استراتژی رسول خدا در دعوت به آیین اسلام (۱۰۱)
بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم
مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی
پیامبر خاتم صلی الله علیه وسلم در اصل دعوت، روش ها و استراتژی های مختلفی را بکار می گرفت از جمله تقدم اصل همزیستی مسالمت آمیز بر تشنج و جنگ، رعایت مسائل اخلاقی و انعطاف پذیری، و استفاده از اصول مشترک.دعوت رسول خاتم صلی الله علیه وسلم از طریق روابط مسالمت آمیز دیپلماتیک آغاز میشد و هر قومی و پادشاهی را که به اسلام دعوت مینمود، ازلحن مؤدبانه و متین و در عین حال کوتاه و مستدل استفاده میکرد.
سیرة پیامبر(ص) از قرآن کریم گرفته شده است که حق حیات و رسمیت جوامع گوناگون را به صراحت تضمین می کند. ایشان در روابط بین الملل، با ملل غیر مسلمان بسیار آزادمنشانه برخورد می کرد؛ برای مثال، وقتی پیامبر اکرم نمایندگان جامعه نصارای نجران را به حضور پذیرفت،اعتقادشان را به الوهیت مسیح سرزنش فرمود و آنان رابه قبول اسلام فرا خواند،با وجود این،آنها را به قبول اسلام مجبور نکرد، بلکه برعکس به آنان اجازه فرمود که برای عبادت به آیین خویش، از مسجد مدینه استفاده کنند.[۱]
روش مسالمت آمیز پیامبر اکرم با مخالفان باعث شد که افراد، گروه ها و هیأت های مذهبی فراوانی، آزادانه به مدینه مهاجرت کنند. برخی از این هیأت ها به نمایندگی از پادشاهان مثل پادشاه حبشه و شاهان حمیر به مدینه اعزام شده بودند. در تاریخ، حدود چهل هیأت مذهبی و سیاسی آمده که مدینه، شهر پیامبر(ص) پذیرای آنان بوده است.[۲]
نامههای رسول اکرم(ص) به سران کشورها و قبایل بهترین دلیل حکم دعوت در سنت او، واستراتژی صلح جویانه آن حضرت است. از باب نمونه در نامة به پادشاه مصر مینویسد:
بسم الله الرحمن الرحیم ـ من محمد بن عبدالله الی المقوقس عظیم القبط. سلام علی من اتّبع الهدی؛ اما بعد فإنی ادعوک بدعایه الاسلام، أسلم تسلم، یوتک الله اجرک مرتین، فإن تولیت فإنما علیک اثم القبط، يَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْا إِلَى كَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَلَا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئًا وَلَا يَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ.[۳]در بیشتر نامه های پیامبر اسلام برای پادشاهان که مشرک اهل کتاب بودهاند، متن آیة ۶۴ سورة آل عمران مطرح شده است. «قل يَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْا..»
در اسلام، جنگ و جهاد وجود دارد اما نه برای سلطه جویی و ستمکاری، و نه برای خوش گذرانی و ازدیاد ثروت، بلکه برای آزادی از بندگی غیر خدا. از این رو در قرآن کریم می فرماید: «ای کسانیکه که ایمان آورده اید! هنگامی که در راه خدا گام بر میدارید ( و به سفر برای جهاد می روید)، تحقیق کنید و به کسی که اظهار صلح و اسلام می کند، نگویید مسلمان نیستی به خاطر اینکه سرمایه ناپایدار دنیا و غنائم به دست آورید..»فقط جنگی در اسلام مشروع است که برای پیکار جهت کسب آزادی، جلوگیری از نقض پیمان، از بین بردن موانع دعوت به اسلام وگرایش به آن برای کسانی که می خواهند به آئین حق بگروند، و لی بوسیله قدرتها محدود شده اند . ( نساء / ۷۵)
یکی از شیوه های رایج در رفتار سیاسی پیامبر به ویژه در دعوت، دعوت توأم با انعطاف پذیری بود. این نحوه برخورد دل سخت معاندان و دشمنان اسلام و پیامبر را نرم میکرد، وچنان تحت تأثیر اخلاق کریمانه پیغمبر اسلام قرار میگرفت که فطرت خفته و سرکوب شده آنان بیدار میشد و از صمیم قلب ایمان به وحدانیت خدا و رسالت او می آورد، که درتاریخ این نمونه ها زیاد است.
یکی از روشهایی که یک سیاستمدار را به هدفش نزدیک میکند، استفاده از اصول و نقاط مشترک با مخالفان و بیگانگان است، از این استراتژی و روش، پیامبر خاتم همان طوری که قبلا گذشت بسیار خوب استفاده می کرد، در نامه خود غالباً آیه ۶۴ از سوره آل عمران را مورد استناد خود قرار میداد، که در آن از کلمه مشترک و یکسان با اهل کتاب نام برده است. البته متناسب با وضع موجود دولت اسلامی درمقاطعی با مشرکین غیر اهل کتاب نیز بر اساس منافع مشترک پیمانهایی بسته شده است.
از مطالعه آیات قرآنی چنین بر میآید که ایجاد رابطه مودّت با بیگانگان امری است که مسلمانان در روابط بین المللی خود می توانند از آن بهره بگیرند، چه، اولاً اسلام آیین فطرت است و هرگز با احساسات طبیعی و انسانی بشر سرناسازگاری نداشته است، ثانیاً، اسلام بدین نکته اساسی توجه داشته که همیشه باایجاد یک جو آرام و مالامال از تفاهم است که انسان می تواند با مخالفان عقیدتی خود به گفت گو بنشیند. پس اگر مودّت، تبادل عواطف انسانی و نیک رفتاری با کافران، از شروط اساسی تبلیغ است چگونه می توان درروابط مسلمانان با دیگر جوامع بشری این پدیده های طبیعی را منکر شد.[۴]
ابزار تبلیغاتی- فرهنگی
با توجه به اهداف دیپلماسی در اسلام که همواره بر محور تبلیغات و فعالیتهای فرهنگی بر ایستارها و رفتارهای طوایف و گروه ها و قبایل مختلف تحت تاثیر بوده می توان به تاثیرگذاری این ابزار به خوبی دست یافت. اسلام بر خلاف دیگر ادیان، از نظر مخاطبان و گیرندگان پیام ، دارای جامعیت و فراگیری منحصر به فردی است و مخاطبان خود را عموم ابنای بشر می داند و قوم یا دسته خاصی را مخاطب نمی داند. عام بودن تعالیم اسلامی، بیانگر ماهیت جهانی آن است که اسلام را یک دین جهانی مطرح می سازد.[۵]
تبلیغات در حوزه سیاست خارجی، در چارچوب استدلال و موعظه به منظور ایجاد ذهنیت مثبت در افکار عمومی انجام می پذیرد. از نظر بازتاب و تاثیرهای تبلیغات در سیاست خارجی دولت اسلامی،ذکر این نکته حائز اهمیت است که دولت اسلامی، همواره با محیط خارجی در تعامل بوده و واکنش ها،بازتاب های رفتار خارجی اش را دریافت و بازبینی و اصلاح می کند.اگر در تبلیغات روش خاصی کارآمد و موثر باشد، تقویت و گرنه تغییر داده می شود. لذا هنر سیاستمداران است که با توجه به شرایط بین المللی و واقعیات بیرونی از چه مفهوم و نمودهای تبلیغاتی می توانند بیش ترین بهره را بگیرند.
لحن کلام و رفتار در سیاست خارجی خود می تواند نقش ابزار مهمی را ایفا کند.اسلام ضمن تاکید بر استدلال ، موعظه و جدال احسن،حیات طیبه و رحمت پیوند ایجاد می کند. کارگزاران سیاست خارجی دولت اسلامی،باید حمیت و رحمت را ترکیب کرده و در نحوه بیان نیز مدارا و سخت گیری را در هم آمیزند.[۶]
در عرصه روابط خارجی فعالیت ها به حوزه مذاکرات وچانه زنی محدودنمی شوند، بلکه هموار ه تلاش برآن است که از راه تبلیغات وفعالیت های فرهنگی رفتار های طرف مقابل را تحت تأثیر قرار داده ورفتار های مطلوب را در آنها شکل می دهند.به همین دلیل یکی از ابزار های روابط خارجی رسول خاتم صلی الله علیه وسلم اعزام مبلغان ودعوت کنندگان وفرستادن پیغام به بزرگان قبایل وسران کشورها بود.این تبلیغات ودعوت هابه صورت های ذیل انجام می پذیرفت:
الف) تماس مستقیم با افراد،سران وهیأت هایی که به منا سبت حج، به مکه می آمدند.پیامبر خاتم صلی الله علیه وسلم به رغم تنهایی وکار شکنی وآزار مشرکان این شیوه را به کار می بست. وی در این ملاقات ها، پیام ورسالت خود را مطرح می نمود و به این روش پیام خود را به گوش دورترین افراد دنیا می رساند.
ب) هجرت مسلمانان در دو نوبت به حبشه، انگیزه وماهیت تبلیغی داشت .
ج) اعزام شخصیت های برجسته مسلمان مانند معاذ ابن جبل به یمن، علی به یمن، ومالک ابن مراره، عبدالله مهاجر بن ابی امیه، اقرع به عبدالله حمیر، ابوموسی اشعری، عبدالله بن زید، مالک ابن عباده، عقبه ابن زیاد وخالد ابن ولید .
د) اعزام هیأت های تبلیغی مانند هیأت هایی که به یمن ونجد ورجیع فرستاده شدند.
درکنار اعزام مبلغان به ارسال پیام ها ونامه ها به سران قبایل و دولتهای دیگر می پرداخت. پیامبر خاتم صلی الله علیه وسلم نامه هاو پیام های متعددی به سران قبایل،کشورها ورهبران ادیان و مذاهب فرستاده است. برخی از محققان شمار این نامه ها را بیش از سیصد مورد دانسته اند.[۷]
حذف برخی از شخصیتهای بزرگ دشمن با گفتگو
گفتگوهای که بین عتبه بن ربیعه و پیامبر خاتم صلی الله علیه وسلم با هم تبادل شد، که شامل تشویق و تطمیعهای تکراری است، اکنون در دست ماست که در سیره به صورت مشروح آمده است. پیامبر خدا به سخنان او گوش کرد تا سخنانش به پایان رسید به او فرمود اکنون که سخنان تو تمام شد به من گوش فرا ده. ایشان ابتدای سوره فصلت را برای او تلاوت فرمودند، عتبه سراپا گوش بود و به آیات قرآن گوش فرا می داد و در مقابل خود کسی را می دید که به ثروت و مقام و فرمانروایی طمع ندارد، بلکه از حقیقتی سخن می راند و از آن دفاع می کند و عباراتی را بر زبان جاری می کند که از فرط بلاغت نمونه اعجاز هستند؛ بنابراین از استماع آیات خسته نشد تا اینکه پیامبر با رسیدن به آیه سجده، به سجده رفت و سپس به او فرمود: خوب شنیدی؟ این پیام من است.
عتبه از حضور پیامبر مرخص شد، در حالی که در مقابل عظمت خاتم صلی الله علیه وسلم و نفوذ بیان او مجذوب شده بود، پیش قریش رفت. برخی از آنها وقتی او را دیدند، قسم خوردند که عتبه تغییر کرده است. او به بزرگان قریش گفت: «به خدا سوگند چیزی که من برداشت کردم این است که کلام او نه شعر است و نه سحر و نه کهانت. ای جماعت قریش از من بشنوید؛ مردم را آزاد گذارید. به خدا سوگند از گفتاری که از او شنیدم پیداست؛ آینده و آوازه بزرگی خواهد داشت. اگر مردم بر او چیره شدند، آسوده می شویم و اگر غالب گشت، از افتخارات او بهرهمند می گردیم.
نکته درخور تأمل این است که خاتم صلی الله علیه وسلم آرام نشسته بود و به پیشنهادات پوچ و بی ارزش او گوش می داد، سخنان عتبه را قطع نمی کرد و او را مورد تمسخر و تحقیر قرار نمی داد؛ بلکه به او فرصت داد تا آنچه را در کنه فکر خود دارد، ابراز کند. در اینجا می توان درک کرد که در اینگونه موارد و نهایت امر، هدف رسالت پیامبر کشتن کافران نیست، بلکه هدف کشتن کفر و کینه ای است که در دلهای آنان جای گرفته است .
[۱] محمدمهدی کریمی نیا ، همزیستی مسالمت آمیز در اسلام و حقوق بین الملل، تهران ، موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی، ۱۳۸۳، ص ۲۸۱٫
[۲]محمد ابوزهره، خاتم پیامبران، ج۳، ص ۴۵۲و ۴۵۳٫
[۳] علی الاحمد میانجی ، مکاتب الرسول(ص) تهران ، یس ۱۳۵۳٫ ،ج۱، ص ۹۷٫
[۴] سید جلیل خلیلیان ، اسلام و حقوق بین الملل، تهران، نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۶۲، ص ۲۵۳٫
[۵] مالتی کی.جی، مبانی تجزیه و تحلیل سیاست خارجی،ص ۳۵۵
[۶] محمد غفوری، اصول دیپلماسی در اسلام و رفتار سیاسی پیامبر اعظم(ص)، تهران: انتشارات اندیشه ورزان ، ۱۳۸۷ ، ص ۴۹
[۷]میانجی، پیشین ، ص ۵