
با سابقین جهاد در چچن: امیر صلاح – زنده زنده سوزانده شد، اما تا آخرین نفسش جنگید (۳)
بقلم: واخا خاسانوف
مترجم: محمد اسامه
در طول مراسم تشییع جنازه، آنها آرزوی یکی از قربانیان را که قبل از مرگش وصیتنامهای از خود به جا گذاشته بود، خواندند. در این وصیتنامه از او خواسته شده بود که نگذارد افراد – مشروبخوار و سیگاری – به برانکاری که قرار بود او را به گورستان ببرند، نزدیک شوند. اولین افکار اسماعیل این بود: “اگر اجازه ندهند که به آنها دست بزنیم، چقدر ما را کثیف میدانند.”
پس از این حادثه، اسماعیل به خود قول داد که هر چیزی را که میتواند او را از افراد مذهبی دور کند، کنار بگذارد.
در ژانویه ۱۹۹۶، او با عالم آرگونی عبدالخلیم آشنا شد. او شروع به گوش دادن به سخنرانیهای او کرد و در پایان جنگ اول، راه جهاد را در پیش گرفت. این در زمستان بود، زمانی که به کوهستان رفت.
در ابتدا، او به نگهبانی از زندانیان منصوب شد. و در اوت ۱۹۹۶، او در عملیات جهاد برای آزادی جوهر شرکت کرد. مواضع آنها در منطقه اکتیابرسکی بود. امیر، امیر سعد (سوپیان عبداللهاف)، از اقوام امیر معروف چچنی، اومالاتوف آدام (“تهران”) بود.
رهبری عمومی گردان اسلامی توسط اسلام حلیموف انجام میشد. او در حملهای موفقیتآمیز به ستونی از اشغالگران روسی شرکت داشت. او به گروهی از اشغالگران روسی، ۲۵۰ نفر، که در یکی از ساختمانهای ۱۲ طبقه پشت اداره امور داخلی منطقه اکتیابرسکی سنگر گرفته بودند، حمله کرد.
پس از جنگ اول، اسماعیل در دفتر فرمانده منطقه آوتورخانوف پایتخت کار میکرد – او وظایف عملیاتی را انجام میداد و شهر را از مجرمان پاکسازی میکرد. یک ماه و نیم بعد، او به نیروهای ویژه که در باشگاه ورزشی ارتش چچن در حال تشکیل بودند، پیوست.
در ژوئن ۱۹۹۷، او به بخش امنیتی معاون نخستوزیر جمهوری خلق چین، مولودی ادوگف، پیوست و پس از مدتی معاون رئیس سرویس امنیتی وزارت امور خارجه جمهوری خلق چین شد. بعدها، به همراه سرویس امنیتی ادوگف، به تیپ اسلامی «جندالله» پیوست که فرماندهی آن را امیر آدم (اومالاتوف آدم) بر عهده داشت.
با آغاز جنگ دوم، ستاد تیپ در منطقه اوکتیابرسکی جوخار در خانه مولادی اودوگوف واقع شده بود که در طول نبردها برای پایتخت عملاً به محل اصلی استراحت مجاهدین و تأمین آب آشامیدنی جنگجویان و غیرنظامیان چچنی تبدیل شد.
خود اسماعیل گفت که بسیاری از مجاهدین از همه جبههها و جهات برای استراحت، شستشو و پانسمان زخمهای خود به این خانه میآمدند. شامل، جنگجویان و فرماندهان گارد ریاست جمهوری آمدند.
عملاً، این خانه به تنها مکانی در شهر تبدیل شد که میشد با آرامش و امنیت آب ذخیره کرد و استراحت کرد. تا آخرین لحظه، برق یک ژنراتور ۱۲ کیلوواتی به درستی کار میکرد و با کمک آن آب نیز از یک منبع زیرزمینی استخراج میشد.
اطلاعات مجاهدین گزارش داد که اشغالگران روسی دائماً از زندانیان و غیرنظامیان اطلاعاتی در مورد محل تأمین آب آشامیدنی مجاهدین میخواستند. مواضع رزمی این تیپ در روستای میچورین در جوخار و همچنین در منطقه چرولنایا در شمال چچن بود، جایی که تک تیراندازها بیشتر کار میکردند. نبردهای شدیدی با ستونهای تانک پیشرفته دشمن در جریان بود. مجاهدین آنها را از فاصله نزدیک با نارنجکانداز هدف قرار دادند.