«السُّنة» و «أَهْلُ السُّنَّةِ» بودن و «الجَمَاعَة» و «أَهْلُ الجَمَاعَة» بودن، احکام و وظایف (پاسخ به سوالات)
س۱۸: پدر من طرفدار یکی از احزاب سکولار بود، سالهای سال به او گفته شد که این احزاب سکولار کافر هستند اما گوش نمی داد، و با همین عقیده مرد؛ حالا هم در حج بدهکار است و هم مقداری بدهکار مالی مردم است بدون آنکه ارث و میراثی هم به جا گذاشته باشد که بدهی او را بدهیم . در ضمن چند سال هم نماز نخواند آیا می توانیم بدهی او را بدهیم؟ اصلاً آیا واجب است ما بدهی پدر سکولارمان را بدهیم؟
ج: الله تعالی می فرماید: وَ أَنْ لَيْسَ لِلإِنْسَانِ إِلاَّ مَا سَعَى(نجم/۳۹) و این که برای انسان پاداش و بهرهای نیست جز آنچه خود کرده است و برای آن تلاش نموده است. رسول الله صلی الله علیه وسلم نیز در جایی می فرماید: إِذَا مَاتَ الإنْسَانُ انْقَطَعَ عنْه عَمَلُهُ إِلَّا مِن ثَلَاثَةٍ: إِلَّا مِن صَدَقَةٍ جَارِيَةٍ، أَوْ عِلْمٍ يُنْتَفَعُ بِهِ، أَوْ وَلَدٍ صَالِحٍ يَدْعُو له.[۱] هنگامی که انسان (مسلمان) بميرد اعمال (صالحه اش) پايان مى پذيرد، جز سه عمل: ۱ . صدقه جاريه.۲ دانشى كه مردم از آن بهره مى گيرند. ۳ . فرزند صالح كه براى او دعا كند. اینها مواردی هستند که انسان در زمان حیاتش در به وجود آمدن و تولید آنها نقش داشته است.
علاوه بر این، زنان و مردانی مومن از اصحاب رسول الله صلی الله علیه وسلم می آمدند و از رسول الله صلی الله علیه وسلم در مورد بدهی مادرشان در روزه[۲] یا بدهی پدرشان در حج [۳]سوال می کردند در حالی که وفات کرده بودند که آیا آنها می توانند به جای این پدر و مادر وفات کرده بدهی آنها را در این اموری که متعلق به حق الله هستند پرداخت کنند؟ یا یکی می آمد و می پرسید که خواهرم نذر کرده بود که حج برود اما قبل از آن وفات کرد آیا من می توانم به جای او این نذرش را ادا کنم و به جایش حج بروم؟[۴] رسول الله صلی الله علیه وسلم می پرسید: أرأيتَ لو كان على أبيك ديْنٌ ، أكنتَ قاضيَه ؟ یا : لو كان على أُمِّكَ دَيْنٌ أكُنْتَ قاضِيهِ عنها؟ یا: أَرَأَيْتِ لو كانَ عَلَيْهَا دَيْنٌ أَكُنْتِ تَقْضِينَهُ؟ هرگاه بدهى به مردم داشت، تو پرداخت مى كردى؟ اصحاب جواب می دادند: بله. رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید: فَدَيْنُ اللهِ أَحَقُّ بالقَضَاءِ./ فدَيْنُ اللهِ أَحَقُّ أن يُقْضَى.[۵] پرداخت بدهى الله لازمتر است.
این صحابی که به جای خواهر مسلمانش نذر حجش را انجام می دهد اصلی ترین عاملش ایمان خواهرش است نه نژاد خواهرش، و می توان گفت این کار خیر این صحابی، ثمره ی کار خود پدر یا مادر یا برادر و خواهر این صحابی است که این پدر یا مادر و برادر و خواهر با ایمانشان زمینه ی انجام چنین خیراتی توسط این صحابی را فراهم کرده اند؛ یعنی این صحابی به خاطر اینکه خواهرش مسلمان و اهل ایمان اسلامی بوده چنین کاری را برایش انجام می دهد و چنانچه این خواهر یا برادر یا پدر یا مادر غیر مسلمان و کافر بودند چنین کارهایی برایشان انجام نمی شد. حتی ابراهیم علیه السلام از دعای استغفار و بخشش گناه برای پدرش منع می شود «إِلَّا قَوْلَ إِبْرَاهِيمَ لِأَبِيهِ لَأَسْتَغْفِرَنَّ لَكَ» (ممتحنه/۴) حالا چه رسد به انجام سایر خیرات و پرداخت بدهی های چنین کافر مجرم سکولار یا کافر غیر سکولاری هر چند پدر یا برادر یا مادر و خواهر و سایرین باشند.
پس این پدر یا مادر و خواهر و برادر و سایرین ابتدا باید جزو مسلمین باشند نه هیچ یک از کفار: ۱- الَّذِينَ هَادُوا [یهودی ها]۲- وَالصَّابِئِينَ [مندائیان یا ستاره پرستان] ۳- وَالنَّصَارَىٰ [مسیحی ها] ۴- وَالْمَجُوسَ[زرتشتی ها] ۵- وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا [مشرکین= احزاب = سکولاریستها] (حج/۱۷). زمانی که اینها با کفر به شیطان و این ۵کافر آشکار میان انسانها و با شهادتین وارد اسلام شود شما می توانید تمام این خیرات یاد شده در منابع فقهی مذهب خودت را برایش انجام دهی. شخصی که بعد از دادن آگاهی شرعی به او و اقامه حجت شرعی بر او، عمدا و به میل خودش و اختیاری، خودش را معجونی از مسلمانی و یهودی بودن یا معجونی از مسلمانی و سکولار بودن و یا ترکبی از مسلمان بودن با سایر کفار بداند چنین شخصی اصلاً وارد دایره ی اسلام و مسلمین نشده است و جزو همان کفاری محسوب می شود که خود را به آن چسبانده است و اگر بعد از مسلمان شدن هم مثل مریدان پیامبران دروغین اواخر عمر رسول الله صلی الله علیه وسلم و زمان حاکمیت ابوبکر بر الجماعه باز اکثریت مطلق عبادت اسلامی را نیز به جای بیاورند و خود را ترکیبی از اسلام و سایر افکار بشری بدانند باز از اسلام خارج شده اند که چند دهه است متأسفانه این التقاطی ها خودشان را به یکی از احزاب کفار سکولار می چسبانند.
دقت داشته باشید، تا زمانی ما شخص را جزو دارودسته ی منافقین می دانیم و او را از حقوق اسلامی اش بهره مند می کنیم که صف خودش را از صف مومنین و جماعت و دارالاسلام مسلمین جدا نکرده باشد و زمانی که با پیوستن به یکی از احزاب کافر سکولار یا سایر کفار بر کفر خودشان گواهی می دهند و صف خودشان را به این شکل از جماعت مسلمین جدا می کنند چنین اشخاصی جزو همان حزب سکولار و کافر محسوب می شوند که خودشان گفته اند جزو آن هستند.
اما در مورد فریضه ی نماز که در دنیا مشخصه ی مسلمان بودن شخص است از شما سوال می کنیم: آیا شما در دنیا می توانی به جای پدر یا مادر یا خواهر و برادرت یا دیگران نماز بخوانی و به خاطر این نماز خواندن شما آنها را از طبقه ی کفار سکولار یا سایر کفار خارج کنی و وارد دایره ی مومنین کنی؟ یا مثلاً اگر به خاطر نماز نخواندن گرفتار چنگال حاکمیت اسلامی شدند شما بگوئید که من به جایش نماز می خوانم تا مجازات نشود؟
اگر شما در زمان حیاتشان نمی توانی چنین کاری را برایشان انجام دهی و با این کار آنها را صاحب ایمان کنی پس بعد از مرگشان هم نخواهی توانست با نماز خواندن به جای آنها یا شهادتین گفتن به جای آنها، آنها را وارد دایره ی مسلمین و مومنین کنی؛ کار خیر انجام دادن برای مرده های مسلمان است نه مرده های کافر.
در کنار این اعمال خیری که اهل دنیا برای شخص مسلمان و مومن می توانند انجام دهند که ثمره ی کار مستقیم خود شخص نیست و افراد دیگری می توانند به خاطر ایمانش برایش انجام دهند در قیامت هم شفاعت شافعان با آنکه ثمره ی ایمان اوست اما این شفاعت هم ثمره ی مستقیم کار خودش نیست و باذن الله اهل شفاعت می توانند برایش شفاعت کنند.
الان مردم ما و اکثریت مطلق مسلمین جهان در معرض ارتداد عمومی به یکی از احزاب دین سکولاریسم هستند و جهت برداشتن این منکر بزرگ باز باید بر اساس قاعده و اصل برخورد با منکرات در هر سطحی که این سخن رسول الله صلی الله علیه وسلم است عمل کرد که می فرماید:
- مَن رَأَى مِنكُم مُنْكَرًا فَلْيُغَيِّرْهُ بيَدِهِ، هر کس از شما منکری را دید آن را با دست تغییر بدهد،
- ۲- فإنْ لَمْ يَسْتَطِعْ فَبِلِسانِهِ، اگر با دست نتوانست با زبان آن را تغییر بدهد،
- ۳- فإنْ لَمْ يَسْتَطِعْ فَبِقَلْبِهِ، وذلكَ أضْعَفُ الإيمانِ[۶]. اگر با زبان نتوانست با قلبش آنرا تغییر دهد، این ضعیفترین مرحلهی ایمان است.
اگر شما با دست و زبان خود نتوانسته اید این منکر را تغییر دهید و این اشخاص با همین عقاید سکولاریستی مرده اند در این صورت بعد از مرگشان هم با قلب که همان مبارزه ی منفی است با این منکر بجنگید؛ یعنی آنها را مثل مسلمین غسل ندهید، بر آنها نماز میت نخوانید، در تشیع جنازه ی آنها مشارکت نکنید، آنها را در قبرستان مسلمین دفن نکنید، برایشان دعای مغفرت نکنید، چون مسلمان از کافر ارث نمی برد و ارث مسلمان به کافر نمی رسد پس ارثیه ی آنها را نیز قبول نکنید و اگر فرزند شما سکولار شده است را نیز از ارث محروم کنید، پس از اموال خودتان بدهی های آنها را ندهید، این پول شما امانتی است در دست شما و متعلق به این کفار سکولار نیست و بر اساس تمام مذاهب اسلامی شما مکلف به پرداخت بدهی این شخص کافر سکولار از اموال و وقت خودت نیستی. پس نه وقت خودت را با دعای مغفرت برای این کافر سکولار بده و نه اموالت را. این کمترین مبارزه ی منفی است که با قلب انجام می شود و ضعیفترین درجه ی ایمان است «وذلكَ أضْعَفُ الإيمانِ». از این ضعیفترین مرحله ی ایمان هم خودت را محروم نکن و در این جبهه ی جنگ روانی با این جریان ارتداد عمومی به سکولاریسم در جبهه ی مومنین و اهل سنت و جماعت قرار بگیر.
[۱] مسلم۱۶۳۱/ آلبانی، صحیح ابی داود ۲۸۸۰
[۲] مسلم ۱۱۴۸/ أنَّ امْرَأَةً أَتَتْ رَسولَ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عليه وسلَّمَ فَقالَتْ: إنَّ أُمِّي مَاتَتْ وَعَلَيْهَا صَوْمُ شَهْرٍ، فَقالَ: أَرَأَيْتِ لو كانَ عَلَيْهَا دَيْنٌ أَكُنْتِ تَقْضِينَهُ؟ قالَتْ: نَعَمْ، قالَ: فَدَيْنُ اللهِ أَحَقُّ بالقَضَاءِ. الألباني، تخريج مشكلة الفقر۶۷ صحيح أبي داود ۳۳۱۰ / شعيب الأرناؤوط، تخريج سنن الدارقطني ۲۳۴۰ / جاء رجلٌ إلى النبيِّ فقال إنَّ أمي ماتت و عليها صومُ شهرٍ أَفَأَقْضِيهِ عنها ؟ فقال لو كان على أُمِّكَ دَيْنٌ أكُنْتَ قاضِيهِ عنها قال نعم قال : فدَيْنُ اللهِ أَحَقُّ أن يُقْضَى
[۳] ابن حزم، حجة الوداع ۴۶۴ / قال رجلٌ : يا نبيَّ اللهِ ، إنَّ أبي مات ولم يحُجَّ ، أفأحُجُّ عنه ؟ قال : أرأيتَ لو كان على أبيك ديْنٌ ، أكنتَ قاضيَه ؟ قال : نعم ، قال : فديْنُ اللهِ أحقُّ
[۴] بخاری ۶۶۹۹/ أَتَى رَجُلٌ النبيَّ صَلَّى اللهُ عليه وسلَّمَ فَقَالَ له: إنَّ أُخْتي قدْ نَذَرَتْ أنْ تَحُجَّ، وإنَّهَا مَاتَتْ، فَقَالَ النبيُّ صَلَّى اللهُ عليه وسلَّمَ: لو كانَ عَلَيْهَا دَيْنٌ أكُنْتَ قَاضِيَهُ قَالَ: نَعَمْ، قَالَ: فَاقْضِ اللَّهَ، فَهو أحَقُّ بالقَضَاءِ.
[۵] الشوكاني، السيل الجرار۲/۱۶ – ۲/۱۲۷/ الدراري المضية ۱۰۸ – إرشاد الفحول ۲/۱۲۹ / محمد الأمين الشنقيطي، أضواء البيان ۴/۴۱۶ / فدينُ اللهِ أحقُّ أن يُقضَى
[۶] مسلم 49