انسانیت به صورت مختصر یعنی چه؟ چرا برخی از مولوی ها لقلقه ی زبانشان شده: انسانیت

انسانیت به صورت مختصر یعنی چه؟ چرا برخی از مولوی ها لقلقه ی زبانشان شده: انسانیت

به قلم: براهندک بلوچ

مدتی است که برخی از مولوی های معلوم الحال لقلقه ی زبانشان شده «انسانیت» و می گوید برای ما باید مهم انسانیت و ایرانی بودن باشد نه دین! اما واقعاً انسانیت یعنی چه و چگونه وارد زبان ما شده است؟

انسانیت ترجمه ی اصطلاح اومانیسم Humanism است که کلمه ای فرانسوی است.

اومانیسم Humanism یعنی انسان محوری و انسان مداری و انسان گرائی به جای الله محوری و الله مداری

اومانیسم Humanism به این شکل زیر بنای سکولاریسم و دموکراسی سکولاریستها است.

دموکراسی یا به فرانسوی Démocratie  هم به زبان ساده یعنی: حاکمیت قوانین تولید شده توسط مردم بر مردم به جای حاکمیت قوانین الله بر مردم

پس کسی که می گوید برایم انسانیت مهم است نه دین و مذهب و … یعنی همین.

اگر شخص ۱- آگاهانه ۲- عمداً ۳- به میل خودش و اختیاری چنین سخنی را بزند دچار کفر شده است . پناه بر الله .

الان اگر دقت کنیم متوجه می شویم که این مولوی ها در واقع برای سکولاریسم و دموکراسی سکولاریستها دعوت می دهند و ذهن مردم را برای پذیرش سکولاریسم آماده می کنند؛ به همین دلیل است که مثلا مولوی عبدالحمید خطیب مسجد مکی زاهدان در نماز جمعه ۱۴ بهمن ۱۴۰۱ در مسجد مکی می گوید: ” اگر نگاه فراقومی و فرامذهبی و فراجناحی بود، مشکلات حل می‌شد. من حتی معتقدم افراد لائیک هم باید استفاده شوند. از مسیحیان استفاده کنید. برخی شایستگی و وجدان دارند، اما دین را قبول ندارند، باید اینها را به کار بگیریم. اگر دین‌دار شایسته است، حق اوست که در راس کار باشد و اگر کسی دین را هم قبول ندرد، ایرادی ندارد، از او استفاده شود.”

به نظر شما در چه مذهبی از مذاهب اسلامی ایراد ندارد مثلاً یک کمونیست کافر که به قول عبدالحمید دین ندارد باید در راس کار باشد؟این وجدان یعنی چه که آنرا جایگزین «نفس» کرده اند؟ اگر این گونه است پس چه لزومی به نازل شدن اینهمه آیه و قوانین شریعت الله وجود دارد؟  آیا اسلام آمده است که حاکم باشد یا اینکه زیر دست یک سکولار و لائیک قرار بگیرد؟

امام نووی شافعی از قول قاضی عیاض مالکی بیان می کند که: «أَجْمَعَ الْعُلَمَاءُ عَلَى أَنَّ الْإِمَامَةَ لَا تَنْعَقِدُ لِكَافِرٍ وَعَلَى أَنَّهُ لَوْ طَرَأَ عَلَيْهِ الْكُفْرُ انْعَزَلَ»[۱] علماء اجماع دارند که امامت و رهبریت برای کافر منعقد نمی شود و چنانچه رهبر مسلمانی هم کافر شود از مقامش عزل می گردد. ابن منذر هم می گوید: تمام اهل علم بر این امر اجماع دارند که به هیچ عنوان کافر ولایت و سرپرستی بر مسلمان ندارد[۲] ابن حجر هم می گوید: به اجماع مسلمین، امام و رهبر به دلیل کافر شدن از مقام خودش عزل می شود « يَنْعَزِلُ بِالْكُفْرِ إِجْمَاعًا »، در این صورت بر هر مسلمانی واجب است که به عزل این رهبر قیام کند، هر کسی به این امر مهم برخاست دارای ثواب و پاداش است و هر کسی هم که سازش کرد گناهکار می گردد و هرکسی هم که در قیام جهت عزل این رهبر ناتوان بود باید از آن زمین هجرت کند.[۳] تمام علمای مذاهب اسلامی بر چنین فتوائی اتفاق دارند، و احادیثی که به صبر در برابر رهبران ظالم و اهل جور دعوت می دهند در مورد رهبرانی است که ظلم و فسق آنها به کفر بواح و آشکار نرسیده باشد که برای این کفر آشکار از سوی الله دلیل و برهانی داشته باشیم «إلَّا أنْ تَرَوْا كُفْرًا بَواحًا، عِنْدَكُمْ مِنَ اللَّهِ فيه بُرْهانٌ».[۴] 

لطفاً بیدار شویم و اجازه ندهیم دیگران با دین و شعور ما بازی کنند.


[۱]النووي، أبو زكريا، شرح النووي على مسلم ج ۱۲ ص ۲۲۹

[۲]  ابن القيم، أحكام أهل الذِّمَّة (۲/ ۷۸۷) نقله عنه إنَّه قد “أجمع كلُّ مَن يُحفَظ عنه مِن أهل العلم أنَّ الكافر لا ولايةَ له على المسلم بِحال

[۳]  ابن حجر عسقلانی، فتح الباري” (۱۳/ ۱۲۳). إنَّ الإمام “ينعزل بالكفر إجماعًا، فيَجِب على كلِّ مسلمٍ القيامُ في ذلك، فمَن قوي على ذلك فله الثَّواب، ومَن داهن فعليه الإثم، ومن عَجز وجبَتْ عليه الهجرةُ من تلك الأرض

[۴] رواه البخاري (۷۰۵۵) ومسلم (۱۸۴۰).

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *