حذف تدریجی خط قرمزهای اسلام و تسهیل در پیاده کردن برنامه ها ی پیروان دین سکولاریسم (۳۳۲)
بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم
مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی
خداوند در قرآن و سنت همچنان كه اعمال خير و پسنديده را معرفي نموده است ، در مورد اعمال و كارهاي شر هم ، پس از معرفي ريشه ها و نمودهاي ظاهري آنها ، دقيقا تعيين كرده است كه شخص مسلمان تا چه حد دچار گناه و معصيت شود در داخل دايره ی اسلام باقي مي ماند و كدام گناهان وي را از دايره ی اسلام خارج مي سازد . يعني حد و حدود و مرزهاي گناه كردن نيز مشخص مي شوند، و مي بينيم در تمامي جوامع اسلامي در همان حدودي كه تعيين شده است ، كم و بيش انسانهاي گناهكار را مشاهده مي نمائيم .
اما افراد جامعه اسلامي، چه مسلمان و چه منافقش، براي اينكه جانش در امان باشد از انجام دادن دو گناه بزرگ امتناع مي كرد. و تمام افراد جامعه اسلامي كه به نحوي خود را مسلمان مي ناميدند تا یکی دو قرن اخير، سعي مي كردند جهت زنده ماندن و در دايره اسلام ماندن دچار اين دو گناه بزرگ ظاهري نگردند ؛ يكي ترك نماز و ديگري حكم بردن و حكم كردن به غير از شريعت الهي . افراد جامعه براي آنكه همچون يك مسلمان با وي رفتار شود و از كيفر در امان بماند هم نمازش را مي خواند و هم اينكه حكم و قانونش را از شريعت اسلام مي گرفت نه هيچ قانون و برنامه ی ديگري .
در اين جامعه تفاوت بين مومن و منافق در کیفیت انجام دادن نماز و پابندي به احكام و قوانين الهي ست نه انجام دادن شکل ظاهری آن .چون تمام مردم براي اينكه عنوان مسلمان بودن را براي خود حفظ نمایند ،واز ترس اجرا شدن حكم ارتداد و مرتد بر آنها جانشان را نيز در امان نگه دارند در اين دو مورد همگي يكسانند. تنها فرق بين اين دو علاوه بر كيفيت انجام اين احكام در اين است كه مومن مسلمان براي رضاي الله واخلاص درون و ايمانش اين كارها را انجام مي دهد ،اما منافق تمام اين اعمال را به خاطر ريا و حفظ وضع موجود و زندگي دنيوي انجام مي دهد .
پس ، نماز و حكم بردن نزد شريعت تنها علايم ظاهري مسلمان بودن اشخاص به شمار مي رود . به همين جهت در طول تمام قرون اخير تمام مردم ( مومن و منافقش ) با همين دو امر مسلمان شناخته مي شده اند و در نتيجه به اين دو علايم سرنوشت ساز پايبند و مقيد بوده اند . چون به خوبی برایشان روشن بود که قانونگذاري و حكم دادن بر اساس آنچه كه انسانها برخلاف شريعت الهي بوجود آورده اند و راضي شدن به چنين قانونگذاري و احكامی ، شخص را مرتد مي گرداند.
اما چگونه شد كه اين دو امر اساسی در ميان مسلمين ست گرديده واشخاص جرئت نجام ندادن آن ها را به خود دادند؟ در جواب بايد به سه عامل اساسي اشاره كرد:
۱- عدم وجود دولت و حكومتي اسلامي
۲- تهاجمات دین سكولاريسم وروي كار آمدن حكومتها وفرمانروايان مرتد وظالم
۳- خيانت علماي سوء ونان به نرخ روز خوري كه توجيه گر وضع موجودي بودند كه جاهليت وسكولاريستهاي مرتد به وجود آورده بودند.
سكولاريستهاي غربي اشغالگر هنگامي كه قدمهاي ناپاكشان را بر سرزمين هاي مسلمان نشين گذاشتند، با پشتيباني مرتدين سكولار بومي وعلماي مزدورشان ،در ابتداي امر جهت جاي پا بازكردن در ميان مسلمين ،حكم كردن به شريعت و احكام الهي را كنار زدندو احكام وقوانين توليدي خودشان را حاكم گرداندند. وجهت تحميق مردم از طريق همين علماي مزدور به مردم گفتند كه اشكالي ندارد، حالا جهت مدرن شدن جامعه وترقيات صنعتي وعلمي اگر از احكام شريعت هم پيروي نكرديد به شرطي كه نمازو روزه وحج وصدقاتتان را بدهيد باز مسلمان هستيد و اگر به دادگاه هاي احكام غير اسلامي و سكولاريستي رفتيد باز به ايمان شما لطمه اي وارد نمي شود .
پس از آنكه اين دوران با سركوب نهضتها ، قتل واعدام وتبعيد وزنداني كردن هزاران مبارز نسبتا تثبت شد وجا افتاد ،آرام آرام مردم را با عقايد آلوده ومسموم وگاهي با اعمال وقوانين دست وپا گير اجرائي نسبت به امر نماز نيز دلسرد وغريب نمودند . و زماني كه مي رفت مردم نسبت به خطر بزرگي كه حسش مي كردند دست به اقدامي عليه مجرمان بزنند، ( در آخرين مرحله شوم سكولاريستها ) علماي سوء دين فروش مردم فروش به داد سكولاريستها ومجرمين رسيدند واز طريق همين عوامل به مردم گفته شد : نماز نخواندن هم زياد اشكال اساسي ندارد مادامي كه«لا اله الا الله» را بر زيان مي آوريد اشكالي به ايمان شما وارد نمي شود وشما مسلمانيد!.
ودر طي اين سه مرحله ی طراحي شده اما آرام وخزنده بود كه سكولاريستهاي جنايتكار خارجي به همراهي سكولاريستهاي مرتد داخلي وعلماي نوكرمنش حلقه به گوش توانستند به چنين هدف شومي در مورد نماز وحكم بردن نزد شريعت ،كه خط قرمزهاي تشخيص ظاهر يك مسلمان از يك كافر ومرتد به شمار مي رفتند دست يابند .اين علماي خائن ساعتها وبلكه ماه ها در جلسات سخنراني و حتي خطبه هاي نماز جمعه در مورد نواقض وضو ،آداب طهارت ، نجاست ، غسل ، تیمم ، حیض ، نفاس و…به ايراد سخنان آتشين وپرورش نقاط اختلافي مذاهب مختلف اسلامي در اين موارد مي پردازند. وبا ايراد موضوعاتي اينچنيني بنياد هاي اساسي وعقيده و اسلام را به حاشيه مي رانند ،به گونه اي كه هرگز جلساتي براي اصول و شروط لا اله – الاالله ، نواقص «لا اله – الا الله» و ولاء وبراء و كفر به طاغوت گذاشته نمي شود. واگر در مورد شرك در بعضي از عبادات سخني به ميان مي آيد ،اغلب جهت سرگرم كردن طلبه ها ومردمان مقلد به درگيري هاي لفظي و… با اهل بدعت و چند دسته نمودن عمدی مسلمين وانحراف آنها از دشمن اصلي يعني سكولاريسم ويرانگر و مخرب است.
مسلمين را به گونه اي به همديگر مشغول مي كنند كه گاه باعث مشاجره وحتي جنگ وخونريزي ، مي گردد در حالي كه مرتدين سكولار و جاهليت مهاجم به همراه حكام مزدورش با خيال راحت وبدون كمترين مقاومتي به طراحي واجراي نقشه هاي شومشان مشغولند « نقشه هاي آرام اما مطمئن» .
در زماني كه سكولار ها مشغول توطئه و رواج افسار گسيختهء فساد وبي بند وباري بودند ،عده اي از مسلمين كه در گرداب لذات دنيوي ونقشه هاي آنان گير نيافتاده بودند،احساس مي كردند كه حكام سكولار روز به روز دارند وضعيت ديني ، اخلاقي، فرهنگي واقتصادي جامعه را به سوي وخامت وقهقرا مي كشانند، به همين دليل در نامسلمان بودن حكام و قوانين وارداتي آنان مردم را آگاها نیدند .اما با زدن اولين جرقه هاي بيداري در ميان مسلمين ،افرادي همچون رشيد رضا با دادن فتوي و تبليغ و پخش آن در ميان مردم بر مسلمان بودن چنين سكولارهاي مرتدي گواهي دادند و توجيهشان چنين بود كه «ضرورت» و «مصلحت» چنين اقتضا مي كند كه الان حكام برخلاف آنچه كه خدا نازل كرده است حكم كند. !!
وقتي كه بدين شيوه دوباره مردمان مسلمان را فريفتند ، و موج در حال شكل گيري بيداري اسلامي را مسخ و خفه نمودند، به صورت طبيعي و عاديش ، مردم از دين و اخلاق ديني و احكام آن با توجيهات گمراهان گمراه كننده فاصله بيشتري گرفتند . در نتيجه مردم در مرحله تكميلي نقشه هاي سكولاريتها مهيا شده بودند كه به صراحت به آنها گفته شود كه :
«پيشرفت، ترقي، تمدن، آزادي، در بيان و عمل و خلاص شدن از عقب ماندگي و کهنه گرايي ايجاب مي كند، حاكميت شريعت و قوانين و احكام الهي كنار نهاده شود ،و اين قوانين و شريعتي كه هزارو چهارصد سال پيش نازل شده است ديگر به درد جامعه مدرن و متمدن امروزي نمي خورد ، و نه ارزشش را دارد و نه صلاحيتش را دارد كه همچون قانون و برنامه بر مردم حاكم شود .اينگونه قوانين ديني همچون زنجيرهاي دست و پا گيري هستند كه جامعه و افراد جهت پيشرفت و ترقي و به روز بودن بايد از دست آنها خلاص شود ، همچنانكه اروپا و جامعه متمدن تا زماني كه از شر قوانين و احكام دين خلاص نشده بود نتوانست به ترقي و پيشرفت دست يابد .و مسير ما نيز جهت خلاص شدن از جهل و عقب ماندگي همان مسير جامعه اروپاست .»
به همين دليل با كنار گذاشتن رسمي احكام شريعت و جايگزيني آن توسط احكام و قوانين سويس ، ايتاليا و … عملا جامعه مسلمين را به سوي نابودي كشاندندو با با تمام اين توطئه ها ي آشكار و عملي باز مي بينيم که در مساجد و جلسات سخنراني دین فروشان گفته مي شود: مادامي كه شهادتين را بر زبان مي رانيد مسلمان هستيد و نبود اينگونه اعمال ظاهري همچون نماز و قوانين شريعت در جامعه لطمه اي به مسلمان بودن شخص وارد نمي كند. در دل مسلمان باشيد چون فقط دل حساب است و در ظاهر هم اقرار شهادتين كافي است !!
بدين شيوه نماز و برپاي داشتن قوانين و احكام شريعت در جامعه ، كه به عنوان حداقل اعمال ظاهري جهت حفظ انسانها در دايره اسلام به شمار مي رفت نيز فرو ريخته شد. و بدين شيوه مسلمين در جامعه سكولار غربي براي مدتي حل و هضم گرديدند و آيه .. وَلَا يَزَالُونَ يُقَاتِلُونَكُمْ حَتَّى يَرُدُّوكُمْ عَنْ دِينِكُمْ إِنِ اسْتَطَاعُوا….. (بقره/ ۲۱۷) پيوسته باشما خواهند جنگيد تا اگر بتوانند شما را از آيينتان برگردانند، تحقق پيدا كرد .
«در همين جا مي گوئيم كه حكم در باره ی جامعه ، معطوف به تك تك افراد نمي شود ، اين شبيه حكم در مورد مملكت است كه مملكت اسلام است يا كفر. همه ی فقها متفق القولند براینکه وصف مملکتی به اینکه مملکت اسلام است یا مملکت کفر، بستگي به عقايد ساكنانش ندارد و بلكه منوط به احكام حاكم بر آن مملکت وجامعه است . يعني مملكتی كه شريعت خدا بر آن حاكم باشد – و عقايد ساكنانش هر چه كه باشد – مملكت اسلام است و مملكتي كه شريعت غير از شريعت الهي بر آن حاكم باشد – و عقايد ساكنانش هر چه كه باشد – مملكت كفر است .»
مصر وقتي كه مسلمانان آنرا فتح كردند مملكت اسلامي قلمداد گرديد ،با وجود اينكه اغلب مردمانش مسلمان نبودند ، و تا مدتي نيز بر اين حال ماندند . هند نيز و قتي مسلمانان آنجا را فتح كردند يك مملكت اسلامي به شمار مي آمد با وجود اينكه بيشتر ساكنانش مسلمان نبودند و هنوز هم چنين است . به اين سبب مملكت اسلامي قلمداد مي گردید كه صرف نظر از عقايد مردمانش شريعت خدا بر آن حاكم است . و نيز برخي دولتهاي كوچك نصرانی در شام پديد آمده بودند و بعضي از آنها تا دويست سال ادامه پيدا كردند ، با وجو اينكه مردمانشان مسلمان شده بودند مملكت هاي كفر به حساب مي آمدند زيرا نصرانیان بر اساس غير شريعت خدا بر آنها حكومت مي كردند .
پس جامعه ی اسلامي جامعه ای است كه صرف نظر از عقايد ساكنانش ، شريعت و قوانين الهي وتصورات و مفاهيم و رفتارهاي اسلامي بر آن جامعه حاكم باشد . و جامعه ی جاهلي جامعه اي است كه صرف نظر از عقايد مردمانش ،و صرف نظر از حكم خدا در مورد آخرت آنها براي ورود به بهشت يا جهنم ، شريعت و قوانين الهي دستورات و مفاهيم و آداب و رفتارهاي اسلامي بر آن حاكم نباشد .
مردمي كه امروزه در سرزمينهای مسلمان نشين زندگي مي كنند مختلط اند ، و همگي مشمول حكم واحدي نمي گردند. برخي از آنها بدون ترديد مطابق احوال ظاهري شان ( زيرا حساب آخرتشان به عهده خداوند است ) مسلمان اند ، چون شهادتين را مي گويند عبادتها را ادا مي كنند ، منكر حكم جاهليت هستند به حاكم گردانيدن شريعت و قوانين خدا تمايل دارند براي كسب حكم و داوري در مورد كارهايشان حتي المقدور به شريعت خدا رجوع مي كنند . گروهي ديگر بر حسب احوال ظاهر آنها ( زيرا حساب آخرتشان بر عهده خداست ) بدون شك كافرند . چرا كه هر چند كه « لا اله – الا الله » را هم بر زبان آورده باشند منكر وجود حاكميت شريعت و قوانين الهي هستند و در اين مورد سخنان پراكنده اي مي گويند که مثلا سياست چه ارتباطي به دين دارد. و برخي مي گويند : چگونه شريعتي كه هزار و چهارصد سال قبل نازل شده است مي تواند بر زندگي پيشرفته و مترقي امروز حاكم گردد؟! به نظامها و قوانين پيشرفته اي نياز هست تا بتواند بر اين زندگي پيشرفته حاكم شود . بنابراين به جاي اسلام، سکولاریسم لیبرال و دمكراسي را بپذيريم يا سوسياليسم را . عده اي ديگر مي گويند : دين اهداف خود را تحقق بخشيده و ديگر امروز در زندگي جايي ندارد . و تعدادي مي گويند : دين عقب ماندگي و ارتجاعي است كه بايد بساط آن را برچينيم تا به ترقي دست يابيم . و بعضي مي گويند : دين رابطه اي است بين بنده و پروردگارش ، و محل اين رابطه قلب است و دين در متن زندگي جايي ندارد
بعضي از ناآگاهان از تاريخ و وضع موجود مسلمين، به تبعيت از سكولارهاي مرتد و شبهات علماي سوء و مزدور، اين فكر و گفته ی شيطاني و انحرافي همچون سمي مهلك، اما در طعم و رنگ ديگري در عقايدشان رسوخ كرده كه: در وضع موجود كه غرب به مسلمين حمله كرده است چرا ما هم جهت سالم ماندن و صلح و جلوگيري از خرابي وطن و كشتار مردم از همان روش و الگوي حكومتي سكولاريستي غرب استفاده نكنيم ؟ و اجراي شريعت و قوانين الهي را «فعلا» بصورت «موقت» كنار بگذاريم ؟ چون اگر شريعت و قوانين الهي را اجرا كنيم غرب با ما مخالفت مي كند و ما مجبور مي شويم با آن بجنگيم. پس براي اينكه جهان را عليه خودمان دشمن نكنيم ناچاراً « فعلاً » احكام الهي را كنار مي گذاريم و تسليم سكولاريسم و شاخه های منشعب از آن مي شويم و ….
اين هم فكر و فريب ديگريست كه توسط ياران شيطان جهت تعطيل كردن تحكيم شريعت الهي در زمين صورت گرفته است . مسلمين مومن موحد اگر به آنان گفته شود كه تمام دنيا عليه شما متحد شده است ( به شهادت قرآن )اين اتحاد كفر عليه آنان ، به ايمان آنها نيرو و قدرت بخشيده و ايمانشان را نسبت به اسلام و حقانيت مسيرشان اضافه مي كند .
سیدنا ابراهیم یک نفر بود در برابر کل دنیا. اما این تنها بودن هیچ خللی در توحید و ولاء وبراء وکفر به طاغوتش وسرانجام تحکیم شریعت الهی در زمین ایجاد نکرد ، بلکه با اعلام توحید وبرائت از کل مشرکین وکفر به طاغوت ، به تنهایی امتی نامیده شد که قرآن شاهد زنده ی آن است.
پیامبران ومصلحین زیادی در طول تاریخ در همین مسیر همچون پیامبران بنی اسرائیل واصحاب الاخدود جان مبارکشان را فدای تحکیم شریعت الهی در زمین وکفر به طاغوت هایی نموده اند که به شهادت قرآن وتاریخ بشریت ،همیشه تعدادشان از لحاظ نفرات ، تجهیزات نظامی، امکانات مالی و متحدین از دیگر اقوام وقبایل ،از مسلمین مبارز بیشتر بوده و از هر لحاظ غیر از عقیده ودین بر مسلمین برتری داشته اند.
اما چه شده است که این بار نیز عده ای هم کاسه با کفار مهاجم سکولاریست با تشکیل احزاب و گروه های رنگارنگ سیاسی و اغلب با رنگ وبوی مذهبی در این جنگ روانی پر هزینه علیه مجاهدین ومردمان ستمدیده ، همچون گذشتگان ناصالح و فاسدشان در تلاش اند که مسلمین را در برابر دفاع از سرزمین اشغال شده اشان که احکام کفار مهاجم و مرتدین سکولار بر آن اجرا می شود باز دارند!؟
علمای سوء واحزاب به ظاهر مذهبی منتسب به اسلام که در اختیار سکولاریستها در آمده و در حکومت وپارلمانهای کفریشان شرکت دارند ، در وضع موجود ، همچون سمی خطرناک وگرزی در اختیار کفار علیه مسلمین در آمده اند که در بسیاری موارد شرشان در این جنگ روانی برای مسلمین ومجاهدین از کفار اصلی مهاجم بیشتر وخطرناک تر گشته است.
این گونه احزاب همچون دیگر احزاب سکولار سوسیالیست یا سرمایه دار، جهت رسیدن به قدرت سیاسی و دریافت سهم بیشتری از دزدیها وغارتهایی که از مردم شده است ، وارد عرصه ی مبارزات پارلمانی حکام منصوب شده توسط امپریا لیستها شده اند. تنها تفاوتشان با احزاب سوسیالیست و دمکراسی خواه سکولار سرمایه دار در این است که این موجودات موزی جهت رسیدن به قدرت ، دین ومذهب را وسیله وابزار کرده اند وبه بهانه ی دین دریک حکومت سکولاریستی قصد رسیدن به قدرت وچپاول بیشتر مردم را دارند، اما سوسیالیستها فقر وحرومیت اقتصادی مردم را بهانه می کنند ودمکراسی خواهان لیبرال آزادی های مدنی را.
این احزاب به ظاهر اسلامی در اصل سکولار ؛ تاجران دین ،عقیده،مردم و وطنی هستند که شغلشان هزاران بار از تاجران ناموس بد تر و پست تر است و ضررشان در ایجاد تفرقه ی میان مسلمین وضعیف کردن آنها در برابر مهاجمین و مرتدین محلی به مراتب بیشتر وخطرناک تر از همه ی احزاب و جماعتها ی سکولار وحتی ادیان غیر اسلامی است.
نه این گفتارها وسخنان در تاریخ بشریت جدید وتازه اند ، ونه وجود منافقین ومرتدین مروج این اندیشه های مسموم . بلکه از اول دعوت پیامبران تا روز قیامت جنگ روانی ومسلحانه ی علیه اسلام ومسلمین وجود داشته وخواهد داشت، چون تا روز قیامت هم کفار وجود دارند وهم منافقین.
در برابر این تهاجمات آشکار «لَا يَزَالُونَ يُقَاتِلُونَكُمْ» کفار سکولاریست تا روز قیامت، طائفه ی منصوره ای وجود خواهند داشت که به صورت مسلحانه در برابر تهاجماتشان ایستادگی ومبارزه می کنند. دشمن بشریت در طول تاریخ ثابت است و نیرنگها وحربه ها یش نیز ثابت و تار عنکبوتی اند. و با کوچکترین آگاهی توحیدی خانه عنکبوتی شان ویران ونابود می گردد.
امروزه در تمام سرزمین های مسلمان نشین، مسلمین از جنایات سکولاریستها به تنگ آمده ودر حال تحرک وجنب و جوش انقلابی اند. مردم می دانند که چه سیستم ونظامی را نمی خواهند و فعلا در تلاشند که حکام سکولار مرتد فعلی را از سر کار بردارند . این واکنش طبیعی اما دیر هنگام مسلمین به جنایات سکولارهای مرتد در طول یک قرن اخیر می باشد.این انقلابات ثمره ی کارنامه ی سیاه سکولاریسم در منطقه است که در زیر چتر دموکراسی وسوسیالیسم خود را با حمایت مستکبرین خارجی بر مردم تحمیل نموده بودند .
اما امپریالیستهای سکولار جهانی ومرتدین سکولار خارجی به همین راحتی حاضر به خالی کردن کرسی های قدرت نیستند و می خواهند با یک تغییر رنگ ویک درجه کوتاه آمدن از خواسته های قبلیشان ،با چهره ای دیگر وتحت عنوان دیگری ، هنگامی که مسلمین از در بیرونشان کردند از پنجره وارد شوند. آنها هر کاری انجام می دهند که قدرت وحکومت وقانون در اختیار الله جل جلاله قرار نگیرد وسکولاریسم با یک قیافه جدید و فریبنده از طریق احزاب به ظاهر اسلامی همسو با سکولاریسم همچنان به حیات ننگین خود ادامه دهد.
امپریالیستها برایشان مهم نیست که مجری احکام سکولاریست به جای احکام خدا در سرزمین های مسلمان نشین یک لائیک، سوسیالیست، کمونیست، لیبرال یا … باشد. یا یک بچه مسلمان منحرفی که عده زیادی از مسلمین را در این عصر بیداری اسلامی به انحراف وگمراهی کشانده است. بلکه امپریالیستهای سکولار به رهبری اتحادیه اروپا (ناتو)، آمریکا وسازمان ملل در این عصر بیداری مسلمین ، جهت انحراف این بیداری و دور ساختن آن از هدف والای تشکیل حکومتی که مجری احکام الهی در زمین باشد، بهترین کاندیدایی که هم بتواند این سیر بیداری را به انحراف کشانده و هم بتواند مجری احکام سکولاریستی در سرزمین های مسلمان نشین باشد را همین احزاب به ظاهر اسلامی می دانند. ودر گذشته وحال دیده ومی بینیم که چگونه از هیچ گونه کمک مالی ، تبلیغاتی وحتی نظامی به این احزاب منحرف گمراه کننده کوتاهی نمی کنند.
امروز فصل برداشت ثمره ی خون تمام شهداء ، اسرا و زجرهایی است که مسلمین در عرض یک قرن گذشته از دست سکولاریستهای مرتد کشیده اند ونباید اجازه دهند که سود جویان منحرف با راهنمایی وحمایت امپریالیستهای سکولار خارجی ثمره ومحصولشان را دزدیده ویا با پرداخت وجه ناچیزی از آزادی های مدنی، آنرا از چنگشان بربایند .
مردمان امروز در برابر خون، آبرو، مال وناموس کسانی که در گذشته جهت تحقق جامعه ای اسلامی که در آن احکام الهی به جای احکام بشری وسکولاریسم حاکم شود وهمچنین در برابر نسلهای آینده ای که می آیند مسئول وپاسخگویند. نباید فریب احزاب شیطانی تحت هر اسم ورسمی را بخورند وبدانند که هدف اساسی آنها تشکیل حکومتی است که مجری احکام الهی باشد و هر کسی به چیزی غیر از این فرا خواند مطمئناً خائن، دین فروش ، مردم فروش و وطن فروشی است که در مسیر خواسته های امپر یالیستها وبه ضرر دین و ملتش در حال فعالیت و انجام وظیفه است.