- اگر جهاد فرض عین است چرا این همه مفتی و ملا مخالف آن هستند ؟(۲۹۹)جنگ روانی و شبهات سلفیون آمریکائی – سعودی و وعاظ السلاطین درباری
بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم
مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی
امام شافعی رحمه الله در دو جا در کتاب «الرسالة» خویش، گفته اند:”لیس لأحد دون رسول الله أن یقول إلا بالإستدلال”؛ یعنی غیر از پیام آور خالق،هیچ شخص دیگری حق ندارد بدون ارائه دلیل نظر بدهد؛یعنی اعتبار منطقی و شرعی آراء و فتاوا،مبتنی بر دلایل است نه اشخاص و بعد از حضرت رسول صلي الله عليه وسلم،هیچ شخصی چنان جایگاهی نخواهد داشت که شخصیتش پشتوانه صحت نظراتش باشد.
نتیجه تربیتی این نگرش،ضرورت اهتمام به سنجش و گزینش عقلی و تقویت تعقل و تقدس زدایی از اشخاص است؛به گفته صلاح الدین صفدی(متوفای۷۶۴ق)علت برگشت امام شافعی از اقوال قدیم خویش،که همان فتاوای امام مالک(رح) بود،مشاهده رسوخ نگرش تقدس گرایانه نسبت به امام مالک در میان مصریان،از جمله استفاده از کلاه امام مالک به هنگام استسقا و … بود؛شافعی از بیم این که مبادا نگرش های غلوآلودی همانند پندار نصارا درباره عیسی(ع)،نسبت به شخص امام مالک نیز تکوین و رواج یابد،از آرای وی برگشت تا مردم بدانند که وی نیز مجتهدی خطاپذیر بوده که در نظراتش هم خطا هست وهم صواب.[۱]
در این جا استدلال به جای شخصیت پشتوانه صحت نظرات است و این روش صحیح اسلامی بوده است . با این وجود یکی از وحی های شیطان به یارانش که توسط منافقین و سکولار زده ها در میان مسلمین منتشر گشته است این که : اگر جهاد مانند نماز فرض عین می بود پس چرا فلان ملا، مولوی صاحب، شیخ الحدیث، شیخ التفسیر، استاد، ماموستا و غیره دست به دست حکومت دست نشانده ی اشغالگران داده ودر مناصب حکومتی و منابر تائید شده و تحت نظارت حکومت مشغول کار هستند وفتوی داده اند که جنگ بر علیه آن و متحدین سکولار خارجی آن حرام می باشد ؟!
در اسلام دو نوع از احکام وجود دارند: احکام منصوص که در صریح قرآن وحدیث مذکور اند، واحکام غیر منصوص و اجتهادی که متخصصین و اولی الامر هر رشته ای آنرا از قرآن وسنت با قواعد خاص و متناسب با نیاز و وضع موجود مسلمین استنباط و ارائه می دهند . به عنوان مثال امور حکومتی و اداری جامعه را تنها از کانال رهبر دولت اسلامی و نمایندگان آن می گیریم که از راه شرعی انتخاب گشته است . به همین ترتیب امور فقه شخصی خود را نیز تنها از کانال نماینده ی شورای متخصصین و اولی الامری می گیریم که در دولت اسلامی با یک رای واحد ارائه می گردد و به همین ترتیب سایر امور زندگی مسلمین نیز مدیریت گشته و به پیش می رود .
حکم جهاد بر علیه کفار اشغالگر از جمله احکام منصوص است که به اجتهاد وفتوای این وآن نیازی ندارد، واگر بالفرض بگوئیم فتوایی در کار است، فتوای علمای دین واجماع آنها در هر زمان بر این اساس بوده که جهاد بر علیه کفاری که سر زمین های مسلمین را اشغال نموده باشند فرض عین بوده ودر هیچ حالتی ساقط نمی گردد.
حالا زمانی را تصور کنید که سرزمینهایی تحت اشغال مستقیم و غیر مستقیم کفار سکولار خارجی در آمده باشد و یک عده علمای سوء، الرویبضه و دین فروش جهت کنترل مسلمین و بسیج آنها در جهت اهداف دشمنان اسلام و جنگ روانی بر علیه آزادی خواهان شریعت گرا پرواربندی شده باشند در این صورت رای این اشخاص چه جایگاهی دارد ؟ علاوه بر آن، مسلمانان باید بدانند که در فتوا علم دین وتقوی شرط است وعلمای درباری از هر دو شرط عاری هستند .
اما اینکه چرا یک عده از منتسبین به اسلام وبه تبعیت از آنان گروههایی از مسلمین دست به دست کفار سکولار خارجی داده و بر علیه آزادیخواهان و دولت اسلامی ما و در راستای منافع دشمنان شریعت الله فتوا مونتاژ می کنند [۲] واقعه و اتفاق جدیدی نیست؛ تاریخ به کرات شاهد چنین موجوداتی بوده است .
باید دانست که هرگز به مسلمان امر نشده است که تابع اشخاص باشد، بلکه دلایل و عقاید اسلامی قابل پیروی ومتابعت است. زیرا انسان در یک حالت باقی نمی ماند، چه بسا انسان هایی وجود دارند که در اوایل زندگی خود اعمال نیکی از آنها سر می زند اما در آخر زندگی همه ی آنرا بر باد می دهند ؛ چنان چه کسانی هستند که سالهای متمادی را در عصیان ونافرمانی خداوند می گذرانند اما وقتی که خداوند در آخر عمر او را هدایت می کند بازوی قوی مسلمانان ومجاهدین می گردند. سر گذشت عمر فاروق شاهد این مدعاست ، گذشته مملوء از عصیان ونافرمانی وبالاخره نهایتی که باید الگوی هر مسلمان باشد. به همین دلیل است که رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید : ” إن أحدكم ليعمل بعمل أهل الجنة حتى ما يكون بينه وبينها إلا ذراع فيسبق عليه الكتاب فيعمل بعمل أهل النار فيدخلها، وإن أحدكم ليعمل بعمل أهل النار حتى ما يكون بينه وبينها إلا ذراع فيسبق عليه الكتاب فيعمل بعمل أهل الجنة فيدخلها “(متفق علیه)[۳]«یکی از شما عمل اهل جنت را به جا می آورد تا آنکه میان وی وجنت بجز یک گز فاصله باقی نمی ماند، پس کتاب بر وی سبقت می نماید وبه عمل اهل جهنم عمل می کند ودر جهنم داخل می شود، ویکی ازشما به عمل اهل جهنم عمل می کند تا آنکه میان وی وجهنم بجز یک گز فاصله ی بیشتری باقی نمی ماند پس کتاب بر وی سبقت می گیرد وعمل اهل جنت را انجام می دهد ودر جنت داخل می شود».
پس اعمال انسان قابل متابعت نیست زیرا انسان می تواند امروز مسلمان صالح ونیکو باشد وفردا یک عاصی، سركش، چنانچه ممکن است انسانی امروز در جمله اهل جنت به شمار برود زیرا اعمال آنها را انجام می دهد وفردا اعمال دوزخیان را انجام داده ومسیرش به جهنم شود، بر همین اساس است که رسول الله می فرماید: « انما الأعمال بالخواتیمها» . «مدار اعتبار اعمال به اواخر آن است».
علماء در باره ی حدیث یاد شده می فرمایند: منظور حدیث این است که بعضی از انسانها در ظاهر مسلمان ونیکو معلوم می شوند وچون از نظر مردم پنهان شوند در معصیت خداوند مشغول می شوند پس همین طبقه مردمان را خداوند در نهایت رسوا ساخته و وارد دوزخ می گرداند وبه همین شکل بعضی از مردمان در ابتدا و ظاهر عاصی وگنهکار معلوم می شوند اما در نهایت به مسیر اصلی شریعت بر می گردند و اسباب ورود خود به بهشت را فراهم می سازند و اهل آن می گردند .
رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند: «… يصبح الرجل مؤمناً ويمسي كافراً، يبيع قوم دينهم بعرض من الدنيا، قليل التمسك يومئذ بدينه كالقابض على الجمر»[۴] «مردی صبح می کند واو مؤمن است وشب می کند واو کافر، قومی دین خود را به متاع دنیا می فروشد، کسان کمی در آن روز به دین خود متمسک می باشند مانند آن که آتشپاره ای را بدست گرفته باشد».
و در روایت دیگری فرموده اند : «يأتي علی الناس زمان الصابر فیهم علی دینه کالقابض علی الجمر»[۵] «بر مردمان زمانی می آید که صبر کننده بر دین خود مانند آن میباشد که آتشپاره را بدست گرفته باشد».
از سوی دیگر خداوند متعال جهاد را فرض گردانیده است، تا مردم را مورد امتحان قرار دهد وپاکیزه را از خبیث فرق وتمیز کند، زیرا اگر تمسک بر دین آسان می بود وبه قربانی ضرورت نمی داشت همه ادعای داشتن آن را می کردند، وهمین امتحانات خداوندی است که چهره منافقین ومدعیان کاذب را از چهره مسلمانان واقعی جدا می سازد تا مسلمانان فریب آن عده از خود فروختگان را نخورند که با شعار های ظاهراً اسلامی در خدمت دشمن قرار دارند.
در موقعیتهای مختلف در مورد دین فروشان صحبت شده است ، در این فرصت تنها گفته می شود که : فتوای این عده از خود فروخته ها به چند دلیل قابل قبول نیست :
- مخالفت آن با آیات واحادیث صریح.
- انسان مأمور به متابعت و پیروی از اشخاص نیست، بلکه افکار وعقاید باید متابعت و پیروی گردند.
- بنا به احادیث ذکر شده اعمال گذشته ی انسان نمی تواند معیار شرع قرار گیرد .
- این عده مفتیان بی علم بخاطر به دست آوردن مناصب عالی در حکومت وبه منظور اینکه امریکائیان وغلامان آنان دلاری چند در دامن شان بیاندازند حاضر به این کار شده اند ودر حقیقت آنان خود بطلان خویش را می دانند اما فتنه ی مال ودنیا خیلی بزرگتر از آن است که هر انسان ضعیف الایمانی در مقابل آن ایستادگی کند.
- این منتسبین به اسلام وعلم ، آن دزدانی هستند که دارایی های ملت مسلمان را به همراه سایر دزدان جهانی و محلی تاراج وچپاول کرده اند که فعلاً بسیاری از آنها صاحب حقوق ماهیانه، خانه ها، آپارتمان ها، منازل ویلائی بزرگ وتجارت های بزرگ در سطح جهان اند، ودزد نمی تواند مفتی باشد. البته بعضی از دین فروشان جزء تنها از حقوق ناچیز و امکانات کمتری برخوردارند و به پای بالا دستی ها نمی رسند .
[۱] صلاح الدین صفدی، الوافی بالوفیات،دمشق:المطبعة الهاشمیة،۱۹۵۳م،۲/۱۷۷
[۲] چون قبلا توسط سیاست مداران سکولار خارجی تولید گشته و از کانال حکام دست نشانده ی داخلی به این دین فروشان امر شده است که با ادبیاتی شبهه اسلامی آن را برای مردم بیان کنند
[۳] متفق علیه
[۴] امام احمد
[۵] امام ترمذی