- تفسیر ناقص از فتنه جهت دور نمودن مسلمین از فریضه جهاد (۳۰۷)جنگ روانی و شبهات سلفیون آمریکائی – سعودی و وعاظ السلاطین درباری
بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم
مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی
طبقه دین فروش درباری چنین القاء می کنند كه امروزه جهاد بر علیه دیکتاتوری مهاجم سکولاریستی اشغالگر به رهبری آمریکا و نوکران محلی اش فتنه است و بايد از آن دوري كرد ، آيا انجام فريضه ي جهاد در عصر ما فتنه است ؟
انجام دادن دستور الله و رسولش صلي الله عليه و سلم جهت قتال با دشمنان و اشغالگران كافر و نوكران محلي اشان هيچ كه فتنه نيست بلكه بايد گفت سرپيچي كردن از دستورات الله و رسولش صلي الله عليه و سلم فتنه مي باشد . الله متعال مي فرمايند « … فَليَحذَرِ ٱلَّذِينَ يُخَالِفُونَ عَنأَمرِهِۦٓ أَن تُصِيبَهُم فِتنَةٌ أَو يُصِيبَهُم عَذَابٌ أَلِيمٌ » (النور /٦٣)آنان كه با فرمان او مخالفت ميكنند ، بايد از اين بترسند كه بلائي ( در برابر عصياني كه ميورزند) گريبانگيرشان گردد، يا اين كه عذاب دردناكي دچارشان شود .
امام بخاري رحمه الله كه طبق عادتش احاديث را بر اساس موضوعاتش دسته بندي كرده است و اين حديث را در ابتداي كتاب الفتن آورده است : « ألا وإنه يُجَاء برجال من أمتي فيؤخذ بهم ذات الشمال، فأقول: يا رب أصحابي، فيقال: إنك لا تدري ما أحدثوا بعدك..» [۱]
يعني : در روز قيامت كساني از امتم را مي آورند و آنها را از سمت چپ دور مي گردانند ، من هم مي گويم : اي پروردگارم يارانم . گفته مي شود : تو نمي داني كه بعد از تو چه كرده اند ….
اين حديث اشاره اي است به اينكه عوض نمودن و غامض نمودن دستورات دين براي مردم و سرپيچي كردن از فرمان الله و رسولش صلي الله عليه و سلم از بزرگترين عوامل فتنه و آشوب است و حتي مي توان گفت كه در گذشته و حال ريشه ي فتنه بوده است .بايد هوشيار بود همچنانكه دين فروشان خادم اجير شده توسط حكومتها و احزاب سكولار و مرتد مي گويند انجام دادن جهاد و قتالي كه امروزه مثل نماز و روزه تبديل به فرض عين گشته است فتنه نيست بلكه فتنه دست كشيدن از ان و انجام ندانش است . الله متعال در اين باره مي فرمايند : « وَمِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ ائْذَنْ لِي وَلَا تَفْتِنِّي أَلَا فِي الْفِتْنَةِ سَقَطُوا…..» (التوبة /٤٩)
و علاوه بر آن، قتال و جنگ مسلحانه راه شرعي كنار نهادن و از بين بردن فتنه است . خداوند مي فرمايند : «وَقَتِلُوهُم حَتَّى لَا تَكُونَ فِتنَة وَيَكُونَ ٱلدِّينُ لِلَّهِ فَإِنِ ٱنتَهَواْ فَلَا عُدوَنَ إِلَّا عَلَى ٱلظَّلِمِينَ» (البقرة /١٩٣)و با آنان پيكار كنيد تا فتنهاي باقي نماند (و نيروئي نداشته باشند كه با آن بتوانند شما را از دينتان برگردانند) و دين (خالصانه) از آن خدا گردد (و مؤمنان جز از خدا نترسند و آزادانه به دستور آئين خويش زيست كنند) . پس اگر (از روش نادرست خود) دست برداشتند (و اسلام را پذيرفتند ، دست از آنان بداريد . زيرا حمله بردن و ) تجاوز كردن جز بر ستمكاران ( به خويشتن به سبب كفر و شرك ، روا ) نيست
هم چنين مي فرمايند : « وَقَتِلُوهُم حَتَّى لَا تَكُونَ فِتنَة ، وَيَكُونَ ٱلدِّينُ كُلُّهُۥ لِلَّهِۚ فَإِنِ ٱنتَهَواْ فَإِنَّ ٱللَّهَ بِمَا يَعمَلُونَ بَصِير» (الأنفال /٣٩)و با آنان پيكار كنيد تا فتنهاي باقي نماند ( و نيروئي نداشته باشند كه با آن بتوانند شما را از دينتان برگردانند ) و دين خالصانه از آن خدا گردد (و مؤمنان جز از خدا نترسند و آزادانه به دستور آئين خويش زيست كنند). پس اگر (از روش نادرست خود) دست برداشتند (و اسلام را پذيرفتند، دست از آنان بداريد، چرا كه) خدا ميبيند چيزهائي را كه ميكنند (و كيفرشان ميدهد) .
ابن تيميه می گوید : الجهاد وإنفاق الأموال؛ قد تكون مضرة، لكن لما كانت مصلحته راجحة على مفسدته؛ أمر به الشارع [۲] جهاد و بخشش مال ممكن است در ظاهر زيان بخش باشد ، اما به دليل اينكه مصلحتها و منافعش بر مفاسد و بديهايش برتري دارد؛ خدا و رسولش صلي الله عليه و سلم به آن امر كرده اند .
همچنين مي گویند : الجهاد؛ هو دفع فتنة الكفر، فيحصل فيها من المضرة ما هو دونها [۳] جهاد كردن عبارت است از دفع كردن فتنه ي كفر ، به همين دليل چنان ضرري از اين كفر برپا مي شود كه در چيزهاي ديگر وجود ندارد .
در جاي ديگر مي فرمايد : « الشريعة تأمر بالمصالح الخالصة والراجحة، كالإيمان والجهاد، فإن الإيمان مصلحة محضة، والجهاد , وإن كان فيه قتل النفوس ء فمصلحته راجحة، وفتنة الكفر أعظم فسادا من القتل، كما قال تعالى: وَالْفِتْنَةُ أَكْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ »[۴]
يعني : شريعت به اموري دستور مي دهد كه كل آن منفعت و مصلحت است يا اينكه منافعش از زيانهايش بيشتر است ، همچون ايمان آوردن و جهاد كردن، ايمان اوردن همه اش منفعت خالص است، و جهاد هم اگر چه در آن كشتن انسانها وجود دارد اما منافعش بسيار بيشتر از مفاسدش است، و فتنه ي كفر مفاسدش بسيار بيشتر از كشتن و قتل است ، همچنانكه الله متعال فرموده است: « وَالْفِتْنَةُ أَكْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ »(البقرة/ ۲۱۷)
همچنين مي گويد : الله تعالي مي فرمايد : « كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ وَهُوَ كُرْهٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ… ، فأمر بالجهاد، وهو مكروه للنفوس، لكن مصلحته ومنفعته راجحة على ما يحصل للنفوس من ألمه، بمنزلة من يشرب الدواء الكريه لتحصل له العافية، فإن مصلحة حصول العافية له؛ راجحة على ألم شرب الدواء »[۵]
يعني: خداوند بزرگ مي فرمايد :” كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ وَهُوَ كُرْهٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ… ” خداوند به جهاد امر كرده است كه اين هم امري است كه انسانها از آن خوششان نمي آيد ، اما منافع و سودش بسيار بيشتر از ناراحتي است كه انسانها گرفتارش مي شوند ، مثل كسي كه داروي تلخ و بدمزه اي را مي خورد تا سلامتي به جسمش برگردد ، در اينجا منافع بازگشت سلامتي به جسم بيشتر از درد و ناراحتي ناشي از نوشيدن دارو است .
و مي فرمايد : “الله سبحانه إنما حرم علينا الخبائث لما فيها من المضرة والفساد، وأمرنا بالأعمال الصالحة لما فيها من المنفعة والصلاح لنا، وقد لا تحصل هذه الأعمال إلا بمشقة كالجهاد والحج والأمر بالمعروف والنهي عن المنكر وطلب العلم فيحتمل تلك المشقة ويُثاب عليها، لما يعقبه من المنفعة”.[۶]
يعني : خداوند بزرگ چيزهاي كثيف را به دليل زيان و فسادي كه در آنها وجود دارد بر ما حرام كرده است، و به ما امر كرده است كه كار نيك انجام دهيم آنهم به دليل سود و منافعي كه در آن برايمان وجود دارد؛ بعضي وقتها نيز اتفاق مي افتد كه انجام اين اعمال بدون ناراحتي و مشقت انجام نمي پذيرند، مثل جهاد و حج و فرمان به خوبي و جلوگيري كردن از بدي و بدست آوردن علم ؛ ناراحتي هايي را به وجود مي آورند و به دليل سودهايي كه به دنبال آن مي آيند پاداش داده مي شود .
و شيخ سليمان بن سمحان رحمه الله نيز مي فرمايند : “إذا عرفت أن التحاكم إلى الطاغوت كفر، فقد ذكر الله في كتابه: أن الكفر أكبر من القتل، قال: وَالْفِتْنَةُ أَكْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ(البقرة/ ۲۱۷). وقال: وَالْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ(البقرة/ ۱۹۱)) والفتنة: هي الكفر؛ فلو اقتتلت البادية والحاضرة حتى يذهبوا، لكان أهون من أن ينصبوا في الأرض طاغوتاً، يحكم بخلاف شريعة الإسلام، التي بعث الله بها رسوله صلى الله عليه وسلم”.[۷]
يعني : هنگامي كه فهميدي كه حكم بردن نزد طاغوت كفر است ، پس بدان كه خداوند بزرگ در قرآن در قرآن فرموده است كه كفر از كشتن بزرگتر است همچنانكه فرموده است : ” وَالْفِتْنَةُ أَكْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ” و فرموده است : “وَالْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ” و فتنه هم يعني كفر، حالا اگر تمام مردم شهرها و روستاها با هم ديگر درگير شده و همديگر را به قتل برسانند به گونه اي كه كسي از آنها باقي نماند و همگي به قتل برسند ، اين كار سهل تر از از آن است كه طاغوتي را در زمين حاكم گردانند كه بر خلاف قانون شريعت اسلام حكم كند قانوني كه خداوند بزرگ آنرا از طريق پيامبرش صلي الله عليه و سلم فرستاده است .
و شيخ عبدالقادر بن عبدالعزيز گفته است : “ولا شك أن الضرر النازل بالمسلمين من تسلط الحكام المرتدين عليهم، وما في ذلك من الفتنة العظيمة، هذا الضرر يفوق أضعافا مضاعفة قتل بعض المسلمين المكرهين في صف العدو أو المخالطين له عن غير قصد حال القتال، إن كثيرا من بلدان المسلمين تسير في طريق الردة الشاملة من جراء هؤلاء، فأي فتنة أعظم من هذا، هذه فتنة تفوق ما يصيب المسلمين بالجهاد من قتل أو سجن أو تعذيب أو تشريد، قال تعالى: «وَالْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنْ الْقَتْلِ» ، وقال تعالى: «وَالْفِتْنَةُ أَكْبَرُ مِنْ الْقَتْلِ». فيجب دفع المفسدة العظمى «فتنة الكفر والردة» بتحمل المفسدة الأخف «وهو ما يترتب على الجهاد من قتل وغيره» وهذا هو المقرر في القواعد الفقهية الخاصة بدفع الضرر، كقاعدة «الضرورات تبيح المحظورات» وقاعدة «يُتحمل الضرر الخاص لدفع الضرر العام» وقاعدة «الضرر الأشد يُزال بالضرر الأخف» وقاعدة «إذا تعارض مفسدتان روعي أعظمهما ضررا» وقاعدة «يُختار أهون الشرين» وغيرها”.[۸]
يعني : و شكي در آن نيست زياني كه به دليل حاكم شدن حكام مرتد بر مسلمين وارد شده است ، و فتنه ي بزرگي كه در آن وجود دارد ، اين ضرر و زيان ناشي از آن چندين بار بزرگتر از كشته شدن عده اي از مسلمين است كه با اكراه در صف دشمنان قرار گرفته اند يا در هنگام جنگ بدون هدف با آنها مخلوط شده اند؛ بسياري از سرزمينهاي مسلمان نشين به اين دليل در مسير ارتداد بزرگي به راه افتاده اند ، حالا چه فتنه اي از اين بزرگتر است ؟ . اين فتنه بسيار بزرگتر از آن مشقاتي مثل كشته شدن ، زنداني شدن ، شكنجه شدن يا آواره و دربه در شدن است كه مسلمين به دليل جهاد گرفتارش مي شوند . خداوند بزرگ مي فرمايند : ” وَالْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنْ الْقَتْلِ ” و نيز مي فرمايند : وَالْفِتْنَةُ أَكْبَرُ مِنْ الْقَتْلِ “. حالا بايد مفسده ي بزرگ را (كه عبارت است از كفر و برگشتن ازقانون دين و ارتداد) با تحمل مفسده ي كوچك (کە عبارت است از آن چيزهايي كه به علت انجام دادن جهاد دچارش مي شويم مثل كشته شدن و موارد ديگر) نابود كنيم.
اين هم در اصول و قواعد فقهي مخصوص دور كردن و دفع ضرر و زيان به آن اقرار گشته است، همچون:
- اصل «الضرورات تبيح المحظورات»
- و اصل «يُتحمل الضرر الخاص لدفع الضرر العام» يعني : زيان و ضرر خاص به دليل از ميان برداشتن زيان و ضرر عمومي و عام تحمل مي گردد .
- و اصل «الضرر الأشد يُزال بالضرر الأخف» زيان و ضرر بزرگ به وسيله ي زيان و ضرر كوچك از بين برده مي شود .
- و اصل «إذا تعارض مفسدتان روعي أعظمهما ضررا» يعني اگر دو پديده ي فاسد روي دادند به آن يكي پرداخته مي شود كه كه زيان و ضررش بيشتر است
- و اصل « ُختار أهون الشرين» آني كه شرش كمتر است را انتخاب مي كنيم …
- و موارد ديگر غير از اينها .
شما خوب بدانيد و كساني هم كه ممكن است همين سوال را داشته باشند آگاه باشند كه : گفته ي كساني كه در سوال مطرح كرده اي خودش فتنه است ، بايد مواظب باشي و سعي كن با باطل نمودن اين شبهه و سحر ساحران درباري و علماي سوء اسباب دور نمودنت از جهاد را نابود كني ، چون الله متعال از چيزي شبيه به همين شما را باخبر كرده است . چنانكه مي فرمايند : ” لَو خَرَجُواْ فِيكُم مَّا زَادُوكُم إِلَّا خَبَالا وَلَأَوضَعُواْ خِلَلَكُم يَبغُونَكُمُ ٱلفِتنَةَ وَفِيكُم سَمَّعُونَ لَهُم وَٱللَّهُ عَلِيمُ بِٱلظَّلِمِينَ. لَقَدِ ٱبتَغَوُاْ ٱلفِتنَةَ مِن قَبلُ وَقَلَّبُواْ لَكَ ٱلأُمُورَ حَتَّى جَاءَ ٱلحَقُّ وَظَهَرَ أَمرُ ٱللَّهِ وَهُم كَرِهُونَ (التوبة /۴۷-۴۸) اگر آنان همراه شما (براي جهاد) بيرون ميآمدند، چيزي جز شرّ و فساد بر شما نميافزودند، و به سرعت در ميان شما حركت ميكردند و مشغول آشفتن و گولزدن و برگرداندنتان از دين ميشدند . در ميانتان هم كساني هستند كه سخن ايشان را بشنوند (و دعوت تفرقهآميز و فتنهبرانگيز ايشان را بپذيرند) . خداوند ستمگران را خوب ميشناسد (و از فاسق و فاجر ايشان آگاه و از رفتار آشكار و نهانشان باخبر است) . (اين گروه منافقان) پيش از اين هم به فتنهگري و ايجاد فساد (در ميان شما) پرداختهاند و ( در جنگ احد و ديگر موارد) برضدّ شخص پيغمبر (و برخي از مؤمنان و خود آئين اسلام توطئهها چيدهاند و) نقشهها كشيدهاند و رايزنيها نمودهاند و نيرنگها ورزيدهاند (براي اين كه جلو اسلام را بگيرند و كار را بر تو تباه كنند) تا زماني كه – عليرغم خواست منافقان (و به كوري چشم ايشان) – ياري خدا فرا رسيد و آئين اسلام آشكار و پيروز گرديد (و دسته دسته مردمان بدان گرويدند و مزهي ايمان را چشيدند و به حساب منافقان رسيدند) .
به همين دليل كسي كه فتوا مي دهد كه جهاد كردن درست نيست به بهانه ي اينكه جهاد فتنه است يا اينكه ما در عصر فتنه قرار گرفته ايم ، يا مجاهدين فتنه گرند ،خود همين شخص آشوبگر و فتنه گر است نه مفتي و عالم رباني . در صحيح مسلم آمده است كه رسول الله صلي الله عليه و سلم فرموده است :« من قال هلك الناس فهو أهلكهم ».[۹] يعني : كسي كه بگويد مردم هلاك شدند خودش هلاك شده ترينشان است . يا مردم را به واسطه ي مايوس نمودنشان از رحمت الله هلاك كرده است .
مي بينيم كه در انگليس و آمريكا و کانادا و اردن و غيره كساني هستند كه در پناه اين كفار و مرتدين محارب بر عليه مسلمین آزادیخواه ، وحدت میان مذاهب و تفاسیر مختلف اسلامی و حکومت اسلامی و رهبران آن تبليغ مي كنند . امام ابن حزم رحمه الله در اين باره مي فرمايند: من لحق بدار الکفر والحرب مختارا محاربا لمن یلیه من المسلمین فهو بهذا الفعل مرتد له أحکام المرتد کلها من وجوب القتل علیه متی قدر علیه، ومن إباحة ماله، وانفساخ نکاحه وغیر ذلك .[۱۰]
يعني : هركسي كه به ميل و اختيار خود به دارالكفر [۱۱]و دارالحرب [۱۲]برود و از آنجا بر عليه سرزميني كه در اختيار مسلمين است دشمني بورزد، در اين صورت با اين كارش مرتد مي گردد و از دين خارج مي شود و هر زمان كه دست مسلمين به وي رسيد تمام احكام مرتدين شاملش مي گردد، همچون كشتن و حلال بودن مالش و باطل شدن نكاح زنش و احكام ديگري كه مختص مرتدين است .
البته ممكن است كه چنين انسانهايي قبلاٌ مسلمين مثبتي بوده باشند و خدمات زيادي هم ارائه داده باشند يا حتي صحابي بوده و به خاطر الله و رسولش هجرت هم كرده باشند [۱۳]اما قضاوت ما در مورد عاقبت انسانها و وضعيت ظاهري آنهاست كه الان در آن افتاده اند چون: «انماالاعمال بخواتيمها».
اگر اينها به ميل و اختيار خود در چنين سرزمينهايي ساكن شده باشند، با اينكه اينها هم جزو همان لشكر كفار محسوب مي گردند، اما نمی شود حكم و روش معامله كردن با اينها را مثل كافر دانست؛ بلكه اينها مرتداني هستند كه در روش برخورد با آنها از خيلي از مزاياي كفار هم بي بهره مي گردند .
حالا اگر يك سرباز مسلح مرتد با اسلحه در اختيار كفار سكولار جهاني قرار گرفته باشند ضررشان بسيار كمتر از يك مامور جنگ رواني و مرتدي است كه در اين بخش بر عليه مسلمين عمل مي كند . يك جاشمرگ و گریلا و سرباز مرتد با اسلحه ي خود جسم مسلمين را مورد هدف قرار مي دهد ، اما مرتديني كه در بخش جنگ رواني و تبليغي بر عليه مسلمين فعاليت مي كنند با ايجاد و توليد انواع حيله هاي شيطاني و شبهات ، ايمان مسلمين را مورد هدف قرار مي دهند و به هر اندازه كه علم و آگاهي آنها نسبت به مسلمين بيشتر باشد فساد و شرشان نيز به همان نسبت بيشتر است .
اينها كه «عملاً» در جنگ رواني بر عليه مسلمين قرار گرفته و عضوي از سپاهيان دشمن به حساب مي آيند ، در حساس ترين و خطرناك ترين قسمت جنگ انجام وظيفه مي كنند . اين ظاهر آنهاست و طبق همين ظاهر آن با آنها معامله مي كنيم و كاري به «نيت» و درون آنها نداريم، چون تشخيص «نيت» افراد كار انسانها نيست و تنها الله از آن با خبر است، به همين دليل «نيت» آنها را به الله و قيامت واگذار مي كنيم .
ابن تیمیه در مورد ملاهايي كه در اختيار كساني قرار گفته كه به غير قانون شريعت الله حكم مي كنند مي گوید: «ﻭ ﻣﺘﻰ ﺗﺮﻙ ﺍﻟﻌﺎﻟﻢ ﻣﺎ ﻋﻠﻤﻪ ﻣﻦ ﻛﺘﺎﺏ ﺍﻟﻠﻪ ﻭ ﺳﻨﺔ ﺭﺳﻮﻟﻪ ﺻﻠﻰ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺳﻠﻢ، ﻭ ﺍﺗﺒﻊ ﺣﻜﻢ ﺍﻟﺤﺎﻛﻢ ﺍﻟﻤﺨﺎﻟﻒ ﻟﺤﻜﻢ ﺍﻟﻠﻪ ﻭ ﺭﺳـﻮﻟﻪ؛ ﻛﺎﻥ ﻣﺮﺗﺪﺍ ﻛﺎﻓﺮﺍ ﻳﺴﺘﺤﻖ ﺍﻟﻌﻘﻮﺑﺔ ﻓﻲ ﺍﻟﺪﻧﻴﺎ ﻭ ﺍﻵﺧﺮﺓ » [۱۴] شيخ الاسلام فتوا مي دهد كه آن دسته از علماء و ملاياني كه به قانون شريعت الله پشت نموده و دنباله رو حكم حاكمي مي گردند كه به قانوني غير از قانون الله حكم مي كنند ، همگي كافر و مرتد هستند و مستحق مجازات در دنيا و قيامت مي باشند .
حالا خاك بر سر آن ملا و عالمي كه فتوا مي دهد مردم در راه قانون سكولاريستي و حكومتها سكولاريست و مرتد مصر و تركيه و كردستان و پاكستان و غيره بجنگند و به اين افراد به هلاكت رسيده هم مي گويند شهيد ! آن هم جنگ در برابر كي ؟ در برابر مسلماناني كه خواهان اخراج اشغالگران سكولار و كافر خارجي و تطبيق قانون الله به جاي قانون كفري بر مردم بوده و پرچم لااله الا الله را بر افراشته اند .
چنين ملايي عملاٌ در صف كفار و مرتدين قرار گرفته و در بخش تبليغات و جنگ رواني دشمن فعاليت مي كند و بدون شك جرم يك سرباز جنگ رواني كه ايمان و اراده ي مسلمين را از بين مي برد بسيار بيشتر از سربازي است كه با اسلحه جسم مسلمين را از بين مي برد . به همين دليل رسول الله صلي الله عليه وسلم پس از فتح مكه همه را بخشيد غير از سربازان جنگ رواني را .
اين بخشي از مصيبت وارد شده بر مسلمين است اما مصيبت جبران ناپذير ديگري كه بر عده اي وارد شده و از آن غافل مانده اند تبعيت و پيروي كردن از چنين موجودات ويرانگر و يا حتي دوست داشتن آنها مي باشد . شيخ الاسلام ﺭَﺣِﻤَﻪُ ﺍﻟﻠﻪ مي فرمايند : ﻣﻦ ﺃﺣﺐّ ﺷﻴﺨﺎ ﻣﺨﺎﻟﻔﺎ ﻟﻠﺸﺮﻳﻌﺔ ﻛﺎﻥ ﻣﻌﻪ، ﻓﺈﺫﺍ ﺃُﺩّﺧﻞﺍﻟﺸَّﻴﺦ ﺍﻟﻨَّﺎﺭ ﻛﺎﻥ ﻣﻌﻪ.[۱۵]
يعني : كسي كه شيخ يا ملاي غير مطيع و ياغي از قانون شريعت را دوست داشته باشد و با وي همراه گردد، در آن صورت هنگامي كه شيخ و ملايش داخل آتش جهنم مي گردد آن شخص نيز در آتش جهنم همراهش خواهد بود .
بيماريهايي چون ارتداد و نفاق و كفر و فسق آفتهاي ايمان و درون مسلمين هستند همچنانكه بيماريهاي ايدز و طاعون و سل و وبا و مالاريا بيماريهاي جسم انسان به شمار مي روند ، اگر با عينك شريعت به قضيه نگاه كنيم در مي يابيم كه بيماري و نقصان در ايمان بسيار وحشتناكتر و خطرناكتر از بيماري و نقص جسمي مي باشد به همين دليل دعاي پيامبر ما و اولياي الله هميشه اين بوده است كه خدايا ما را با ايمانمان آزمايش نكن و آرزمند بودند كه در مال و جسم و دنيايشان نقصي به وجود آيد نه در ايمانشان .
حالا اگر دكتر متخصصي بگويد كه فلاني ايدز يا سل يا وبا يا طاعون و يا مالاريا دارد و آزمايشات صورت گرفته نيز آنرا ثابت كند، اين دكتر دشمن مردم يا دلسوز و خادم است يا خائن ؟ تشخيص اين دكتر به نفع كيست؟ چه كساني از چنين تشخيصي بيزارند و مي ترسند و سعي مي كنند جلو آنرا بگيرند؟
به همين صورت كساني هستند كه به بيماري ارتداد ، كفر ، نفاق و فسق و ديگر امراض دروني مبتلا گشته اند و چنانچه گفته شد خطر اين بيماري ها بسي بيشتر از خطر ايدز و سل و وبا و طاعون و ساير بيماريها و نقص هاي جسمي است، حالا به نظر شما مردم حق ندارند از اين بيماري ها وميكروب هاي دجال صفت و دين فروشان خائني كه ايمان مسلمين را مورد هدف قرار داده اند شناخت كافي به دست آورده و راه پيشگيري و پرهيز از آنها را بياموزند ؟
البته شبهه ی دیگری که دین فروشان در جنگ روانی خود بر علیه مسلمین شریعت گرا مطرح نموده اند این است که انبوه مردم با ما و در جبهه آمریکا و حکومتهای دست نشانده هستند و تعداد مخالفینی که خود را مبارز و انقلابی نامیده اند بسیار کمتر از ماست .!
باید گفت که قرار هم نيست همه مبارزین انقلابی باشند ، زماني كه در جمعيت ۱۰۰۰ نفري از كل مردهاي مدينه در جنگ احد ، نزديك به ۳۰۰ نفر از آنها منافق بوده و از جنگ رويگردان مي شوند و بر مي گردند درسهاي زيادي وجود دارد ؛ اين در زماني روي مي دهد كه خود رسول الله صلي الله عليه وسلم حضور دارند و مربي و معلم ايشان هستند، اما آن همه منافق هنوز وجود دارند و با آنكه از طريق وحي با الله در ارتباط بودند و راهنمايي مي شدند هرگز كل يك شهر را نيز نتوانست مسلمان كند و نزديك به يك سوم مردهاي آن شهر كوچك تقلبي و فاسد از آب در آمدند .
با اين قياس، به قول عوام، فاتحه ما خوانده ست، حالا در جمعيت چند صد نفري يك روستا يا چند صد هزار نفري يك شهر و استان يا چند ميليوني و بلكه در جمعيت بالاي يك ميليارد و نصف كنوني مسلمين چند ميليون نفر مسلمان نما بايد منافق و تقلبي و مريض ايماني باشند؟ به همين دليل سلف صالح اين امت معياري براي شناخت جنس اصل از تقلبي و فاسد آن ارائه داده اند و گفته اند : الصدق في الإيمان لا يكون إلا .. بالجهاد في سبيل الله . در اين دنيا تنها از طريق آزمايشگا جهاد مي توان مسلمان را از منافق جدا نمود .
البته عده اي از مسلمين گناهكار يا مستضعف نيز وجود دارند كه به دلايلي در ميان و حتي در صف كفار و منافقين و مرتدين قرار گرفته اند . در دنيا ما طبق ظاهر با آنها معامله مي كنيم، از نظر زباني يا جسمي در هر لشكري كه باشند ما آنها را جزو همان لشكر و گروه به حساب مي آوريم و نيت و درون و ايمانشان را به روز قيامت و الله واگذار مي كنيم . همان كاري كه رسول الله صلي الله عليه وسلم با عمويش عباس رضي الله عنه انجام داد زماني كه در بدر اسيرگشت .
اگر جهاد و قتال اين اندازه سخت و پر از خون و ترس و بيم ودلهره و گرسنگي و خستگي نباشد مطمئن باشید صف مسلمين پرمي گردد از آشغال ، ضعيف النفس ، فاسد و دورو، و جهاد به اين موجودات نيازي ندارد . اينها بايد بروند دنبال خورد و خوراك وزندگي حيواني و شايعه پراكني و دروغپردازي و خيال بافي و… اينها ميوه هاي فاسدي هستند كه الله متعال در موردشان فرموده :” وَلَوْ أَرَادُوا الْخُرُوجَ لَأَعَدُّوا لَهُ عُدَّةً وَلَكِنْ كَرِهَ اللَّهُ انْبِعَاثَهُمْ فَثَبَّطَهُمْ وَقِيلَ اقْعُدُوا مَعَ الْقَاعِدِينَ “(توبه/۴۶) اگر (اين منافقان نيّت پاك و درستي داشتند و) ميخواستند (براي جهاد) بيرون روند ، توشه و ساز و برگ آن را آماده ميكردند امّا خدا (ميدانست كه اگر براي جهاد بيرون ميآمدند جز زيان و ضرر نداشتند . اين بود كه) بيرونشدن و حركتكردن آنان را (به سوي ميدان نبرد) نپسنديد و ايشان را از ( اين كار ) بازداشت . و بديشان گفته شد : با نشستگان (عاجز و ناتوان، از قبيل : بيماران و پيران و كودكان و زنان ، در خانه) بنشينيد (چرا كه شايستگي آن را نداريد كه در كارهاي بزرگ و راه سترگ خدا گام برداريد) .
بايد از ميوه هاي سالم جدا گردند و گرنه باعث فساد همه مي گردند . الله متعال از كانال و آزمايشگاه جهاد و قتال اينها را تجزيه و پالفته كرده و دور انداخته است ، حالا شايسته است كساني انتظار داشته باشند ما اين آشغالها را دوباره در ميان خود جاي بدهيم و كفران نعمت كنيم ؟ دور انداختن اين آشغالهاي فاسد منت الله بر بندگان مخلص و صالح خودش است .
نكته ي ديگر اينكه اگر دشمن اين همه درندگي و هواپيما و بمبهاي فسفري و شيميايي و چند تني نداشته باشد و ما در زير اين همه درندگي و وحشيگري جهاد نكرده و وپيروز يا كشته نشويم ، پس چگونه ثابت كنيم كه بنده ي راستين الله هستيم نه بنده ي هواي نفس و طاغوت ؟ چگونه ثابت كنيم كه در هر صورتي دست از قانون شريعت الله و عبادت الله بر نمي داريم و كفر به طاغوت داريم حتي اگر سرنوشت اصحاب اخدود را نيز داشته باشيم ؟
جهاد هم در وضع موجود فرضي است مثل نماز، حتي در پاره اي موارد نماز را نيز تحت الشعاع خود قرار مي دهد و مجاهد مجبور مي شود نمازش را به تاخير انداخته يا بشكند، پس كسي حق ندارد آن را از ترس هواپيما و اسلحه هاي پيشرفته و اتحاد كل كفار و منافقين و مرتدين دنيا تعطيل كند . زماني كه ما به چنين درجه اي از فكر و ايمان و اطمينان رسيديم ، در اين زمان الله متعال به دادمان مي رسد و پيروزمان مي گرداند .
بي گمان كفار و منافقين و مرتدين هم بايد به گونه اي با ما درگير شوند كه اگر توسط عده اي اندك و بي سلاح از بندگان صالح الله شكست خوردند ، در آن صورت معجزه ي چندين وعده ي الله در آيات قرآن همچون روز روشن و انكار ناپدير در دنيا خود را نشان داده و تحقق مي يابد و مردم بيشتر به منهج و برنامه پاك اسلام روي آورده و از احزاب و جماعتهاي منحرف اسلام نما و منافقين دوري مي جويند . و الله متعال بهشت را براي بندگان صالح مطيع قانونش قرار داده است نه بي عرضه هاي منافق و خائنين و مرتدين و طرفداران و حاميان مرتدين محلي و كفاراشغالگر .
[۱]– رواه البخاری فی صحیحه
[۲] ابن تیمیه ، مجموع الفتاوى ۱/۲۶۵
[۳] همان ، ۲۰/۵۲
[۴] ابن تیمیه ، مجموع الفتاوى ۲۷/۲۳۰
[۵] همان ، ۲۴/۲۷۹
[۶] همان ، ۲۵/۲۸۲
[۷]علماء نجد الأعلام ، الدرر السنيةفي الأجوبة النجدية ، المحقق: عبدالرحمن
بن محمد بن قاسم ، عربستان ، مكتبةالمدينة الطبعة: السادسة، ۱۴۱۷ق . ج ۱۰ ص ۵۱۰
[۸]عبدالقادر عبدالعزيز ،العمدة في إعداد العدةللجهاد في سبيل الله تعالى ، بيشاور ، مكتبه الجهاد ۱۹۹۲م ، ص ۳۲۰
[۹]رواه مسلم فی صحیحه
[۱۰] ابن حزم ، المحلی: ج ۱۳ ص ۱۳۸-۱۳۹
[۱۱] سرزميني كه قانون كفر در آن اجرا مي شود
[۱۲] سرزمين كفري كه با سرزمين مسلمين در حال جنگ است
[۱۳] مثل شوهر سابق ام المومنين صفيه رضي الله عنها كه در حبشه مرتد گشت
[۱۴] ابن تیمیه ، مجموع الفتاوی ج۳۵ ص ۳۷۲-۳۷۳
[۱۵] همان ، ۱۸/۳۱۵