هستند! سپس دستش را به سمت دهانش بالا برد و در آن فوت کرد!

آری، باطل بی‌مقدار و بی‌ارزش است اگرچه فراوان باشد!

حق باقی خواهد ماند با اجرِ صبر و استقامتی که داعی به دست آورده است!

«فبهداهم اقتده»

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *