لائيك و لائيسيزم (۳۲)
بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم
مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی
هم اکنون اصطلاح مترادف ديگرى كه در فرهنگ غربى، براى دین سکولاریسم به كار مى رود اصطلاح لائيسم است. دین سکولاریسم یک تاریخچه دارد و یک چهره و خواهر معنوی به نام «لائیسیته» که اینها در گذشته معنای مختلفی داشتند و همین طور متحول شدهاند و به هرحال هر دو توجهشان به این بوده که بین دستگاه مذهبی و دستگاه حکومتی و قوانین اجرائی جامعه چه نوع رابطهای میتواند وجود داشته باشد.
سکولاریسم بیشتر متوجه این بوده است که به دستگاه مذهبی اجازهی دخالت در حکومت را ندهد و در پروسه ی سکولاریزاسیون به کنترل و ادراه ی نامحسوس آن بپردازد. در حالی که لائیسته اصلاً در پی این بوده است که دستگاه مذهبی را آشکارا و قانونمند کنترل هم بکند.
هر چند عدهای تفاوتهایی در كاربرد این دو واژه در فرهنگ غرب میآورند. مثل این كه سكولار در كشورهای با مذهب پروتستان رواج دارد و لائیك در كشورهای با مذهب كاتولیك و یا این كه … ، اما این دو واژه دارای مفهوم و کارکردی متشابهاند و صرفاً تفاوت هایی در ریشه ی لاتینی و یونانی آن دو وجود دارد. واژههاى لائيك و لائيسيزم در فرهنگ و محاوره ی فرانسوى زبانان، و واژههاى سكولار و سكولاريسم در فرهنگ و زبان انگليسى زبانها معروف است. لائيك معادل سكولار و لائيسيزم معادل سكولاريسم است.
تعاریف رایج لائيك و لائيسيزم
۱-واژه ی دیگری كه در فرهنگ غرب كنار سكولاریسم ذكر میشود لائیسیسم[۱] است. این واژه از دو كلمه ی لاتینی«لاوس»[۲]به معنای مردم و«لاکوس»[۳]به معنای عامه ی مردم مشتق شده است.[۴] و براى چيزى به كار مى رود كه مربوط به عوام ـ در مقابل اهل علم، روحانى و كليسا ـ مى باشد لائيسم نوعى نظام سياسى كشوردارى است كه در آن، روحانيان مذهبى، نقشى ندارند.
۲-بنا به تعریف دایرة المعارف بریتانیکا: لائیک از موارد و مصادق سکولار می باشد، زیرا تفکیک دین از سیاست، اخص از سکولار و سکولار اعم از لائیک می باشد.[۵]
۳-واژه «لائک»[۶]به معنى جدا از دين يا دين جدا، و واژه«لائکیسم»[۷]به معنى دين جداگرى يا دين جدايى، و واژه ی«لایتی»[۸] به معنى عامه، مردم غير روحانى، عمومِ ناحرفهاىيان و مردم ساده ترجمه شده است.[۹]
۴-ژان پل ويلم در اين باره چنين گفته است: لائيك سازى و سكولارسازى دو واژه ی تا اندازه پيچيدهاى هستند كه اولى براى فرانسه زبانها آشناست، و دومى براى انگليسى زبانها.[۱۰]
در این جا اختلاف در نام است و در صورت، معنا و حقيقت مشرکین غیر اهل کتاب، سکولاریسم و لائیسم يك چيز است. مولوی بلخی در وصف چنین حالت هائی سروده است:
منازعت چهار کس جهت انگور کی هر یکی به نام دیگر فهم کرده بود آن را:
چهار کس را داد مردى یک درم هر یکى افتاده از شهرى به هم
فارسى و رومى و ترک و عرب جمله با هم در نزاع و در غضب
فارسى گفتا از ین چو وارهیم بیا کاین را به انگورى دهیم
آن یکى دیگر عرب بود گفت لا من عنب خواهم نه انگور دغا
ترکى گفتا که اى کزم من نمی خواهم عنب خواهم عزم
رومى را گفتا ترک کن این قیل را خواهم من استافیل را
در تنازع آن نفر جنگی شدند که ز سر نام ها غافل بدند
مشت بر هم میزدند از ابلهی پر بدند از جهل و از دانش تهی[۱۱]
[۱]-Laicism
[۲]-Laos
[۳]-Lacus
[۴]-The Oxford English Dictionary. Vol.6 P.28
[۵]– دایرة المعارف بریتانیکا ص ۲۳۴، ماده ATH
[۶]-Laic
[۷]-Laicism
[۸]-Laity
[۹]– آشورى، فرهنگ علوم انسانی، ص۲۰۱
[۱۰]– ژان پل ویلم، جامعه شناسی ادیان، مترجم: عبدالرحیم گواهی، تهران، علم – گسترش فرهنگ، ۱۳۸۶، صص ۱۴۱- ۱۴۲
[۱۱]– جلالالدین محمد بلخی، مثنوی معنوی، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۶۵ش، دفتر دوم بیت ۳۶۸۱