تحلیل آیت الله خامنه ای رهبر دارالاسلام ایران در مورد حادثه ۷تیر

تحلیل آیت الله خامنه ای رهبر دارالاسلام ایران در مورد حادثه ۷تیر

ارائه دهنده: شیعه علی

در تاریخ ۷تیر ۱۳۶۰ شش روز پس از عزل بنی صدر از ریاست جمهوری که دارای عقایدی سکولار لیبرال بود مردم انقلابی دارالاسلام ایران شاهد انفجاری قوی در دفتر حزب جمهوری اسلامی بودند که طی آن بیش از ۷۰ نفر از مقامات و چهره های برجسته حکومتی از جمله چهار وزیر، چند معاون وزیر، ۲۷ نماینده مجلس و جمعی از اعضای حزب جمهوری اسلامی قتل عام شدند.

آیت الله خامنه ای رهبر دارالاسلام ایران در تحلیل واقعه هفت تیر و تأثیرات آن در داخل و خارج از کشور می گوید:

« حادثه دفتر مرکزی حزب در داخل تأثیرش خیلی زیاد بود. علت هم این بود که مردم به حزب و به این مسئولانی که شهید شدند، علاقه مند بودند. به خصوص بعد از افشاگری مجلس در مورد بنی صدر و اقدام قاطع امام نسبت به بنی صدر از این جریان رو برگردانده بودند و تقریباً به طور یکسره بطلان جریان لیبرال ها را فهمیده بودند. وقتی که این حادثه پیش آمد، میزان وحشیگری جریان مخالف را هم فهمیدند.

 البته جریان دست اندر کار حادثه ۷ تیر، جریان آمیخته ای از لیبرال ها و منافقین بود. یکسره از لیبرال ها نبود. لکن نشان می داد که چقدر آن ها مردم ناجوانمردی هستند که حاضرند به خاطر مسائل سیاسی، شخصیت هایی مثل شهید بهشتی و بقیه شهدای ۷۲ تن را در یک حادثه نابود و شهید کنند.

 این چیزی است که به طور طبیعی هر کس را تکان می دهد. و متوجه بطلان آن جرانی می کند که دست اندر کار این مسئله بود.

بنابراین حادثه در داخل ایران جریان انقلاب را یکسره و یکپارچه کرد.

 اگر مردم تا آن زمان بطلان جریان مخالف را فهمیده بودند در حادثه هفت تیر حقانیت مطلق جریان مخالف لیبرال ها و منافقین را که خط امام باشد، احساس می کردند.

 انعکاس همین در خارج خیلی زیاد بود. سراغ داشت که از حادثه ۷ تیر چیزی علیه نظام جمهوری اسلامی احساس کرده باشند. لابد آن روزهای اول که من روزنامه را نمی دیدم و از خبرها کامل مطلع نبودم، حتماً افرادی بودند که آن حادثه را به عنوان زوال و نابودی جمهوری اسلامی تفسیر کرده باشند. لکن از این که بگذریم ، در دنیا انعکاس آن حادثه، انعکاس مفیدی بود»

اگر دارودسته ی رجوی که ادعای اسلامگرایی و حکومت عدل علی را در زبان بیان می کردند و کتابها نوشته بودند و جلسات سخنرانی ها برگذار کرده بودند اما در واقع همان سکولاریستهای لیبرالی بودند که هیچ اعتقادی به تشکل حکومت اسلامی و اجرائی شدن قوانین شریعت الله نداشته و ندارند.

 به همین دلیل پس از آنهمه ترورهای کور و پس از آنهمه خیانت به مردم و سرزمین خود و پس از آنهمه مزدوری برای صدام حسین در اشغال و قتل عام ایرانی ها، در نهایت عقاید سکولاریستی خود را علنی کردند و امروزه تحت عنوان یک حزب فرتوت و فسیل شده ی سکولار در حال بقا و مزدوری هستند.

بگذار تمام دنیا بداند که تمام احزاب سکولار محلی در تمام سرزمینهای اسلامی مزدورانی خائن به دین و ملت هستند که همیشه به عنوان یک مانع عمل کرده اند و اگر ملتی به دلایل احساسات ملی و نژادی این موانع را برندارد قطعاً باید بهای این سهل انگاری خود را با خون عزیزانش و یا با نابودی جامعه ی خودش پرداخت کند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *