متن کامل مصاحبه ی «مجاهد دین» با گروه  راه حقیقت

متن کامل مصاحبه ی «مجاهد دین» با گروه  راه حقیقت

ارائه: مسعود سنه ای

اخیراً یکی از گروههای حنفی مذهب با «مجاهد دین» از فعالین برجسته ی عقیدتی شافعی مذهب مصاحبه ای انجام داده است که مناسب دیدم با گردآوری کل مصاحبه آنرا جهت نشر به سایت بنیان جهاد علیه سکولاریسم ارسال کنم. 

من بر این باورم که تجربیات و نکات بسیار مفیدی در این گفتگو وجود دارد که می تواند چراغی بر فراز راه بسیاری از جوانان ما باشد تا بار دیگر مرتکب این اشتباهات و حرکت در این مسیرهای اشتباه نشوند.  

بسم الله الرحمن الرحیم

سؤال ۱: استاد محترم، لطفأ خودتان را معرفی کنید، چه تحصیلاتی دارید و به کاری مشغولید؟

مجاهد دین, [۰۴/۰۶/۲۰۲۲ ۱۰:۰۴ ب.ظ]

به نام خدای مهربان، من بنده ای گناهکار و کوتاهی کننده در حقوق پروردگارم هستم که به عفو و بخشش پروردگارم بسیار نیازمندم، با اسم مجاهد دین در تلگرام فعالیت می کنم، و شخصیت حقیقی ام مجهول نیست بلکه فقط برای عموم پنهان است و کسانی چون ماموستا بهروز عزیزی از پاوه و ماموستا برزان ملکی از سنندج هویت واقعی من را می شناسند. در مورد تحصیلات دینی ام، من طلبه هستم و اگر الله توفیق بدهد طلبه نیز خواهم ماند. و من قبلا چند سالی انیماتور بودم بعدا سراغ بورس رفتم و اکنون در بازارهای مالی سرمایه گذاری می کنم و نیز در سایت ترجمیک، گاهی اوقات ترجمه عربی به فارسی انجام می دهم.

اتمام

سؤال۲ : اسمی که برای همه آشناست! مجاهد دین( یکی معروفترین داعیان و محققین غیرمقلد در زمان گذشته) قبل از اینکه غیرمقلد شوید، چه مسلک و مذهبی داشتید؟

مجاهد دین, [۰۴/۰۶/۲۰۲۲ ۱۰:۰۸ ب.ظ]

بله، اگر الله متعال قبول کند، مجاهد دین هستم، و این اسم مستعاری است که برای خودم انتخاب کرده ام. و من از پدر و مادری شافعی مذهب و اشعری مسلک به دنیا آمده ام بر این اساس من قبل از اینکه به قول شما غیر مقلد شوم، در فقه شافعی و در عقیده اشعری بوده ام.

اتمام

سؤال ۳:  علت جذب شما به سلفیت( وهابیت و یا غیرمقلدیت) چه بود و معمولا چرا بعضی از عوام و یا خواص جذب سلفیت می شوند؟ و بیشتر چه شخصیتی از غیرمقلدین برای شما تاثیر گذار بود؟

مجاهد دین, [۰۴/۰۶/۲۰۲۲ ۱۰:۱۱ ب.ظ]

علت جذب شدن من به آنچه که به سلفیت یا وهابیت یا غیر مقلدیت شناخته می شود، در واقع چیزی جز توحید نبود. و تنها چیزی که هر شخص از عوام مردم غیر آگاه به علوم دینی را جذب وهابیت می کند در مرحله اول، شعار توحید است، و به من چنین تفهیم و منتقل شد که اولا در قرآن آمده است که مردگان نمی شنوند و دوما مشرکان نیز بت هایی که نمی شنیدند را صدا می زدند و هدفشان از صدا زدن آنها فقط شفاعت خواهی از آنان به درگاه الله بود و به این آیه استناد می شد:

﴿وَالَّذِينَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِيَاءَ مَا نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِيُقَرِّبُونَا إِلَى اللَّهِ زُلْفَى﴾ [الزمر: ۳]

«و کسانی‌که به جای او معبودان (و اولیایی) گرفتند (و گفتند) این‌ها را نمی‌پرستیم جز برای این‌که ما را به الله نزدیک کنند».

 و نتیجه ای که گرفته می شد این بود که فقط ما موحد هستیم و این مردم که به اولیاء و انبیاء متوسل می شوند مشرک هستند و ما به اهل توحید پیوسته ایم و از اهل شرک جدا شده ایم. و این مردمان نیز همان کاری را می کنند که مشرکان اولیه می کردند!

در حالی که آنچه من در آن زمان یاد گرفته بودم (و یا هر شخص عامی دیگری که برای اولین بار با این شعار توحیدی در ظاهر زیبا اما در باطن اشتباه و پر از تدلیس مواجه می شود و یاد میگیرد) توحیدی پوشالی و خوارجانه بود، و از فهم حقیقت شرک مشرکان در ربوبیت، و از اعتقاد آنان به شفاعتی نافذ و بدون نیاز به اذن الله، و از تاویل درست این آیات و اقوال جمهور علمای مسلمین درباره تفاوت اخذ اسباب با اخذ ارباب آگاه نبودیم.

برای همین وقتی در این مرحله اول، عقیده داعیان وهابی را تلقی به قبول کردی و فهم آنان از توحید را درست پنداشتی، پس در ادامه و مراحل بعد نیز، بخاطر حسن ظنی که به آنان داری، هر آنچه که آنها بگویند را نیز تلقی به قبول خواهی کرد، مانند مذموم بودن تقلید از مذاهب اربعه و مانند درست بودن قیام برای جهاد و قتال علیه این مردم مسلمانی که در پندار وهابیان مشرک هستند و…

و شخصیت خاصی از آنان را مد نظر ندارم که بیشتر بر من تاثیر گذاشته باشد، اما بطور کلی بیشتر علاقه به سلفی های جهادی و علمای آنان داشتم.

اتمام

سؤال۴ : در زمانی که غیرمقلد بودید، چه فعالیت هایی انجام داده و چه مراحلی را طی نمودید؟ در واقع چه خدماتی برای آنها کردید؟ و چه کتبی از غیرمقلدین مورد توجه شما بود؟

مجاهد دین, [۰۴/۰۶/۲۰۲۲ ۱۰:۱۶ ب.ظ]

حقیقتا من فکر می کردم که این برداشت سطحی از توحید که یاد گرفته ام، فقط همین درست است و غیر آن، اعتقادی شرکی است و برای همین کاملا از روی اخلاص و برای رضای الله و اعلای کلمه توحید به مبارزه با مخالف آن عقاید می پرداختم. و این اخلاصِ عمل، اکنون نیز در بسیاری فریب خوردگان وهابیت وجود دارد، اما خب به هر حال اخلاص به تنهایی کافی نیست بلکه باید مطابق با شریعت نیز باشد. چون اگر اخلاص به تنهایی کافی بود پس باید برای ابن ملجم مرادی نیز کافی می بود چراکه ابن ملجم نیز در پندار خود برای دفاع از حریم توحید و از بین بردن شرک بود که سیدنا علی کرم الله وجهه را به شهادت رساند.

اما من معتقدم که کسی که اخلاصش نزد الله نیز واقعا خالص باشد پس الله متعال با انواع اشکال مختلف در مسیر راه او قرار خواهد گرفت و نشانه های راه درست را به او نشان خواهد داد.

برای همین من طبق آن اعتقادی که داشتم برای دفاع و نصرت تفکر وهابیت تلاش می کردم، و سپس گروه جهادی دولت اسلامی عراق و شام که به نام داعش شناخته شده است را دیدم و وقتی اصول اعتقادی آنان را مطالعه کردم دیدم همان توحیدی را نصرت می دهد که محمد بن عبدالوهاب و وهابیت بیان کرده است و گمان می کردم که تنها حکومت اسلامی و توحیدی است که بوجود آمده است و لذا نصرت دادن آن را واجب می دانستم و وهابیان دیگری که با داعش مخالف بودند را افرادی ناآگاه و جاهل می دانستم که به آنچه می گویند عمل نمی کنند.

و در آن برهه از زمان که متاثر از تفکر وهابیت بودم بیش از سی کتاب و صدها مقاله درباره مباحث عقیدتی وهابیت ترجمه و تالیف کردم.

و من بخاطر مطالعه بسیار زیادی که درباره وهابیت داشتم برای همین تقریبا بطور کامل بر این منهج و نحوه استدلال آنها مسلط شدم و کم کم به نقاط ضعف و خلل آن اطلاع پیدا کردم و متوجه شدم که آموزه های وهابیت به شدت سطحی و ظاهری و فاقد باطنی مستحکم است.

و با جان و دل درک کردم که من آیات قرآن را می خواندم اما از حنجره ام پایین تر نرفته است و سراغ آیاتی که درباره اعتقادات مشرکان نازل شده است رفته ام و آنها را برای اهل قبله به کار برده ام.

و نه فقط من بلکه هر وهابیی بدون استثناء حال او همینطور است.

و طبق این توحیدی که وهابیت آن را منتشر می کند و خودش را نیز به اهل سنت نسبت می دهد متوجه شدم که از این توحید، چنین لازم می آید که جمهور و قریب به اتفاق علمای اهل سنت کافر و مشرک باشند و کمتر کسی باقی می ماند که طبق معیارهای وهابیت دچار شرک نگشته باشد!

برای همین به جای اینکه تمام مسلمانان در قرن های مختلف را متهم به قصور در شناخت توحید کنم، وهابیت را متهم به درک اشتباه از توحید کردم و متوجه شدم که توحیدی که علمای اهل سنت می گویند چیزی غیر از توحیدی است که از وهابیت یاد گرفته ام.

و به همان شکل که بیشتر علاقه به علمای سلفی جهادی داشتم، کتاب های آنان را نیز بیشتر علاقه داشتم.

اتمام

سؤال۵  : علت تغییر دیدگاه و رجوع شما از سلفیت چه بود؟

مجاهد دین, [۰۴/۰۶/۲۰۲۲ ۱۰:۲۰ ب.ظ]

اصلی ترین علت رجوع من از وهابیت، تکفیر شدن علمای اهل سنت و متهم شدن آنان به شرک توسط داعش و بسیاری دیگر از وهابیان حتی مخالف با داعش بود، علما و امامانی مانند نووی، ابن قدامه مقدسی، ذهبی، ابن حجر عسقلانی، ابن حجر هیتمی، ابن صلاح، ابن الجوزی، قسطلانی، طوفی، جزری، ملا علی قاری، ابن همام، سیوطی، رملی، سبکی و صدها عالم دیگر، همگی طبق معیارهای توحید سطحی و ظاهری وهابیت، دچار شرک و عبادت غیر الله شده اند! و این منطقی نبود که چندین قرن علمای اسلام نسل به نسل دچار شرک شده باشند و آن توسل و درخواست دعای خیر از امواتی که نزد وهابیت شرک بود را مرتکب شده باشند، چراکه این امت، امت توحید است نه امت شرک. برای همین بزرگترین نزاع من با وهابیت فقط بر سر موضوع توحید است، و معتقدم فهم آنان از توحید کاملا باطل است.

و من اقوال صدها علمای اهل سنت را در کانالم آورده ام که آن نوع توسلی را انجام داده اند که طبق معیار و عقاید وهابیت شرک اکبر است! و یا باید کل اهل سنت را تکفیر کرد و مشرک دانست و وهابیت را صحیح دانست یا باید وهابیت را در فهم توحید متهم کرد و فهم جمهور علمای اهل سنت در قرن های مختلف را صحیح دانست که من دومی را انتخاب کردم

سؤال۶ : بعد از رجوع، سرتان به کار خودتان بود یا نه در رد غیرمقلدان فعالیت هایی داشته و دارید؟

پرانتر باز کنم( چرا شما بیشتر لفظ وهابی را برای غیر مقلدان  و یا سلفی ها بکار می برید؟.

مجاهد دین, [۰۴/۰۶/۲۰۲۲ ۱۰:۲۴ ب.ظ]

قطعا نمی توانستم که سرم به کار خودم باشد، چون حقیقت بزرگی را دریافته بودم که نمی توانستم آن را پیش خودم نگه دارم و برای همین بدون وقفه و حتی بیشتر از آن مقدار تلاشی که در زمان وهابیت برای نصرت عقیده آنها داشتم، تلاش شبانه روزی می کردم و هنوز هم می کنم و به اذن الله در آینده نیز خواهم کرد تا این حقیقت را به فریب خوردگان وهابیت منتقل کنم که آنان سرشان کلاه رفته است و وهابیت از اسم و اعتبار علما و امامان اهل سنت سوء استفاده کرده است و هنگام تحقیق و بررسی مشخص می شود که توحید جمهور علمای اهل سنت از هر چهار مذهب با توحید وهابیت تفاوت های اساسی دارد. و من در این باره مطالب بسیار زیادی، نوشته ام

 چراکه نقدهایی که بر وهابیت نوشتم، سخن کسی نیست که وهابیت را درک نکرده باشد، بلکه سخن کسی است که چندین سال خودش وهابی بوده است و بر عقاید آنان کاملا آگاهی داشته است و نقدهایی که بر آنان نوشته ام اکثر آنان فقط مربوط به مبحث توحید و شرک است.

و مدتی بعد از رجوعم از وهابیت یکی از مهمترین کتاب هایم در رد توحید وهابیت را نوشتم به نام «حقیقت توحید نزد مومنان و رد بر نجدیه در تطهیر شرک مشرکان»  (https://t.me/rad_shobahat/1204)که در این کتاب طبق قرآن و حدیث و نیز اقوال جمهور علمای اهل سنت، ثابت کردم که مشرکان بخاطر شرکشان در ربوبیت، غیر الله را عبادت کرده اند و اینکه آنان به شفاعت نافذ و بدون نیاز به اذن الله معتقد بوده اند در حالی که شخص مسلمان (همان مسلمانی که در پندار وهابیت مشرک و قبرپرست نامیده می شود) اعتقاد به ربوبیت آن غیر الله ندارد و اعتقاد به شفاعت نافذ او ندارد، بلکه فقط اخذ اسباب کرده است و نهایت امر او در تشخیص سبب خطا کرده است و خطا در تشخیص سبب هرگز موجب شریک قرار دادن برای غیر الله نمی شود.

و به این خاطر به آنها وهابی و نیز نجدی می گویم چون خودشان این اسم را بر خودشان گذاشته اند. در این مقاله اقوال آنان که اسم وهابی را برای خودشان به کار برده اند آورده ام

 وهابیت، اسمی‌ است که خودشان بر خودشان گذاشته‌اند (https://t.me/rad_shobahat/5799?single)

اتمام

سؤال۷ : سلفی گری چیست و سلفی  کیست؟

مجاهد دین, [۰۴/۰۶/۲۰۲۲ ۱۰:۲۶ ب.ظ]

خب طبیعتا پیروان محمد بن عبدالوهاب اسم سلفی را بر روی خودشان گذاشته اند به این معنا که پیرو سلف صالح هستند اما هنگام تحقیق معلوم می شود که حقیقت ندارد و فقط شعار است و ضد سلف هستند

اتمام

سؤال۸:  و هابی ها چه اعتقادی دارند؟

مجاهد دین, [۰۴/۰۶/۲۰۲۲ ۱۰:۲۹ ب.ظ]

وهابیان در مبحث توحید و عبادت، معتقد هستند که مشرکان زمان پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم در ربوبیت موحد بودند و إله هایشان را کائناتی موثر در جهان هستی نمی دانستند و فقط به این خاطر مشرک بودند که اعمالی مانند ذبح و سجده و طواف، و یا دعا و استغاثه را برای آنان انجام داده اند و این اعمال ذاتا عبادت هستند بدون اینکه نیاز باشد که با اعتقاد به ربوبیت کسی که برایش سجده یا ذبح یا طواف انجام می شود، و به او استغاثه می شود، همراه باشد، سپس با چنین فهم باطلی از شرک مشرکان، سراغ مسلمانان آمده و می گویند درخواست دعا و توسل آنان به مردگان شرک و عبادت غیر الله است اگرچه هم بدون اعتقاد به ربوبیت مردگان باشد. موضوعش در ظاهر یه کم پیچیده به نظر میرسه اما بسیار مهمه و حتما باید به دقت بررسی بشه. و الحمد لله بررسی کامل شده است و نتایجش در کانالم منتشر شده است

اتمام

سؤال۹: تعریف وهابیت از توحید و شرک چیست؟

مجاهد دین, [۰۴/۰۶/۲۰۲۲ ۱۰:۳۳ ب.ظ]

آنها توحید را به سه بخش ربوبیت و اسماء و صفات و الوهیت، تقسیم کرده اند، و گمان می کنند که در بدترین حالت، حداقل بعضی از مشرکان وجود دارند که در ربوبیت و اسماء و صفات، هیچ شریکی برای الله قرار نداده اند و در عین حال غیر الله را عبادت می کنند. البته بسیاری از وهابیان معتقد اند که کلا تمام مشرکان در تمام زمان ها در توحید ربوبیت و توحید اسماء و صفات کاملا موحد بوده اند! برای مثال ابن باز چنین اعتقادی دارد.

ابن باز در مجموع فتاوى ومقالات متنوعة (۲/۷۲)  می گوید: «أما كونه سبحانه ربَّ الجميع , وخالق الخلق , ورازقهم، وأنه كامل في ذاته , وأسمائه , وصفاته , وأفعاله، وأنه لا شبيه له، ولا ند له , ولا مثيل له، فهذا لم يقع فيه الخلاف بين الرسل والأمم، بل جميع المشركين من قريش وغيرهم مقرون به».

ترجمه: «اما اینکه خداوند سبحان پروردگار همه و خالق مخلوقات و رازقشان است و اینکه در ذاتش و اسمائش و صفاتش و افعالش کامل است و اینکه شبیهی ندارد و همتایی ندارد و مانندی ندارد، پس در بین پیامبران و امّت‌هایشان اختلافی در چنین اعتقادی رخ نداده است!! بلکه همۀ مشرکان، از قریش و غیر آنان، به چنین چیزی اقرار داشتند».

به اين شكل جانانه شرک مشرکان را تطهیر می کنند و در مقابل مسلمانان و اهل شهادتین را به شرک متهم می کنند.

و وهابیان معتقد هستند بعضی از اعمال مثلا درخواست شفاعت از مرده یا از غایب، یا سجده، یا ذبح، بخاطر خصوصیات ظاهری شان، ذاتاً عبادت هستند و همینکه  شخصی این اعمال را برای غیر الله انجام دهد، پس عبادت غیر الله را انجام داده است بدون اینکه نیاز باشد برای موجودی که این اعمال را برایش انجام داده است، ربوبیت قائل باشد!

که به تفصیل نقض چنین اعتقادی را در مقالات مختلف ثابت کرده ام.

اتمام

سؤال۱۰:  چرا تعریف وهابیت از توحید و شرک را مخالف با تعریف اهل سنت و جماعت می دانی؟

مجاهد دین, [۰۴/۰۶/۲۰۲۲ ۱۰:۳۵ ب.ظ]

خب برای اینکه طبق تعریف وهابیت از توحید و شرک، جمهور علمای اهل سنت و جماعت، اعتقادی شرکی داشته اند! چطور میشه چندین قرن ملت اسلام با علمایش عقایدی شرکی داشته باشند و توحید مانند دایناسور منقرض شده باشه تا اینکه وهابیت آمده باشه و توحید رو مجددا زنده کرده باشه!!!؟؟؟

تعریف وهابیت از توحید و شرک، سطحی و ظاهربینانه است و مناط شرک را به درستی تحقیق نکرده اند. اهل سنت، اعتقاد به ربوبیت را شرط تحقق عبادت دانسته اند، در واقع ربوبیت مانند دیوار است و عبادت مانند سقف، و تا دیواری نباشد، عملا سقفی قابل تصور نیست.

و اهل سنت این قاعده را دارند که ربوبیت قائل شدن برای یک موجود مستلزم عبادت کردن برای اوست و عبادت کردن برای یک موجود نیز متضمن ربوبیت قائل بودن برای اوست. اما وهابیت معتقد است که عبادت برای یک موجود انجام می شود بدون اینکه نیازمند ربوبیت قائل بودن برای او باشد.

اتمام

سؤال۱۱:  تعریف وهابیت( غیرمقلدان) از عبادت چگونه است ؟

مجاهد دین, [۰۴/۰۶/۲۰۲۲ ۱۰:۴۰ ب.ظ]

طبق تعریف وهابیت از عبادت، برای مثال مجرد درخواست دعای خیر از مردگان در کنار قبرشان، عملی ذاتاً عبادی بوده و فاعلش غیر الله را عبادت کرده است اگرچه هم برای صاحب آن قبر هیچ ربوبیتی قائل نبوده باشد! و گمان می کنند که مشرکان عرب نیز صرفاً بخاطر درخواست دعای خیر و شفاعت از إله هایشان دچار شرک شده اند بدون اینکه برای بت هایشان ربوبیت قائل بوده باشند!!

درحالی که الله متعال می فرماید که هیچ مشرکی نیست مگر اینکه بخاطر چهار چیز غیر الله را به عنوان معبود و إله گرفته است:

﴿قُلِ ٱدۡعُواْ ٱلَّذِينَ زَعَمۡتُم مِّن دُونِ ٱللَّهِ لَا يَمۡلِكُونَ مِثۡقَالَ ذَرَّةٖ فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَلَا فِي ٱلۡأَرۡضِ وَمَا لَهُمۡ فِيهِمَا مِن شِرۡكٖ وَمَا لَهُۥ مِنۡهُم مِّن ظَهِيرٖ٢٢ وَلَا تَنفَعُ ٱلشَّفَٰعَةُ عِندَهُۥٓ إِلَّا لِمَنۡ أَذِنَ لَهُۥۚ﴾ [سبأ: ۲۲-۲۳]

«(ای پیامبر!) بگو: کسانی را که غیر از الله (آلهۀ خود) می‌پندارید، (به فریاد) بخوانید، ۱- (آنها) هم‌وزن ذره‌ای در آسمان‌ها و در زمین مالک نیستند، ۲- و در (آفرینش و تدبیر) آن دو هیچ شرکتی ندارند، ۳- و او (= الله) از میان آنها یاور و پشتیبانی ندارد. ۴- و شفاعت نزد او سود نبخشد؛ مگر برای کسی‌که (او خود) برایش اجازه داده باشد».

طبق این آیات، انگیزه ای که یک نفر ممکن است غیر الله را به جای الله و یا همانند الله، به فریاد بخواند، اعتقادش است به اینکه آن موجودی که به فریاد خوانده است حداقل یکی از چهار مورد ذکر شده در این دو آیه را دارا می باشد

 و اگر علاوه بر چهار مورد ذکر شده در آیه، سبب‌پنداشتن آن موجودی که به فریاد خوانده می شود نیز اعتقادی شرکی می بود، پس حتما باید در این آیه و یا در آیات دیگر ذکر می شد. و

 هیچ مشرکی وجود ندارد مگر اینکه بدون استثناء یا إله من دون الله خود را دارای مالکیت استقلالی در آسمان ها و زمین می داند و یا إلهش را دارای مالکیت شراکتی با الله می داند، یا اگر هم إلهش را مالک استقلالی یا شراکتی چیزی نداند پس در تدبیر آسمان ها و زمین، إلهش را یاور و پشیبان الله می داند، و یا بخاطر رغبت و رهبتی که الله به إلهش دارد، إلهش قدرت شفاعت نافذ و بدون نیاز به اذن الله را دارد و الله مجبور است شفاعت آن إله را در حق عابدش بپذیرد اگرچه هم الله از شفاعت کردن در حق او راضی نبوده باشد.

پس هیچ مشرکی وجود ندارد مگر اینکه چنین اعتقاد و باوری نسبت به إله های من دون الله دارد.

و با چنین اعتقادی که درباره إله هایشان دارند اعمالی مانند سجده و ذبح و طواف و… که برای إله هایشان انجام می دهند تبدیل به عبادت آنها می شود، نه اینکه خود آن اعمال ذاتاً عبادت بوده باشد، چراکه اعمال به نیت ها بستگی دارد. اما وهابیت ظاهر عمل رو دیده و گفته چون مشرکان چنین می کردند و مشرک بودند پس ظاهر این عمل شرکه، اما باطن آن و اعتقادی که چنین عملی را بوجود آورده نگاه نمی کنند! این تدلیس و جهالته. برای همینه که میگم توحید وهابیت ظاهری و سطحی است و عقلشون تو چشمشونه و قرائتشون از حنجره شان پایین تر نرفته

سؤال۱۲:  تعریف اهل سنت و جماعت از عبادت چیست و آیا آن را مخالف با تعریف غیرمقلدان می دانی؟

مجاهد دین, [۰۴/۰۶/۲۰۲۲ ۱۰:۴۶ ب.ظ]

اهل سنت و جماعت، در تعریف عبادت گفته اند که عبادت فعلی است که به قصد تقرب به موجودی انجام می شود که شخص اعتقاد به ربوبیت آن موجود دارد. و من بطور مفصل در کتابی به نام « تحقیق اعتقاد به ربوبیت بعنوان شرط عبودیت»، (https://t.me/rad_shobahat/4114) تعریف عبادت توسط اهل سنت و جماعت و نقد تعریف وهابیت از تعریف عبادت را آورده ام که خوانندگان عزیز میتوانند برای تحقیق بیشتر به آن کتاب مراجعه کنند.

اتمام

سؤال۱۳:  تعریف توسل از نظر سلفیت چگونه هست؟

مجاهد دین, [۰۴/۰۶/۲۰۲۲ ۱۰:۵۲ ب.ظ]

وهابیت معتقد است که هرکس بین خودش و خدایش واسطه ای قرار بدهد و از او درخواست کند تا درخواستش را به خدا بگوید، دچار شرک شده است! و طبق این تعریف، مجرد عمل واسطه گری را شرک می دانند.

و وقتی می گوییم انسانی زنده نزد انسان زنده ای دیگر می رود و از او درخواست دعای خیر می کند و او را واسطه قرار داده است و واسطه گیری او دقیقا شامل همان تعریف شما از واسطه شرکی شده است، در اینجا می گویند، شخص زنده و حاضر، مستثنی است!!!!

 درحالی که اگر شخص زنده و حاضر مستنثی است پس چرا در همان ابتدا چنین استثنایی را در تعریف واسطه قرار نمی دهند و چرا چنین تعریف ناقصی را در همه جا پخش می کنند؟

 و وهابیان معتقد اند و می گویند درخواست دعای خیر از میت نزد قبرش (یعنی اینکه روحانیت شخص میت برای تو از الله بخواهد که حاجت تو را روا کند) نیز واسطه و توسل شرکی است، در حالی که این را از خودشان در آورده اند، و هیچ اساسی ندارد. چراکه زنده یا مرده بودن، ملاک و مناط شرکی شدن توسل نیست، بلکه اعتقاد به رب بودن و نافع و ضار بودن ذاتی و استقلالی است که درخواست دعا و شفاعت خواهی را شرک و عبادت غیر الله قرار می دهد.

اما وهابیت مجرد درخواست دعای خیر از میت را عبادت صاحب قبر می دانند اگرچه هم کسی که درخواست دعا کرده است برای صاحب آن قبر هیچ ربوبیتی قائل نبوده باشد.

چنانکه در شرح کشف الشبهات از ابن باز صفحه ۵۲ آمده است: «السائل: أحسن الله عملكم يا شيخ، كثير من الطلبة يا شيخ يفهم من الشرك أنه طلب قضاء الحاجة من الأموات ، يقول إذا طلب منه الشفاعة أنه يطلب له الدعاء ، الميت يطلب له الدعاء يعني يدعو له يقول هذا ما هو من الشرك الأكبر لكن يكون بدعة. الشيخ رحمه الله : لا من الشرك الأكبر».

ترجمه: «سوال کننده: خداوند عمل شما را نیکو گرداند ای شیخ، بسیاری از طلبه از شرک چنین فهمیده‌اند که از اموات درخواست برآورده شدن نیازها و حاجات شود. می‌گویند: اگر از او درخواست شفاعت کند یعنی از میت درخواست دعا کرده است، یعنی برایش دعا کند. می‌گویند: این کار شرک اکبر نیست بلکه بدعت است. شیخ بن باز در جواب می‌گوید: نه، این کار شرک اکبر است».

و اقوال بسیار دیگری از علمای وهابیت وجود دارد که چنین توسلی را شرک اکبر می دانند در حالی که نزد علمای اهل سنت چنین توسلی نه تنها شرک نیست بلکه مستحب است چنانکه امام نووی رحمه الله می گوید: «ثم يرجعُ إلى موقفه الأوّل قُبالة وجهِ رسول الله صلى الله عليه وسلم فيتوسلُ به في حقّ نفسه، ويتشفعُ به إلى ربه سبحانه وتعالى».

ترجمه: «سپس به جای اول خود، رو‌به‌روی صورتِ رسول خدا صلی الله علیه وسلم برگردد و برای خودش به او متوسل شود و او را نزد پروردگار پاک و والای خویش شفیع قرار دهد».

?[الأذکار، از النووی، ص ۲۰۵].

طبق اعتقاد وهابیت، امام نووی مشرک است! و نه تنها امام نووی بلکه جمهور علمای اهل سنت. آیا شما حاضرید جمهور علمای مسلمانان در قرن های مختلف را متهم به نشناختن توحید کنی؟ اما این معاصران بی ریشه و منحرف را در فهم توحید تصدیق کنید؟ یعنی این همه عالم در این همه سال نفهمید و فقط اینها توحید را فهمیدند؟ اصلا قابل درک نیست چنین چیزی

اتمام

سؤال۱۴: تعریف توسل از منظر اهل سنت و جماعت چگونه هست و آیا آن را مخالف با تعریف وهابیت( غیرمقلدان) می دانی؟

مجاهد دین, [۰۴/۰۶/۲۰۲۲ ۱۰:۵۶ ب.ظ]

توسل نزد اهل سنت و جماعت یک عمله که به خودی خود و ذاتا عبادت نیست. چنانکه توسل به دعای زنده عبادت شخص زنده نیست. اما اگر همین شخص زنده را دارای قدرت ربوبیت بدانی و معتقد باشی که قدرت شفاعت نافذ داره و حتی اگر خدا هم از تو راضی نبوده باشه اما اگر آن شخص زنده برایت دعا کنه پس خدا مجبوره که شفاعت آن شخص را قبول کنه، پس چنین اعتقادی و چنین توسلی عین شرک اکبره با اینکه شخصی که بهش توسل کردی نیز زنده بوده است.

پس این اعتقاد به ربوبیت است که یک عمل را به عبادت تبدیل میکند. یعنی همان چهار موردی که در آیات ۲۲ و ۲۳ سباء ذکر شده اند

اتمام

سؤال۱۵: آینده لامذهبیت را چگونه می بینید آیا به نظر شما مثل فرقه معتزله و خوارج منقرض خواهد شد ؟

مجاهد دین, [۰۴/۰۶/۲۰۲۲ ۱۰:۵۹ ب.ظ]

نوع فرقه معتزله و خوارج منقرض نشده اند بلکه عین آنها در هر زمانی به شکل خاصی ظهور می کند. و وهابیت نیز شکل معینی از عقاید خوارج است و در آینده نیز به انواع دیگری ظهور خواهد داشت اما چنانکه رسول خدا صلی الله علیه واله وسلم فرموده است: كُلَّمَا خَرَجَ مِنْهُمْ قَرْنٌ قُطِعَ. مسند أحمد ٦٨٧١ یعنی هر بار که فرقه ای از آنان ظهور کند بعد از مدتی از بین خواهد رفت و همانند کف روی آب هستند و فاقد ریشه هستند

اتمام

سؤال۱۶: آیا به نظر شما غیرمقلدان بعضی از  کتب اهل سنت و جماعت را تحریف کرده اند؟

مجاهد دین, [۰۴/۰۶/۲۰۲۲ ۱۱:۰۲ ب.ظ]

نمونه های بسیاری وجود دارد که آنها کتاب های اهل سنت را تحریف کرده اند که در کانال من نیز تعدادی از آنها وجود دارد که با هشتگ #تحریف مشخص شده اند. شیخ علی مقدادی الحاتمی کتابی (https://t.me/Rade_wahhabi_book/154) نوشته و بسیاری از تحریفات آنها را جمع آوری کرده است که برای مطالعه بیشتر می توانید به کتاب او مراجعه کنید.

اتمام

سؤال۱۷: به نظر شما سلفیت از کجا خط می گیرد؟

مجاهد دین, [۰۴/۰۶/۲۰۲۲ ۱۱:۰۵ ب.ظ]

وهابیت از سرزمین نجد که منطقه ای در شرق مدینه است بیرون آمده است و آن زمان مورد حمایت آمریکا و انگلیس قرار گرفت و اکنون نیز مورد حمایت آنان هستند و مستندات زیادی در این باره وجود دارد که بعضی از آنها را قبلا در کانالم طی سلسله تصاویری به عنوان اسلام آمریکایی = وهابیت (https://t.me/rad_shobahat/6297)، آورده ام

منتها عوام آنان صرفا فریب خورده ظاهر آراسته به شعار توحید هستند و از حقیقت ماجرا بی خبر هستند. اگر حقیقت برایشان آشکار شود قطعا با آنان مخالفت خواهند کرد

اتمام

سؤال۱۸: آیا سلفیت می تواند جامعه امروزی را رهبری کند؟

اگر جواب منفی است به چه دلیل ؟

مجاهد دین, [۰۴/۰۶/۲۰۲۲ ۱۱:۰۹ ب.ظ]

سلفیت معاصر نمی تواند خودشان را نیز رهبری کنند چه برسد به جامعه مسلمانان را. چراکه اساس آن بر تفرقه و تبدیع مخالف بنا شده است و آنها در میان خود نیز به فرقه های مختلف تبدیل شده اند و همدیگر را تبدیع و تکفیر می کنند و وقتی نمی توانند خودشان با یکدیگر متحد شوند چگونه می خواهند جامعه امروزی را رهبری کنند؟ بلکه تفکر آنها علت اصلی عقب افتادن مسلمانان است چراکه هرجا تفکر وهابی باشد، جمود فکری و تبدیع و تفسیق و نهایتا تفجیر و کشتار بوجود می آید. تفکر وهابیت قلب ها را فاسد می کند و اگر قدرتی پیدا کند سرزمین ها را نیز به فساد می کشاند، چنانکه در جماعت های سلفی جهادی مشاهده کردیم که جز ویرانی چیزی را به ارمغان نیاورده اند.

اصلا سبب انقراض وهابیت در خودش وجود دارد یعنی همان تحمل نکردن مخالف. و خودشان به جان همدیگر می افتند و افتاده اند و آخر سر هم خودشان شرشان را از سر مسلمانان کم خواهند کرد.

اتمام

سؤال۱۹ : آیا سلفیت( غیرمقلدیت) توانسته است، پیروان خود را دایره تقلید خارج کند؟

مجاهد دین, [۰۴/۰۶/۲۰۲۲ ۱۱:۱۱ ب.ظ]

اصلا چیزی به نام غیر مقلد وجود ندارد، چراکه وهابیانی که شما آنان را غیر مقلد می نامید نیز مقلد ترجیحات و فتاوای علمای بزرگ وهابی خودشان هستند، در واقع فقط کسی که از او تقلید می شود تغییر کرده است، و صد البته تقلید از ائمه اربعه و علمای مذاهب آنان، بهتر از تقلید از علمای وهابیت است که در ظاهربینی و سطحی نگری افراطی گرفتار شده اند.

اتمام

سؤال۲۰: رابطه وهابیت با سلف صالح چیست؟

مجاهد دین, [۰۴/۰۶/۲۰۲۲ ۱۱:۱۳ ب.ظ]

به نظرم شبیه رابطه گرگ با یوسف علیه السلام است. به همان اندازه گرگ یوسف را خورد که وهابیت پیرو سلف صالح است.

بدبختی ما از آنجا شروع شده که فقط فریب ظاهرها و شعارها را میخوریم

اتمام

سؤال۲۱ : زمانیکه غیرمقلد بودید، نسبت به خویشتن، اهل مذاهب، ائمه کرام و … چه حس و حالی داشتید؟

مجاهد دین, [۰۴/۰۶/۲۰۲۲ ۱۱:۱۳ ب.ظ]

متاسفانه نسبت به خودم احساس میکردم که فقط من و همانندان من که چنین فهمی از توحید کسب کرده اند هدایت یافته اند و دیگران اهل بدعت و گمراهی هستند. در واقع معیار من همواره بحث عقیده و توحید بود و اختلافات فقهی را زیاد مهم و قابل توجه نمی دانستم.

اتمام

سؤال۲۲ : در واقع هدف اصلی سلفیت یا به تعبیر شما وهابی ها چیست؟

مجاهد دین, [۰۴/۰۶/۲۰۲۲ ۱۱:۱۷ ب.ظ]

به نظر من هدف اصلی متسلفان، که البته سلف از آنان بری است، دفاع از توحید است، و این را بخاطر اخلاصی که خودم قبلا برای همین انگیزه داشته ام می گویم، کسی که حاضر است برای دفاع از این نوع فهمش از توحید، با کمربند انفجاری عملیات استشهادی انجام بدهد و به زندگی اش خاتمه بدهد، قطعا نمی تواند مزدور و عمیل کسی، یا منافق باشد. اما اینکه در بین آنان منافق وجود نداشته باشد را نمی توان با قاطعیت انکار کرد، اما مساله این است که نمی توان اصل دعوت آنان را از پایه و اساس دعوتی منافقانه دانست، بلکه نظر من درباره وهابیت این است که آنان افرادی مخلص برای نصرت توحیدی ناقص هستند.

و هر یک از داعیان آنان را دیروز خودم می پندارم و به همان اندازه که از هدایت شدن خودم خوشحال هستم و از اینکه با چنین عقایدی عاقبتم ختم نشده است، به همان اندازه نیز دوست دارم که تک تک داعیان آنان به آنچه من پی برده ام پی ببرند.

پس هدف آنان دعوت به توحید است اما توحید را درست تشخیص نداده اند، و این اصلا عجیب و یا غیرممکن نیست، چراکه هیچ کس نمی تواند منکر وجود فرقه خوارج در زمان صحابه باشد، آنان نیز از فرط اخلاصی که داشتند پیشانی هایشان از سجده زیاد پینه بسته بود، اما با این حال از گمراه ترین فرقه های منتسب به اسلام هستند و همینکه در بین علما درباره تکفیر آنان اختلاف است برای تحقیر و پستی و گمراهی آنان کفایت می کند، تا حدی که رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم بزرگ ترین تهدید را برای آنان به کار برده و فرموده است: «يَقْرَءُونَ القُرْآنَ لاَ يُجَاوِزُ حَنَاجِرَهُمْ، يَمْرُقُونَ مِنَ الدِّينِ مُرُوقَ السَّهْمِ مِنَ الرَّمِيَّةِ، يَقْتُلُونَ أَهْلَ الإِسْلاَمِ وَيَدَعُونَ أَهْلَ الأَوْثَانِ، لَئِنْ أَنَا أَدْرَكْتُهُمْ لأَقْتُلَنَّهُمْ قَتْلَ عَادٍ». (بخاری ۳۳۴۴)

ترجمه: «قرآن می خوانند اما از حنجره هایشان تجاوز نمی کند، همانند بیرون رفتن تیر از بدن شکار از دین بیرون می روند، اهل اسلام را می کشند و بت پرستان را رها می کنند، اگر من آنان را دریابم همانند ریشه کن کردن قوم عاد آنان را ریشه کن کرده و خواهم کشت».

اتمام

سؤال۲۳ : استاد محترم!  تعریف شما از مذهب چیست و آیا آن را ضرورت می دانی یا نه هر کس خودش مسایل را مستقیم از قرآن و حدیث بگیرد؟

مجاهد دین, [۰۵/۰۶/۲۰۲۲ ۱۰:۰۷ ب.ظ]

وقتی شخصی نزد پزشک می رود و پزشک معتقد است که درمان فلان بیماری، استفاده از فلان داروها است، و آن شخص نیز بیاید و برای درمان آن بیماری، از آن داروها استفاده کند، پس دیدگاه پزشک در تعیین نوع داروها، همان مذهب او می باشد، و فعل آن بیمار در استفاده از آن نوع داروها تقلید از مذهب پزشک نامیده می شود. پس تقلید از یک مذهب کار عجیب و غریبی نیست بلکه تقلید، آسان کردن کارهاست. چون همه مردم که نمی توانند پزشک شوند، بلکه در هر جامعه باید گروهی پزشک شوند تا نیاز بقیه مردم را برآورده کنند. و نیز گروهی مکانیک شوند، گروهی مهندس شوند و… و به همان شکل نیز گروهی مجتهد دینی می شوند و سوالات مردم را با تخصصی که دارند پاسخ می دهند و گرفتن آن پاسخ ها تقلید از مذهب آنان است. پس تقلید از یک مذهب ایرادی ندارد، بلکه کسی که از مذهب او تقلید می شود مهم است اینکه باید واقعاً تخصص آن فن را داشته باشد تا اینکه بتوان از او تقلید کرد. و به همان شکلی که برای درمان بیماری ها از نظر مردم عوام نباید استفاده کرد و بلکه باید به پزشک متخصص مراجعه کرد، به همان شکل نیز برای دریافت جواب سوالات دینی و دانستن احکام شرعی، به مجتهد متخصص در تشخیص احکام آن مراجعه می شود نه به عوام مردم کوچه و بازار.

و تقلید از یک مذهب برای عوام، فقط جایز نیست، بلکه واجب است، چراکه اگر خودش دست به اجتهاد بزند، پس اگر هم اجتهادش درست بوده باشد، اما کاملا شانسی بوده است، همانند کسی که قسمت برقی خودروی پیشرفته اش خراب شود و خودش دست به اجتهاد بزند و قصد تعمیر آن را داشته باشد، چنین کسی به احمال ۹۹% آن را خراب تر خواهد کرد و اگر هم درستش کند کاملا تصادفی بوده است. و چنین کسی حتما باید به نمایندگی آن خودرو یا تعمیرکار متخصص مراجعه کند. مسائل دینی نیز همینگونه است، انسان دین و آخرت خودش را محل خطا و آزمایش قرار نمی دهد بلکه باید به علمای مجتهد و متخصص مراجعه کند. پس تقلید کردن و اختیار نمودن مذهب، ایرادی ندارد، و آنچه ایراد دارد، تقلید کردن از افراد غیر متخصص و غیر مجتهد است. و خارج شدن از تقلید از مذاهب معتبر نیز ایرادی ندارد به شرطی که واقعا به درجه آن مجتهدی برسی که مذهبش را ترک کرده ای. اما صرفا طالب علم بودن و داشتن اطلاعات دینی، جوازی برای خروج از یک مذهب و یا قدرت ترجیح دادن بین اقوال را نمی دهد

اتمام

سؤال ۲۴ : غیرمقلدان مدعی هستند که تقلید از مذهب مساوی جهل و نادانی و تخطئه کردن تحقیق و در نهایت، کورکورانه عمل کردن است! و بنا بر ادعای آنها تقلید مذموم و ناپسند و خلاف قرآن و حدیث است!

نظر شما چیست؟

مجاهد دین, [۰۵/۰۶/۲۰۲۲ ۱۰:۱۱ ب.ظ]

خیر تقلید با چنین چیزهایی مساوی نیست، بلکه تقلید مساوی است با اعتماد کردن به پاسخ های مسلمان مجتهد و متخصصی که وقت بسیاری از عمر خود را صرف کرده تا به چنین تخصصی برسد. برای اینکه رسیدن به پاسخ درست احکام شرعی، علم و دانش بسیاری می خواهد و تمام مردم جامعه نمی توانند دیگر مشاغل و مهارت های مورد نیاز یک جامعه را رها کرده و همگی مجتهد دینی شوند. آیا جامعه اسلامی، پزشک و مهندس و تاجر و… نیاز ندارد؟ به همان شکلی که وقتی ما می خواهیم ساختمانی بسازیم، خودمان با مراجعه به کتاب های مهندسی و معماری، ساختمان را نمی سازیم بلکه به مهندس معمار و متخصص آن مراجعه می کنیم، به همان شکل نیز احکام شرعی را از متخصص آن سوال می کنیم نه اینکه خودمان مستقیم سراغ قرآن و حدیث برویم.

خداوند متعال می فرماید: ﴿وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً  فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ١٢٢﴾ [التوبة: ۱۲۲]

«و نباید که مؤمنان همگی (برای جهاد) کوچک کنند، پس چرا از هر گروهی از آنان، دسته‌ای کوچ نمی‌کنند، تا در دین دانش بیاموزند، و قوم خود را هشدار دهند، هنگامی‌که به سوی آن‌ها باز گشتند، باشد که آن‌ها بترسند».

خداوند در این آیه به ما یاد داده که تعدادی نیز باید در دین الله تخصص پیدا کنند تا بعد از متخصص شدن، دیگر مومنان از علم آنان استفاده کنند. پس تقلید، مذموم و خلاف قرآن و سنت نیست بلکه دستور قرآن و سنت است.

 و اصلا هیچ غیر مقلدی وجود ندارد، بلکه فقط شخصی که از او تقلید می شود تغییر می کند. و عموم وهابیان نیز از علمای بزرگ وهابی خود تقلید می کنند و ترجیح های آنها را اختیار می کنند. وهابیت با متهم کردم مقلدان مذاهب اربعه، به تقلید، و زشت نشان دادن تقلید آنان، در واقع به قول معروف دست پیش گرفته اند تا پس نیوفتند! وگرنه آنها نیز در حقیقت مقلد هستند، و در اصل آنان مقصودشان این است که به مردم بگویند که به جای تقلید از شافعی و مالک و احمد و ابوحنیفه، بیایید و از ما تقلید کنید! درحالی که اگر علم تمام علمای آنها را در یک کفه ترازو قرار بدهیم و علم مثلاً امام شافعی را در کفه دیگر قرار بدهیم، باز به نصف علم و دانش امام شافعی نمی رسند، حتی مساوی دانستن آنان با ائمه اربعه نیز توهین به ائمه اربعه است. پس چگونه تقلید اهل سنت از ائمه اربعه را مذموم و زشت می دانند، اما تقلید مردم از خودشان را نیکو؟ آیا ادعا می کنند که آنها بهتر از ائمه اربعه قرآن و سنت را فهمیده اند؟

اتمام

سؤال۲۵ : آیا غیرمقلدان را از اهل سنت و جماعت می دانید؟

مجاهد دین, [۰۵/۰۶/۲۰۲۲ ۱۰:۱۳ ب.ظ]

خیر. محمد السفارینی رحمه الله حنبلی مذهب می گوید «أَهْلُ السُّنَّةِ وَالْجَمَاعَةِ ثَلَاثُ فِرَقٍ: الْأَثَرِيّة وَإِمَامُهُمْ أَحْمَدُ بْنُ حَنْبَلٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ، وَالْأَشْعَرِيّة وَإِمَامُهُمْ أَبُو الْحَسَنِ الْأَشْعَرِيُّ رَحِمَهُ اللَّهُ، وَالْمَاتُرِيدِيّة وَإِمَامُهُمْ أَبُو مَنْصُورٍ الْمَاتُرِيدِيُّ رحمه الله».

ترجمه: «اهل سنت و جماعت سه فرقه هستند: اثریه و امامشان احمد بن حنبل رضی الله عنه، و اشعریه و امامشان ابو الحسن الأشعری رحمه الله و ماتریدیه و امامشان ابو منصور الماتریدی رحمه الله».

 ? لوامع الأنوار البهية وسواطع الأسرار الأثرية لشرح الدرة المضية في عقد الفرقة المرضية، ج ۱ ص ۷۳٫

اما وهابیت در مبحث اسماء و صفات مجسمه است و در مبحث تعریف عبادت، خوارج است و در فقه نیز اگر از مذاهب اربعه تقلید نکند و یا تلفیقی از اقوال مذاهب را جمع کرده باشد و از آن پیروی کند، پس در مباحث فقهی نیز، از اهل سنت و جماعت نیست. پس اهل سنت و جماعت دانستن وهابیان اشتباه بزرگی است. حتی اگر بالفرض در ابواب فقهی نیز کاملا مقلد یکی از مذاهب اربعه باشند، اما چون در اعتقاداتشان اهل سنت و جماعت نیستند بلکه تلفیقی از خوارج و مجسمه هستند، پس نمی توان آنها را اهل سنت دانست.

اتمام

سؤال۲۶: علت اینکه غیرمقلدان بیشتر به مذهب احناف به خصوص امام اعظم رح می تازند چیست؟

و خودتان نیز زمانی که غیرمقلد بودید حتی علیه امام اعظم رح کتابی را ترجمه کرده بودید؟ صحت دارد؟

مجاهد دین, [۰۵/۰۶/۲۰۲۲ ۱۰:۱۶ ب.ظ]

چون امام ابوحنیفه رحمه الله و مذهب او، عقلانیت بالایی دارد و وهابیان ظاهربین میانه خوبی با استفاده از عقل در درک مناط احکام ندارند. و کتابی که ترجمه کرده بودم، نویسنده وهابی اش در واقع ردی نوشته بود بر آن دسته از وهابیانی که امام ابوحنیفه را تکفیر می کردند و در این کتاب نویسنده اش به گمان خودش از تکفیر ابوحنیفه نهی کرده بود اما در عین حال او را گمراه می دانست. و در هر حال آن کتاب دیدگاه یک وهابی بوده است، و من بعد از رجوعم از وهابیت آن کتاب را نیز جزو کتاب های منسوخ شده اعلام کردم ، و در کانالم نیز مطالبی (https://t.me/rad_shobahat/6707) در دفاع از امام ابوحنیفه نوشته ام.

اتمام

سؤال۲۷: عده ای می گویند: کاری به غیرمقلدان نداشته باشید و یا دفاع از مذهب را مساوی با اختلاف و افتراق در امت می دانند .نظر شما چیست؟

مجاهد دین, [۰۵/۰۶/۲۰۲۲ ۱۰:۱۹ ب.ظ]

این همان وارونه کردن مفاهیم است. این یعنی بیرون کردن صاحب خانه از خانه اش و جا دادن به اشغال گر، این یعنی راستگو دانستن دروغگو و دروغگو پنداشتن راستگو. در واقع کسی که چنین می گوید از جاهل ترین مردمان است و رتب و اخگر را از هم تشخیص نمی دهد. پس کسی که باعث اختلاف و افتراق در امت شده است، غیر مقلدی است که به پیروان مذاهب اربعه حمله می کند.

اتمام

سؤال ۲۸ : نظر شما در مورد ناصرالدین آلبانی که غیرمقلدان ارادت خاصی به ایشان دارند و بعنوان امام خود معرفی می کنند، چیست؟ و آیا تصحیح و تضعیف و نظریات ایشان ، مورد پذیرش است؟

مجاهد دین, [۰۵/۰۶/۲۰۲۲ ۱۰:۲۱ ب.ظ]

اگر تصحیح و تضعیف او مخالف با تصحیح و تضعیف علمای پیش از او بود، پس همواره اولویت با تصحیح و تضعیف علمای پیش از او است. و می توان در بعضی جاها نیز از دیدگاه های او استفاده کرد. اما نباید فراموش کرد که تفکر خاص او درباره توحید و شرک، بر تصحیح و تضعیف های او سایه انداخته است.

اتمام

سؤال۲۹:  راههای مقابله با این فرقۂ نوظهور چیست؟ به عوام و خواص چه توصیه هایی دارید؟

مجاهد دین, [۰۵/۰۶/۲۰۲۲ ۱۰:۲۴ ب.ظ]

جهل، با علم برطرف می شود. راه مقابله با این ظاهربینی و سطحی اندیشی، عمق دادن به بینش مردم است. و علما و داعیان و ماموستایان و مولویان مسئولیت سنگینی بر عهده دارند و باید همانند یک شمع برای روشنی بخشیدن به مردم از جان و مال خود مایه بگذارد و بسوزند تا تاریکی ها برطرف شود. و عوام مردم نیز باید آگاهانه تر قدم بردارند و هرکس که از توحید گفت الزاما توحید صحیحی ندارد و هرکسی که توسط وهابیت به شرک متهم شد، الزاما مشرک نیست و از اینکه مسلمانی که شهادتین می گوید را به ناحق تکفیر کنند باید به شدت بترسند و خطا در مسلمان پنداشتن هزار انسان، آسان تر از به خطا تکفیر کردن یک مسلمان است. و تفکر وهابیت جز به تکفیر و مشرک دانستن مسلمانان به چیزی منتهی نمی شود. پس فریب ظاهرآرایی ها و شعارها و کلمات زیبا را نخورید.

اتمام

سؤال ۳۰ : معمولا افرادی هستند که فریب شعارهای زیبای غیرمقلدان را خورده اند و یا مردد بوده و بر دو راهی قرار دارند! شما بعنوان کسی که این راه را تجربه کرده و از سران و داعیان این فرقه بوده اید، چه توصیه هایی دارید؟

مجاهد دین, [۰۵/۰۶/۲۰۲۲ ۱۰:۲۶ ب.ظ]

البته که مشکل ما با غیر مقلدان فقط در تقلید از مذهب نیست و مساله تقلید فرعی است و اصل اختلاف ما با آنان درباره توحید است. توحید آنان مشکل دارد و فهم آنان از عبادت خطا است و نباید چنین وانمود شود که مشکل ما با وهابیت صرفا در جواز یا عدم جواز تقلید از احکام فقهی مذاهب است بلکه مشکل بزرگ تر از آن است. و در واقع یکی از ترکش ها و مصیبت های انحراف در فهم توحید، که سبب آن، ظاهربینی افراطی بوده است، همان خارج شدن از تقلید مذاهب اربعه بوده است، چراکه ظاهربینی افراطی آنان باعث می شود که هرشخصی در عرض چند ماه خودش را علامه و مجتهد تصور کند که می تواند بین آرای مذاهب ترجیح انجام بدهد. انسان مانند درخت سیب است، وقتی درخت سیب، در سال اولش دو یا سه تا میوه سیب می دهد، چون وزن سیب ها به نسبت شاخه اش کمتر است آن شاخه با تکبر و غرور به سمت آسمان سرش را بلند نگه داشته و میوه هایش را در بالا به نمایش می گذارد، در حالی که درخت سیبی بیست ساله، هر شاخه اش ده ها میوه سیب بر روی آن وجود دارد و از سنگینی میوه هایش سر شاخه هایش به نشانه تواضع و فروتنی  به زمین رسیده است. علم نیز همینگونه است. اکثر متاثرشدگان از وهابیت در یکی دو سال اول گمان می کنند به منتهای علم و توحید رسیده اند و با غرور و تکبر گمان می کنند که جز آنها کسی به حقیقت نایل نشده است و خودشان را از تقلید از مذاهب بی نیاز می بینند و خودشان ترجیح می دهند و حتی ایراد از فتوای ائمه اربعه می گیرند درحالی که جاهل هستند و نمی دانند، و نمی دانند که نمی دانند. اما اگر به علمای ربانی نگاه کنیم می بینیم که دریایی متلاطم از علوم هستند اما هنوز شهامت فتوا دادن را ندارند و نصف جواب هایشان لا ادری است. توصیه من این است که از جماعت مسلمانان خارج نشوید، فراموش نکنید که دست الله متعال با جماعت است، و جماعت، همان اهل سنت است و اهل سنت در تمام قرن ها، اشاعره و ماتریدیه و فضلای حنابله بوده اند، خارج شدن از آنها، حکم شاذ را دارد و شاذها در طول تاریخ بی برکت بوده اند و از بین رفته اند. پس سعی نکنید که از جماعت مسلمانان فاصله بگیرید و تافته جدا بافته شوید. و الحمدلله موج روشنگری بزرگی به راه افتاده است و بسیاری از فریب خوردگان وهابیت به آغوش اهل سنت و جماعت بازگشته اند. و عقلای وهابیت به اهل سنت برمیگردند و سفهاء الأحلام و حدثاء الأثنان نیز به وهابیت می پیوندند! و در هر حال تبادل مبارکی است.

اتمام

سؤال ۳۱ : مدتی هست که غیرمقلدان به مسایلی چون( رفع یدین، تقلید، آمین بالجهر و…) زیاد مانور نمی دهند ، بلکه بیشتر به  مسایل عقیدتی می پردازند که تخصصی بوده و شاید بعضی عوام علم به آن نداشته باشند .

نظر و توصیه شما راجع به این موضوع چیست؟

مجاهد دین, [۰۵/۰۶/۲۰۲۲ ۱۰:۲۹ ب.ظ]

به نظرم علت چنین امری، همان روشن گری های امثال این جانب در مباحث عقیدتی بوده است که باعث شده است دیگر در مسائل فرعی فقهی اینقدر مانور ندهند و فکری به حال بنیان سست عقیدتی خود بکنند که با نقدهای علمی کسانی که از وهابیت رجوع کرده اند متزلزل شده است. و الحمدلله بسیاری از ماموستایان و علما را می شناسم که از وهابیت برگشته اند و اکنون نقدهای بسیار مهمی بر وهابیت نوشته اند که باعث روشنگری های خوبی شده است و همین امر باعث شده که وهابیان آخرین تلاش هایشان را برای توجیه عقاید سستشان انجام بدهند.

اتمام

سؤال۳۲: نظرتان در مورد مکاتب کلامی ماتریدیه و اشاعره چیست؟ آیا طبق گفته های غیرمقلدان، مکتبی نوین ، نوظهور و خلاف عقاید اهل سنت و جماعت هستند؟

مجاهد دین, [۰۵/۰۶/۲۰۲۲ ۱۰:۳۴ ب.ظ]

مذهبی که در قرن دوازدهم ظهور کرده است چگونه می تواند مکتب کلامی ماتریدی و اشعری که جزو سلف هستند را مکتبی جدید و خلاف عقاید اهل سنت بداند؟ در حالی که جمهور مسلمانان در تمام این قرن ها بر مکتب اشعری و ماتریدی بوده اند. صدها عالم و امام و مجتهد و مجدد در این قرن ها وجود داشته اند که همگی از علمای این مکاتب بوده اند. اگر به کتابخانه (https://t.me/rad_shobahat/6908) های اسلامی مراجعه کنیم در همه ابوابش در تفسیر و علوم قرآن و حدیث و فقه و اصول فقه و تاریخ و سیره و لغت و … مولفانشان از این مکاتب بوده اند. اگر کتاب هایی که توسط این علما نوشته شده است را حذف کنیم اصلا چیزی باقی نمی ماند. حتی فاتحان و فرماندهان بزرگ تاریخ اسلام، نیز از این مکاتب بوده اند. در واقع مثال آن وهابی غیرمقلد مثال پرنده ای به نام فاخته است که در لانه پرندگان با جسه کوچک ‌تر از خودش، تخم ‌گذاری می‌ کند، و وقتی فرخه فاخته از تخم بیرون می ‌آید، بخاطر هیکل بزرگ ترش، تخم ‌های کوچک پرنده صاحب لانه را بیرون می‌اندازد و جیک جیک کنان به مادر آن تخم‌ ها می ‌گوید من بچه ‌ات هستم، به من غذا بده، من را بزرگ کن! پرنده مادر نیز به اشتباه فکر می ‌کند که واقعا آن فرخه فاخته، بچه اوست و به او غذا می دهد! وهابیت نیز همینگونه هستند، در بین اهل سنت نفوذ می‌ کنند و عقاید فاخته ای خود را ترویج می دهند و سپس صاحب خانه اصلی که همان اهل سنت است را از خانه خودش بیرون می کنند و او را بیگانه نشان می دهند و دو قورت و نیمشان هم باقی است!

اتمام

سؤال ۳۳ : آیا منسوب شدن به ماتریدی و یا اشعری، مساوی با خارج شدن از عقیده اهل سنت و جماعت است؟

مجاهد دین, [۰۵/۰۶/۲۰۲۲ ۱۰:۳۷ ب.ظ]

خیر، چنانکه گفته شد اهل سنت و جماعت همان ماتریدی و اشعری بودن است. بعلاوه فضلای حنابله که از اهل حدیث هستند. اینها همگی در عقاید یکی هستند و تفاوت های جزئی بینشان، جزو تاویل های سائغ بوده و باعث خارج شدن از اهل سنت نمی شود.

اتمام

سؤال۳۴: نظرتان در مورد تصوف و صوفی چیست؟

مجاهد دین, [۰۵/۰۶/۲۰۲۲ ۱۰:۴۰ ب.ظ]

برداشتی که از تصوف دارم این است که وسیله ای برای تزکیه نفس و ارتقای روح است. و تزکیه نفس حتما باید مطابق با شریعت باشد. اگر خارج از آن باشد پس مردود است.

 و اعتبار به ماهیت امور است نه به اسامی آن. به همان شکلی که کسی که خودش را سلفی می نامد دلیل نمی شود که تمام عقاید او را عقیده همان سلفی که خودش را به آنها نسبت داده است دانست به همان شکل نیز کسی که خودش را صوفی می نامد و اموری ناشرعی انجام می دهد مانند خوردن نجاسات به اسم کرامت! یا سجده کردن در مقابل قبر یا شیخ به بهانه تعظیم و احترام! یا رقص و پایکوبی به بهانه وجد! و… چنین کسی را نیز نمی توان صوفی حقیقی دانست چراکه نفسش تزکیه نشده است و روحش ارتقا نیافده است. اگرچه هم اسمش را صوفی بگذارد

اتمام

سؤال ۳۵: به نظر شما نیاز است که در مقابل این فرقه نوظهور ایستادگی کرد؟

مجاهد دین, [۰۵/۰۶/۲۰۲۲ ۱۰:۴۳ ب.ظ]

اگر با منفجر شدن مساجد توسط وهابیان و کشته شدن نمازگذاران در حین نماز، مشکلی ندارید،

اگر با بوجود آمدن داعش های بعدی در شهر و دیار خودتان و تبدیل شدن آبادانی به زمینی سوخته مشکلی ندارید،

اگر از اینکه حتی خود شما بعدا توسط یکی از آنان تبدیع و تکفیر و حتی کشته شدید، مشکلی ندارید،

پس فقط در این صورت نیازی نیست که در مقابل این فرقه نوظهور ایستاد.

اما اگر با مواردی که گفتم مشکل دارید و نمی توانید آن را تحمل کنید، پس به نظر من مقابله با این فرقه نوظهور از کسب روزی و نان شب هم واجب تر است.

اتمام

سؤال۳۶: سخن شما با کسانی که در دام این فرقه افتاده اند،  چیست؟

مجاهد دین, [۰۵/۰۶/۲۰۲۲ ۱۰:۴۶ ب.ظ]

سخن من با چنین کسانی این است که از تجربه امثال ما عبرت بگیرید. من راهی که چنین شخصی می خواهد به تازگی آن را طی کند سال ها قبل طی کرده ام و به انتهای آن هم رسیدم و دیدم که بن بست بود. در آنجا سرابی بیش وجود ندارد. آخر این مسیر به تکفیر مسلمانان ختم می شود. تجربه را تجربه کردن خطاست. تجربه شانه ای است که زندگی زمانی آن را به شما می دهد که موهای سرت ریخته است! قبل از اینکه دیر شود و فرصتی برای جبران نداشته باشی، به خودت بیا و از اینکه در دام افراط و تکفیری که وهابیت به نام توحید برایت پهن کرده است بیوفتی، خودت را نجات بده. اگر هم گمان می کنی که عقیده وهابیت صحیح است و مخالفتی با قرآن و سنت ندارد، پس نقدهایی که بر آنان نوشته ام را بخوان و برای آنها پاسخی پیدا کن. نقدهای من نقدهای کسی است که خودش قبلا از زیر و بم این عقیده آگاه بوده است و چیزی خلاف واقع را به آنان نسبت نداده است. و بزرگ ترین دعایتان در تمام طول عمرتان این دعا باشد که یا الله من را عاقبت بخیر کن.

اتمام

سؤال ۳۷:  چه توصیه ای به علماء، جوانان و عوام دارید؟

مجاهد دین, [۰۵/۰۶/۲۰۲۲ ۱۰:۴۸ ب.ظ]

توصیه ام این است که قبل از اینکه دیر شود و فرصت را از دست دهید، کاری که باید برای الله متعال انجام دهید را انجام دهید.

اتمام

سؤال۳۸:  مدتی که تفکر افراطی سلفی داشتید آیا با گروه وزین راه حقیقت آشنایی داشتید ؟اگر آشنایی داشته اید آیا در این گروه مناظره کرده اید ؟در چه زمینه ای ؟اکنون نگرش شما در رابطه با عملکرد انجمن راه حقیقت چیست؟

مجاهد دین, [۰۵/۰۶/۲۰۲۲ ۱۰:۵۰ ب.ظ]

والله یادم نمی آید که قبلا در این گروه مناظره ای داشته باشم اما در کل گروه مبارکی است و الله متعال به شما و مدیران آن پاداش خیر بدهد و آنان را هدایت و موفق گرداند. و گروه راه حقیقت را گروه مفید و فعالی می دانم که الحمد لله ثمرات خوبی داشته است

اتمام

سؤال ۳۹: بنظر شما آیا راه حقیقت در فضای مجازی و حقیقی موفق شده است ؟

مجاهد دین, [۰۵/۰۶/۲۰۲۲ ۱۰:۵۲ ب.ظ]

بله قطعا همینطور است. از الله متعال توفیق روز افزون را برایشان تقاضامندم

سؤال ۴۰ :  چه توصیه ای به بینندگان راه حقیقت و پیروان مذاهب اربعه دارید؟ ( حسن ختام مصاحبه)

مجاهد دین, [۰۵/۰۶/۲۰۲۲ ۱۰:۵۳ ب.ظ]

سعی کردم که با پاسخ هایی صریح و کوتاه آنچه که لازم می دانستم را بیان کنم. و از ببیندگان و خوانندگان محترم تقاضا می کنم که در گفته های این جانب تأمل کنند و نیز به نقدها و مطالبی که در کانالم بصورت تفصیلی تر بیان کرده ام مراجعه کنند.

از الله متعال می خواهم که همه ما را عاقبت به خیر کند و از سر تقصیراتمان بگذرد و به راه راست هدایتمان دهد.

والسلام علیکم ورحمة الله وبرکاته

………………………..

. کتاب های ترجمه شده توسط مجاهد دین بعد از رجوع از وهابیت

۱- عبادت درگاه توحید و درگاه تکفیر (https://t.me/rad_shobahat/2447) از حاتم العونی (۲۹ صفحه)

۲- حیات پیامبران بعد از وفاتشان (https://t.me/rad_shobahat/1128) از امام البیهقی (۱۹ صفحه)

۳- نهایت آمال دربارۀ صحّت و شرح حدیث عرضۀ اعمال (https://t.me/rad_shobahat/1290) از عبد الله الغماری (۸۵ صفحه)

۴- فصل الخطاب در رد بر مذهب محمد بن عبد الوهاب (https://t.me/rad_shobahat/1960) از سلیمان برادر محمد بن عبد الوهاب (۱۶۴ صفحه)

۵- تکفیر اهل شهادتین  (https://t.me/rad_shobahat/2386)از حاتم العونی (۲۴۷ صفحه)

۶- تیرهای آتشی در نقض دلایل فرقۀ بغدادی (https://t.me/rad_shobahat/2870) از مقتفی الأثر (ناصح الأمین) (۴۲ صفحه)

۷-  آیا درخواست دعا از مُرده، شرک اکبر است؟ (https://t.me/rad_shobahat/3091) از ابو یحیی محمود ابو سن (۴۰ صفحه)

۸-  پاسخ به اشتباهات شیخ الاسلام ابن تیمیه رحمه الله دربارۀ دعا و توسل نزد قبور (https://t.me/rad_shobahat/4283) السيد الشريف الدکتر: محمود السید صبیح (۴۱ صفحه)

۹-  تصحیح مفاهیم دربارۀ ولاء و براء (https://t.me/rad_shobahat/5157)  از عبدالفتاح الیافعی (۱۵۱ صفحه)

۱۰- بررسی تطبیقی توسل به صالحان بین موافقان و مخالفان از عبدالفتاح الیافعی. (۵۹۲ صفحه) چاپ شده است.

۱۱- بررسی تطبیقی تبرک به صالحان بین موافقان و مخالفان (https://t.me/rad_shobahat/5985) از عبدالفتاح الیافعی (۲۹۱ صفحه)

۱۲- بهترین فهم و درک از مسالۀ ترک (https://t.me/rad_shobahat/5764) از عبدالله الغماری (۹۹ صفحه)

۱۳-  وهابیت، اسمی‌ است که خودشان بر خودشان گذاشته‌اند (https://t.me/rad_shobahat/5799) از علی مقدادی (۳۵ صفحه)

۱۴- کتاب الروح (https://t.me/rad_shobahat/6927) از ابن القیم (فعلا یک سوم کتاب که ۲۰۰ صفحه شده است، ترجمه شده است)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *