حکایت بسیار جالب واندرز بسیار بزرگ در سکوت مرگبار مسلمین به جنایات آمریکا و انگلیس و صهیونیستها در یمن

حکایت بسیار جالب واندرز بسیار بزرگ در سکوت مرگبار مسلمین به جنایات آمریکا و انگلیس و صهیونیستها در یمن

به قلم: فضل احمد هراتی

‌سالهای سال است که مجریان جنگ روانی کفار سکولار جهانی و مرتدین محلی در شبکه های ماهواره ای و فضای مجازی و منابر مساجد و… زیدی های یمن را به دروغ متهم به توهین به اصحاب رسول الله می کنند، یا می گویند زیدی ها و مردم غزه شیعه ۱۲ امامی شده اند و…. و به این شکل مسلمینی که می دانند دشمنان به آنها دروغ می گویند اما در برابر جنایات این دشمنان نسبت به مسلمین یمن و غزه سکوتی مرگبار کرده اند و عملا در جبهه ی این دشمنان قرار گرفته اند.

گویند مردی وارد مسجدی شد تا کمی استراحت کند
کفش‌هایش را گذاشت زیر سرش
و خوابید.
طولی نکشید که دو نفر وارد مسجد شدند. یکی از آن دو نفر گفت: طلاها را بگذاریم پشت منبر… آن یکی گفت: نه ! گویا آن مرد نخوابیده و وقتی ما برویم
طلاها را بر میدارد. گفتند: امتحانش میکنیم کفش‌هایش را از زیر سرش برمیداریم اگر بیدار باشد معلوم میشود. مرد که حرفای آن‌ها را شنیده بود خودش را بخواب زد.
آن دو، کفش‌هایش را برداشتند و مرد هیچ واکنشی نشان نداد. گفتند پس حتما خواب است طلاها را بگذاریم پشت منبر… بعد از رفتن آن دو فرد، مرد خوش باور بلند شد و رفت که جعبه طلای آن دو رو بردارد اما اثری از
طلا نبود و متوجه شد که همه این حرفا برای این بوده که در عین بیداری کفش‌هایش را بدزدند…!
پس باید بدانین دشمن مانند دزد هوشیار بسیار مکارانه در کمین است بناء باید بیدارانه گام بردارید وهیچوقت خودتان را درخواب غفلت، جهل ونادانی نزنید که درفرجام خود ضربه سنگین خورده وآب را درآسیاب اغیار می ریزانید و ناخواسته در جبهه ی دشمنان قرار می گیرید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *