ظهور جریانات و افراد حدیث ساز در میان فرق و مذاهب مختلف اسلامی (۲)
به قلم: خالد هورامی
۲- کفار پنهان داخلی یا منافقین: که قصد دارند دین سازگار با باورهای خود را در قالب دین اسلام ارائه دهند و یا اینکه مفاسدی را جهت فاسد نمودن دین مردم به عنوان دین به مردم جهت تخریب دین اسلام به مردم بقبولانند و باعث ایجاد تنفر و بیزاری از دین اسلام شوند .
روایتهای ساختگی این غلات در آثار شیعه و سایر فرق معروف به اهل سنت بسیار یافت می شود . مانند: «المجره التی فی السماء عرق الافعی التی تحت العرش»: [۱] کهکشان (یا ستارگانی) که در آسمان هستند، عرق افعی است که زیر عرش می باشد». ابوالقاسم می گوید: «هیچکس به خود اجازه نمی دهد که چنین مطلبی را از رسول خدا صلی الله علیه و سلم روایت کند مگر آنکه اهمیتی برای دینش قائل نباشد. و براستی چگونه مسلمانان می گویند: زیر عرش افعی خفته است؟ آیا چنین مقوله ای جز دسیسه ی زنادقه در جهت زشت جلوه دادن اسلام می باشد؟ [۲]
۳ – واکنش غیر عربها به نژادگرائی اعراب بنی امیه
امویها نژادگرائی و قوم گرائی جاهلی عربی را که باعث تبعیض میان مسلمین عرب با غیر عرب می گردید را رواج می دادند . جهت پشتوانه ی این عصبیت جاهلی نیز اقدام به حدیث سازی می نمودند و به عنوان مثال می گفتند: : «ابغض الکلام الی الله الفارسیه و کلام الشیطان الخوزیه، و کلام اهل النارالبخاریه و کلام اهل الجنه العربیه»[۳]: منفورترین زبان نزد خداوند، فارسی است. و زبان شیاطین و دوزخیان خوزستانی است. و زبان اهل بهشت عربی است».
تکیه اموی ها در اداره ی دولت و پیش برد امور تنها متوجه عرب بود و برخی از آنها نسبت به عرب و عربیت تعصب داشتند چنانکه حتی برده هایی که دوران برده ای آنان تمام شده بود، متوجه این نژادپرستی و قوم گرایی شدند. از این جهت تلاش می کردند میان خود و عرب مساوات و برابری ایجاد کنند پس اکثر و بیشتر جنبش ها و حرکت های انقلابی از سوی آنان شکل گرفت و برای رسیدن به این تساوی از این طریق وارد شدند [۴] بر این اساس غیر عربها نیز در واکنش به جعلیات امویها مقابله به مثل نموده و در فضایل غیر عربها حدیث می ساختند . به عنوان مثال آورده اند:
- «ان کلام الذین حول العرش بالفارسیه وان الله اذا اوحی امرا فیه لین اوحاه بالفارسیه و اذا اوحی امرا فیه شده اوحاه بالعربه[۵]»: «زبان کسانی که پیرامون عرش هستند، فارسی است. و هرگاه خداوند بخواهد امری را وحی می کند که در آن نرمی باشد، آن را به فارسی وحی می کند و چون بخواهد امری که در آن شدت است وحی کند، آن را به عربی وحی می کند».
غلات موجود در آنها از این مسأله نیز سوء استفاده نموده و روایاتی ساختند که مخربتر از همه بوده است . به عنوان مثال اوردند که :
- به سلمان نیز وحى مىشده است![۶].
- از علىبنابیطالب روایت کردهاند که درباره «کسرى» پادشاه ساسانى گفته است: «خداوند او را از عذاب جهنم نجات داد و آتش جهنم بر او حرام شده است»[۷].
۴- داستان سرایان یا شاهنامه سرایان ؛ کسانی که داستان ها و قصه های مختلف را بدون توجه به صحت و سقم آنها روایت می کنند تا آنها را جایگزین داستان هایی کنند که در قرآن و سنت آمده است. چنانکه عمر بن خطاب در مورد آنها می گوید: «أَعْیَتْهُمُ الْأَحَادِیثُ أَنْ یَحْفَظُوهَا»: [۸] «احادیث آنان را خسته و ناتوان نموده از اینکه آنها را حفظ کنند». و ابن عراق در مورد آنها می گوید: «…صنف پنجم: کسانی هستند که به دنبال اهداف و اغراض دنیوی می باشند. چون داستان سرایان و دوره گردان و گدایان و پیروان پادشاهان »[۹]
[۱] قبول الاخبار، ص: ۱۴
[۲] قبول الاخبار، ص: ۱۴
[۳] تنزیه الشریعه المرفوعه: ۱/۱۳۷؛ المجروحین: ۱/۱۲۹، ابن حبان
[۴] تاریخ الاسلام، دکتر حسن ابراهیم: ۱/۳۴۲
[۵] تنزیه الشریعه المرفوعه: ۱/۱۳۶
[۶]– رجال الکشى، ص۲۱٫
[۷]– بحارالأنوار، ج۴۱، ص۱۴٫
[۸] شرح اللالکائی، اصول السنه: ۱/۱۳۹، دارمی: ۱/۴۷
[۹] تنزیه الشریعه: ۱/۱۳