به کارگیری سخن کنایی یا دو پهلو از راههای فرار از دروغ (۱۱۹)
بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم
مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی
… پس از سه روز مهاجران غار ثور را ترک کردند و با راهنمایی عبدالله بن اریقط راه مدینه را در پیش گرفتند. مردی به آنها رسید و در خلال گفتگو با ابوبکر روی پیامبرصلی الله علیه وسلم انگشت نهاد و به ابوبکر گفت : این مرد کیست؟ ابوبکر گفت : راهنماست، راه را به من نشان می دهد .[۱]
آن مرد گمان کرد که منظور ابوبکر آن است که راه صحرا را به او نشان می دهد در صورتی که منظورش آن بود که راه خیر و صلاح را به من نشان می دهد.
سکولاریست های قریش ناراحت بودند که نتوانسته اند پیامبر صلی الله علیه وسلم و یاورش را دستگیر کنند؛ بنابراین برای دستگیری آنها یکصد شتر جایزه تعیین کردند و یکصد شتر در صحرای عربستان برای عربهای راهزن و تنگدستی که توان تأمین روزی خود را نداشتند؛ سرمایه ی هنگفتی بود و چنانچه عرب ها این خبر را می شنیدند،تلاش می کردند که این جایزه را از آن خود کنند؛ بنابراین ابوبکر محبور بود به کنایه بگوید این راهنمای من است و بیراهه را در پیش بگیرند.
دعوتگران راه خدا باید دارای فهم، درایت، زیرکی، حضور ذهن و هوش آنچنانی باشند که بتوانند بدون دچار شدن به دروغ جز در موقعیت ضرورت و اضطراری با استفاده از شیوایی کلام و فنون سخنوری، دشمن را فریب دهند و کنایه و مجاز به دایره ی سخن گفتن توسعه داده اند و پیامبر خدا صلی الله علیه وسلم برخورد ابوبکر صدیق با این مرد را به عنوان یکی از مبادی و آیین سخنوری قبول کرد و فر مود : «اِنَّ فی المَعارِیض لَمَندِوحهً عَنِ الکِذبِ» یعنی در سخنهای کنایی یا دو پهلو راههای فرار از دروغ وجود دارد.[۲]
[۱]روایت از عدی در الکامل و بیعقی در باب شعب ایمان
[۲]مبارک فوری ، خورشید نبوت ، ص ۱۱۶ / بخاری، ص ۱۸۷