من له شبهة کتاب، مشرک شبهه اهل کتاب (۲۲)
بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم
مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی
در جهان، علاوه بر اسلام، فقط دو شریعت آسمانى وجود دارد که به طور مسلم و به اتفاق آراى علماى اسلامى اهل کتابند: «یهود» و «نصارا». قرآن کریم به اهل کتاب بودن پیروان این دو شریعت اشاره کرده، می فرماید: أَنْ تَقُولُوا إِنَّمَا أُنْزِلَ الْكِتَابُ عَلَى طَائِفَتَيْنِ مِنْ قَبْلِنَا وَإِنْ كُنَّا عَنْ دِرَاسَتِهِمْ لَغَافِلِينَ (انعام/۱۵۶) (آن را فرو فرستادهايم) تا نگوئيد كتاب (آسماني) تنها بر دو گروه (يهود و نصاراي) پيش از ما فرو فرستاده شده است، و (ما اصلاً از آن ها آگاهي نداشتهايم و) از بحث و بررسي آن ها بيخبر بودهايم (و لذا از انجام گناه و دوري از راه خدا معذوريم).
پس دربارهي يهود و نصارا به روشني از آيات برميآيد كه داراي «كتاب»اند؛ چرا كه كتاب هر كدام (تورات و انجيل) را نام ميبرد؛ ولي در مورد مجوس به صراحت نميتوان از آيات استفاده كرد كه داراي كتاب بودهاند؛ چون فقط يكبار در قرآن اين واژه به اجمال به كار رفته؛ ولي همين قدر برميآيد كه «مشرك غیر اهل کتاب» نيستند؛ چرا كه مشركان را در آيهي: إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ هَادُوا وَ الصَّابِئِينَ وَالنَّصَارَى وَالْمَجُوسَ وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا إِنَّ اللَّهَ يَفْصِلُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ (حج/۱۷) جدا آورده و «مجوس» در كنار يهود و نصارا مطرح شده است و می توان عنوان «شبهه اهل کتاب» را برای چنین مواردی به کار برد و احکام اهل کتاب را بر آن ها اجرا نمود.
پاره ای از فقهاى اسلامى علاوه بر اهل کتاب، روش های پرستش دیگرى را به عنوان «من له شبهة کتاب» مطرح کرده اند. یعنى پرستش هایی که هر چند در آسمانى بودن آنها و بعثت پیامبرى الهی و ارسال کتابى آسمانی براى آنها تردید وجود دارد، چون پیروان آن همان مسیر اهل کتاب را می پیمایند، آنان نیز داراى حکم اهل کتاب خواهند بود.
مجوس و زردشتیان شبهه مجوس:
مجوس معرّب واژه ی «مگوش» ميباشد. در «اوستا» يكجا «مگاو» به معني نوكر و چاكر و در زبان پهلوي «مگوسيا» و در ادبيات فارسي «مُغ» تلفّظ گرديده است. مجوس از جمله فرقههايي است كه معتقد به دوگانه پرستياند مانند مانويّه. آن ها قائل به دوگانگي نور و ظلمت اند و«نور» را ازلي و «ظلمت» را حادث ميدانند.
وجود وجوه مشترك در آيين مجوس و زرتشتي موجب شده كه آيين اصلاح يافتهي زردشتي همان كيش مجوس شناخته شود. در حالی که این دو به عنوان دو روش متمایز شناخته می شوند. اما شباهت های روش زردشتی با مجوس باعث شده است که به عنوان شبهه مجوس شامل همان حکم مجوس گردند. مجوسی که خود در پاره ای موارد شبهه اهل کتاب به حساب آمده است.
به همين جهت بعدها بيشتر مورخان اسلامي و مؤلفان ملل و نحل، مُغان و زرتشتيان را پيرو يك عقيده پنداشتهاند. اسلام هم بين منهج مجوسها و منهج زردشتيان فرقي قائل نشده و معاملهي با آن ها را در حكم معامله با اهل كتاب قرار داده است. بر همین اساس بود که در خلافت عمر بن خطاب و پس از آن، از مجوس جزیه گرفته شد. نويسندگان و مورخان اسلامي نيز غالباً مُغان و گبران را با هم مخلوط كردهاند. امروزه به دلیل از میان رفتن مؤلفه های تمایز دین مجوس و نبود پیروان آن، واژهي «مجوس» به پيروان زردشت اطلاق می گردد که در پاره ای موارد شبیه مجوسیان بودند.
چنان چه گفته شد واژهي مجوس، برخلاف دو واژهي يهود و نصارا فقط يك بار در قرآن بهكار رفته است، بدون اينكه از اعتقادات و كتاب شان نامي برده شود، بهطور اجمال و سربسته از آن ها ياد ميكند؛ لذا از نظر اهل كتاب بودن، مورد ترديد قرار گرفته است. از طرفي چون آن ها در برابر مشركان و در رديف اديان آسماني قرار گرفتهاند چنين استفاده ميشود كه آن ها چه بسا داراي دين و پيامبر و كتابي بودهاند.
در ضمن در مورد صابئين ـكه در چند جاي قرآن از آنان سخن بهميان آمدهـ نيز آيات بهطور صريح از آن ها ياد نميكند بلكه همينقدر روشن است كه آن ها پيرو بعضي از شریعت های آسماني بودهاند (گرچه بعضي از آن ها بعداً به انحراف كشيده شدهاند) به ويژه اينكه در آيه، ميان طايفهي يهود و نصارا قرار گرفتهاند.
با وجود کتاب هاى تورات و انجیل، همگان اهل کتاب بودن قوم یهود و نصرانی ها را به راحتى مى پذیرفتند؛ اما پذیرش این واقعیت در مورد صابئین و به خصوص مجوس، که در امپراطورى ایران ساسانى دین بخشی از مردم بود، مشکل مى نمود؛ زیرا ساکنین شبه جزیره ى عربستان، کتاب جاافتاده و معمول در دست مجوسیان عصر خود ندیده بودند و از سوى دیگر آنان را بیش تر به دوگانه پرستى مى شناختند و شاهد چندانى براى اهل کتاب و توحیدى بودن آیین آنان پیدا نمى کردند؛ به همین دلیل این سؤال در میان برخى از مسلمانان و سایر گروه هاى ساکن در شبه جزیره مطرح بود که آیا مجوس دینى آسمانى و الهى است و مجوسیان نیز داراى کتاب آسمانى اند؟
همین امر موجب شد تا عده اى از مشرکین بکوشند همانند مجوس، که از دیدگاه آنان دوگانه پرست و مشرک بودند، از امتیاز «جزیه» استفاده کنند؛ پس به پیامبر خاتم صلی الله علیه و سلم نامه نوشتند و از ایشان خواستند که از آنان نیز جزیه بگیرد و در بت پرستى آزادشان بگذارد. پیامبر خاتم صلی الله علیه و سلم جواب فرستادند که من از غیر اهل کتاب جزیه قبول نمى کنم. مشرکین در جواب نامه ى ایشان نوشتند: تو مى گویى از غیر اهل کتاب جزیه نمى گیرى، در حالى که از مجوس جزیه مى گیرى، خلفا نیز با مجوس همان رفتار پیامبر خاتم صلی الله علیه و سلم را ادامه دادند و به اخذ جزیه از مجوسیانى که اسلام را نمى پذیرفتند، اکتفا کردند.