علت گرایش تحصیلکرده های دانشگاهی و بخصوص مهندسین به جریان بیداری اسلامی و جهاد بر علیه آمریکا و مزدوران آنها (۲)

علت گرایش تحصیلکرده های دانشگاهی و بخصوص مهندسین به جریان بیداری اسلامی و جهاد بر علیه آمریکا و مزدوران آنها (۲)

ارائه دهنده: براهندک بلوچ

محمد عطا، یکی از هواپیماربایان در یازده سپتامبر، مهندس معمار بود؛ دو نفر از سه بنیانگذار گروه لشکر طیبه در پاکستان اساتید دانشکده مهندسی لاهور بودند. حزب‌الله لبنان هم پر از مهندس است. جهادالبنا (جهاد سازندگی) یکی از شاخه‌های حزب‌الله که پس از جنگ در سال ۲۰۰۶، به بازسازی خرابه‌های جنگ مشغول است، بیش از ده هزار مهندس دارد (اشاره نویسنده به حزب‌الله در حالی است که حتی اروپا هم حزب‌الله را یک گروه تروریستی نمی‌داند).

این مسأله در سال ۲۰۰۹ در یک مقاله مورد توجه دیگو گامبتا، استاد جامعه‌شناسی دانشگاه اکسفورد و استفن هرتوگ، استاد علوم سیاسی مدرسه اقتصاد لندن قرار گرفته است. بر پایه تحقیق آن‌ها، شمار مهندسین در گروه‌های خشن (نویسنده غربی، گروه‌های مقاومت را هم در این گروه قرار داده است) در کشورهای اسلامی سه تا چهار برابر میزان معمول با توجه به تعداد و نسبت دانشجویان است. از بین وضعیت ۴۰۴ نفر از اعضای این گروه‌ها، سوابق تحصیلی ۱۷۸ نفر ‌بررسی شده و ۷۸ نفر یعنی ۴۴ درصد آن‌ها مهندس و در مجموع ۵۶. ۷ درصد فارغ‌التحصیل رشته‌های مهندسی، پزشکی و علوم طبیعی بودند.

بنا به گفته محققین، این پدیده خاص کشورهای اسلامی است و برای نمونه در گروه‌های اروپایی و یا چریک‌های آمریکای جنوبی صادق نیست. از نظر آن‌ها این پدیده باید به تمایل برای رسیدن به پاسخ‌های نهایی و روشن مرتبط باشد. مهندس‌ها به مسائلی می‌پردازند که پاسخ روشنی دارند، نه مانند برخی علوم دیگر که برای مسائل جواب قطعی ندارند و شاید بخشی از یک جواب درست باشد و بخشی دیگر نه. این نگرش مهندس‌ها به کامل بودن یک جواب و مشخص بودن راه درست با عقاید سیاسی غیرقابل تغییر در خاورمیانه هماهنگ است. به نظر این محققین، مهندسین نسبت به بقیه جامعه در مورد عقاید خود محافظه‌ کار‌ترند و میانه خوبی با کثرت‌گرایی ندارند و طرفدار یک جامعه منظم یک شکل هستند.

مهندسین یک ویژگی دیگر هم دارند. از نظر اجتماعی مهندسین در کشوری مانند مصر در دهه ۱۹۷۰ با علاقه و تلاش زیاد مهندسی خوانده‌اند تا به کار مناسبی دست پیدا کنند. اما این نسل بسیار باسواد با کشوری مواجه شده‌اند که هیچ چیز سر جای خودش نیست و آن‌ها با عصبانیت تصمیم گرفته‌اند که نظم (و عدالت) را برقرار سازند.

البته نظریات مطرح از سوی این دو محقق با چالش‌هایی هم مواجه است. ایراد مطرح نخست این است که جنبه‌هایی از کار تروریست بودن! مثل سیم و فیوز بمب را طراحی کردن با کار مهندسی متناسب‌تر است و به این خاطر ممکن است، شانس تروریست شدن مهندس‌ها بیشتر باشد، ولی این دو محقق استدلال می‌کنند که تنها عده کمی به کارهای فنی مشغولند ولی مهندسین کارهای مدیریتی سازمان‌ها را هم به دست گرفته‌اند و این مدیران ارتباط چندانی ‌با کارهای عملیاتی روزمره ندارند.

یک چالش مهم دیگر به نظریه مطرح ‌این است که نمی‌تواند به خوبی چگونگی تبدیل شدن یک مهندس به یک تروریست را پاسخ دهد، پاسخ فوری محققین حلقه ارتباطی بین پافشاری مهندسین بر افکار خود و نارضایتی آن‌ها از وضعیت اجتماع است. در همین حلقه است که تروریست (گاهی کلمه مبارز درست‌تر خواهد بود) به وجود می‌آید.

احتمالا خالد شیخ محمد هم پس از صد‌ها بار شکنجه غرق مصنوعی در زندانی در رومانی تلاش داشته، جایی از این دنیای بی‌نظم را منظم کند.

ﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ ﺑﻦ ﻣﺴﻌﻮﺩ ﺭﺿﯽ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻨﻪ میفرماید: ﺍﻟﻠﻪ ﺗﻌﺎﻟﯽ ﺩﻧﯿﺎ ﺭﺍ می دهد؛ﭼﻪ ﺑﻪ ﺁﻧﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﺷﺎﻥ ﺩﺍﺭﺩ؛ﻭ ﭼﻪ ﺑﻪ ﺁﻧﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﺷﺎﻥ ﻧﺪﺍﺭﺩ؛ﻟﯿﮑﻦ ” ﺍﯾﻤـــﺎﻥ” ﺭﺍ نمی دهد، ﺟﺰ ﺑﻪ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺩﻭستشان ﺩﺍﺭﺩ. ﭘﺲ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺍﻟﻠﻪ ، ﺑﻨﺪﻩ ﺍﯼ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺑﺪﺍﺭﺩ ﺑﻪ ﻭﯼ “ﺍﯾﻤﺎﻥ” ﺭﺍ ﻋﻄﺎﺀ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﮐﺮﺩ.[۱]


[۱] ﻣﺼﻨﻒ ﺍﺑﻦ ﺍﺑﯽ ﺷﯿﺒﻪ ۷/۱۰۵ ‏

علت گرایش تحصیلکرده های دانشگاهی و بخصوص مهندسین به جریان بیداری اسلامی و جهاد بر علیه آمریکا و مزدوران آنها (۱)

علت گرایش تحصیلکرده های دانشگاهی و بخصوص مهندسین به جریان بیداری اسلامی و جهاد بر علیه آمریکا و مزدوران آنها (۱)

ارائه دهنده: براهندک بلوچ

فتحی شقاقی ادیب و مبارز فلسطینی در اردوگاه رفح در جنوب نوار غزه در سال ۱۹۵۱ میلادی متولد شد. وی در دانشگاه الزقازیق مصر در رشته پزشکی به تحصیل پرداخت و جنبش جهاد اسلامی فلسطین را تاسیس کرد. وی در فاصله سال های ۱۹۸۳ تا ۱۹۸۶ بارها در فلسطین بازداشت شد. وی پس از انتفاضه نخست فلسطین در آگوست ۱۹۸۸ به لبنان رفت و در سال ۱۹۹۵ در مالت توسط عوامل موساد (سازمان جاسوسی رژیم صهیونیستی) ترور شد.

 اسامه بن لادن نیز در رشته مکانیک درس خوانده بود و ایمن الظواهری هم در رشته ی پزشکی و به همین شکل بسیاری از رهبران بیداری اسلامی و جهادی چون حسن البناء و سید قطب و غیره در رشته های آکادمیک دانشگاهی درس خوانده بودند و…

فاش شدن درخواست طراح حملات یازده سپتامبر از مأموران بازجوی خود برای اینکه به وی اجازه دهند در زندان روی طراحی جاروبرقی کار کند، این پرسش را مطرح کرده‌ که چرا در خاورمیانه مهندسین زیاد تروریست می‌شوند؟ البته در تعریف غربی، بسیاری از جریانات مقاومت هم تروریست نام می‌گیرد!

‌به نقل از فارین‌پالیسی، یک دهه پیش، خالد شیخ محمد بلوچ که در زیرزمین یکی از زندان‌های مخفی آمریکا در رومانی در بازجویی و شکنجه بود، روزی از زندانبانان خود، یک خواسته غیر معمول کرد؛ خالد شیخ محمد بلوچ فارغ‌التحصیل مهندسی مکانیک از دانشگاهی در کارولینای شمالی آمریکاست و مغز طراح حملات یازده سپتامبر به شمار می‌رود که پس از بازداشت به شدت شکنجه شده است.

در دوران زندان در رومانی، به یکباره خالد از نگهبانان خود خواست‌ به وی اجازه دهند یک جاروبرقی طراحی کند! افسر مسئول سی‌آی‌ای با مقر این سازمان در آمریکا تماس گرفته و از یکی از مدیران این سازمان اجازه گرفته می‌شود، خواسته زندانی برآورده شود، چون احتمالا به جلوگیری از دیوانه شدن وی تحت شکنجه‌های شدید نیز کمک می‌‌کرد. درست است که وی تحت این شکنجه‌های شدید به بعضی موارد اعتراف کرده، ولی اگر قرار است روزی محاکمه شود، باید عقلش سر جایش باشد. به همین خاطر پس از تخریب هدفمند روانی وی به قصد اعتراف‌گیری، باید راه بازگشت هم باز باشد.

بیدار ماندن به مدت ۱۸۰ ساعت و ۱۸۳ بار غرق مصنوعی، تنها بخشی از شکنجه‌هایی بوده ‌که خالد تحمل کرده، ولی هنوز بنا بر گزارش‌ها، از نظر روحی و جسمی سالم است، در حالی که افراد دیگری مانند رمزی بن الشیبه و دیگرانی که در لهستان و رومانی در زندان‌های سیا بوده‌اند، از انواع بیماری‌های روانی رنج می‌برند.

زندانبانان خالد شیخ محمد که اکنون در گوانتانامو هستند، اقرار می‌کنند که وی به نحو خیره‌کننده‌ای باهوش است و در صورتی که یک برنامه آموزش از راه دور هم در زندان ‌‌باشد، وی می‌تواند دکترای مکانیک خود را بگیرد و حتی اختراعات چشمگیری را به ثبت برساند.

هر چند آمریکایی‌ها تعریف دوگانه‌ای از تروریسم دارند و هر کس را که به نفعشان باشد تروریست یا غیرتروریست می‌دانند، ‌انتشار اطلاعات پیش‌گفته در ‌آسوشیتدپرس راجع به خالد شیخ محمد، این پرسش را برای غربی‌ها پیش آورده‌ که چرا مهندسین در خاورمیانه زیاد تروریست می‌شوند؟

ا.ا.افغانستان به صورت رسمی تفکر نجدیت و نجدیون را فرقه باطله و تحت تعقیب معرفی کرد

ا.ا.افغانستان به صورت رسمی تفکر نجدیت و نجدیون را فرقه باطله و تحت تعقیب معرفی کرد

کاتب: فضل احمد هراتی

ا.ا.افغانستان که توسط مولوی های حنفی مذهب اداره می شود بر این باورند که غیر از مذهب حنفی تنها مذهب شیعه می تواند فعالیت داشته باشد.

شیعه ها از نوعی استقلال درون مذهبی برخوردار هستند و امور داخلی مذهبی آنها توسط خودشان اداره می شود و ا.ا.افغانستان دخالتی در مسائل مذهبی آنها ندارد اما در عوض اجازه نیم دهد که در میان حنفی ها تفکر یا حزب و گروه و جریانی غیر از آنچه خودشان بر آن هستند فعالیت داشته باشد.

دو جریان فکری که ا.ا.افغانستان در میان حنفی مذهبها به شدت با آن برخورد داشته است تفکر نجدیت متعلق به محمد بن عبدالوهاب و علمای دعوت نجد  و دیگری حزب التحریر است.

ا.ا.افغانستان در تازه ترین اقدام، «کتاب التوحید» محمد بن عبدالوهاب را به همراه کتابهای دیگری که آنها را باطل و برضد منافع ملی می دانست ممنوع کرد و در کنفرانسی که در غور زیرنام «فِرقه باطله» از سوی «مجمع علمی منار» که از سوی مقام‌های ا.ا.افغانستان در این ولایت تاسیس شده، برگذار کردند تفکر نجدی را جزو خوارج معرفی کردند و در جاهای مختلفی نیز اعلام کرده اند که حکم خوارج کشتن آنهاست و…

همچنین در این کنفرانس،  باورها، برداشت‌ها و سیاست‌های حزب التحریر را در تضاد با ارزش‌های اسلامی‌خوانده و این حزب را «مزدور کشورهای کفری و بدنام‌کننده اسلام» دانستند.

این اقدامات ا.ا.افغانستان در تضاد با وعده های اولیه ی آنها برای تمام وطنداران افغانستان است چون قبلا باربار اعلام کرده بودند که «افغانستان سقفی برای تمام افغانها با تمام تفکرات و مذاهب آنهاست».

هم اکنون که بودائی ها و اسماعیلی ها و خلقی ها و پرچمی ها و … آزادی دارند، این فشارها بر تفکرات مخالف در میان اهل سنت تنها نشانه ی ضعف فکری مسئولین حکومتی است؛ انسان ضعیف با تفکر ضعیف است که اجازه نمی دهد مخالف اسلامی او صحبت کند و به زور متوسل می شود.

به نظر ما تفکر نجدیت در تعریف بسیاری از اصطلاحات شرعی با منهج صحیح اسلامی مخالف است و تفکری ضعیف است که باید به آن اجازه داد، و حتی از آن درخواست کرد که با ما بنشیند تا به تدریج برداشتهای اشتباهش رفع شوند، نه اینکه بر آن فشار آورد که زیر زمینی شود و دست به مظلومیت نمائی بزند و در نهایت برای گروههایی چون داعش نیرو بسیج کند.

صحبتها و شهادت اخیر عبدالحمید خراسانی تاجیک تبار از فرماندهان برجسته ی سابق ا.ا.افغانستان و جنرال مبین پشتون تبار سخنگوی  سابق فرمانده پولیس ا.ا.افغانستان در کابل در مورد محدودیتهای نابجا و افرادی که به ناحق و یا به جرمهای فکری زندانی شده اند نمونه ای از اقدامات نابجای مسئولین حکومتی  ا.ا.افغانستان با مخالفین فکری خودشان در میان حنفی هاست که باعث واکنش منفی در جامعه شده است.

گروه ملافتاحی تابع جولانی و خاتمه ی به ذلت، آینده گروههای بلوچ پاکستان نشین

گروه ملافتاحی تابع جولانی و خاتمه ی به ذلت، آینده گروههای بلوچ پاکستان نشین

به قلم: ابوخالد کُردستانی

مُلافتاحی سالهاست که از دور برای جهاد با صهیونیستها شعار می داد و تنها مانع را حکومت بشار اسد معرفی می کرد، بعد از آنکه این مانع برداشته شد، صهیونیستها خودشان وارد خاک سوریه شدند و در برابر نیروهای جولانی قرار گرفتند.

مُلافتاحی نه تبعیت از اربابش جولانی دُم خود را داخل پاهای خود کرده و با سکوتی ذلیلانه و به تبعیت از دستورات ترکیه و آمریکا از دور نظاره گر اشغالگری صهیونیستها شدند و بعد از آنهم تا کنون نه جولانی و نه هیچ یک از مسئولین حکومت جدید جرئت نکرده اند یک کلمه در دفاع از مردم مظلوم غزه بزنند که روزانه در حال قتل عام شدن هستند.

رژیم صهیونیستی طبق توافقی که با جولانی مزدور کرده تمام زیرساختهای علمی و نظامی مردم سوریه را نابود کردند، حتی دیروز تانک‌های اسرائیلی  وارد قنیطره سوریه شدند و پس از بازگشت به منطقه حائل، یک پایگاه قدیمی رژیم جدید را با خاک یکسان کردند.

آن پهلوان پنبه ای که سالها در ادلب با نام «رباط» فاصولیا می خوردند و شعار می دادند هم اکنون که آمریکا و ناتو و صهیونیستها حاکمیت را به اربابشان جولانی سپرده است و این ارباب جدید هم اعلام کرده که گروههای مهاجر مهمان هستند و باید حدوحدود مهمان بودن خود را بدانند و… با چنین کارنامه ی ذلیلانه و البته خونباری که آنهمه جوان را با حماسه ی جهاد و تشکیل حکومت اسلامی قربانی کردند چگونه این ذلت و خفتی که در آن افتاده اند را دوباره توجیه می کنند؟

اینها برای اهل دعوت و جهاد راستین توجیهی ندارند چون از همان سالهایی که چهره ی خائنانه ی جولانی توسط امثال دکتر ایمن الظواهری و شیخ ابومحمد المقدسی و شرعی های جولانی  و… آشکار شد همه می دانستیم که جولانی یک خائن و جاسوس ترکیه و آمریکاست.

این خاتمه ی به ذلت تمام گروههایی است که  پرچمدار «اسلام آمریکائی – صهیونی جدید» هستند و این گروهها فرقی ندارد در سوریه فعال باشند یا در بلوچستان پاکستان یا هر جای دیگری؛ خروجی تمام فعالیتهای آنها خدمت به اهداف و نقشه های آمریکا و صهیونیستها و ضربه زدن به  اهداف اهل دعوت و جهاد راستین است.

چگونه دختران و مادران ما را جاهل بار آوردند؟

چگونه دختران و مادران ما را جاهل بار آوردند؟

به قلم: سلیمان ژاوردی

یکی از بزرگترین صدماتی که دستهای مجهول به مومنین زدند و همچون یک سنت سیئه در میان مسلمین ادامه پیدا کرده است جلوگیری کردن از دختران و زنان از ورود به مساجد به عنوان مهمترین مراکز تربیتی است در حالی که رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید: لا تمنعوا إماءَ اللهِ مساجدَ اللهِ.[۱] زنان خود را از رفتن به مساجد منع مكنيد.

ام المومنین عایشه رضی الله عنها از رسول الله صلی الله علیه وسلم روایت می کند که می فرماید: قَدْ أُذِنَ أنْ تَخْرُجْنَ في حَاجَتِكُنَّ. [۲]براى قضاى حاجات و برطرف كردن آن به شما اجازه خروج از خانه داده شده است.

آیا نیاز و حاجتی مهمتر از گرفتن شریعت الله و آگاه شدن از مبانی شریعت الله برای هر مسلمانی وجود دارد؟ اگر مسلمانی چنینی علم و آگاهی هایی را نگیرد چگونه خود و جامعه را اصلاح کند در حالی که یک ضرب المثل عربی است که می گوید:«الام تصنع الامة»مادر پایه وسازنده امت است.

 این یک واقعیت است که از زمانی که نوزاد در شکم مادر شروع به حرکت می کند، تأثیر هر خوبی و بدی مادر را می پذیرد. تا زمانی که عاقل تر شود، تاثیر مادر را بیشتر می پذیرد

. بلکه پاکی زن بر زندگی شوهر و عبادت و دین او تأثیر می گذارد. به همین دلیل گفته شده است که زن حافظ نیمی از دین مرد است

 دینداری و معرفت دینی زن رنگ خوبی را به فرزندان القا می کند، اگر مادر دیندار باشد فرزند کامل می شود.

 امام شافعی را مادرش تربیت کرد. امام احمد تحت تربیت مادرش بود. امام بخاری را مادرش تربیت کرد. عفراء بنت عبید صحابی خوش شانسی است که هفت پسرش در جنگ اول اسلام شرکت کردند. آن دو پسر دلیر یک مادر مقدس، معاذ و معوذ بودند که ابوجهل را کشتند. زمانی که مادران به فرزندان خود هدیه دینی دادند، فرزندان مجاهد به دنیا آمدند، سپس فرزندان عالم به دنیا آمدند.

این مادران به اصول شرعی آگاه بودند و چنین بزرگانی تربیت کردند، هم اکنون اطراف خودت را نگاه کن و ببین در امور فقه شرعی و آگاهی بر قوانین شریعت الله فرق بین زنان و مردان ما چقدر شده است؟

میزان جهالت قشر دختران و زنان به منابع فقه و درک شریعت را نمی بینی؟

پس به تدریج و بار دیگر زنها را به مساجد الله برگردانیم.


[۱]  البخاري (۹۰۰) ومسلم (۴۴۲)

[۲]  البخاری ۱۴۷

چرائی چوپان بودن پیامبران

 چرائی چوپان بودن پیامبران

به قلم: ابراهیم هورامی

احادیثی از رسول الله صلی الله علیه وسلم هستند که برای درک بهترشان لازم است به تفسیر بزرگان اهل العلم خود مراجعه کنیم. یکی از این احادیث این است که : عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ، عَنِ النَّبِيِّﷺ قَالَ: «مَا بَعَثَ اللَّهُ نَبِيًّا إِلَّا رَعَى الغَنَمَ»، فَقَالَ أَصْحَابُهُ: وَأَنْتَ؟ فَقَالَ: «نَعَمْ، كُنْتُ أَرْعَاهَا عَلَى قَرَارِيطَ لِأَهْلِ مَكَّةَ» (رواه البخاری)

 یعنی : از ابوهریره رضی الله عنه روایت است که پیامبرﷺ فرمودند: «خداوند هیچ پیامبری نفرستاده مگر اینکه گوسفندان را چوپانی کرده است» اصحاب ایشان گفتند: تو نیز یا رسول اللهﷺ؟ فرمود:« بله، من برای اهل مکه در مقابل چند قیراط گوسفندان را چوپانی می کردم»  (قیراط بخشی از واحد پولی آن زمان  بوده است.)

در اینکه چرا پیامبران چواپان بوده اند امام ابن حجر رحمه الله در شرح این حدیث می فرماید:

علما در این رابطه گفته اند که حکمت از الهام کردن چوپانیِ گوسفندان به پیامبران قبل از نبوتشان این بوده است که چوپانی کردن آن تمرینی باشد بر اقدام به امور امتشان، و اینکه در آمیخته شدن با گوسفندان به نوعی بردباری و شفقت دست می یابند چرا که هرگاه بر چراندن آن و جمع نمودنشان پس از متفرق شدنشان در چراگاه و انتقالشان از مکانی به مکان دیگر و حفاظتشان از آسیب درندگان و دزدان و غیره صبر پیشه کردند و طبایع متفاوت آنها و تفرق زیادشان که همراه با ضعف و نیاز به سرپرستی است را درک کردند، با اینکار به صبر بر امتشان عادت گرفته و اختلاف طبایع و تفاوت عقل هایشان  را درک می کنند و در نتیجه به اصلاح کاستی های آنان پرداخته و با ضعیفان نرمش کرده و به نیکی آنان را سرپرستی می کنند، و نیز تحمل کردن این گونه مشقت ها با این تمرین برایشان آسان تر ازآن زمانی خواهد بود که در وهله ی اول بدون تمرین به این وظیفه مکلف می شدند، این بدین خاطر است که با چوپانی کردن گوسفندان به تدریج به این توانایی دست یافته اند، همچنین گوسفند مخصوصا برای اینکار انتخاب شده است که از دیگر مواشی ضعیف تر است و تفرق و پراکنده شدندش بیشتر از شتر و گاو است و معمولا شتر و گاو را  می توان با ریسمانی بست، و اینکه گوسفند باوجود پراکنده شدن بسیار،  زودتر از دیگر مواشی منقاد و مطیع می گردد.[۱]


[۱]  فتح الباري شرح صحيح البخاري باب “رعي الغنم على قراريط

فرقه ناجیه کدام است؟ کدام حاکمیت کنونی جزو فرقه ناجیه است؟

فرقه ناجیه کدام است؟ کدام حاکمیت کنونی جزو فرقه ناجیه است؟

ارائه دهنده: سلیمان ژاورودی

رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید:

  • لَا تَزَالُ عِصَابَةٌ مِنْ أُمَّتِي يُقَاتِلُونَ عَلَى أَمْرِ اللهِ، قَاهِرِينَ لِعَدُوِّهِمْ، لَا يَضُرُّهُمْ مَنْ خَالَفَهُمْ، حَتَّى تَأْتِيَهُمُ السَّاعَةُ وَهُمْ عَلَى ذَلِكَ . مدام و پیوسته دسته ای از امت من بنا بر دستور الهی قتال و جنگ مسلحانه می‌کنند، و بر دشمن خویش غالب و چیره هستند، و هر کس با آنان از درِ مخالفت درآید، به ایشان ضرری نمی‌رساند، تا که قیامت بر آنان بر پا می‌شود و آن‌ها بر جنگ مسلحانه ی خود هستند. روش خویش استوارند. عبدالله بن عمرو گفت: بله، سپس الله  بادی به خوش‌بویی مشک و به نرمی و لطافت ابریشم می‌وزاند که (آن باد) هر کس در قلبش ذره‌ای ایمان باشد را، می‌میراند. بعد از آن فقط مردمان شرور باقی خواهند ماند و قیامت بر آنان به پا می‌شود[۱].
  • جابر بن سمره روایت کرده است که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند: لَنْ يَبْرَحَ هَذَا الدِّينُ قَائِمًا، يُقَاتِلُ عَلَيْهِ عِصَابَةٌ مِنَ الْمُسْلِمِينَ، حَتَّى تَقُومَ السَّاعَةُ .[۲]همچنان این دین برپاست؛ دسته ای از مسلمین به خاطر آن جنگ مسلحانه می‌کنند تا قیامت بر پا شود.
  • عمران بن حصین هم روایت می کند که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود: لَا تَزَالُ طَائِفَةٌ مِنْ أُمَّتِي يُقَاتِلُونَ عَلَى الْحَقِّ ظَاهِرِينَ عَلَى مَنْ نَاوَأَهُمْ حَتَّى يُقَاتِلَ آخِرُهُمُ الْمَسِيحَ الدَّجَّالَ.[۳]مرتّباً و همیشه قسمتی از امّتم بر اساس حق می‌جنگند و بر مخالفانشان چیره‌اند؛ تا که آخرین نفرشان با دجّال جنگ می‌کند.
  • سلمه بن نفیل کندی می‌گوید: كُنْتُ جَالِسًا عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ  ، فَقَالَ رَجُلٌ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، أَذَالَ النَّاسُ الْخَيْلَ، وَوَضَعُوا السِّلَاحَ، وَقَالُوا: لَا جِهَادَ قَدْ وَضَعَتِ الْحَرْبُ أَوْزَارَهَا، فَأَقْبَلَ رَسُولُ اللَّهِ ج بِوَجْهِهِ، وَقَالَ: كَذَبُوا الْآنَ، الْآنَ جَاءَ الْقِتَالُ، وَلَا يَزَالُ مِنْ أُمَّتِي أُمَّةٌ يُقَاتِلُونَ عَلَى الْحَقِّ، وَيُزِيغُ اللَّهُ لَهُمْ قُلُوبَ أَقْوَامٍ، وَيَرْزُقُهُمْ مِنْهُمْ حَتَّى تَقُومَ السَّاعَةُ، وَحَتَّى يَأْتِيَ وَعْدُ اللَّهِ… [۴].

نزد رسول الله نشسته بودم که شخصی گفت: ای رسول الله! مردم اسب‌هارا خوار کرده و بدان‌ها توهین نمودند و اسلحه‌ها را بر زمین گذاشتند؛ گویند: جهادی نیست! جنگ به پایان رسیده است. رسول الله صلی الله علیه وسلم به او رو کرد و فرمود: دروغ می‌گویند. الآن؟ هم اکنون جنگ مسلحانه فرارسیده است. همواره از امت من امتی برای حق جنگ مسلحانه می‌کنند؛ و الله دلِ گروهی را در مقابل آنان منحرف می‌کند و از آنان این گروه را روزی می‌دهد تا که قیامت بر پا گردد و وعده‌ی الهی محقق شود.

  • مَنْ يُرِدِ اللَّهُ بِهِ خَيْرًا يُفَقِّهْهُ فِي الدِّينِ، وَلَا تَزَالُ عِصَابَةٌ مِنَ الْمُسْلِمِينَ يُقَاتِلُونَ عَلَى الْحَقِّ ظَاهِرِينَ عَلَى مَنْ نَاوَأَهُمْ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ. [۵]کسی که الله برایش خیر تصمیم می‌گیرد، در دین فقیهش می کند. و پیوسته  و همیشه بخشی از مسلمانان بر اساس حق  جنگ مسلحانه می‌کنند و تا روز قیامت بر مخالفین خویش غالب و چیره‌ هستند.

 الان صرف نظر از فرقه های مختلف و متعدد، این بخش از مسلمین که از کانال الجماعة (حاکمیت بر دارالاسلام با رهبریت واحد)در حال جنگ مسلحانه با کفار هستند کدامها هستند؟ دقت کن رسول الله صلی الله علیه وسلم فرموده: لَا تَزَالُ طَائِفَةٌ مِنْ أُمَّتِي يُقَاتِلُونَ عَلَى الْحَقِّ ظَاهِرِينَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ.[۶] یا «وَهُمْ ظَاهِرُونَ عَلَى النَّاسِ»[۷]  همیشه و پیوسته طائفه ای از امت من بر حق جنگ مسلحانه می کنند نبرد و تا روز قیامت آشکار و پیدا هستند. یعنی الان هم، اگر از یک کافر آمریکائی یا صهیونیست یا یکی از اعضای ناتو یا روسیه و چین و اتحادیه ی آفریقا و غیره بپرسی که چه کسی با شما جنگ مسلحانه می کند قطعاً این فرقه ی ناجیه را به شما نشان خواهد داد، هم امتها و جماعتهای موازی در سرزمینهای مختلف اسلامی[۸] چون کتائب ابوبصیر الکوردی رضی الله عنه را که به دلایلی از الجماعة اصلی جدا مانده اند و هم مجاهدین الجماعة را. اینها بر کفار هم، آشکار و پیدا هستند چه برسد به مسلمین.

سبحان الله، رسول الله صلی الله علیه وسلم مشخصه ی این فرقه را در تمام این احادیث جنگ مسلحانه قرار داده است و نفرموده جهاد، تا الرویبضه و علمای سوء با تفسیر جهاد به جهاد علمی و اقتصادی و فرهنگی و ورزشی و هنری و تفریحی و دهها مورد دیگر که توسط این منحرفین تولید شده است مسلمین را از مفهوم اصلی احادیث منحرف نکنند.


[۱]– مسلم ۱۹۲۴

[۲]– مسلم ۱۹۲۲

[۳]– احمد ۱۹۹۳۴٫ تعليق شعيب الأرنؤوط: إسناده صحيح على شرط مسلم.

[۴]– نسائی ۳۵۶۱ آلبانی می‌گوید صحیح است.

[۵]– مسلم ۱۰۳۷

[۶]– مسلم (۱۹۲۳) و احمد (۱۵۱۲۷).

[۷]– مسلم ۱۰۳۷

[۸] ابن تیمیه، مجموع فتاوی ج ۲۸ ص ۵۳۱، ۵۳۲، ۵۵۲./ گروهی در شام، مصر و کشورهایی که در جهتِ آنان‌اند، در آن زمان مسلحانه از دین اسلام دفاع می‌کنند و ایشان حق‌دارترین مردم‌اند که شاملِ گروه پیروز «الطائفة المنصورة» باشند که، رسول الله از آن یاد کرده است…

آسیب شناسی تقیه در میان شیعیان: تقیه ابزار و حکمی جهت پیشبرد و حفظ دین یا تخریب آن؟ (۲)

آسیب شناسی تقیه در میان شیعیان: تقیه ابزار و حکمی جهت پیشبرد و حفظ دین یا تخریب آن؟ (۲)

به قلم: شیعه علی

عده ای بسیاری از احکام شرعی در فقه جعفری  و اقوال صحیح ائمه را به خاطر حمل بر تقیه باطل اعلام کرده اند، از آن جمله روایتی است که طوسی از محمد باقر نقل کرده که او گفت: «پدرم در خانه اش برای نماز اذان گفت و در اذانش عبارت «الصلاة خیرٌ من النوم». «نماز بهتر از خواب است»بر زبان جاری ساخت. طوسی می‏گوید: این قول امام، بر تقیه حمل می‏شود، چون علمای امامیه بر عمل نکردن به آن، اتفاق نظر دارند[۱].

غلات زمانی که در برابر صراحت گوئی وتمام آنچه که از امامان بر خلاف دیدگاههای آنها صادر شده بود، آن را در قالب تقیه تفسیر کردند. از جمله لعن راویان غلات توسط ائمه را اینگونه تفسیر کرده‌اند که امام می‌خواسته است با این کار چشم سلطان را از وی دور كند تا آسيبى به او نرساند. و امثال این تفسیرها و به این شیوه عوام را تحت کنترل عقاید فاسد خود و برخلاف منهج ائمه ی جعفری نگه می داشتند.

در پیش گرفتن این ترفند ممکن است از طرف دشمنان اهل بیت و شیعیان امامی به عنوان ابزار و راهی جهت فرار از آراء ائمه ی امامی جعفری به کار برده شود. به همین دلیل تمام روایات صحیحی که با آراء و عقاید اهل بیت موافقت و سازگاری داشته و با اهداف آنها همخوانی ندارند را بر تقیه حمل نموده‌اند.

علاوه بر آن جهت فرار از تنگناهایی که به دلیل نقل روایات دروغین و نادرست از ائمه و تداوم این روند که مخالف مذهب صحیح ائمه بود به این ترفند پناه می بردند.

این دسته به وسیله «تقیه ی ساختگی و جعلی» شناخت چهره مذهب حق را بر پیروان خود از بین برده‌اند. و جهت ضربه زدن به ائمه و سمبلهای توحید در مذهب شیعه ی جعفری چنین می خواهند بگویند که گویا: « امام -با به کارگیری تقیه- خودش را حفظ نموده و دین را ضایع و تباه ساخته است»[۲].

در پیش گرفتن این رویه ی غلط و قرار دادن آن در منابع مورد استناد، ممکن است در آینده باعث تفرق و سرگردانی هائی در میان پیروان مخلص ائمه و فقه جعفری نیز گردد . دیده شده که فقهای شیعه ی جعفری در تعیین اینکه کدام یک از اقوال منسوب به امام از روی تقیه بوده و کدام یک، قول حقیقی امام بوده، در میان خود به شدت اختلاف نظر پیدا کرده اند.

جعفر شاخوری می‏گوید: «همانا ما علمای بزرگ شیعه را می‏بینیم که در تعیین و تشخیص اینکه کدام یک از روایات صادره از ائمه از روی تقیه بوده و کدام یک به خاطر بیان حکم واقعی از ائمه سر زده، اختلاف نظر دارند، …  این آشفتگی در تعیین موارد تقیه منجر به اختلاف زیادی در فتوای علماء شده که این اختلاف بر اثر تعیین و تشخیص اینکه کدام یک از روایات صادره از ائمه از روی تقیه بوده و کدام یک از روی تقیه نبوده، ایجاد شده است»[۳].

امروزه که دارالاسلام ایران تشکیل شده و شیعیان در کمال آزادی می توانند بر اساس عقاید خود عمل کنند لازم است در مساله ی تقیه نیز تجدید نظری داشته باشند و بر اساس برداشت بزرگان خود چون آیت الله خامنه ای به این مساله ی مهم نگاه کنند و از شیعیان انگلیسی پرهیز کنند تا به تدریج هم آلودگی های فکری و رفتاری خود را اصلاح کنند و هم مجدد تمدن نوین اسلامی در دارالاسلام  ایران باشند.


[۱] تهذیب الأحکام: طوسی، ۱/۱۵۱٫

[۲] الشهادة الثالثة في الأذان، علاء الدین بصیر، نسخه خطی.

[۳] حرکیة العقل الاجتهادی لدی فقهاء الشیعة الإمامیة: جعفر شاخوری، ص۷۲-۷۵٫

آسیب شناسی تقیه در میان شیعیان: تقیه ابزار و حکمی جهت پیشبرد و حفظ دین یا تخریب آن؟ (۱)

آسیب شناسی تقیه در میان شیعیان: تقیه ابزار و حکمی جهت پیشبرد و حفظ دین یا تخریب آن؟ (۱)

به قلم: شیعه علی

عده ای از برادران غیر جعفری با استناد به شکل جعلی و تحریف شده تقیه در میان فرقه هائی از شیعه ی جعفری و با استناد به کسانی چون یوسف بحرانی که می‏گوید: «هیچ حکم از احکام یقینی و قطعی دین جز احکام اندکی معلوم و مشخص نیست، به خاطر اینکه احادیث دینی با روایات تقیه در آمیخته است»[۱]. به این نتیجه می رسند که فقه و مذهب جعفر صادق از بین رفته است .

در کنار این، بسیاری از عوام هنوز نمی دانند که تقیه برای حالات ضرورت و اضطرار آنهم در شرایط خاص خودش است و این روزها که دارالاسلام ایران تشکیل شده و شیعیان می توانند آزادانه تمام عقاید شیعیان جعفری را بیان کنند و می توانند به تمام آنچه که معتقد هستند عمل کنند و اصلاً تقیه در معنای شرعی آن در عقاید و عمل به مذهب هیچ جایگاهی برایشان ندارد اما متأسفانه عده ای تقیه را با دروغگوئی به عنوان یک پدیده ی زشت و ضد اسلامی اشتباه گرفته اند به همین دلیل به سادگی با اطرافیان و سایر افراد جامعه دروغ می گویند و به این صفت زشت هم در میان سایر ملل و مذاهب شناخته شده اند.

با مطالعه نهج البلاغه و وقایع تاریخی این نكته كه علی بن ابی طالب، حسن، حسین و… همیشه عقیده خود را صراحتا بیان می‌كرده‌اند بر همه آشكار می‌شود ضمن اینكه مسائلی مانند تقیه و توریه به صورت گسترده از زمان امام سجاد و امام محمد باقر در بین توده شیعه امامی برای حفظ عقاید و سلامت جان آنها مطرح و از جانب امامان تجویز گردید و علی با آن پیروان از جان گذشته و قوت بازو نیازی به ترس و تقیه نداشته‌اند. ایشان حتی برای پیروزی بر معاویه از صراحت لهجه خود در هیچ كدام از نامه‌ها اندكی كم نكردند.

شیعه ی جعفری امامی نیز در پیشبرد پروسه ی مبارزاتی خود در مقاطع مختلف تاریخ از «تقیه» همچون یک سلاح استفاده برده اند. در زمانها و مکانهائی خاص تقیه به حکم ضرورت و در راستای حفظ دین، جان، ناموس و… مانند نماز واجب شمرده شده است.

  • ابن بابویه قمی و دیگران از امام جعفر صادق روایت کرده‌اند که او گفت: «لو قلت أن تارك التقیة کتارك الصلاة لکنت صادقاً»[۲]. «اگر می‏گفتم که تارک تقیه همانند تارک نماز است، راست گفتم».
  • از امام باقر روایت است که می‏گوید: «إن تسعة أعشار الدین التقیة. ولا دین لـمن لا تقیة له»[۳]. «همانا نه دهم دین، تقیه است و هر کس تقیه نکند، بی‌دین است».

در صورت صحت این روایات، تنها الله متعال می داند که این امامان و پیروان آنها در چه ظروف و موقعیت اضطراری قرار گرفته اند که تا این حد به این مسأله جهت «حفظ دین» بهاء داده اند .

تقیه به حکم ضرورت است، و با برداشتن ضرورت، تقیه نیز برداشته می شود. اما ممکن است انسانهائی در موقعیتها و زمانها و مکانهای مختلفی قرار گرفته و به حکم ضرورت به تقیه پناه ببرند و این روند همچون سایر احکام شریعت تا ظهور مهدی[۴] و جدا شدن کامل صفوف ادامه داشته باشد “.

عده ای با برداشت غلط از این ابزار، آن را به گونه ارائه می دهند که تنها معنی دروغ گوئی و ریاکاری با همه از آن استباط می گردد. و دروغ گوئی را نیز بر همه ی مسلمین در هر رده ای که قرار گرفته باشند واجب می دانند. پیروی از این نسخه ی جعلی عملا به معنی کنار نهادن هدف و برنامه به نفع خواسته های ظالمین و ریاکاری در قبال مسلمین است .


[۱] الحدائق: یوسف بحرانی، ۱/۵٫

[۲] من لا یحضره الفقیه: ابن بابویه، ۲/۸۰٫

[۳] اصول الکافی: کلینی، ۲/۲۱۷٫

[۴]الإعتقادات: ابن بابویه قمی، صص۱۱۴-۱۱۵٫

در دارالاسلام ایران نیز مواظب نفوذی های دشمن باش

در دارالاسلام ایران نیز مواظب نفوذی های دشمن باش

به قلم: کیوان مریوانی

در مریوان ما که یکی از شهرهای استان کُردستان ایران است یکی از برادران ما با نام مُلا عارف مشهور به محمد کردستانی به شیوه ای عجیب توسط یکی از نفوذی های دستگاه استخبارات و اطلاعات وابسته به آمریکا در کردستان عراق در منزل خودش به قتل رسید.

این عامل نفوذی سکولاریستها برای خودش ریش گذاشته بود و به سنتهای ریز شخصی هم خیلی حساس بود و به این شکل اعتماد برادرمان مُلا محمد کردستانی را به دست آورده بود و به عنوان مهمان وارد مزل او شده بود و در نهایت شبی در خواب با اسلحه داریا صدا خفه کن این برادر ما را به شهادت رساند. أحسبه کذلک والله حسيبه، ولا أزكي على الله أحدًا .

افراد دیگر در مریوان مثل کاک سعدی شیرزادی و کاک طیب و … هم توسط همین مزدوران دستگاههای استخباراتی و اطلاعاتی آمریکا و رژیم صهیونیستی در کردستان عراق به قتل رسیدند.

از بدیهیات است که هر دولت برای مقابله با هر گونه تهدید خارجی و داخلی به دستگاه استخبارات خود اهتمام می ورزد و علاوه بر تقویت آن در مقابل نفوذ مخالفین، خود سعی می کند به دولت های دیگر و تمامی اپوزیسیون‌ها نفوذ کند، و نفوذ استخباراتی متقابل بین آمریکا و رژیم صهیونیستی، کشوری که بدون آمریکا، بلافاصله به تاریخ می پیوندد، مشهور است.

ما در دارالاسلام ایران چیزی برای پنهان کردن نداریم و همان چیزی که در جلسات خصوصی خود می گوئیم فرقی با آنچه در رسانه های عمومی  می گوئیم ندارد اما بر برداران  و خواهران ما لازم است در نزدیکی با افراد نهایت درایت و تحقیقات را به کار گیرند و تدابیر امنیتی جدی به کار گیرد، چون دشمن با تمام قدرت تلاش می کند نفوذی های خود را از همان ابتدای کار جای دهد تا با رشد آن بالا آمده و خود را به مرکز تصمیم گیری برسانند.

ما در اعتماد به نفوذی های هم زبان و هم مذهب خود که در باطن مرتدی سکولار و در ظاهری خود را خودی نشان داده اند بسیار صدمه دیده ایم.

در انتخاب خلیل و صدیق و دوستان صمیمی خود دقت داشته باشیم  بخصوص ما که در دارالاسلام «اهل جماعت» هستیم و در غیر معصیت الله اطاعت خود را به حاکمیت بر دارالاسلام داده ایم و از سوی دشمنان و دوستان جاهل مورد انواع اذیت و آزارهای جنگ روانی نیز قرار داریم.

اهل جماعت بودن نعمت است و فرقه بازی و گروه بازی و ضرار سازی عذاب است، عذابی که هم اکنون برای سرگردانان تبدیل به مُد شده است.

دشمن اصلی ما آمریکا و متحدین و مزدوران آنها هستند و بهترین حامی و پشتیبان ما هم جماعت حاکم بر دارالاسلام است از نفوذی های دشمن در هر لباس و زبان و مذهبی که هستند برحذرباشیم.