- انقلابیون با کسانی می جنگند که لا اله الا الله بر زبان می آورند (۳۱۲) جنگ روانی و شبهات سلفیون آمریکائی – سعودی و وعاظ السلاطین درباری
بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم
مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی
امروزه بسياري از ما مي شنويم كه بعضي از ملاها مي پرسند : شما چگونه با كساني مي جنگيد كه لا اله الا الله بر زبان مي آورند ؟ مگر نمي دانيد كه ، اسامه بن زيد صحابي رسول الله صلي الله عليه وسلم شخص مشركي كه لا اله الا الله گفته بود را كشت، بعد عذر آورد كه از ترس چنين گفته من هم او را كشتم ؛ رسول الله صلي الله عليه وسلم عصباني شد و فرمود : قلبش را شكافتي تا بداني از ترس چنين گفته ؟
در همين ابتدا در مورد جنگ و مبارزات مسلحانه بايد بدانيم كه شرط نيست طرف مقابل حتما مشرك اهل كتاب يا غير اهل كتاب يا مرتد باشد ، ممكن است پسر دايي ، پسر عمو يا برادر تني شما باشد كه از نظر دين و مذهب و نژاد يكي هستيد اما مرتكب جرمي در حق شما شده كه شما را مجبور كرده در مقابلش بايستيد . در اين جا مسئله مذهب و دين و نژاد مطرح نيست بلكه مسئله دفع ظلم است .
حالا سکولاری مثل آمريكا و انگليس و غيره از آن سوي دنيا بلند شده و آمده سرزمين ما را اشغال نموده و زنان و بچه ها و پيرهاي ما را كشته و به هزاران زن و دختر بي گناه تجاوز نموده و يا در زندانهايش اسير نموده است و عده اي از مسلمان زاده ها نيز، كه ممكن است لا اله الا الله را نيز بر زبان بياورند، وي را در اين ظلم آشكار ياري مي رسانند، در اين صورت براي ما، در همين ابتداي امر، بدون جر و بحث و وقت تلف كردن در مورد حكم شرعي هريك از متجاوزين، وظيفه ما دفع تجاوز و ظلم است . پس درك وضع موجود ما ضروريست .
اما در مورد خاص اسامه بن زيد رضي الله عنهما بايد به چند نكته اشاره كرد :
- پس از اين رويداد اين آيه نازل شد : ” يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا ضَرَبْتُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَتَبَيَّنُوا ” (نسا/۹۴) اي كساني كه ايمان آوردهايد ! هنگامي كه (براي جهاد) در راه خدا به مسافرت رفتيد تحقيق كنيد (كه با چه كساني ميجنگيد . آيا مسلمانند يا كافر؟)
بدين معني كه اگر كسي شهادتين آورد و اعلام مسلمان بودن نمود وي را نكشيد و البته رهايش نيز نكنيد و حرفش را نيز باور نكنيد ، بلكه (فتبینوا) دقت كرده و روشنش كنيد و بدانيد كه راستگوست يا نه ؟اگر راست گفت ، در اين صورت مسلمان است و رهايش مي كنيد اما اگر دروغ گفت او در هر صورت مشرك است و در ميدان جنگ به چنگ مسلمين افتاده و با گفتن اين كلمه لا اله الا الله باز طبق شرايط جنگ با وي معامله مي گردد .
- علما مي فرمايند اسامه بن زيد رضي الله عنهما نه تنها گنهكار نشده بلكه يك اجر هم به وي رسيده است ، چون اجتهاد كرد و به اين نتيجه رسيده بود كه وي از ترس لا اله الا الله را بر زبان رانده است . و ناراحت شدن رسول الله صلي الله عليه وسلم به اين دليل نبوده كه اسامه بن زيد رضي الله عنهما دچار قتل شده است بلكه به اين دليل بود كه اين صحابي گرامي احتياط لازم را انجام نداده است كه شايد از ترس نبوده باشد .
- مسلمان شدن و شهادتين بر زبان آوردن براي مشركين امريست كه به قبل از جنگ برمي گردد نه در ميدان جنگ ، زماني كه مسلمين نماينده ي خود را نزد مشركين فرستاده و آنها را ميان اسلام آوردن يا جزيه ( براي اهل كتاب ) يا جنگ مخير مي كنند .
- نكته ي اصلي اين است كه گفتن يا نگفتن « لا اله الاالله » براي كافر و مشرك اصلي است نه براي مرتد ، يعني در هنگام جنگ با كافري كه هرگز در عمرش شهادتين بر زبان نياورده است سعي مي شود با رعايت نكات امنيتي و نظامي ابتدا وي را اسير نموده و سپس« لا اله الاالله » گفتنش را تبين و روشن نمود . نه مرتدي كه قبلا شهادتين را بر زبان آورده و حتي عبادتهاي شخصي مثل نماز و روزه و حج و… را انجام مي دهد اما «لا اله الاالله » را با يكي از نواقض اسلام باطل نموده است .
در اين صورت « لا اله الاالله » گفتن سودي برايشان ندارد همچنان كه گفتن « لا اله الاالله » براي مانعين زكات نفعي در بر نداشت و صحابه بر ارتدادشان اجماع داشتند ، اين وضع حال كساني است كه تنها يك حكم شريعت را قبول نداشتند ، حالا كسي كه به سكولاريسم گرايش يافته و تمام احكام و قوانين شريعت را كنار مي نهد يا كسي كه با زبان و مال و اسلحه و قلم در اختيار اشغالگران سكولار و كافر جهاني قرار گرفته و در صف مخالف مسلمين و بر عليه قانون الله و به نفع كفار سكولار جهاني مي جنگد در چه جايگاهي قرار مي گيرد ؟
پس كساني هستند كه نماز مي خوانند ، روزه مي گيرند، حج مي روند، اما در جبهه ی آمریکا بر علیه مسلمین وارد جنگ شده و در اشغال سرزمینهایشان شریک آنها شده اند در این صورت با نماز و روزه آنها چگونه باید کنار آمد ؟
آيا شما مي دانيد كه ابوجهل نيز نماز مي خواند ، روزه ي عاشورا مي گرفت وخانه خدا را طواف مي كرد ؟ و در روز جنگ بدر نيز دستانش را به سوي آسمان بلند كرد و گفت : ” اللَّهُمَّ إِنْ كَانَ هَذَا هُوَ الْحَقَّ مِنْ عِنْدِكَ فَأَمْطِرْ عَلَيْنَا حِجَارَةً مِنَ السَّمَاءِ أَوِ ائْتِنَا بِعَذَابٍ أَلِيمٍ.( انفال / ۳۲) خداوندا اگر اين حق است و از ناحيهي تو است، از آسمان باراني از سنگ بر سر ما فرود آور يا به عذاب دردناك (ديگري) ما را گرفتار ساز .
به دقت به اين مطلب توجه فرمائيد :
أبو جهل بر اين باور بود و اعتقاد داشت كه محمد صلی الله علیه وسلم بر حق نيست و چيزهايي كه مي گويد مال الله نيست و خودش بر حق است و محمد جنگ طلب و آشوبگري است كه بين مردم اختلاف و دشمني درست كرده است … !
آيا مي دانيد كه حتي در روز قيامت و در داخل آتش جهنم نيز اين گونه انسانها به دنبال بنده هاي صالح الله مي گردند اما آنها را پيدا نمي كنند ، چون اين بندگان در بهشت هستند . الله متعال سرگذشت اين نفهمهاي خود برحق دان را بيان نموده و مي فرمايد : ” وَقَالُوا مَا لَنَا لَا نَرَى رِجَالًا كُنَّا نَعُدُّهُمْ مِنَ الْأَشْرَارِ* أَتَّخَذْنَاهُمْ سِخْرِيًّا أَمْ زَاغَتْ عَنْهُمُ الْأَبْصَارُ* إِنَّ ذَلِكَ لَحَقٌّ تَخَاصُمُ أَهْلِ النَّارِ” (ص،۶۲،۶۳،۶۴) (سرانجام، دوزخيان به همديگر) ميگويند : ما چرا كساني را نميبينيم كه ( در دنيا ) ايشان را از زمرهي بدان و بدكاران به حساب ميآورديم ؟ آيا ما (اشتباهاً در دنيا) ايشان را حقير و ناچيز گرفته بوديم و بديشان گپ ميزديم (و هم اينك در بهشت بسر ميبرند و از مقرّبان درگاه يزدانند ؟) و يا اين كه (همان گونهاند كه ما گمان ميبرديم و الآن در دوزخند و در ميان اين دودها و شعلههاي آتش)، چشمان (نزديك بين ما) ايشان را نميتوانند ببينند ؟ اين ( گفتگوهائي را كه از زبان دوزخيان بيان داشتيم ) يك واقعيّت است (و قطعاً در وقت خود به وقوع ميپيوندد) و نزاع و سخنان خصمانهي دوزخيان با يكديگر خواهد بود .
در اين زمينه مطالب زيادي وجود دارد كه هركسي كه بخواهد مي تواند در منابع صحيح اسلامي انها را به دست آورد اما نكته اي كه بايد افزود اينكه در ميان مسلمانان نيز نفهم هايي مثل ابوجهل وجود دارند كه نماز و روزه و حج و اكثر سنتها را نيز به جاي آورده و خود را بر حق دانسته و خيال مي كنند كه دين حق هماني است كه نزد آنان است و بس ، و مجاهدين نيز تروريستهاي جنگ طلب و آشوبگري هستند كه باعث اختلاف و خونريزي و…. گشته اند؛بر این اساس و دلايل ديگر ، با زبان ، مال ، اسلحه و ديگر امور خدماتي در اختيار طاغوتها و مرتدين قرار گرفته اند .
به همين دليل با استناد به قرآن و سنت صحيح و اجماع علماي امت اسلامي چنين اشخاصي «انصار الطاغوت» يعني پشتيبانان و حاميان طاغوتها به شمار رفته و در دنيا و قيامت شامل همان حكمي مي گردند كه طاغوتها و مرتدين شاملش مي گردند هر چند كه علاوه بر عبادات ياد شده حافظ قرآن بوده و نمازهاي تهجد را نيز از دست ندهد . همين اندازه براي كسي كه دنباله رو حق باشد و به قبر و قيامت خود اهميت دهد بس است .
اما در مورد خلبانان آل سعود، امارات،پاکستان، لیبی، ترکیه و غیره، آيا نماز و روزه و حج براي چنين شخصي سودي مي بخشد در حالي كه جزو انصار و پشتيبانان طواغيت كافر جهاني و مرتدين محلي گشته و در جنگ مسلحانه اي شركت كرده است كه دهها مسلمان بي گناه توسط آنها در یمن و عراق و سوریه تكه تكه و سوخته شده اند ؟ آيا مسلماني وجود دارد كه نداند خداوند متعال ناقص كردن، كشتن، سوزاندن و تكه تكه كردن بچه ها، زنان، مردان و سالمندان بي گناه مسلمان را حرام كرده است ؟ خوب اگر كسي چنين كاري كرد و قصاص شد مقر كيست ؟
اگر كسي بتواند هواپيماي پيشرفته ي اف ۱۶ را در آسمان كنترل نموده و مناطق مسكوني مسلمين را با دقت بمباران نمايد و پس از انجام دهها عمليات وحشيانه و جنايات نابخشودني به سرزمينش بر گردد و از طرف آمريكا و ملك عبدالله مرتد جايزه و تشويق دريافت كند، چنين انساني نمي تواند اركان لا اله الا الله را ياد بگيرد تا مرتد نگردد و در دنيا قصاص نشده و در قيامت هم وارد آتش هميشگي نگردد ؟
چند گناه بزرگ وجود دارند كه در شريعت به شرك اكبر شناخته شده اند . اين دسته از گناهان انسان را از دايره ي اسلام خارج كرده و تمام اعمال خوبش را نيز نابود مي گرداند . يكي از اين شركهاي بزرگ عبارت است از «شرك الطاعه» ؛ يعني شريك قرار دادن براي الله از طريق اطاعت كردن و دنباله روي كردن از قانون و برنامه اي غير از قانون و برنامه ي الله در مسئله ي حلال و حرام.
كسي هم نيست كه نداند كشورهاي سكولار برنامه و قانون حلال و حرامشان عبارت است از قانون نوشته شده توسط انسانها ، كه در اين قانون به حلال گفته مي شود «آزاد» و حرام نيز تحت عنوان «ممنوع» از آن ياد مي شود . كار «آزاد» و دايره ي آزادي و كار «ممنوع» توسط مردم تعيين مي شود نه الله ، اگر مردم مثل سوئيس گفتند كه خواهر و برادر مي توانند با هم ازدواج كنند اين كار «آزاد و حلال» مي گردد ، و حكومت از آن دفاع مي كند، هر چند كه الله آنرا حرام و ممنوع كرده باشد . و چنانچه در چنين جامعه اي خواهر و برادر ي قصد ازدواج با همديگر را داشته باشند و پدر و مادر قصد جلوگيري يا ضربه زدن به اينها را داشته باشند حكومت با قدرت نظامي و پشتوانه ي قانوني از اين خواهر و برادر دفاع نموده و پدر و مادر را مجازات مي كند .
در مسئله ي آزادي زنا، همجنس بازي، شيطان پرستي، مشروب خوري، ربا، فوش دادن به الله و پيامبر صلي الله عليه وسلم، رها كردن نماز و روزه و ساير عبادات و كمونيست و سكولار و مرتد گشتن وغيره نيز تحت عناوين آزادي شخصي و آزادي بيان حلال و آزاد مي گردند و قانون الله – نعوذ بالله – هيچ جايگاه و ارزشي ندارد. در دادگاهها نيز براي كسي كه كار « ممنوعي » انجام دهد مجازات تعيين مي شود و هيچ يك از مجازاتها نيز طبق قرآن و سنت نيست بلكه طبق قانون تصويب شده توسط پارلمان است . در يك كلام به سادگي مي توان دريافت كه حكومت سكولار يعني حكومت دور انداختن قانون الله و بي ارزش كردن و مبارزه با قانون الله .
در اينجا نبايد درك اين مسئله مشكل باشد كه قانونگذاران سكولار، حكومت، پارلمان و تمام احزابي كه در چنين پارلماني شركت دارند جزو طاغوتها به شمار مي روند و امام مجاهد نيز در تعريف طاغوت مي فرمايند : شيطان در شكل انسانهايي هستند كه عده اي از مردم غير از قانون الله تصميم گيري در مورد كارهايشان را نزد اين اشخاص مي برند .
اتفاق و اجماع علماي اسلام بر اين است كه دنباله روان و پيروان طاغوتها كافر هستند و هر كسي هم از طاغوتها پشتيباني و دفاع كند نيز كافر است حتي اگر حمايت و پشتيباني از طريق زبان يا قلم باشد . به همين دليل اهل سنت حكومت سكولار اقليم كوردستان و تمام نهادها و ملاهاي دين فروش و احزابي كه جهت تحكيم قدرت اين حكومت ارتدادي و عمر بيشتر آن تلاش مي كنند را كافر و مرتد دانسته و ريختن خونشان را به هر شيوه اي كه باشد را حلال مي دانند.
اينها مواردي نيستند كه در ميان امامان اهل سنت اختلافي وجود داشته باشد بلكه اجماع امامان اهل سنت بر آن وجود دارد، پس براي يك مسلمان شايسته است كه هوشيار باشد و بداند كه در دنيا چه كسي را دوست داشته و يا از چه كسي حمايت و پشتيباني مي كند … چون در قيامت هم با همان شخص و حزب جمع مي شود .
بر این اساس، و در كل، نمي توان اين حكم را مطلق دانست هر كسي كه شهادتين را بر زبان آورد خون و مالش در امان است و در آخرت هم اهل بهشت مي باشد .
یکی از جوانب قضيه در دنيا به خود مسلمين بر مي گردد، اگر ما يك مسلمان را به يك بازيكن فوتبال تشبيه كنيم قاعده ي كلي اين است كه اين بازيكن تا زماني كه از قوانين بازي پيروي كند و مرتكب جرمي نشود در امان است، اما زماني كه قانون را زير پا گذاشت به نسبت جرمي كه مرتكب شده است خود را مستحق جريمه مي گرداند .
البته شهروندان تمام كشورها و افراد تمام مكاتب بشري و احزاب نيز تا زماني در امان هستند كه قوانين را رعايت كنند و اين ارتباطي به شناسنامه و تابعيت آنها ندارد و نمي توان گفت چون اينها شناسنامه و تابعيت اين كشور يا حزب را ندارند پس هر جرمي هم كه مرتكب شوند باز در امان هستند.
مسلمين نيز در دنيا به همين گونه اند، صرف گفتن شهادتين و انجام پاره اي از عبادات باعث نمي شود كه از جرم آنها مثل دزدي، قتل، زنا، خيانت وغيره چشم پوشي شود، و حتي ممكن است مانند علي بن ابي طالب رضي الله عنه به خاطر شكايت يك كافر يهودي پاي ميز دادگاه كشانده شود هر چند كه امير المومنين و رهبر جامعه باشد و يا مثل عمر بن خطاب رضي الله عنه به خاطر چند متر پارچه مورد مواخذه قرار گيرد، با اينكه رهبر بلامنازع تمام سرزمينهاي اسلامي از مرز چين تا اقيانوس اطلس باشد .
در عصر رسول الله صلي الله عليه وسلم و خلفاي راشدين نيز موارد زيادي را مي بينيم كه افرادي با اينكه «لااله الا الله» را بر زبان مي راندند به دليل جرمي كه مرتكب شده بودند جريمه مي شدند . به عنوان مثال زماني كه ازدواج با زن پدر در اسلام ممنوع گشت يكي از مسلميني كه «لااله الا الله» هم مي گفت مرتكب اين جرم گشت، به همين دليل رسول الله صلي الله عليه وسلم به يكي از يارانش به نام ابا بردة دستور داد كه گردنش را بزند و اين صحابي نيز دستور را اجرا نمود. به همين ترتيب اصحاب رسول الله صلي الله عليه وسلم با مانعين زكات مثل بنی یربوع ومنحرفيني مثل خوارج جنگيدند در حالي كه «لااله الا الله» و شهادتين مي گفتند .
در واقع معقول هم نيست كه شخص تنها به اين دليل كه شهادتين آورده و مسلمان شده دست به هر جرم و جنايتي در حق مسلمين و غير مسلمين دست بزند اما از هر گونه محاسبه و مجازاتي در امان باشد !
اين به نسبت دنيا؛ اما باز در مورد قيامت هم نمي توان قبول كرد كه هر كسي كه لا اله لا الله و شهادتين را بر زبان راند حتما اهل بهشت است، به عنوان مثال عده اي با انكه بسياري از عبادات را انجام مي دهند اما به همراه آن سكولار و مرتد مي گردند كه وضعيت شان مشخص است؛ يا مثل دورويان يا همان منافقين كه به همراه آل فرعون در طبقات زيرين جهنم قرار مي گيرند با وجود آنكه هم لا اله لا الله و شهادتين را بر زبان مي آوردند و هم اينكه نماز مي خواندند ، زكات مي دادند، فريضه حج را به جا مي آوردند ، صدقه مي دادند و حتي در ميدانهاي قتال و جهاد هم حضور مي يافتند !
امروزه نیز آشكارا مي بينيم كه سكولاريستهاي جهاني به رهبري سازمان ملل و آمريكا و با بهره گيري از يهوديان و نصارا و منافقيني از ميان مسلمين جنگي نابرابر را بر عليه قانون شريعت الله و توحيد شروع كرده و اكثر سرزمينهاي سرزمينهاي مسلمين را با همكاري مرتدين محلي اشغال نموده اند ؛ در اين ميان كساني از مسلمان زاده ها نيز هستند كه با زبان يا دست ياريگر دشمنان اسلام هستند، الله متعال در قانون خودش اعلام كرده كه هركسي كه با ميل و اختيار خود كافران را بر عليه مسلمين ياري رساند يا به صورت پنهاني اسرار مسلمين را به دست كفار برساند، در اين صورت چنين شخصي از الله بري بوده و الله نيز از وي بري مي باشد . الله متعال مي فرمايند :
- ” لَا يَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ وَمَنْ يَفْعَلْ ذَلِكَ فَلَيْسَ مِنَ اللَّهِ فِي شَيْءٍ إِلَّا أَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقَاةً وَيُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَإِلَى اللَّهِ الْمَصِيرُ”.(آل عمران/۲۸) مؤمنان نبايد مؤمنان را رها كنند و كافران را به جاي ايشان به دوستي گيرند، و هر كه چنين كند (رابطهي او با خدا گسسته است و بهرهاي) وي را در چيزي از (رحمت) خدا نيست مگر آن كه خويشتن را از ايشان مصون داريد و خداوند شما را از (نافرماني) خود برحذر ميدارد و بازگشت (همگان) به سوي او است
- همچنين مي فرمايند :وَمَن يَتَوَلَّهُم مِّنكُم فَإِنَّهُۥ مِنهُم إِنَّ ٱللَّهَ لَا يَهدِي ٱلقَومَ ٱلظَّلِمِينَ. (مائده/۵۱) هركس از شما با ايشان دوستي ورزد ( و آنان را به سرپرستي بپذيرد ) بيگمان او از زمرهي ايشان بشمار است . و شكّ نيست كه خداوند افراد ستمگر را ( به سوي ايمان ) هدايت نميكند
اين هم آيات روشن و روان قرآن است ، الله متعال روشن نموده است كه هر كسي كه كفار را به عنوان ولي و دوست خود برگزيده و آنها را در برابر مسلمين ياري برساند كافري است مثل همان كفار و سرانجام او در دنيا و قيامت نيز مثل همان كفار مي باشد . الله متعال مي فرمايند : ” يَأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا تَتَّخِذُواْ ءَابَاءَكُم وَإِخوَنَكُم أَولِيَاءَ إِنِ ٱستَحَبُّواْ ٱلكُفرَ عَلَى ٱلإِيمَنِ وَمَن يَتَوَلَّهُم مِّنكُم فَأُوْلَئِكَ هُمُ ٱلظَّلِمُونَ .(التوبة/٢٣) اي مؤمنان ! پدران و برادران (و همسران و فرزندان و هر يك از خويشاوندان ديگر) را ياوران خود نگيريد (و تكيهگاه و دوست خود ندانيد) اگر كفر را بر ايمان ترجيح دهند (و بيديني از دينداري در نزدشان عزيزتر و گراميتر باشد) . كساني كه از شما ايشان را ياور و مددكار خود كنند مسلّماً ستمگرند . عبدالله بن عباس رضي الله عنهما مي فرمايد : يعني : كافر است مثل آنها .
الله متعال مي فرمايند : ” إِنَّ ٱلَّذِينَ ٱرتَدُّواْ عَلَى أَدبَرِهِم مِّن بَعدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمُ ٱلهُدَى ٱلشَّيطَنُ سَوَّلَ لَهُم وَأَملَى لَهُم * ذَلِكَ بِأَنَّهُم قَالُواْ لِلَّذِينَ كَرِهُواْ مَا نَزَّلَ ٱللَّهُ سَنُطِيعُكُم فِي بَعضِ ٱلأَمرِ وَٱللَّهُ يَعلَمُ إِسرَارَهُم (محمد/٢٥ ، ٢٦) كساني كه بعد از روشن شدن ( راه حقيقت و ) هدايت ، به كفر و ضلال پيشين خود برميگردند ، بدان خاطر است كه اهريمن كارهايشان را در نظرشان ميآرايد و ايشان را با آرزوهاي طولاني فريفته ميدارد اين ( چرخ زدن و از دين برگشتن ) بدان خاطر است كه به كساني كه دشمن چيزي هستند كه خدا فرو فرستاده است ، گفته بودند : در برخي از كارها از شما اطاعت و پيروي ميكنيم ! خدا آگاه از پنهانكاري ايشان ميباشد.
در اينجا الله متعال علت مرتد شدن و خارج شدن اين دسته از انسانها را مشخص نموده است، علت آن اين است كه به كفار گفته اند :در بعضي چيزها حرف شما را گوش مي دهيم . اگر كسي بدون اينكه با كفار دوستي كند و يا بدون اينكه آنها را بر عليه مجاهدين و مسلمين ياري برساند و تنها به كفار بگويد در بعضي از امور حرف شما را گوش مي دهيم، مرتد مي گردد؛ حالا شخصي كه با زبان و يا دست از كفار و مرتدين بر عليه مسلمين حمايت و پشتيباني كرده و با كفار سكولار و اشغالگر جهاني بر عليه مسلمين آزاديخواه و شريعت گرا هم پيمان شده و نقشه هاي آنها را پياده مي كند بايد چه وضعيتي داشته باشد ؟ چنين شخصي در كفر و ارتدادبسيار جلوتر از آن يكي بوده و شايسته ي مجازات در دنيا و قيامت مي باشد .
الله مهربان روشن نموده كه هركسي كه كفار را در برابر مسلمين ياري برساند برادر آنها به حساب آمده و هيچ بويي از اسلام و مسلمين نبرده اند . الله متعال مي فرمايد : أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ نَافَقُوا يَقُولُونَ لِإِخْوَانِهِمُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ لَئِنْ أُخْرِجْتُمْ لَنَخْرُجَنَّ مَعَكُمْ وَلَا نُطِيعُ فِيكُمْ أَحَدًا أَبَدًا وَإِنْ قُوتِلْتُمْ لَنَنْصُرَنَّكُمْ وَاللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ (الحشر/ ١١) آيا منافقاني را نديدهاي كه پيوسته به برادران كافر اهل كتاب خود ميگويند : هرگاه شما را بيرون كنند، ما هم با شما بيرون خواهيم آمد، و هرگز به زيان شما از سخن كسي فرمانبرداري نخواهيم كرد، و اگر با شما جنگ و پيكار شود، قطعاً به كمكتان شتافته و ياريتان خواهيم داد.خدا گواهي ميدهد كه آنان دروغ ميگويند (و به عهد خود وفا نميكنند) .
اين آيه پيام آشكار و روشني در بر دارد ، كه به صورت پنهاني پيمان بستن با دشمنان قانون الله و پيروز گرداندن و هم صف شدن با انها منافقي و بي باوري به قانون شريعت الله محسوب مي گردد ، حالا اگر آشكارا با آنها هم پيمان شده و آشكارا درصف آنها قرار گرفته و با زبان و اسلحه آشكارا بر عليه مجاهدين شريعت گرا جنگيده و كفار را ياري برساند چه وضعيتي بايد داشته باشد ؟ در اين صورت شكي نيست كه اين شخص يكي از همان كفار محسوب گشته و كاملاً از دايره اسلام خارج شده و مرتد مي گردد .
و الله متعال مي فرمايند : إِذْ يُوحِي رَبُّكَ إِلَى الْمَلَائِكَةِ أَنِّي مَعَكُمْ فَثَبِّتُوا الَّذِينَ آمَنُوا سَأُلْقِي فِي قُلُوبِ الَّذِينَ كَفَرُوا الرُّعْبَ فَاضْرِبُوا فَوْقَ الْأَعْنَاقِ وَاضْرِبُوا مِنْهُمْ كُلَّ بَنَانٍ * ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ شَاقُّوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَمَنْ يُشَاقِقِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَإِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ. (الأنفال/١٢ – ١٣) ( اي مؤمنان ! به ياد آوريد ) زماني را كه پروردگار تو به فرشتگان وحي كرد كه من با شمايم (و كمك و ياريتان مينمايم . شما با الهام پيروزي و بهروزي) مؤمنان را تقويت و ثابتقدم بداريد ، (و من هم) به دلهاي كافران خوف و هراس خواهم انداخت . (به مؤمنان الهام كنيد 🙂 سرهاي آنان را بزنيد (و از هم بشكافيد كه بر گردنهاي ناپاكشان سنگيني ميكند) و دستهاي ايشان را ببريد (و پنجههايشان را پي كنيد اين (پشتيباني از مؤمنان و رسواكردن كافران) بدان خاطر است كه كافران با خدا و پيغمبرش به ستيز برخاستند ، و هركه با خدا و پيغمبرش بستيزد ، ( او درخور عذاب است و هرچه زودتر خدا او را گرفتار مجازات دردناك در دنيا و آخرت خواهد كرد ) چه خدا داراي عقاب شديد است..
اين آيه آشكار مي كند كه علت حلال شدن گردن زدن (فاضربوا فوق الأعناق) كفار چيست ؟ چون اينها بر عليه قانون شريعت الله ( خدا و رسولش صلي الله عليه وسلم ) در صف كفار قرار گرفته اند . وباز مي بينيم كه اطاعت از كفار در جنگ عليه مسلمين طبق آيه ي صريح وآشكار قرآن ، شخص را از دايره ي اسلام خارج نموده و مرتد مي گرداند ، الله متعال مي فرمايند : ” يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تُطِيعُوا فَرِيقًا مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ يَرُدُّوكُمْ بَعْدَ إِيمَانِكُمْ كَافِرِينَ.( آل عمران/ ١٠٠) اي كساني كه ايمان آوردهايد ، اگر از گروهي از كساني كه كتاب بديشان داده شده است پيروي كنيد ، شما را پس از ايمان آوردنتان به كفر باز ميگردانند.
الله متعال به ما دستور مي دهد كه از كساني كه آيات و قوانين الله را مي شنوند اما آنرا انكار كرده و يا آن را مسخره مي نمايند دوري كنيم ، و روشن نموده هركسي كه ، با وجود اين شرايط ، با كفار هم نشيني كند او هم شامل حكم آنها گشته و در رديف منافقين و كفار جايي مي گيرد . در آنجا كه مي فرمايد : وَقَدْ نَزَّلَ عَلَيْكُمْ فِي الْكِتَابِ أَنْ إِذَا سَمِعْتُمْ آيَاتِ اللَّهِ يُكْفَرُ بِهَا وَيُسْتَهْزَأُ بِهَا فَلَا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ حَتَّى يَخُوضُوا فِي حَدِيثٍ غَيْرِهِ إِنَّكُمْ إِذًا مِثْلُهُمْ إِنَّ اللَّهَ جَامِعُ الْمُنَافِقِينَ وَالْكَافِرِينَ فِي جَهَنَّمَ جَمِيعًا.( النساء/ ١٤٠) خداوند در كتاب ( قرآن، اين حكم را ) بر شما نازل كرده است كه چون شنيديد به آيات خدا كفر ورزيده ميشود و آيات خدا به بازيچه گرفته ميشود ، با چنين كساني منشينيد تا آن گاه كه به سخن ديگري بپردازند ( و دست از كفر و شوخي نابهنجار خود بردارند ) . بيگمان در اين صورت ( كه با ايشان همنشين ميشويد و به استهزاء آنان گوش فرا ميدهيد ) شما هم مثل آنان خواهيد بود ( و در استهزاء به قرآن شريك ايشان خواهيد گشت ) . شك نيست كه خداوند منافقان و كافران را همگي در دوزخ گرد ميآورد ؛ ( پس از مخالطه و مجالسهي ايشان بپرهيزيد تا همراه آنان به آتش دوزخ گرفتار نيائيد ) .
و رسول الله صلي الله عليه وسلم نيز از كساني كه در ميان مشركين مقيم گشته اند اعلام برائت و بيزاري جسته است ومي فرمايند : ” أنا بريء من كل مسلم يقيم بين أظهر المشركين “[۱]من از هر مسلماني كه درميان مشركين مقيم شود بري هستم . لازم به ذكر است كه هر جا در قرآن به تنهايي از كلمه مشركين استفاده شده است منظور مشركين غير اهل كتاب (يا همين سكولاريستهاي امروزين) هستند، مشركيني كه پيوسته و مداوم با مسلمين در حال جنگ هستند و الله متعال در باره ي آنها مي فرمايند: وَلَا يَزَالُونَ يُقَاتِلُونَكُمْ حَتَّى يَرُدُّوكُمْ عَنْ دِينِكُمْ إِنِ اسْتَطَاعُوا (بقره/۲۱۷) پيوسته با شما خواهند جنگيد تا اگر بتوانند شما را از آئينتان برگردانند.
علاوه بر تاثيرات محيط بر فرد مسلمان، وجود جنگ تحميلي از جانب سكولاريستها بر مسلمين و جنگهاي رهايي بخش مسلمين شرايطي را فراهم مي سازد كه امكان تلف شدن مسلمانان ساكن در ميان دشمنان را افزايش مي دهد، بخصوص با وجود بمبهايي كه امروزه جاي منجنيق و غيره را گرفته اند.
حالا اين اعلام برائت نسبت به مسلماني است كه تنها به جرم مقيم شدن در ميان كفار شراملش گرديده است، اگر كسي همين مشركين را بر عليه مسلمين ياري دهد و راهنماي كفار در حمله به مسلمين باشد و توبه نكند چگونه بايد با وي برخورد شود و چه جايگاهي در شريعت دارد غير از: فَإِذَا لَقِيتُمُ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ فَضَرۡبَ ٱلرِّقَابِ (محمد/ ٤)هنگامي كه با كافران (در هنگام جنگ) روبهرو ميشويد، گردنهايشان را بزنيد.
عمر از احنف بن قیس پرسید بی عقل ترین و احمق ترین شخص چه کسی است ؟ احنف گفت : کسی که قیامت خودش را می فروشد برای اینکه دنیا را به دست بیاورد ! عمر گفت : بلکه از چنین شخصی بی عقل تر و احمق تر نیز وجود دارد و آن کسی است که در راه خوشگذرانی دنیوی اشخاص دیگر قیامت خودش را می فروشد و از دستش می دهد .
تمام مسلمین بر این باورند که سکولاریستهای محلی که قبلاٌ مسلمان بوده وهم اکنون سکولار گشته و قوانین مسلم شریعت اسلام را در امور اجرائی جامعه نمی پذیرند ، مرتد هستند ؛ و یا هر کسی که با آمریکا یا هر کافر دیگری بر علیه مسلمین متحد شده و وارد جنگ شود نیز مثل آمریکا کافر است ؛ حالا در این میان کفار جهانی به رهبری آمریکا ، رژیم صهیونیستی و دارو دسته ی مرتدین محلی با آنکه قیامت خود را از دست می دهند اما در دنیا ، با چپاول منابع نفطی و معدنی مسلمین، بخشی از نعمتهای دنیوی را به دست می آورند ؛ اما شما کسانی را تصور کنید که با قلب یا زبان و یا کمکهای مادی در صف همین کفار و مرتدین قرار می گیرند و علاوه بر از دست دادن قیامت خود هیچ منفعت دنیوی نیز به دست نمی آورند، به نظر شما به چنین موجوداتی چه می توان گفت غیر از بی عقل ترین و احمق ترین انسانها ! اللهم علیك بالأمریكان وحلفائه ، یا ناصر المستضعفین، حرك جنودك يا معين.
[۱] سجستانی، سنن أبی داود: ۳/۴۵ رقم الحدیث ۲۶۴۵