(صدمات ناشی از انحراف از اصول و آلوده شدن منهج اسلامی به اندیشه های غیر اسلامی
به قلم: دکتر عبدالله العجیری
اصحاب در فتوحات اسلامی، دو امپراتوری عظیم (روم و فارس) را شکست دادند، که دارای تمدن پیشرفته ای بودند، و بیشتر دنیا تحت سلطه ی آنان بود… آیا اصحاب، هنگامی که با این دو تمدن بزرگ فارس و روم رو به رو شدند، چه رفتار و تعاملی داشتند؟
“مالک بن نبی” توضیح می دهد که چگونه نسل اصحاب توانستند در آن زمان بشریت را نجات دهند (به سوی اسلام دعوت کنند)، و می گوید:
چرا این بادیه نشین های فقیر در عصر محمد (صلی لله علیه وسلم) این کار را انجام دادند؟ چرا این بادیه نشین های بی سواد اقدام به نجات بشریت کردند و احساس کردند که آنان برای نجات بشریت آمده اند؟ به صراحت در سخنانشان برای غیر خودشان از فارس و روم به این اشاره می کردند و می گفتند: آمده ایم تا شما را نجات دهیم، آنان احساس حقارت نمی کردند، چرا آنان احساس حقارت نداشتند؟ زیرا آن تمدن قدیمیِ مقابلشان از فارس یا بیزانس یا روم، نتوانست حقارت را بر آنان تحمیل کند، به عبارتی دیگر به آن متعجب نبودند (اصحاب از تمدن و پیشرفت آنان شگفت زده نشدند تا اینکه در مقابل آنان احساس حقارت کنند). در مقابل این تمدن بزرگ، احساس می کردند که به یک تمدن بسیار قوی تر از این تمدنی که در جوامع متمدن آن زمان وجود داشت، نیاز دارند.
بله، این راز موفقیت اصحاب ، از پیشرفت و تقدم تمدن های مقابلشان متحیر و شگفت زده نشدند، از جوانب مثبت آن استفاده کردند، اما هرگز احساس فشار نکردند و روحیه ی شکست بر آنان چیره نشد و در مقابل این پیشرفت (روم و فارس) احساس حقارت نکردند به شیوه ای که آنان را وادار کند تا از (تبلیغ) مبانی دینشان شرم کنند و تلاش کنند که آن را با فکر و فلسفه و ارزشهای فارس و روم بگنجانند.
به همین خاطر وقتی که “ربعی بن عام” به نزد فرمانده ی فارس؛ رستم، برای گفتگو می رود، بدون اینکه منظره ی زیبا و خوشگذرانی و چادر مجلل رستم، بر او تاثیر داشته باشد، با عزت و سربلندی ایمانی به آنان می گوید که: آمدهایم تا بندگان خدا را از بندگی بندگان، به بندگی پروردگارشان فرا بخوانیم و از مضیقت و تنگی دنیا، به گشایش و وسعت دنیا ببریم و از ستم ادیان (غیر الهی) به عدالت دین اسلام دعوتشان کنیم.
اما متاسفانه این احساس والای ایمانی اصحاب و عدم تحقیر نفس، در نزد دیگر مسلمانان تداوم نداشت. به همین خاطر در زمان های بعد، هنگام ترجمه ی کتاب های یونانی و ملت های دیگر، با اینکه جوانب مثبت هم به همراه داشت اما جوانب منفی بسیاری نیز به همراه داشت، و تعداد بسیاری از مسلمانان مشغول این علوم (علوم یونانی (فلسفه ی یونان) و دیگر ملت ها) شدند، و تاثیر بدی را بر عقیده ی پاک اسلامی که اصحاب و تابعین بر آن بودند، گذاشت.
و در این عصر هم معلوم است که شگفت زدگی مسلمانان به غرب و فکر و فلسفه و تمدن غرب به اوج رسیده است، و احساس حقارت و روحیه ی شکست نزد آنان پیدا شده، تا اینکه شروع به گنجاندن مبانی اسلام با ارزشهای سکولاریستی غربی و تغییر اصول و مبانی ثابت، تحت عنوان تازه گری، رفرم، عقل گرایی و قرآنی بودن، کردند.