چه باید کرد ؟ (۲۸۵)
لزوم آنالیز جبهه دین سکولاریسم و توجه ویژه به پیروان مسلمان زاده ی آن
بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم
مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی
اسلام دینی است که به هدایت انسان در هر وضع و حالی که باشد حرص و طمع میورزد، و امروزه مسلمین نیز به دلیل عدم وجود حکومتهای اسلامی دچار انواع بیماریهای درونی و هجمات خارجی گشته اند و جهت هدایت نیاز مبرمی به حداکثر تلاشهای آگاهانه دارد . درک «وضع موجود» و «نیازهای روز» از ابتدائی ترین وظایف بیدارگران شریعت گرا گشته است .
یکی از این مواردی که «نیاز روز» بوده و در«وضع موجود» باید درک شود آنالیز و تجزیه ی جبهه ای است که دین سکولاریسم به وجود آورده است:
اولاً، مباحثی که طرح شد، شامل بارزترین مباحثی است که معمولاً پیروان دین سکولاریسم و جبهه سکولاریستی در گفتارها، محافل و نشریات و نوشتههای خود مطرح کرده و مورد تأکید قرار میدهد.
ثانیا، جبهه سکولاریستی پیرامون واقعیت دولت اسلامی، در پی دگرگونی عظیمی است که ابعاد مختلفی از این گرایش را از تغییر معرفتشناختی و تحول روشها گرفته تا متبلور ساختن مقولات فکری و مواضع نظری به صورت حاد و خشن که طی دهههای اخیر پیش از پیروزی حکومت اسلامی ما سابقهای نداشته است، جمع میکند.
ثالثا، لازم است توجه داشته باشیم که صف جبهه دین سکولاریسم صفی کاملاً واحد بر محور نوعی واحد از انگیزهها و افکار و باورها نیست، بلکه در درون خود شاهد تقسیمهایی در قوا و افکار و مواضع است، که به بروز اضطراب و تنافر و عدم یگانگی در برابر بعضی مسائل میانجامد. در جبهه دین سکولاریسم، به ویژه در دوره اخیر، جریانی وجود دارد که امتداد قطعی و کپی برداری طرح غربی است. در کنار آن، جریان دومی وجود دارد که با عقب نشینی ها و درک وضع موجود در لباس نفاق فرو رفته و امتداد انعطافآمیز، عامدانه و هشیارانه همان طرح است.
با این وجود در میان این دو جریان، و در رده های پائین تر هرم، انبوهی از پیروان وجود دارند که نگران وضع مسلمین و آینده آن بوده، و با حسرت و آرزو به نجات مسلمین چشم دوخته اند. اما تمام آنچه هست این است که به دلیل نبود حکومت اسلامی و شورا، تربیت علمی و پیشینه فکری و برخی باورهای نادرست، این مسلمان زاده های دلسوز را در درون جبهه دین سکولاریسم قرار داده است. این پیروان دلسوز که احساس دغدغه و مسئولیت دارند به حق بیشتر، دلمشغول وضعیت مسلمین است تا حمله به حقیقت دولت اسلامی یا دفاع از طرح دولت سکولاریستی؛ یعنی نوعی جریان غیر متعصبی است که با دین سکولاریسم تنها پیوند عملی دارد.
از اینرو، در صورتی که برای این دسته از سیاه لشکرهای دین سکولاریسم زمینه گفتوگوهای مناسب اسلامی که از شدت و سختگیری به دور باشد، و نیز اندیشه آزاد با تجربه دولت اسلامی عجین گردد و بالاترین میزان ممکن از مقولههای نظری را تبیین کند و گرفتار خطاهای بزرگ نشود، این دسته از سکولاریستهای فریب خورده به مقتضای روش عقلانی که حامل و منادی آن هستند، به صف اسلامی وارد خواهند شد و بلکه گاه نوعا به صف روشنفکران اسلامگرای منادی دولت اسلامی اضافه میشوند.
دلیل عملی ما بر آنچه میگوییم، فراوانی نام کسانی است که بالفعل از جبهه دین سکولاریسم، آن هم در شدیدترین و افراطیترین مواضعش، بریده و به صف اسلام پیوستهاند، حتی برخی از آنان به شخصیتهای بارز اندیشمند در درون این صف (اسلامی) تبدیل شدهاند؛ همانند سید قطب، احمد مفتی زاده، منیر شفیق، عادل حسین، عبدالوهاب المسیری و شخصیتهای بسیار دیگر.
علاوه بر این طبقه، در ميان كفار اصلی كساني هستند كه مخالف تحريم و محاصره اقتصادي مسلمين و اشغالگري رهبران خود هستند و حتي به مسلمين آواره و زخمي هم در قالب نهادهاي مختلف كمك مي كنند، حساب اينها را از رهبرانشان جدا نیست ؟
در هر صورت اينها نيز مثل رهبر انشان كافر هستند اما كفاري كه از بعض الحق پيروي مي كنند . بعض الحق مثل آنچه نزد كفاري چون ابوبختری و همراهانش در هنگام محاصره مسلمين در شعب ابي طالب وجود داشت . یا مثل آنچه نزد غیر مسلمانانی وجود دارد که در وطن خود به خاطر محافظت از ناموس و فرزندانشان در برابر هم كيش خود دست به مقاومت و جانفدائی می زنند . و يا غير مسلمان اهل ذمه است؛ اما در برابر تجاوز يك مسلمان مجرم از مال و ناموس و حق خود دفاع مي كند .
یا مثل غیر مسلمانانی که به خاطر سیر نمودن گرسنگان و یا مداوای بیماران و یا ساختن مسکن براي نیازمندان و یا پوشاندن لباس به فقرا و یا …تلاش می کنند . حالا مهم نیست که نیت این افراد چیست ؟ مهم ذات عمل و ثمره ی کار آنهاست که بندگان الله از آن سود می برند .
چنین مشرکینی مرتکب یکی از اعمال اهل اسلام می گردند و کسی با اعمال خیر اهل اسلام نمی تواند مخالفت کند و علاوه بر آن نمی تواند از آن تمجید نکرده و یا قدردان آن نباشد .
شك نداريم كه بعض الحق شایستگی غلبه و پیروزی بر شر و بعض الشر را دارد، در نتيجه ما از چنین اعمالی پشتیبانی نموده و کفار را به انجام بعض الحق و موصوف شدن به صفات بیشتر مومنین اهل توحید تشویق و ترغیب می کنیم .