ترور امثال ابودجانه الترکسانی هشداری برای تمام مهاجرین سوریه که …

ترور امثال ابودجانه الترکسانی هشداری برای تمام مهاجرین سوریه که …

به قلم: عبدالله مهاجر

ابوقصره ابوالحسن الحموی وزیر دفاع جانشینان بشار اسد در مصاحبه ی تلویزیونی خود در مورد مهاجرین خارجی گفت که اینها به شرطی در نهادهای حکومتی استخدام می شوند که تماماً تابع قوانین تعیین شده توسط آنها باشند.

یعنی تمام مهاجرینی که در سوریه هستند اگر تابع قوانین لیبرالی جولانی نباشند باید هزینه های مختلفی را پرداخت کنند.

هم اکنون جولانی در مسائل قضائی و اقتصادی و… بر اساس قوانین بشار اسد حاکمیت را می چرخاند و حتی حاکمیت او تحت همان جمهوری عربی سوریه نامگذاری شده است، به همین دلیل مخالفین و بخصوص مخالفین مهاجر باید بدانند که نظام اسلامی نیست و انتظار حاکمیتی اسلامی و برخوردی اسلامی را نداشته باشند.

جولانی همچنانکه خودش اعتراف می کند از ابتدای انقلاب سوریه با سازمان اطلاعات و جاسوسی ترکیه همکاری داشته است و وزیر امور خارجه ترکیه و رئیس سازمان اطلاعات ترکیه هم اقرار کردند که جولانی در مبارزه با افراد و گروههایی که ترکیه و هم پیمانان ترکیه آنها را تروریستی می نامند همکاری کاملی داشته است.

 بر این اساس است که ما هر چند وقت یکبار شاهد ترور یکی از مجاهدین و بخصوص مجاهدین مهاجری هستیم که صد درصد خود را با جولانی و سیاستهایش تطبیق نداده اند.

دیروز هم هواپیماهای ائتلاف بین المللی به خودرو ابو دوجانه ترکستانی از اعضای حزب اسلامی ترکستان در نزدیکی روستای باپتو در جنوب سرمد در حومه ادلب حمله کردند و او را به قتل رساندند.

هر کسی می تواند از خود بپرسد که در حاکمیت جولانی چه کسانی مختصات این افراد را به ائتلاف تحت مدیریت آمریکا و ناتو می دهد؟ چرا جولانی حتی یک اعتراض ساده هم نسبت به این ترورها ندارد؟

مهاجرین هر زمان در معرض فروش و معامله هستند، بخصوص آنهائی که خودشان را صد درصد با سیاستهای گروه لیبرال و دست نشانده ی جولانی هماهنگ نکرده باشند.

گروه مُلا فتاحی با شعارهای سابقشان در حاکمیت لیبرال مزدوران آمریکا و ناتو چه حالند؟

مراحل انجام جهاد مسلحانه در اسلام

مراحل انجام جهاد مسلحانه در اسلام

به قلم: صلاح الدین مجاهد

باید بدانیم زمانی جهاد مسلحانه ی با کفار بر مسلمین فرض شد که مسلمین دارای دارالاسلام بودند و در این دارالاسلام دارای حاکمیت و جماعتی واحد و رهبری واحد بودند. این همان چیزی است که رسول الله صلی الله علیه وسلم مسلمین را به آن دعوت می کرد یعنی «اهل جماعت» شدن که مساوریت با حکومتی شدن و می فرماید: «تَلْزَمُ جَمَاعَةَ المُسْلِمِينَ وَإِمَامَهُمْ» و اگر حاکمیت و جماعتی واحد برای جهاد نبود می فرماید «فَاعْتَزِلْ تِلْكَ الفِرَقَ كُلَّهَا»[۱]ازتمام فرقه ها و گروهها دوری کن .

پس شرط اول برای انجام جهاد این است که در پناه دارالاسلام و جماعت صورت گیرد که هم اکنون دارالاسلام ایران و دارالاسلام الشباب سومالی و دارالاسلام نصره الاسلام و المسلمین مالی و غرب اسلامی و جبهه ی مقاومت تحت پرچم دارالاسلام ایران در حال انجام آن است، هر چند در چرکستان (پاکستان قدیم) نیز مسلمین در مناطق قبایلی دارالاسلامهایی موازی برای جهاد دارند. 

اما این جهاد تحت پرچم دارالاسلام چند مرحله داشت؟ جهاد در اسلام سه مرحله داشته است:

 مرحله‌ی‌اول: اجازه به مسلمانان در این باره بدون اجبار و الزام همان‌گونه که در کلام الهی مشهود است: أُذِنَ لِلَّذِینَ یُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَإِنَّ اللَّهَ عَلَی نَصْرِهِمْ لَقَدِیرٌ (حج/۳۹)  اجازه  به کسانی داده می‌شود که به آنان جنگ می‌گردد، چرا که بدیشان ستم رفته است. و الله توانا است بر این‌که ایشان را پیروز کند.

مرحله‌ی‌دوم: امر به مبارزه با ‌کسانی‌که با مسلمانان می‌جنگند و دست کشیدن از جنگ با کفاری که اهل ذمه می شوند: وَقَاتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ الَّذِینَ یُقَاتِلُونَکُمْ وَلَا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لَا یُحِبُّ الْمُعْتَدِینَ. (بقره۱۹۰) و در راه الله بجنگید با کسانی‌که با شما می‌جنگند. و تجاوز و تعدی نکنید؛ زیرا الله تجاوز گران را دوست نمی‌دارد.

مرحله سوم: جهاد با کفار سکولار و سکولاریستها (مشرکان) به صورت مطلق و جنگیدن با آن‌ها در سرزمین‌هایشان تا این‌که اثری از دین سکولاریسم و قوانین سکولاریستی و فتنه‌ای باقی نماند و خالصاً دین الله (با تمام شریعتهایش)بماند و به تمام ساکنان زمین خیر برسد و دامنه‌ی اسلام گسترش یابد و داعیان سکولاریسم از بین بروند و بندگان از حکم شریعت عادل و تعالیم آسان آن بهره مند شوند. به وسیله ی این دین استوار، انسان‌ها را از تنگناهای دنیا به گشایش اسلام و از عبادت خلق به عبادت خالق سبحان و از ظلم ستمگران و حکام جور به عدالت شریعت و احکام ناب و راه‌گشای اسلام رهنمون گردند. این‌همان چیزی‌است که برنامه‌ی‌دین بر اساس آن استقرار یافته و رسول الله صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ تا مرگ در راه آن و برای آن بوده است.

الله ‌تعالی نیز در این باره در سوره البراءة(توبه) آیاتی نازل کرده است: فَإِذَا انْسَلَخَ الْأَشْهُرُ الْحُرُمُ فَاقْتُلُوا الْمُشْرِکِینَ حَیْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ (توبه/۵) هنگامی‌که ماههای حرام پایان‌گرفت، مشرکان (سکولاریستها) را هر کجا که بیابید بکشید.

جنگ با این کفار سکولار هخم به میزان قدرت نظامی دارالاسلام و جماعت مسلمین بستگی دارد اما همیشگی است؛ به این ترتیب مشخص شد که هر‌کس‌که کم ترین بصیرت را هم داشته باشد می‌داند که سخن بعضی از نویسندگان معاصر که ‌می‌گویند: جهاد فقط بصورت دفاعی مشروعیت دارد، سخن نادرستی است.

هرکس در سیره رسول الله صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ و اصحاب تأمل کند، آن چه در خصوص جهاد با سکولاریستها که در ادبیات قرآنی و فقهی ما تحت عنوان مشرکین و احزاب از آنها یاد می شود ذکر شد برایش روشن خواهد شد .

پس: جاهِدوا المشرِكينَ بأموالِكُم، وأنفسِكم، وألسنتِكُم (صحيح أبي داود) با سکولاریستها با مالهایتان و جانهایتان و زبانهایتان جهاد کنید.


[۱] متفق علیه / البخارى (۳۶۰۶ ، ۷۰۸۴) ومسلم (۱۸۴۷)

مُلا عبدالرحمن فتاحی و پاشیدن خاک در چشم مردم در مورد جانشنیان بشار اسد در سوریه

مُلا عبدالرحمن فتاحی و پاشیدن خاک در چشم مردم در مورد جانشنیان بشار اسد در سوریه

به قلم: ابوعبدالله موکریانی

مُلا عبدالرحمن فتاحی که نمائی از مجموع الفتاوی ابن باز مفتی نجدی آل سعود و «فتاوى اللجنة الدائمة للبحوث العلمية والإفتاء» رسمی علمای نجدی آل سعود  را به عنوان نمای پشت سر خود انتخاب کرده است در برنامه ای ضبط شده برای یکی از کانالهای مجازی کوردی از سه بعد زمانی و مکانی و فکری و منهجی به بررسی حاکمیت جدید بر دمشق می پردازد و می گوید کسانی که این پیروزی را به دست آوردند از نظر فکری و منهجی جهادی هستند و معتقد به بازگرداندن حکم شریعت الله از کانال جهاد و قتال هستند.

نه تنها مُلا فتاحی بلکه هر ناظری می داند که حاکمیت بر دمشق طی معامله ای بین المللی و منطقه ای به جولانی و شرکای مختلف محلی او سپرده شد و این شرکای جولانی هم  همه دارای افکار و منهج جهادی نیستند بلکه از طیفهای مختلف سکولار و اسلامگرا تشکیل شده اند اما خروجی این تغییر و تحول، و خروجی و ثمره ی رفتن بشار اسد و جانشین شدن جولانی این شعار کفری و شرکی سکولاریستی شده است که می گویند: الدّين للّه والوطن للجميع.

مُلا فتاحی چرا این خروجی، ثمره و حقیقت سکولاریستی تمام فعالیتهایشان در این چند سال گذشته را بیان نمی کند؟ چرا نمی گوید هنوز به قوانین سکولاریستی بشار اسد حکم می شود؟ این قرآن بیشتر از ۱۴۰۰ سال قبل را کافی نمی دانند که حداقل در مورد مسائل «المعلوم من الدين بالضرورة» بر اساس آن حکم کنند و منتظر قرآنی دیگر هستند که توسط قانونگذاران آنها تصویب شود که بر اساس آن حکم شود؟!

مُلا فتاحی همچنین می گوید که حاکمیت ۷۰ ساله حکومت سکولار خانواده اسد و سازمانهای اطلاعاتی و جاسوسی منطقه ای و جهانی باعث تولید احزاب مختلف و ایجاد تفرق میان مردم سوریه شده اند اما به شهادت وزیر خارجه و رئیس اطلاعات و جاسوسی ترکیه و همچنین به اقرار خود جولانی اشاره ای نمی کند که خود جولانی و گروهش  (که مُلا فتاحی هم یکی از آنهاست) از ابتدای شروع انقلاب در سوریه با سازمان جاسوسی و اطلاعات ترکیه کار کرده اند و حتی بر علیه تمام مجاهدین و آزادیخواهانی که از نظر ناتو و آمریکا تروریست محسوب شده اند جاسوسی و خبر رسانی و همکاری نزدیک و فعال داشته اند؟!  

مُلا فتاحی و تمام آگاهان به مسائل سوریه می دانند که اینها سالهاست که فی سبیل آمریکا و ناتو بر علیه ایران و متحدین ایران جنگیده اند و هم اکنون هم حاکمیتی سکولار لیبرال جهت حفظ منافع آمریکا و ناتو و صهیونیستها در سوریه تشکیل شده است و همه ی رهبران گروهها و احزاب ریز و درشتی که سالها برای حاکمیت اسلامی و آزادی قدس و بازگرداندن «خلافة على منهاج النبوة» و فتح اردن و مصر و از بین بردن مرزها و… شعار می دادند و مردم را با این شعارها به قتلگاه سوریه می کشاندند هم اکنون شرمنده اند و نمی دانند چه پاسخی به اعضای رده پائین خود و مردم شریعت گرای جهان بدهند.

مُلا فتاحی هم یکی از این شرمنده هاست که در بین این تناقضات گیر کرده است و زمانی که می بیند که حاکمیت سکولار لیبرال جانشنیان جولانی چه کارنامه ایی دارند سعی می کند با بازی با کلمات و کلی گوئی های خاص «الرُّويْبِضَةُ» (الرجُلُ التّافِهُ يتَكلَّمُ في أمرِ العامةِ / ابن ماجه ۴۰۳۶) مخاطب خود را به مسائل حاشیه ای و ریز جانبی چون تعریف و چگونگی تشکیل گروهک حرکت مهاجرین اهل سنت ایران و نزدیکی یا دوری از انصارالاسلام و… بکشاند و از عمق فاجعه دور کند.

حتی بهانه می آورد چرا با کوردهای انصارالاسلام یکی نمی شود اما فورا دلیل یکی شدنش با گروه خائن و جاسوس جولانی از سال ۲۰۱۶م تا کنون را توجیه می کند!

یا زمانی که از او سوال می شود بعد از این و با اینهمه قدرت گروه جولانی چکار می کنید؟ با کلی گوئی هائی در مورد تعریف خاص و عام از جهاد و اعداد مالی و علمی و…، حتی جرئت ندارد بگوید الان در خاک سوریه که ما در آن هستیم نوبت جهاد با آمریکائی ها و صهیونیستهای اشغالگر و حکومت مرتد و سکولار ترکیه است که هر یک بخشهایی از خاک سوریه را اشغال کرده اند و بر اساس رای تمام مذاهب اسلامی هم اکنون جهاد با این کفار اشغالگر فرض عین است همچون نماز و سایر فرضهای عین.

اینها هرگز بر علیه اربابان خود نخواهند جنگید و دیروز هم ارباب نزدیک مُلا فتاحی، یعنی جولانی، با مزدوران محمود عباس فلسطینی که در اختیار آمریکا وصهیونیستها هستند و هنوز دستشان از خون مجاهدین فلسطینی خشک نشده است دیدار کرد و…

«اسلام آمریکائی – صهیونی جدید» همین است، جنگ فی سبیل آمریکا و ناتو همین است: بازی بر اساس سناریو و نقشه ی دشمنان و در نهایت رسوائی نزد اهل دعوت و جهاد و مردم آزادیخواه جهان.

چرا ایران از روابط بین ا.ا.افغانستان با آمریکا نگرانی ندارد؟

چرا ایران از روابط بین ا.ا.افغانستان با آمریکا نگرانی ندارد؟

کاتب: ا.ب. نورزئی

یک مقام مطلع(ارشد) ایرانی می‌گوید:

آقای امیرعبداللهیان فرصت سفر نیافت اصلا ولی میزبانی می‌کرد هم امیرخان متقی را و هم هیات بلندپایه اقتصادی به رهبری ملابرادر را، آقای عراقچی رویه‌اش حضور در میدان هست مانند سوریه لبنان و در جاهای دیگر،

ایران به هیچ وجه نگرانی عمیقی نسبت به روابط امریکا -افغانستان ندارد چون احساسش این هست که آمریکایی‌ها با موجودیت امارت اسلامی مشکل دارند. آمریکایی‌ها با اصل وجود یک نظام اسلامی مشکل دارند مگر اینکه دست نشانده باشد،اگر امارت اسلامی دیانت را کنار بگذار یا استقلال را در آن صورت باید نگران بود اما این اطمینان وجود دارد که حاکمان شما شریعت و استقلال را به راحتی معامله نخواهند کرد ما در خصوص حمایت آنها از فلسطین این را دیدیم و موارد دیگر…

ایران حتما نگران عمیق نیست چون احساسش این هست که آمریکایی‌ها با موجودیت امارت اسلامی مشکل دارند. اصلا آمریکایی‌ها با اصل وجود یک نظام اسلامی مشکل دارند مگر اینکه دست نشانده باشد. امارت اسلامی یا باید دیانت را کنار بگذار یا استقلال را در آن صورت باید نگران بود اما این اطمینان وجود دارد که حاکمان شما شریعت و استقلال را به راحتی معامله نخواهند کرد

اما در خصوص سفر:یک لحظه از این سفر در مورد مذاکرات میان امارت و آمریکا نیست “در هیچ دیداری” اصلا هیات همراه عراقچی بیشتر بر حوزه اقتصادی متمرکزهست تا حوزه های حتی امنیتی و ترکیب هیئت همراه کاملا اقتصادی است.

واینکه امریکا به هیچ کشوری نزدیک نمیشود مگر اینکه استقلال سیاسی و اقتصادی آن کشور را تحت کنترل خود دراورد

قرار گرفتن پرچمهای ایران و ا.ا.افغانستان در کنار هم موجب خشم امریکا و برخی از کشورها شده و خواهد شد اولین واکنش رو مارک روبیو وزیر خارجه امریکا داشت که رهبران امارت اسلامی رو تهدید به مرگ (جایزه برای سر انها)کرده،

هزینه استقلال سیاسی و اقتصادی سنگین هست اگر مثل جولانی و جهادیهای سوری باشیم و سر خم کنیم و خاک و استقلال و همه چیز را با هم تحفه بدهیم قطعا آدمهای خوبی از نظر آنها هستیم در غیر اینصورت تروریست هستیم !

استقلال ما خریدنی نیست اگر ما آنها را بنده بودیم ۲۰ سال با امریکا وقبل از آنها با شوروی وقبل تر با انگلیس جهاد نمی‌کردیم

عدالت حقیقی نزد سکولاریستها اسیر قدرت و در حد شعار است

عدالت حقیقی نزد سکولاریستها اسیر قدرت و در حد شعار است

به قلم: کیوان مریوانی

علاوه بر حمایتهای بی دریغ سیاسی و اقتصادی و تسلیحاتی و جاسوسی و امنیتی آمریکا و متحدین آن از صهیونیستهای جنایتکار در قتل عام مردم مسلمان غزه، یکی از دستورات اجرائی ترامپ در همان روز اول ریاست جمهوریش این بود که فرمان اخراج دانشجویان خارجی حامی حماس و حزب الله از آمریکا را امضا کرد!

البته این برای قدرتهای ریز و درشت جهانی سکولار امری غیر عادی نیست، زمانی که چند قدرت برتر سکولار جهان از حق وتو برخوردارند یعنی چه؟ یعنی اگر تمام دنیا بگوید فلان کار صحیح است و من گفتم صحیح نیست پس صحیح نیست. به همین سادگی.

پائین تر از حق وتو، این قدرتهای سکولار جهانی باز عدالت را اسییر قدرت خود کرده اند؛ به عنوان مثال زمانی که در سال ۲۰۱۷ دادستان لاهه شکایتی را علیه جنایات جنگی امریکا در افغانستان مطرح کرد بلافاصله امریکا او را تحریم کرد و با سرسختی تمام گفت که اگر چنین تحقیقاتی انجام شود تمام قضات لاهه را تحریم می‌کند و پشت پرده فشارهای مختلفی به این نهاد وارد کرد امروز که ۸ سال از آن زمان گذشته هیچ تحقیقاتی در خصوص جنایات جنگی امریکا در افغانستان انجام نشده است و حتی درخواست دادستان لاهه در دستور کار این نهاد نیز نیست!!

این تنها یک نمونه از واقعیت جایگاه عدالت نزد قدرتهای سکولار است به همینی دلیل اینها تنها زبان زور را متوجه می شوند و مسلمین باید قدرت نظامی بازدارندگی جهت ترساندن این دشمنان و حمایت از عدالت واقعی داشته باشند چنانچه الله تعالی می فرماید: وَأَعِدّوا لَهُم مَا استَطَعتُم مِن قُوَّةٍ وَمِن رِباطِ الخَيلِ تُرهِبونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّكُم وَآخَرينَ مِن دونِهِم لا تَعلَمونَهُمُ اللَّهُ يَعلَمُهُمۚ(انفال/۶۰)  برای (مبارزه با) آنان تا آنجا که می‌توانید نیروی نظامی و اسبهای ورزیده آماده سازید، تا به وسیله ی آن دشمنِ خدا و دشمن خویش را بترسانید، و کسان دیگری جز آنان را  هم به هراس اندازید که آنها را نمی‌شناسید و خدا آنان را می‌شناسد.

رسول الله صلی الله علیه وسلم نیز در تفسیر این آیه می فرماید: «أَلَا إِنَّ الْقُوَّةَ الرَّمْيُ أَلَا إِنَّ الْقُوَّةَ الرَّمْيُ أَلَا إِنَّ الْقُوَّةَ الرَّمْيُ» [۱]آگاه باشيد كه براستى منظور از (قوه)، تیراندازی است؛ آگاه باشيد كه براستى منظور از (قوه)، تیراندازی است؛ آگاه باشيد كه براستى منظور از (قوه)، تیراندازی است. 

الان چگونه می توان آمریکا و ناتو و روسیه و چین و اتحادیه ی آفریقا و سایر کفار اصلی و احزاب سکولار و مرتد محلی را ترساند و از عدالت مورد نظر الله محافظت کرد؟ با چاقوی آشپزخانه ی زنان با ریش و عمامه که اخلاق زنان حجله نشین را دارند؟ یا با کلاشینکف و آر پی جی و چند اسلحه ی مختصر فرقه ها و گروههای متفرق؟ یا با انواع موشکها و بمبها و هواپیماها و کشتی ها و زیر دریایی های جنگی حاکمیت بر دارالاسلام؟  

از عدالتی که اسیر دست قدرتهای سکولار است اینگونه می توان آنرا بر اساس شریعت الله پیاده کرده و از آن محافظت کرد.

نکته ی مهم اینکه: سکولاریستهایی چون آمریکا و امثال آمریکا با زبان زور وارد سرزمینهای اسلامی شده اند و با زبان زور سکولاریستهای مرتد محلی را بر مسلمین تحمیل کرده اند و تنها زبان زور را متوجه می شوند.


[۱]  مسلم ۱۹۱۷/ سَمِعْتُ رَسولَ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عليه وَسَلَّمَ وَهو علَى المِنْبَرِ يقولُ: {وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ} [الأنفال: ۶۰]، أَلَا إنَّ القُوَّةَ الرَّمْيُ، أَلَا إنَّ القُوَّةَ الرَّمْيُ، أَلَا إنَّ القُوَّةَ الرَّمْيُ.

شجاعت زنان صدر اسلام: صفیه رضی الله عنها

شجاعت زنان صدر اسلام: صفیه رضی الله عنها

به قلم: اسماء هورامی

عده ای از مردم خیال می کنند که زن مسلمان یعنی زنی ترسو که تنها در منزل نشسته و قادر به انجام اموری چون جهاد و … نیست. در زیر به داستانی توجه فرمائید تا میزان شجاعت زنان صحابه برایتان روشن شود:

صفیه عمه رسول الله صلی الله علیه وسلم و خواهر حمزه رضی الله عنه است و در جنگ احد شریک بود. وقتی مسلمانان مواجه باشکست شدند و عده ای از انان پا به فرار گذاشتند، او بشدت جلو فراریان را می گرفت و به طرف میدان جنگ برمیگرداند.

در غزوه خندق رسول الله صلی الله علیه وسلم تمام خانم ها را در یک قلعه اسکان دادند و حسان بن ثابت را مامؤر حفاظت آنان کردند. این فرصت برای یهود فرصتی بسیار طلائی بود.  گروهی از یهود قصد حمله به خانوم ها را کردند و یک نفر یهودی به خاطر بررسی اوضاع خود را به قلعه رساند صفیه از برنامه یهودی ها مطلع شد. به حسان گفت: این یهودی(اشاره به آن مخبر) برای بررسی اوضاع آمده است تا زمینه را برای حمله آماده کند.  شما بیرون قلعه بروید و او را نابود کنید.  حسان ناراحتی و ضعف جسمی داشت و توان حمله را به خود ندید صفیه چوب خیمه را کند و به یهودی حمله برد او را از پای در اورد و به قلعه برگشت و به حسان گفت: به دلیل مرد و نامحرم بودن یهودی لباس ها و وسایلش را بیاورید و سرش را نیز از بدن جدا کنید به داخل قلعخ بیاورید.

حسان بن ثابت چون انسان ترسوئی بود این کار را هم نتوانست انجام بدهد.  انگاه صفیه دوباره بیرون قلعه رفت و سر او را برید و داخل قلعه اورد و از بالای دیوار به جایی که یهودی ها تجمع داشتند به بیرون انداخت  وقتی سر از تن جدا شده جاسوس خود را دیدند. به همدیگر گفتند: ما می دانستیم که محمد صلی الله علیه وسلم خانوم ها را بدون محافظ مرد در قلعه رها نمیکند.

صفیه در سال بیستم هجری در سن ۷۳ سالگی وفات کرد. هنگام جنگ خندق که در سال پنجم هجری صورت گرفت ۵۸ سال داشت. امروز برای خانوم های ۵۸ ساله انجام کارهای خانه نیز مشکل است.  چه جایی که بتوانند با مردان مقابله کنند و آنان را از پای در آورند. علی الخصوص در چنین شرایطی که یک طرف تنها زنان و طرفی تجمع یهودی باشد.

بیدار شویم:

امروزه که کفار سکولار همگی زن و مرد قبح شکنی کرده و به فرهنگ و دین و عقاید ما یورش آورده اند خود را بار دیگر سازماندهی کرده و در برابر این دشمنان قرار بگیریم حتی اگر یکی از اعضای خانواده و یکی از اطرافیان و هم محله ای های ما باشند.

دمکراسی : حکومت قوانین مردم بر مردم بجای حکومت قوانین الله بر مردم

دمکراسی : حکومت قوانین مردم بر مردم بجای حکومت قوانین الله بر مردم

به قلم: آغسار تورکمن

به صورت ساده در عنوان مطلب، تعریف دموکراسی را آوردم اما دوست دارم این مفهوم را با چند آیه توضیح دهم.

حکومت مردم:منظور از آن، اين است که تشريع و قانون‌گذاری حق مردم است و به اللّه و‌قانون الله در دموکراسی جایی ندارد، پس مردم و نماینده ها با قانون‌های که می‌گذارند، حکم می‌کنند

هرچه را بخواهند حلال و هرچه را بخواهند حرام میکنند و اين از طريق نمايندگانی  که در مجالس قانون‌گذاری کفری هستند.

الله متعال میفرماید :

  • إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّه [یوسف ۴۰]حکم و فرمانروایی از آن الله است
  • أَلَا لَهُ الْخَلْقُ وَالْأَمْرُ تَبَارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ[الأعراف: ۵۴]آگاه باشيد که آفرينش و فرمانروايي از آنِ او است، پر برکت (و به غايت بزرگ) است خداوندي که پروردگار جهانيان است.
  • وَ رَبُّكَ يَخْلُقُ ما يَشاءُ وَ يَخْتارُ ما كانَ لَهُمُ اَلْخِيَرَةُ سُبْحانَ اَللّهِ وَ تَعالى عَمّا يُشْرِكُونَ[القصص: ۶۸]و پروردگارت هرچه را بخواهد مي‌آفريند و بر مي‌گزيند و آن‌ها را اختياري نيست، اللّه منزه و فراتر از آن چيزي است که شريک (او) مي‌سازند.
  • أَمْ لَهُمْ شُرَكَاءُ شَرَعُوا لَهُم مِّنَ الدِّينِ مَا لَمْ يَأْذَن بِهِ اللَّهُ  وَلَوْلَا كَلِمَةُ الْفَصْلِ لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ  وَإِنَّ الظَّالِمِينَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ[الشوري: ۲۱]آيا براي آن‌ها شريکاني هست که برايشان از دين، چيزي را که الله بدان رخصت نداده تشريع کرده‌اند؟ و اگر آن سخن (مهلت) قطعي نبود مسلّماً ميان آن‌ها حکم مي‌شد و قطعاً برای ظالمان، عذابی دردناک است.

باید برایت روشن شده باشد:

شخص یا مسلمان است و تابع قوانین شریعت الله یا کافری است سکولار و تابع قوانینی که توسط این مردم به جای قوانین الله تولید شده اند.

دارالاسلام باید حدود الله را اجرا کند

دارالاسلام باید حدود الله را اجرا کند

به قلم: مجیب الرحمن سمنگانی

اهل دعوت باید در امر به معروف و نهی از منکر کوشا باشد چون امر الله است که یم فرماید: وَلۡتَكُن مِّنكُمۡ أُمَّةࣱ یَدۡعُونَ إِلَى ٱلۡخَیۡرِ وَیَأۡمُرُونَ بِٱلۡمَعۡرُوفِ وَیَنۡهَوۡنَ عَنِ ٱلۡمُنكَرِۚ وَأُو۟لَـٰۤىِٕكَ هُمُ ٱلمُفلِحُون.(آل عمران/۱۰۴) ‏باید از میان شما امتی باشند که ( تربیت لازم را ببینند و قرآن و سنّت و احکام شریعت را بیاموزند و مردمان را ) دعوت به نیکی کنند و امر به معروف و نهی از منکر نمایند، و آنان خود رستگارند .‏

در سایه دوری مردم از حدود الهی و اخطار‌های شرعی در بازار و اماکن عمومی و علنی کردن گناهان و اعلان به اینکه آن بخشی از تمدن، فرهنگ و پیشرفت است، بر متولیانِ امر لازمی است از دریای خونی که جاری شده است به خوبی امانت‌داری کنند و مبادا خون شهیدان را ضایع کرده و به وصیت آنان پشت کنند.

آنان خون خود را فدا کردند و عهد گرفته بودند که در مقابل خونشان، احکام الهی جاری گردد، بر متولیانِ امر ضروری است که به فریضه امر به معروف و نهی از منکر اهمیت ویژه‌ای قائل شوند.

ما در دارالاسلام خواستار تطبیق قوانین شریعت الله بدون ترس از سازمانهای سکولاریستی جهانی و بدون ترس از آمریکا سکولار و ناتو سکولار هستیم.

ما با دست خالی در برابر آمریکا و ناتو و تمام متحدین آن جنگیده ایم و ترسی از آنها نداریم هم اکنون که اینهمه اسلحه و قدرت داریم چرا بترسیم؟

ما اهل سنت و جماعت حاضر نیستیم به خاطر مال دنیا و ثروت دنیا تطبیق شریعت الله را کنار بگذاریم و از شریعت الله دور شویم .

شعار «یا شریعت یا شهادت» را فراموش نکنید و از عاقبت کنار زدن شریعت الله بترسید .

تمام تلاش‌ها برای فاصله انداختن بین حماس با جبهه ی مقاومت و پشتوانه مردمی آن شکست خورد

تمام تلاش‌ها برای فاصله انداختن بین حماس با جبهه ی مقاومت و پشتوانه مردمی آن شکست خورد

به قلم: ابوبکر الخراسانی

در گرامگرم جهاد حماس و جهاد اسلامی فلسطین به عنوان یکی از بازوان جبهه ی مقاومت اسلامی با صهیونیستهای اشغالگر در طوفان الاقصی بودیم که ابوعبیده سخنگوی گردان‌های قسام در سخنرانی خود به نیروی پشتیبانی «اسناد» اشاره کرد و اینکه فقط قسام علاوه بر ارتش خود ۱۵۰،۰۰۰  جوان آماده ی پیوستن به جنگ در غزه دارد که در این فصل دوره های اسلحه ها را گذرانده اند و مشتاقانه منتظر شرکت در جهاد طوفان الاقصی هستند.

همین امر، دلیل واضح و آشکار بر ادامه حمایت مردمی از جبهه ی مقاومت اسلامی بود و اینکه مقاومت اسلامی در سلامت کامل است و لحظه به لحظه و همگام با تحولات پیش می‌رود و آنهمه جنگ روانی صهیونیستها و صهیونیستهای عرب و عجم و و آنهمه کشتار وحشیانه ی صهیونیستها نتوانست بین مقاومت اسلامی و پشتوانه ی مردمی فاصله بیاندازد و تمام تلاشهای دشمنان شکست خورد.

نکته ی مهم دیگر به سخنان  ابوعبیده بعد از شکست صهیونیستها بر می گردد که جهاد غزه را بخشی از جهاد اعضای جبهه ی مقاومت چون ایران و یمن و لبنان و عراق معرفی کرد و آشکارا گفت:

“ما به همراه برادرانمان در دیگر گروههای مقاومت با تمام قدرت و ایستادگی، با دشمن جنگیدیم، و دستاوردهایی شبیه افسانه ها محقق کردیم… ملت برادر یمن را یادآور می‌شویم. کسانی که چقدر شبیه ما در کرامت و عزت هستند. کارهای آنها جهانیان را شگفت‌زده کرد و نمونه بی‌نظیر و تاریخی ارائه کردند.

از برادران عزیزمان در لبنان و مقاومت اسلامی تشکر می‌کنیم. مردم لبنان در این جنگ هزینه‌های گسترده‌ای دادند.

از برادران خود در جمهوری اسلامی ایران به خاطر حمایت دائمی و مستمر از ملت و مقاومت و مشارکت آنها در این نبرد تاریخی به ویژه انجام عملیات وعده صادق و حمایت همه جانبه از مقاومت تشکر کرده و به آنها درود می فرستیم.

   ما به مقاومت اسلامی در عراق که مرزهای اشغالگر را درنوردیدند، درود می‌فرستیم…

  ما در کنار تمامی گروه‌های مقاومت، به صورت متحد و هماهنگ در هر نقطه از نوار غزه جنگیدیم و ضربات مهلکی به دشمن وارد کردیم.”

این سخنان برای دشمنان و بخصوص برای پیروان «اسلام آمریکائی – صهیونی جدید» چنان سنگین و غیر قابل باور بود که اکثراً به سانسور این بخش از سخنان ابوعبیده پرداختند تا به گوش مسلمین و جهان نرسد.

با این وجود این سخنان ثابت کرد که تمام تلاشهای دشمنان در فاصله انداختن بین بازوان جبهه ی مقاومت اسلامی که از فلسطین تا یمن و ایران و عراق و لبنان کشیده شده اند به شکست منتهی شده است و جبهه ی مقاومت اسلامی همچنان پرقدرت، منسجم و یکپارچه است : يُرِيدُونَ لِيُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ (صف/۸)

این واقعیت وضع موجود است هر چند که دارودسته ی منافقین احمق تر از آن هستند که این حقیقت را درک کنند: وَلَٰكِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَا يَعْلَمُونَ (منافقون/۸)

علت سرگردانی ابومحمد مقدسی و نجدیت در تکفیر مشرکین و اصل دین

علت سرگردانی ابومحمد مقدسی و نجدیت در تکفیر مشرکین و اصل دین

به قلم: ابوعبدالله موکریانی

آنچه باعث ورود انسان و جن به اسلام می شود شهادت به وحدانیت الله (ایمان به الله) و کفر به طاغوت یا ترک عبادت غیر الله است که مجموعاً می شود «توحید» و توحید اصل دین است.

رسالت تمام پیامبران هم، ایمان به الله و کفر به طاغوت بوده است: وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ (نحل/۳۶)

و الله تعالی می فرماید: فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَىٰ لَا انْفِصَامَ لَهَا ۗ (بقره/۲۵۶) بنابراین کسی که به طاغوت کفر کند و به الله ایمان بیاورد ، به محکم‌ترین دستاویز درآویخته است (و او را از سقوط و هلاکت می‌رهاند و ) اصلاً گسستن ندارد.

کفر به طاغوت یعنی کفر به کفار؛ چون هر جا در قرآن و احادیث صحیح رسول الله صلی الله علیه وسلم اسمی از طاغوت آمده یعنی کافر؛ و بعد از شیطان و در میان انسانها کفار اصلی پنج دسته هستند: الَّذِينَ هَادُوا وَالصَّابِئِينَ وَالنَّصَارَىٰ وَالْمَجُوسَ وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا (حج/۱۷) ۱- یهودی ها ۲- صابئین ۳- نصارا ۴- مجوس ۵- مشرکین

محمد سيد طنطاوي در تفسیر خودش«الوسيط للقرآن الكريم» در تفسیر این آیه می گوید: در این آیه ی کریمه، قرآن از ۶ فرقه از مردم برای ما سخن می گوید و طنطاوی توضیحاتی هم در مورد هر یک ارائه می دهد: ۱- فرقه ی اولی: فرقه ی الَّذِينَ آمَنُوا است: و مراد از آنها کسانی هستند که به نبی صلی الله علیه وسلم ایمان آورده و او را تصدیق کرده و از او تبعیت کرده اند. ۲-  فرقه ی دوم هم « الَّذِينَ هَادُوا » یهودی ها هستند ۳- فرقه ی سوم هم « الصَّابِئِينَ » هستند ۴- فرقه ی چهارم هم « النَّصَارَىٰ » هستند، ۵-  فرقه ی پنجم هم « الْمَجُوسَ»  هستند. ۶- وأما الفرقة السادسة والأخيرة فهى فرقة الَّذِينَ أشْرَكُوا. والمشهور أنهم عَبَدَةِ الأصْنامِ و الْأَوْثَان . فرقه ی ششم و آخری فرقه ی مشرکین هستند. و مشهور این است که این مشرکین عبادت کنندگان اصنام و اوثان هستند.

پس مشرکین دسته ای از کفار اصلی هستند مثل فرعون و نمرود و ابوجهل و ابولهب و هامان و امثالهم و «كَفَرْنَا بِكُمْ» یعنی :  به شما کافر شده‌ایم….. و به معنای «کفّرناکم» نیست . چون الله تعالی آنها را تکفیر کرده و الله تعالی آنها را کافر نامیده نه ما . و هر کسی که از طاغوت اجتناب و دوری کند و آن را رد کند و عبادتش را انکار کند، در این صورت به آن کافر شده است.

الله تعالی این ۵  دسته از کفار اصلی را تکفیر کرده، نیازی به تکفیر من و شما نیست. فقط مانده ما به آنها کفر بورزیم.

الله تعالی در جاهای مختلفی این کفار مشرک را به همراه سایر کفار تکفیر کرده است به عنوان مثال می فرماید: لَمْ يَكُنِ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ وَالْمُشْرِكِينَ مُنْفَكِّينَ حَتَّىٰ تَأْتِيَهُمُ الْبَيِّنَةُ (بینه/۱)

پس کافر دانستن کفاری که الله آنها را کافر دانسته و کفر به این کفار شرط ورود به اسلام و ایمان به الله است.

مشکل نجدیت این است که اصطلاح مشرک و مشرکین را از لحاظ «لغوی» فهمیده و مفهوم «شرعی» این اصطلاح را کنار گذاشته است به همین دلیل:

  •  گاه مشرکین را از کفار جدا می کنند و حتی مشرکین را در ربوبیت موحد می دانند
  • گاه تمام کفار را مشرک می دانند
  • گاه مسلمانانی که توحید را مثل آنها قبول ندارند یا دارای خطاها و بدعتهایی هستند را مشرک می نامند و می گویند کسی که این مسلمین را تکفیر نکند خودش کافر می شود و به ناحق اکثریت مطلق مسلمین را تکفیر می کنند
  • گاه …

تمام این انحرافات نجدیت به این برمی گردد که معنی لغوی «مشرک و مشرکین» را گرفته و معنی شرعی آنرا رها کرده است.

تمام جنایات فرقه ی نجدی دوله (داعش) نسبت به نصرانی های آفریقا و مکانهای مذهبی آنها و نسبت به مسلمین مخالف خودش به برداشت غلط او از این اصطلاح شرعی و تکفیر نابجای مسلمین برمی گردد.

ابومحمد مقدسی هم به عنوان یکی از قلم به دستان نجدیت در همین اشتباه افتاده است.