اگر دقت کنید اهل جهاد و مسلمین شريعت گرا دشمناني چون آمريكا و ناتو را در برابر خود دارند كه قدرت برتر دنيا هستند، چگونه مي توان با وجود اينها حكومت اسلامي تشكيل داد؟
(سلسله درسهاي: پرسش از ما و شما، پاسخ ساده از استاد مجاهد : ابوحمزه المهاجر هورامي )[۱]
بسم الله والحمد لله؛ اما بعد :
ج : در همين ابتدا بايد چند باره بگويم كه در هيچ جنگي – غير از غزوه حنين با درسهايي كه داشت – مسلمين هرگز نه از نظر تعداد و نه از نظر تجهيزات نظامي بر دشمنانشان برتري نداشته و حتي مساوي هم نبوده اند. البته كساني كه از الفباي جنگ سر رشته اي داشته باشند و يا حداقل آثار كساني چون سان تزو را مطالعه كرده باشند خواهند فهميد كه قواعدي كلي بر جنگ حاكمند كه تاريخ بشريت را پوشش داده و در طول زمان و مكان تغييري نمي يابند و قواعد خاص جنگ هم تابع اسباب ويژه اي هستند كه تنها كساني مي توانند در مورد آن صحبت كنند كه در قواعد كلي جنگ تخصص داشته باشند.
صحبت در مورد جنگ به صورت عمومي و جهاد و قتال به صورت اخص در اسلام گسترده است و از حوصله ي يك سوال چند سطري خارج مي باشد، اما آنچه لازم به ذكر است اينكه تمام كساني كه اين شبهات را پخش كرده و در برابر «الجماعة» و مجاهدين شريعت گرا قرار گرفته اند هيچ تخصصي در اين زمينه ندارند و مشتي درسخوانده ي كتابخانه اي و كاريكاتور ماهواره اي دين فروش و منافق و يا علماي ذليل در سرزمينهاي كفار و تحت كنترل احزاب مرتد سکولارهستند كه از باز و بسته كردن يك اسلحه ي سبك هم عاجز بوده و حتي روش جنگيدن با يك چاقو را نيز بلد نیستند چه رسد به اينكه از كاربرد يك نارنجك يا بمب يا موشك آگاه باشند و تنها چيزي كه به آنها رسيده است ترس و هراس و واهمه است و …. . اين در حالي است كه از الفباي فقه اسلامي اين است كه تنها كسي مي تواند در مورد چيزي فتوا دهد كه فقه و تخصص آن چيز را داشته باشد.
به هر حال ، در غزوه ي احزاب (سکولاریستها) که به غزوه خندق هم مشور است، سكولاريستهاي قريش تمام متحدين خود را با خود همراه كرده بودند، از دين يهود و يهوديان و منافقين مسلمان نماي داخل مدينه و اطراف آن به عنوان يك ابزار و وسيله استفاده مي نمودند. يهوديان وظيفه ي جاسوسي را بر عهده گرفته بودند و منافقين نيز از دورن در جنگ رواني و سست نمودن اراده و ايمان مسلمين جهت جهاد و مبارزات مسلحانه فعاليت داشتند.
منافقين در هنگام محاصره همه جانبه ي مسلمين با آنكه در كندن خندق مشاركت داشتند و خود را به ظاهر شريك مسلمين در اين مصيبت مي دانستند اما به اصحاب مي گفتند رسول الله صلي الله عليه وسلم وعده ي فتح روم وقيصر و كسرا را به ما مي دهد اما نمي توانيم برويم دستشويي !! .
با اين وجود ديديم كه مسلمين هم كسرا را فتح كردند هم روم و قسطنطنيه را و اسلام به سراسر دنيا رسيد ولاكن المنافقین لا یعلمون. منافقين كنوني هم كه در قالب اخوان الشياطين و نجدی ها آل سعود و دين فروشان خورده پاي بومي منتسب به تصوف و غیره فرو رفته اند همان جملات را در قالب ديگري بيان مي كنند. اينها مي گويند تا زماني كه آمريكا وجود دارد و مي تواند ناتو و ساير قدرتها را با خود همراه كند و تا زماني كه ما اسلحه و مهمات آنها را نداريم نبايد در برابر اشغالگريهاي آمريكا بايستيم و مثل عراق و كوردستان عراق و افغانستان و يمن و صومال و مصر و پاكستان وغيره هرچه از ثروت و ذخاير و ناموس و غيره خواست در اختيارش قرار دهيم و هر قانون و حكومتي هم كه بر ما تحميل كرد قبولش كنيم تا كي؟ تا زماني كه دلش را به دست بياوريم و راضيش كنيم از طريق بازيهاي انتخاباتي قدرت را به قانون شريعت الله واگذار نماند !. اما ديديم كه در كشورهايي مثل تركيه و عراق آمريكا را راضي نمودند و خودشان جانشين نوكران قبلي شدند، اما هرگز قانون شريعت جايگزين قانون كفري سكولاريسم نشده و نخواهد شد و بلكه خودشان به نوكراني وفادارتر براي آمريكا و خطرناكتر براي مسلمين تبديل گشتند.
براي اين منافقين سبك مغز دنيا دوست، آمريكا و قدرت نظامي و مادي آن جايگزين الله متعال و قدرت بي كران آن گشته است. و العياذ بالله چنين مي پندارند كه بدون خواست و اراده ي امريكا هيچ تغييري در دنيا رخ نمي دهد. البته با آنكه بر زبان نمي رانند اما منظورشان اين است كه فقط مسلمين نمي توانند بر خلاف اراده ي آمريكا كاري انجام دهند و گرنه هوشي مينه در ويتنام و كاسترو در كوبا و ديگران مي توانند هر كاري بكنند اما مسلمين نه! چر ؟ چون در ميان مسلمين موجودات فاسد و خائن دنيا دوستي مثل آنها وجود دارد و بايد گفت تا زماني كه اين موجودات در راس کار هستند هيچ تغييري در زندگي مسلمين رخ نخواهد داد چه رسد به اينكه بتوانند دشمنان خارجي را بيرون برانند. چون جسمي كه از دورن فاسد و بيمار گشته باشد قدرت مقابله با دشمن خارجي را ندارد هر چند كه اين دشمن خارجي يك پشه يا مگس باشد.
اين منافقين و مرتدين سكولار از درون مسلمين را فاسد و بيمار كرده اند. اينها عملاً به آمريكا ايمان آورده و مومنين به طاغوت و آمريكا هستند نه الله متعال. اما مومنين مسلمان به الله اعتماد و اطمينان دارند و يقين دارند كه هركسي كه قانون الله را ياري برساند الله متعال نيز به اندازه ي شايستگيش به وي ياري مي رساند و در اين راه بايد آزمايشاتي را نيز در آزمايشگاه قتال و جنگ مسلحانه بگذراند. الله متعال مي فرمايند: أَمۡ حَسِبۡتُمۡ أَن تَدۡخُلُواْ ٱلۡجَنَّةَ وَلَمَّا يَأۡتِكُم مَّثَلُ ٱلَّذِينَ خَلَوۡاْ مِن قَبۡلِكُمۖ مَّسَّتۡهُمُ ٱلۡبَأۡسَآءُ وَٱلضَّرَّآءُ وَزُلۡزِلُواْ حَتَّىٰ يَقُولَ ٱلرَّسُولُ وَٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ مَعَهُۥ مَتَىٰ نَصۡرُ ٱللَّهِۗ أَلَآ إِنَّ نَصۡرَ ٱللَّهِ قَرِيب (البقرة:٢١٤)
[۱] تاریخ این پرسش و پاسخ به دهه ۸۰ شمسی بر می گردد.