مشرک غیر اهل کتاب/سکولار (۲۴)
بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم
مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی
تحوّلات مفهومی دین مشرکین غیر اهل کتاب در قرون اخیر جوامع سکولار غربی
مشرکین غیر اهل کتاب کسانی بودند که جهت اداره ی زندگی دنیوی و معنوی خود از قوانین و برنامه هایی غیر از آنچه که در دین اسلام و شریعت های مختلف آن وجود داشت پیروی می کردند. در این صورت اگر مجموعه ای از عقاید و باورها و اصول یک عقیده و جهان بینی را در نظر بگیریم که ساخته و پرداخته ی افکار بشری بوده و اتکائی به قوانین دین اسلام و شریعت های مختلف آن نداشته باشد چنین دینی، دین مشرکین غیر اهل کتاب است.
ممکن است این دین در مسیر حیات خود تغییر لباس و نقاب دهد اما مضمون ثابتی دارد که هدف آن سازگار نمودن قوانین دین اسلام با قوانین خود، و در صورت توانایی، نابود نمودن قوانین دین اسلام از زندگی بشری است.
شکل کنونی دین مشرکین غیر اهل کتاب، که با نام جدید «سکولاریسم» در برابر تمام شریعت های آسمانی اعلام موجودیت کرده است، در غرب پدیدهای تاریخی است که همگام با تحولات بنیادین در عرصه ی علم و فن در جوامع غربی در شکل و نام نوین آن شکل گرفت، به همین دلیل از این به بعد -همچنانکه قبلا ذکر شد- ما به جای واژه ی «دین مشرکین غیر اهل کتاب» از واژه ی «دین سکولاریسم» که با ادبیات معاصر تناسب دارد استفاده خواهیم نمود.
از آنجایی که دین سکولاریسم ساخته و پرداخته عقل و نیازهای روز بشر است، با مضمونی ثابت، روز به روز در حال دگرگونی و تغییر بوده است؛ به همین دلیل دین سکولاریسم متناسب با واکنش مردم پروسه ی تکاملی خود را به پیش می برد؛ بدین معنی که در هر مرحله ای، متناسب با واکنش مردم در برابر دین سکولاریسم، پروسه ی خود را به سمت تکامل به پیش می راند. به عنوان مثال به دلیل گرایش مردم آلمان به دین آسمانی، رابطه ی شریعت نصارا با دین سکولاریسم در این کشور هیچگاه نتوانست به الحادی که هدف آن است دست یابد. در آمریکا نیز به دلیل پایبندی مردم به ارزش های کلیسا، هدف دین سکولاریسم تئوریزه کردن و اصلاح روابط تاریخی با شریعت نصارا و مشخص نمودن حیطه ی عمل مورد پذیرش هر دو در طول تاریخ بوده است نه تخریب این رابطه، بلکه علاوه بر آن، با بهره گیری از احساسات مذهبی مردم توجه دادن جامعه به ضرورت حفظ وحدت سرزمینی و پرهیز از جنگهای مذهبی بود.
تفکر مدرن غرب با گرایش دین سکولاریسم همزاد است و تاکنون نیز این همراهی و همگامی در صحنههای گوناگون تبلور یافته است. عصر نوزایی (رنسانس) با گرایش حداقلی (پالفتن پس مانده های اربابان کلیسا از قوانین اجرایی و حکومتی جامعه و باز گذاشتن دست اربابان دین سکولاریسم در این موارد) به دین سکولاریسم آغاز گردید، اما با وجود این، دین سکولاریسم همواره در فرایند مدرنیته با رکودها و جهشهای خاص مواجه بوده است. دین سکولاریسم در این دیدگاه بیشتر با مفهوم لائیسیزم قابل تطبیق است که برد نهایی آن، جدایی اربابان شریعت نصارا از سیاست و اقتصاد و یا در یک سطح وسیعتر کنار نهادن اربابان کلیسای نصارا از دولت و قوانین اجرایی جامعه و سپردن آن ها به دین سکولاریسم است.
تنها در فرانسه است که به دلیل گرایش صاحبان کلیسا به زندگی اشرافی و وجود پیوند مستحکم میان آنان و نظام فئودال حاکم و رویگردانی شدید مردم از ارزش های شریعت نصارا تعارض و جدال اربابان کلیسا با دین سکولاریسم به طور جدی مطرح گردید. در این سرزمین به دلیل فراهم بودن زمینه های تنفر مردمی از اربابان کلیسا و عدم واکنش مردم، دین سکولاریسم توانست قدم های بزرگی به سمت هدف نهایی خود بردارد. با این حال، بسیاری از کشورهای اروپایی در روند مدرنیزه شدن از الگوی انقلاب فرانسه تبعیت نموده، خواستار رهایی کامل دین سکولاریسم از اربابان کلیسا و شریعت نصرانیت گردیدند.
دین سکولاریسم در قرن نوزدهم به دلایل مختلف و بدون واکنش جدی مردمی چهره ی واقعی خود را نشان داد. جدایی شریعت های آسمانی از حوزه ی اجتماعی و عمومی و نفی ضرورت خدا از ویژگی متمایز این دوره است. در این رویکرد، «عرصه ی زندگی دنیوی» از ساحت ارزشگذاریهای شریعت های آسمانی حذف میگردد و داوری زندگی در تمام عرصهها به کنار گذاشته میشود. طبق این دیدگاه، دین سکولاریسم از منظر عقلانیت مادیگرایانه کل عرصههای حیات بشری را درنوردیده و رابطه ی شریعت های آسمانی و کلیات اخلاقی و امور متافیزیکی را از همه ی این عرصهها زدوده است. در این مرحله که دین سکولاریسم چهره ی واقعی خود را به نمایش گذاشت مردم متوجه خطر بزرگی گشتند و به صورت تدریجی واکنش های اعتراض گونه ای را در برابر دین سکولاریسم و مجریان آن از خود نشان دادند.
در این مرحله، فعالیت های نهادهای دینی و نهضت های احیای دین اوج می گیرد و می توانند طیف وسیعی از مردم را در برابر دین سکولاریسم بسیج نمایند به همین دلیل دین سکولاریسم، طبق روال عادی خود در طول تاریخ، عقب نشینی ملموسی را از خود نشان داده و جهت حفظ قدرت خود و به پیش بردن روند سکولاریزاسیون در جامعه، بار دیگر تعریف و تفسیرهای متمایزی از دین سکولاریسم را در عرصه ی مباحث نظری ارائه می دهند. در این دیدگاه، تفسیر حداقلی از دین سکولاریسم با حضور و سطح نفوذ مفروضات بنیادین آن در حوزههای فردی و اجتماعی زندگی در وضع موجودی که در برابرش قرار گرفته است سازگار می یابد. در این عقب نشینی آشکار دین سکولاریسم، ضرورتاً با الحاد همراه نیست؛ هر چند نوعی همخوانی با آن دارد. دین سکولاریسم نه شریعت های دیگر و ارزشهای متعالی را به طور کلی نفی میکند و نه تمامیت آنان را مورد پذیرش قرار میدهد. دین سکولاریسم ارزشهای شریعت های دیگر را در یک چشمانداز دیگر از زندگی مورد باز تعریف قرار میدهد و سپس مرجعیت شریعت های آسمانی را که با اصول دین خود سازگار نمیبیند، انکار میکند.
در این تفسیر از دین سکولاریسم، تنها آن معنا و تفسیری از شریعت های آسمانی دیگر که خواهان مرجعیت در عرصه های زندگی غیر فردی است انکار میشود و هر نوع معنای دیگری از شریعت های آسمانی دیگر که مرجعیت آن را مدّنظر نداشته باشد میتواند برای خود در درون دین سکولاریسم جایگاهی بیابد. این چهره ی جدید دین سکولاریسم است که هم اکنون دنیا با آن دست و پنجه نرم می کند.
چارلز تیلو، از فلاسفه ی معاصر غرب، جامعه ی سکولار را جامعهای معرفی میکند که شدیداً متکثر بوده و به رغم ایفای نقش شریعت های آسمانی در برخی از حوزههای اجتماعی، نظم استعلایی انکارناپذیر مبتنی بر ضرورت خدا در آن وجود ندارد. از اینرو، وی جامعه ی سکولار را نه جامعهای جدا و منفک از شریعت های آسمانی، بلکه جامعهای معرفی میکند که در آن حاکمیت شریعت های آسمانی در سامانبخشی اجتماعی نفی شده است.[۱]
بنابراین، با آن که دین سکولاریسم اغلب در مفهوم جدایی شریعت های دیگر، غیر از خودش، از زندگی دنیوی انسان ها استعمال شده و پنداشتی از شریعت های دیگر کاملاً فردی شمرده میشود که حوزه ی عمل آن ها منفک از زندگی اجتماعی است، اما لایهها و سطوح بنیادین دیگری (هستیشناختی، جامعهشناختی، معرفتشناختی و روششناختی) دارد که با اصل وجود شریعت های دیگر ناسازگار است.
دین سکولاریسم در چند قرن گذشته، بر خلاف سکولاریست های قریش و قبل از آن، خود را با علم تجربی، سکولار و پیشرفته ی روز دنیا تجهیز و تئوریزه کرده است. اگر مجموعهای از مفاهیم و اصول اولیه یک علم را در نظر بگیریم که هیچگونه اتکا و ابتنایی بر آموزههای شریعت های آسمانی و مقولات فرا طبیعی نداشته باشند و هر یک از مراحل روشی آن نیز از این مبنا بهره گرفته باشد، طبعاً چنین علمی سکولار و روش آن، روش سکولار خواهد بود.[۲]در این صورت روشن است که هدف مشرکین غیر اهل کتاب سابق و سکولاریست های نوین یکی است، آن هم زدودن قوانین شریعت های آسمانی از زندگی دنیوی بشر و جایگزین نمودن قوانین بشری به جای آن. به دلیل آن که دین اسلام حاوی انبوهی از معارف پرورشی، آموزشی، اجتماعی، اقتصادی، حقوقی و … است، دین سکولاریسم در فضای تفکر اسلامی حاوی مفهومی ضد اسلامی (و نه غیراسلامی) خواهد بود.
[۱]– محمّدرضا تاجیک، دهه ی سوم، تخمینها و تدبیرها، تهران، انتشارات فرهنگ گفتمان، ۱۳۸۳، ص ۷۷
[۲]– عادل ضاهر، الامس الفلسفیه للعلمانیه، بیروت، انتشارات دارالساقى، ۱۹۹۸، ص ۵۴