«السُّنة» و «أَهْلُ السُّنَّةِ» بودن و «الجَمَاعَة» و «أَهْلُ الجَمَاعَة» بودن، احکام و وظایف (پاسخ به سوالات)
س۲۵: چطور ممکن است مُلاهای دین و کسانی که تبلیغ دین می کنند در نزاع بین حکومتی و لو در اجرا خطا دارد و جریان متخاصمش که با اسلام تضاد دارد با جریان مخالف همگرا می شود؟
ج: همچنانکه دارودسته ی منافقین در دارالاسلام مدینه با کفار یهودی و کفار سکولار قریش همگرا شدند. عده ای خیال می کنند که تقسیم انسانها به مومنین «أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ» و کفار «الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ» و دارودسته ی منافقین سرگردان «الضَّالِّينَ» تنها مختص به عصر نبوت است در حالی که روزانه در نماز و با قرائت سوره ی فاتحه چندین بار بعد از معرفی الله و تعهدی که به الله می دهند «إِیَّاکَ نَعْبُدُ وإِیَّاکَ نَسْتَعِینُ» از الله تعالی درخواستی هم می کنند مبنی بر اینکه: اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ . صِرَاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَلَا الضَّالِّينَ (فاتحه ۶-۷) ما را به راه راست راهنمائی فرما . راه کسانی که به آنها نعمت دادهای ؛ نه راه آنان که بر ایشان خشم و غضب گرفتهای، و نه راه گمراهان و سرگردانان. و دقیقاً پشت سر این سوره و در سوره ی بقره، هم مومنین و «أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ» یا همان رستگاران با «۴ آیه» معرفی شده اند و هم کفار یا «الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ» با «۲آیه» و هم دارودسته ی منافقین و سرگردانان«الضَّالِّينَ» با «۱۳ آیه».
پس تا کی قرار است برایمان روشن نشود و ایمان نیاوریم و یقین پیدا نکنیم که تا روز قیامت سه دسته از انسانها با سه راه حرکت وجود دارد و مسیر هر یک از اینها با همدیگر متفاوت است؟!
در دشمن شناسی و درجه بندی شرعی دشمنان نیز کفار آشکار اصلی ۱- یهود و سکولاریستها دشمنان شماره یک مومنین و دارالاسلام هستند «لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِلَّذِينَ آمَنُوا الْيَهُودَ وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا» (مائده/۸۲) و ۲- با استناد به آیات اولیه ی سوره ی روم کفار شبه اهل کتاب چون مجوس دشمنان شماره ۲ مومنین و دارالاسلام هستند و ۳- کفار نصرانی هم دشمنان شماره ۳ مومنین و دارالاسلام به شمار می روند «وَلَتَجِدَنَّ أَقْرَبَهُمْ مَوَدَّةً لِلَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ قَالُوا إِنَّا نَصَارَى» (مائده/۸۲) و از آنجا که منافقین نیز دشمن داخلی مومنین و دارالاسلام هستند«هُمُ الْعَدُوُّ فَاحْذَرْهُمْ ۚ» (منافقون/۴) به عنوان دشمنان شماره ۴ محسوب می شوند؛ تمام این دشمنان گاه بر علیه مومنین و دارالاسلام متحد و یکصدا می شوند هر چند همین کفار اصلی هم بر روی دارودسته ی منافقین که اکثراً اهل غدر و خیانت به همه هستند زیاد حساب باز نمی کنند.
با این وجود در دارالاسلام چون کفار اهل کتاب و شبه اهل کتاب اهل ذمه می شوند و می توانند بر اساس عقاید خودشان زندگی کنند نیازی ندارند که از روی اجبار بگویند مسلمان شده اند و در ظاهر ادای مسلمین را در عباداتی خاص دربیاورند اما کفار سکولار از آنجائی که ابتدا از خود آنها برائت شده و موجودیت آنها به رسمیت شناخته نمی شود چه رسد به عقایدشان «إِنَّا بُرَآءُ مِنْكُمْ وَمِمَّا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ» (ممتحنه/۴) به ناچار به دوسته تقسیم می شوند دسته ی دارای قدرت و با عرضه که مستقیماً با مومنین و دارالاسلام وارد جنگ می شوند و دسته ی ضعیف و بی عرضه که در داخل مسلمین و دارالاسلام می مانند و با حفظ عقاید سکولاریستی خود در ظاهر و در پاره ای موارد ادای مسلمین را در می آورند و در دنیا تا زمانی که صف خود را از مسلمین جدا نکرده اند جزو مسلمین محسوب می شوند و از حقوق اسلامی مسلمین برخوردار می شوند هر چند دشمنان شماره ۴ و داخلی مومنین و دارالاسلام هستند.
این دشمنان شماره ۴ مومنین و جماعت مومنین با شگردهایی که در سخنوری و مقدس مآبی از خودشان نشان می دهند در دنیا برای مومنین قابل تشخیص نیستند و تنها الله خودش آنها را می شناسد که اسم چند نفر از آنها را که در صدر اسلام بودند به رسول الله صلی الله علیه وسلم می گوید و رسول الله صلی الله علیه وسلم نیز اسم آنها را به حذیفه می گوید؛ اینها خودشان را در میان هزاران مسلمان فریب خورده و مومنین جاهل و ضعیف الایمان مخفی و پنهان می کنند و دارودسته ای تشکیل می دهند که در مسیر و راهی غیر از مسیر و راه مومنین در حرکت هستند و ما تنها دارودسته ی آنها و صفات آنها را می شناسیم.
پس تمام دارودسته ی منافقین دارای پس زمینه هائی از گرایشات سکولاریستی هستند و به اصطلاح سکولار زده هستند و با آنکه از تمام کفار بر علیه مومنین و دارالاسلام حمایت می کنند طبیعی است که از کفار سکولار بر علیه مومنین و دارالاسلام نیز حمایت کنند.
قدم مهم، شناخت این سه دسته ی «أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ» و «الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ» و «الضَّالِّينَ» است تا راه هر یک نیز روشن شود؛ آنوقت است که از حمایت داخلی «الضَّالِّينَ» از دشمنان آشکار «الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ» بر علیه «أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ» و مومنین و دارالاسلام شگفت زده نمی شوی.
اگر قدرت مدیرت حکومتی ضعیف شود یا حاکمیت در مدیریت این دشمنان داخلی دچار سهل انگاری شود ممکن است اینها در مراکز قدرت مثل منابر مساجد و مدارس دینی و مراکز آموزشی و فرهنگی و سایر مراکز قدرت مثل نهادهای مختلف حکومتی هم نفوذ کنند و با جایگاهی که به دست آورده اند دشمنی خود را به پیش ببرند و یا اگر مثل حاکمیت رسول الله صلی الله علیه وسلم بر جماعت و دارالاسلام، خودشان قادر به نفوذ در این مراکز قدرت نباشند با هدایت و راهنمائی کفار آشکاری چون ابوعامرفاسق پدر حنظله غسل الملائکه[۱] جهت مدیریت ضرارهائی که برای : ضِرَاراً وَکُفْراً وَتَفْرِیقاً بَیْنَ الْمُؤْمِنِینَ وَإِرْصَاداً لِّمَنْ حَارَبَ اللّهَ وَرَسُولَهُ مِن قَبْلُ (توبه/۱۰۷) ساخته اند از مومنین جاهل به اهدافشان استفاده کنند همچنانکه مُجَمِّع بن جاریه از مومنینی که جزو دارودسته ی منافقین نبود را فریب داده و امام مسجد ضرار کردند [۲] که می خواستند پشت سر او و از کانال او برای ابوعامر که قبلاً با الله و رسولش صلی الله علیه وسلم به صورت آشکار جنگیده بود و هم اکنون به دارالکفر سکولار مکه فرار کرده و متحد کفار سکولار شده بود کمینگاهی در قالب مسجد بسازند تا به وسیله ی این کمینگاه به مومنین و دارالاسلام زیان و ضرر برسانند و به وسیله ی آن به نشر کفر ورزی و تفرقه اندازی میان مومنین بپردازند.
پس هم امکان وجود یکی از منافقین بر منابر و مراکز قدرت وجود دارد که مستقیماً با شگردهای خاصی که در قاطی کردن حق و باطل و بازی با الفاظ و منابع شرعی که دارند به تخریبات خود به عنوان یکی از سربازان جنگ روانی دشمنان و ستون پنجم دشمنان آشکار می تواند فعالیت کند و هم امکان وجود مومنینی که فریب این منافقین هدایت شده توسط کفار موجود در دارالکفرها را خورده اند و ابزار دست این منافقین و کفار خارج از داراسلام شده اند و در راستای اهداف و نقشه های این منافقین و کفار اصلی حرکت می کنند وجود دارد.
آیا چیزی که هم اکنون ما از این دسته می بینیم غیر از آنچه هست که الله تعالی در موردشان فرموده؟ قطعاً خیر. پس برای دارودسته ی منافقینی که هم اکنون نیز یکی از مساجد را به صورت کمینگاهی برای کفار سکولار در آورده اند و از سوی کفار ساکن دارالکفرها به صورت مستقیم یا غیر مستقیم خط می گیرند و ابزار پیاده کردن نقشه های این کفار جهت ضرر رساندن به عقیده و ایمان و موجودیت مومنین و ترویج انواع کفریات و تولید تفرق میان مومنین شده اند اصلاً مهم نیست که فلان مسئول این حاکمیت بر دارالاسلام در مساله ی اجرای قوانین خطا و اشتباه دارد و یا مجرمی است که بر خلاف قانون و در اجرا مفاسدی دارد بلکه اصل برای او در همان قدم اول ضربه زدن به اطاعت مومنین و گرفتن این اطاعت مومنین از حاکمیت بر دارالاسلام و در قدم دوم ضربه زدن به دارالاسلام و در نهایت ضربه زدن به خود اسلام است، چون: لاَ إِسْلاَمَ إِلاَّ بِجَمَاعَةٍ، وَلاَ جَمَاعَةَ إِلاَّ بِإِمَارَةٍ، وَلاَ إِمَارَةَ إِلاَّ بِطَاعَةٍ.[۳] قطعاً اسلام وجود ندارد مگر با جماعت و جماعت وجود ندارد مگر با رهبریت و رهبریت وجود ندارد مگر با فرمانبرداری و اطاعت.
پس اگر دیدی که فلان مولوی یا مُلای مسجد چنان گستاخ شده که رسماً می گوید ما خواستار مسئولین و حاکمینی لائیک و سکولار برای جامعه هستیم و یا رهبر یکی از احزاب سکولار و مرتد را به عنوان رهبر خودش معرفی می کند و یا در منبر رسول الله صلی الله علیه وسلم سرود احزاب سکولار و مرتد را می خواند و سعی دارد مسلمین را در جبهه ی کفار سکولار خارجی و احزاب سکولار و مرتد محلی که در اساس با قوانین شریعت الله در تضاد هستند قرار دهد و از مسجد به عنوان کمینگاهی برای کفار سکولار خارجی و احزاب سکولار و مرتد خارج نشین جهت ضرر رساندن و کفر گوئی و ایجاد تفرقه میان مومنین استفاده می کند: وَالَّذِینَ اتَّخَذُواْ مَسْجِداً ضِرَاراً وَکُفْراً وَتَفْرِیقاً بَیْنَ الْمُؤْمِنِینَ وَإِرْصَاداً لِّمَنْ حَارَبَ اللّهَ وَرَسُولَهُ مِن قَبْلُ (توبه/۱۰۷) اصلاً نیازی به تعجب و سردرگمی نیست؛ بلکه به سادگی باید بپذیرید که با «الضَّالِّينَ» و دارودسته ی منافقین طرف هستید که باید ضمن روشنگری مستند و شرعی در مورد ماهیت و افعال آنها در منابع شرعی، چنین موجودات و آفتهائی از این مراکز قدرت و منابر رسول الله صلی الله علیه وسلم نیز به شیوه ی شرعی و با ابزار قدرت حکومتی و مردمی جارو شوند؛ اینها: لَأَنْتُمْ أَشَدُّ رَهْبَةً فِي صُدُورِهِمْ مِنَ اللَّهِ ۚ ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا يَفْقَهُونَ (حشر/۱۳) تنها زبان قدرت و زور را متوجه می شوند و تنها با ابزار زور و قدرت مدیریت، منقبض و موقتاً رام و اهلی و خنثی می شوند نه هزاران آیه و حدیثی که حتی مستقیماً از سوی رسول الله صلی الله علیه وسلم نیز به آنها گفته شود.
[۱] واقدی، کتاب المغازی، ۱۹۶۶م، ج۱، ص۲۰۵ـ۲۰۶، ج۲، ص۴۴۱، ج۳، ص۱۰۴۷/ ابن هشام، السیرة النبویة، ج۲، ص۲۳۴ـ۲۳۵/ بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۳۳۰/ طبری، تاریخ، ج۳، ص۱۴۰
[۲] ابن هشام، السیرة النبویة، ج۴، ص۱۷۴
[۳] سنن الدارمي، مقدمة باب في ذهاب العلم، ۲۵۷- ۲۶۵/ ئەبوداوود (۳۶۶۴)، ئەحمەد (۲/۳۳۸)، داریمی (۲۵۷)