شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی حفظه الله :آیا اینکه در تریبون نمازهای جمعه در اغتشاشات ۱۴۰۱ش بیان شد که آزادی مردم مهمتر از اجرای احکام اسلامی است لطفاً توضیح دهید این کلام شرعی و اسلامی است؟

«السُّنة» و «أَهْلُ السُّنَّةِ» بودن و «الجَمَاعَة» و «أَهْلُ الجَمَاعَة» بودن، احکام و وظایف (پاسخ به سوالات)

س:۷  آیا اینکه در تریبون نمازهای جمعه در اغتشاشات ۱۴۰۱ش بیان شد که آزادی مردم مهمتر از اجرای احکام اسلامی است لطفاً توضیح دهید این کلام شرعی و اسلامی است؟

ج: الله تعالی به صورت واضح و روشن می فرماید: وَمَا کَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْراً أَن یَکُونَ لَهُمُ الْخِیَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَمَن یَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالاً مُّبِیناً‏ (احزاب/۳۶) هیچ مرد و زن مؤمنی، در کاری که الله و پیغمبرش داوری کرده باشند (و آن را مقرّر نموده باشند و حکم صادر کرده باشد و سخن را به پایان برده باشند) حق انتخاب و اختیاری از خود در آن ندارند (و اراده و آزادی عقیدتی، قلبی، زبانی، مالی و بدنی ایشان باید تابع اراده الله و رسول باشد). هر کس هم از دستور الله و پیغمبرش سرپیچی کند، گرفتار گمراهی کاملاً آشکاری می‌گردد.‏

در اینجا «آزادی» اعضای دارالاسلام توسط قانون اساسی که برگرفته از شریعت الله است تعریف و مرزبندی می شود و این قانون شریعت است که تعیین می کند شخص در داشتن چه عقاید و بیان چه افکار و انجام چه اعمالی آزاد است «مَا کَانَ لَهُمُ الْخِیَرَةُ » (قصص/۶۸) و مردمان (پس از صدور حکم الله و رسولش صلی الله علیه وسلم درباره چیزی و کسی) حق انتخاب و اختیار ندارند؛ البته این تنها مختص دین اسلام نیست بلکه تمام دارالکفرهای سکولار و غیر سکولار مرزهای هم «آزادی» شهروندان خود را بر اساس قوانین حاکم بر جامعه تعریف و مرزبندی کرده اند و «آزادی» شخص تا جائی است که قانون اساسی جامعه تعیین کرده است و چنانچه شخص با شعار آزادی مورد نظر خودش بخواهد قانون اساسی را نادیده بگیرد چنین شخصی به عنوان یک مجرم اخلالگر و هرج و مرج طلب با او برخورد می شود. این اصل پذیرفته شده ای است که بر تمام کشورهای اسلامی و غیر اسلامی حاکم است و کشورهای مختلف با قوانین مختلف تنها در «انواع آزادی»ها با هم اختلاف دارند نه در اصل، و ممکن است کشوری و قانونی چیزی را آزادی بداند و در کشور و ایالت و قانون دیگری همان چیز ممنوع باشد. 

در برابر این قوانین ثابت شریعت که به صورت قانون اساسی جهت راهنمای اعمال ارائه شده اند، اعضای دارالاسلام می توانند در شوراهای مختلف و امور اجتهاد پذیر دارای دیدگاههای خاص خودشان باشند. یعنی در اموری که توسط الله و رسولش صلی الله علیه وسلم حکمی صادر نشده است شخص می تواند در چارچوب شریعت دارای آزادی هایی باشد که در این موارد هم آزادی شخص در چارچوب کلی شریعت و قانون اساسی است نه بر علیه قانون حاکم بر دارالاسلام.  

پس شخصی که در دارالاسلام یا هر دارالکفر دیگری ادعا می کند که آزادی تعریف شده توسط من مقدم بر آزادی تعریف شده در قانون اساسی حاکم بر جامعه و مقدم بر اجرای قانون اساسی است یا مومن انقلابی است که در برابر قانون اساسی و نظام جاهلی حاکم بر جامعه قیام کرده است و یا مجرمی اخلالگر است که باز در برابر قانون اساسی و نظام حاکم بر جامعه اعلان مخالفت و ناسازگاری و جنگ کرده است.

ذکر داستانی در این زمینه می تواند ما را به عمق میزان تبعیت یک مومن به مقدم دانستن حکم الله و رسولش صلی الله علیه وسلم بر آزادی شخصی اش آشنا کند:

جُلَيبيب مردی فقير و بی بضاعت بود و ظاهر زیبایی نداشت، مسکنی هم نداشت که در آن زندگی کند بلکه اهل صفه بود و در مسجد می خوابید، اما در عبادات و بخصوص جهاد یکی از سابقین بالخیرات بود و زمانی که زنها در جائی بودند جهت سرگرمی با آنها شوخی می کرد. روزی رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمود: ای جلیبیب چرا ازدواج نمی کنی؟ او گفت: کسی حاضر نیست به من زن دهد. تا اینکه رسول الله صلی الله علیه و سلم روزی به یکی از مردان انصار فرمودند: فلانی، برای خواستگاری دخترت آمده ام. آن مرد انصاری گفت: چه عالی چشمم روشن شد. رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمود: برای خودم نمی خواهم. مرد انصاری گفت: پس برای چه کسی می خواهید؟ رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمود: برای جلیبیب. مرد انصاری گفت: باید با همسرم مشورت کنم. پیش زنش رفت و گفت: رسول الله صلی الله علیه و سلم از دخترمان خواستگاری کرده است. همسرش گفت: چه خوب چشمم روشن شد. مرد گفت: برای جلیبیب می خواهند. زن گفت: برای جلیبیب! نه به الله قسم به او نمی دهم. زن و مرد قضیه را با دخترشان مطرح کردند.

دختر از پشت پرده به پدر و مادرش گفت: چه کسی مرا از شما خواستگاری کرده؟ گفتند: رسول الله، صلی الله علیه وسلم… گفت: آیا امر رسول الله ـ صلی الله علیه وسلم ـ را رد می‌کنید؟ مرا به رسول الله ـ صلی الله علیه وسلم ـ بسپارید که به الله سوگند او مرا ضایع نمی‌سازد… یا مرا به ازدواج جلیبیب در آورید، مطمئنا رسول الله صلی الله علیه و سلم  مرا تباه نخواهند کرد.

آن مرد انصاری پیش رسول الله صلی الله علیه و سلم رفت و گفت: ای رسول الله(صلی الله علیه و سلم) اختیار با شماست او را به ازدواج جلیبیب در بیاورید. مدتی از ازدواج جُلَيبيب نگذشته بود که درهای جهاد دوباره باز شدند و جلیبیب در میدان جهاد بعد کشتن هفت سکولار خودش نیز شهید می شود…[۱]

داستان دوم به حنظله غسیل الملائکه فرزند ابوعامر از دشمنان سرسخت اسلام و مسلمین و طراح اصلی ساخت مسجد ضرار بر می گردد که این مسجد توسط دارودسته ی منافقین داخلی جهت ضربه زدن به اسلام و ترویج کفر و تولید تفرق در جماعت مسلمین و کمینگاهی برای دشمنان الله و رسولش صلی الله علیه وسلم ساخته شده بود «وَالَّذِينَ اتَّخَذُوا مَسْجِدًا ضِرَارًا وَكُفْرًا وَتَفْرِيقًا بَيْنَ الْمُؤْمِنِينَ وَإِرْصَادًا لِمَنْ حَارَبَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ مِنْ قَبْلُ» (توبه/۱۰۷) که حتی امام این مسجد هم از طرح و توطئه ی اصلی کفار آشکار خارج نشین فراری با دارودسته ی منافقین داخلی خبر نداشت و فریب خورده بود.

به هر حال حنظله که فرزند یکی از سرسخت ترین دشمنان اسلام و دارالاسلام و جماعت و اهل جماعت است ایمان می آورد و اهل جماعت می شود و صبح اولین شب عروسیش متوجه می شود که برای جهاد دعوت می کنند و فوراً لباس پوشیده و اسلحه و اسب خود را آماده می کند و فرصت غسل کردن پیدا نمی کند و با سایر مجاهدین راهی میدان جهاد با کفار سکولار در احد می شود و با همین حالت در جنگ با کفار سکولار به شهادت می رسد.

صحابه در جستجوی او رفتند ديدند كه آب از سرش قطره قطره مي چكد؛ رسول الله صلي الله عليه وسلم فرمود: من فرشتگان را ديدم كه حنظله بن ابي عامر را در بين زمين وآسمان بآب زلال در ظروف نقره ئي غسل ميدهند، رسول الله صلي الله عليه وسلم رسيد بعضي از اصحاب را نزد همسر حنظله فرستاد در مورد حنظله سوال نمودند، او گفت: در حالي بيرون رفت كه جُنُب بود و بخشی از بدن خود را شسته بود و بس، همينكه ندای جهاد را شنيد با عجله لباس پوشید و به سوی جنگ بيرون رفت، رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمودند: به این خاطر فرشتگان او را غسل دادند؛ [۲]و این تازه داماد به این شکل به حکم و دستور رسول الله صلی الله علیه وسلم بدون کوچکترین تاخیری پاسخ می دهد و اطاعت خودش را اینگونه به حکم و دستور رسول الله صلی الله علیه وسلم می دهد؛ همچنانکه آن دختر خانم مومنه هم در مساله ی ازدواج با جلیبیب که مهمترین اتفاق زندگی اش بود آنگونه اطاعت خودش را به رسول الله صلی الله علیه وسلم داد.

الله تعالی می فرماید: إِنَّمَا کَانَ قَوْلَ الْمُؤْمِنِینَ إِذَا دُعُوا إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ لِیَحْکُمَ بَیْنَهُمْ أَن یَقُولُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا وَأُوْلَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ (نور/۵۱)‏ مؤمنان هنگامی که به سوی الله و پیغمبرش فرا خوانده شوند تا میان آنان حکم کند، سخنشان تنها این است که می‌گویند: شنیدیم و اطاعت کردیم! و رستگاران همینها هستند.

در این صورت در دارالاسلام «آزادی» اعضای جامعه «تابع» حکم الله و رسولش صلی الله علیه وسلم است نه «مقدم» بر آن، که بخش حکومتی آن در قانون اساسی تعریف و بیان شده است، و کسی که آزادی عقیده یا بیان یا عمل خودش را مقدم بر قانون شریعت الله می داند حداقلش این است که جزو مومنین «أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ » نیست بلکه گمراه و سرگردانی است که یا طبق ظوابطی، به یقین و بدون هیچ شک وشبهه ای برایمان روشن شده است که ۱- آگاهانه ۲- عمداً ۳- به میل خودش و اختیاری یکی از «الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ» شده است و کلاً از دایره ی اسلام و مسلمین خارج شده و وارد دایره ی یکی از کفار ۵ گانه ی اصلی: ۱- الَّذِينَ هَادُوا [یهودی ها]۲- وَالصَّابِئِينَ [مندائیان یا ستاره پرستان] ۳- وَالنَّصَارَىٰ [مسیحی ها] ۴- وَالْمَجُوسَ[زرتشتی ها] ۵- وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا [مشرکین= احزاب = سکولاریستها]  (حج/۱۷) شده است یا اینکه در دایره ی اسلام و مسلمین باقی مانده و یکی از «الضَّالِّينَ» یا دارودسته ی منافقین شده است. 

در اغتشاشات اخیر سایر فتنه های گذشته هم تنها دو گروه این شبهه را مطرح می کردند که آزادی ما مقدم بر اجرائی شدن قانون شریعت الله است: ۱- احزاب سکولار مرتد و مریدانشان ۲- دارودسته ی منافقین یا سکولار زده ها که متاسفانه به دلایل مختلفی از جمله کناره گیری و نظاره گر شدن مومنین اهل جماعت، این دشمنان داخلی «هُمُ الْعَدُوُّ فَاحْذَرْهُمْ ۚ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ ۖ أَنَّىٰ يُؤْفَكُونَ» (منافقون/۴) بسیاری از منابر رسول الله صلی الله علیه وسلم و بسیاری از مراکز فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی و مراکز قدرت را نیز غصب و اشغال کرده اند و به عنوان یک دشمن پنهان داخلی در خدمت طرحها و برنامه های احزاب سکولار بومی و کفار سکولار جهانی قرار گرفته اند. 


[۱] شعيب الأرناؤوط، تخريج المسند لشعيب ۱۹۷۸۴-۱۹۸۱۰/ البيهقي، شعب الإيمان۲/۶۷۲ /

[۲] الألباني، السلسلة الصحيحة ۳۲۶ – إرواء الغليل ۳/۱۶۷

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *