با اختیار و آزادگی دست به مبارزه با دین سکولاریسم و مذاهب متعدد آن می زنیم (۳۸۵)
بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم
مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی
قرآن كريم آزادي اختيار و ارادة قومي و همچنين قدرت بر تغيير و دگرگوني نفس و درون و سپس اجتماع را براي انسان امري بديهي دانسته، و وسيله ايست براي متعادل ساختن آدمهاي مغرور و برتري جو ،و معالجه ضعف آناني كه دچار احساس پوچ گرايي و نهيليسم و يأس و نااميدي گشته اند. و با مطرح كردن اراده و اختيارشان راه سلامت دروني و اجتماعي را به آنان مي نماياند :
متكبرين را مي كوبد كه :
- إِنْ يَشَأْ يُذْهِبْكُمْ أَيُّهَا النَّاسُ وَيَأْتِ بِآخَرِينَ وَكَانَ اللَّهُ عَلَى ذَلِكَ قَدِيرًا (نساء/ ۱۳۳)
- وَإِنْ تَتَوَلَّوْا يَسْتَبْدِلْ قَوْمًا غَيْرَكُمْ ثُمَّ لَا يَكُونُوا أَمْثَالَكُمْ (محمد/۳۸)
و سنت عنصر اختيار انسان را با طرح آزادي و شخصيت مستقل آن زنده گرداند. اما مي بينيم كه در همين مسير خداوند مي فرمايد : يُضِلُّ اللَّهُ مَنْ يَشَاءُ وَيَهْدِي مَنْ يَشَاءُ (مدثر/ ۳۱)
پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم نیز مي فرمايد : من يهده الله فلامضل له و من يضلل فلا هادي له. و اين سوال براي بعضي پيش آمده كه، اختيار و آزادي انسان كه خداوند به وي داده، در اين صورت چه جايگاهي دارد؟ و بدون اين جايگاه و ارزش ، چرا محاسبه مي گرديم؟
خداوند چه افرادي را گمراه مي كند:
- الَّذِينَ يَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِيثَاقِهِ وَيَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَيُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ أُولَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ (بقره/۲۷) آن كساني كه پيماني را كه قبلاً با خدا ( به واسطه فطرت و عقل و پيغمبران ) محكم بستهاند ، ميشكنند و آنچه را كه خدا دستور داده است كه گسيخته نشود آن را ميگسلند ، و در روي زمين به فساد و تباهي دست مييازند ، اينان بيگمان زيانبارانند
- يُضِلُّ اللَّهُ الظَّالِمِينَ وَيَفْعَلُ اللَّهُ مَا يَشَاءُ (ابراهيم/ ۲۷) گمراه و سرگشته ميسازد ، و خداوند هرچه بخواهد انجام ميدهد
- كَذَلِكَ يُضِلُّ اللَّهُ مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ مُرْتَابٌ (غافر/ ۳۴). اين چنين خداوند اشخاص متجاوز و متردّد را گمراه و سرگشته ميسازد
- كَذَلِكَ يُضِلُّ اللَّهُ الْكَافِرِينَ (غافر/ ۷۴) خدا اين چنين كافران را سرگشته ميسازد .
- وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ (بقره /۲۶۴) و خداوند گروه كفرپيشه را ( به سوي خير و صلاح ) رهنمود نمينمايد .
- وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ (توبه/ ۲۴) خداوند كسان نافرمانبردار را ( به راه سعادت ) هدايت نمينمايد
- وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ (توبه/ ۳۷) و خداوند گروه كافران ( مُصرّ بر كفر را به راه سعادت ) هدايت نمينمايد
- فَإِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي مَنْ يُضِلُّ ……….( نحل/۳۷) ( اي پيغمبر ! ) هر چند هم بر رهنمود آنان ( كه مغلوب شهوات و لذّات و ماديات شدهاند ) آزمند باشي ( گوششان به دعوت حق بدهكار نيست و ) خداوند كساني را ( كه بر اثر پلشتيها و زشتيها ) گمراه بكند ( با زور به راه حق ) هدايت نميدهد ، و ( روز قيامت ) ياوراني را نخواهند داشت ( كه ايشان را ياري كنند و از عذاب خدا برهانند ) .
- إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ كَذَّابٌ (غافر/۲۸) . قطعاً خداوند كسي را ( به راه نجات و رستگاري ) رهنمود نميسازد كه تجاوز كار و دروغپرداز باشد
- إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي مَنْ هُوَ كَاذِبٌ كَفَّارٌ (زمر/ ۳). خداوند دروغگوي كفرپيشه را ( به سوي حق ) هدايت و رهنمود نميكند ( و او را با وجود كذب و كفر به درك و فهم حقيقت نائل نميگرداند )
- إِنَّ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ لَا يَهْدِيهِمُ اللَّهُ ….(نحل/۱۰۴) بيگمان خداوند كساني را ( به سوي حق و حقيقت و راه نجات و سعادت ) رهنمود نميسازد كه به آيات خدا ايمان نياورند ، ( و ايشان به سبب كفرشان به آيات قرآن ، در آخرت ) عذاب دردناكي دارند
- وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُضِلَّ قَوْمًا بَعْدَ إِذْ هَدَاهُمْ حَتَّى يُبَيِّنَ لَهُمْ مَا يَتَّقُونَ (توبه/ ۱۱۵) خداوند ( به سبب عدالت و حكمتي كه دارد ) هيچ وقت قومي را كه هدايت بخشيده است گمراه نميسازد (و در برابر اشتباه و لغزش ناشي از اجتهادي كه ميكنند ، به عقاب و عذابشان نميگيرد ) مگر زماني كه چيزهائي را كه بايد از آنها بپرهيزند روشن و آشكار ( و بيشبهه و اشكال ، توسّط پيغمبر ) براي آنان بيان كند.
و چه افرادي را به هدايت رهنمون مي شوند؟
- َيَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ أَنَابَ .الَّذِينَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ (رعد /۲۸) آن كساني كه ايمان ميآورند و دلهايشان با ياد خدا سكون و آرامش پيدا ميكند . هان ! دلها با ياد خدا آرام ميگيرند ( و از تذكّر عظمت و قدرت خدا و انجام عبادت و كسب رضاي يزدان اطمينان پيدا ميكنند )
- فَإِنْ أَسْلَمُوا فَقَدِ اهْتَدَوْا (آل عمران/ ۲۰) : آيا شما تسليم شدهايد ؟ اگر تسليم شوند ، بيگمان هدايت يافتهاند
- إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ يَهْدِيهِمْ رَبُّهُمْ بِإِيمَانِهِمْ (يونس/ ۹) بيگمان كساني كه ايمان ميآورند و كارهاي شايسته ميكنند ، پروردگارشان آنان را به سبب ايمان ( راستين و كارهاي خداپسند ) رهنمودشان مينمايد
- َإِنَّ اللَّهَ لَهَادِ الَّذِينَ آمَنُوا إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ (حج /۵۴) . قطعاً خداوند مؤمنان را به راه راست رهنمود مينمايد ( و شبههها و وسوسههاي شيطاني را در پرتو هدايت و وحي آسماني بديشان ميشناساند و حيران و سرگردانشان نميگذارد )
- َالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا (عنكبوت /۶۹) كساني كه براي ( رضايت ) ما به تلاش ايستند و در راه ( پيروزي دين ) ما جهاد كنند ، آنان را در راههاي منتهي به خود رهنمود ( و مشمول حمايت و هدايت خويش ) ميگردانيم
- َيَزِيدُ اللَّهُ الَّذِينَ اهْتَدَوْا هُدًى (مريم /۷۶) ( اين عاقبت و سرنوشت ستمگران و فريفتگان دنيا بود ، و امّا ) كساني كه در راه هدايت گام برداشتهاند ، خداوند بر هدايت ايشان ميافزايد
بر اين مبناي مستحكم و كاملاً روشن بدون پيرايه است كه خداوند با طولاني ترين سوگندها قدرت اخيتار و آزادي انسان را در انجام خير و شر بيان مي كند تا نتيجه بعد از آن عادلانه باشد. ” وَالشَّمْسِ وَضُحَاهَا وَالْقَمَرِ إِذَا تَلَاهَا وَالنَّهَارِ إِذَا جَلَّاهَا وَاللَّيْلِ إِذَا يَغْشَاهَا وَالسَّمَاءِ وَمَا بَنَاهَا وَالْأَرْضِ وَمَا طَحَاهَا وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا ” قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاهَا وَقَدْ خَابَ مَنْ دَسَّاهَا (شمس/ ۱-۱۰) سوگند به خورشيد (كه منبع نور است) و سوگند به پرتو آن (كه سرچشمهي حيات است) ! و سوگند به ماه بدان گاه كه از پس خورشيد برميآيد و سوگند به روز بدان گاه كه خورشيد را ظاهر و جلوهگر ميسازد و سوگند به شب بدان گاه كه خورشيد را ميپوشاندو سوگند به آسمان، و به آن كه آن را ساخته است ! و سوگند به زمين، و به آن كه زمين را پرت كرده است و غلتانده است وپهن نموده است و گسترانيده است ! و سوگند به نفس آدمي، و به آن كه او را ساخته و پرداخته كرده است سپس بدو گناه و تقوا را الهام كرده است. (قسم به همهي اينها !) كسي رستگار و كامياب ميگردد كه نفس خويشتن را (با انجام طاعات و عبادات ، و ترك معاصي و منهيّات) پاكيزه دارد و بپيرايد و كسي نااميد و ناكام ميگردد كه نفس خويشتن (و فضائل و مزاياي خود را در ميان كفر و شرك و معصيت) پنهان بدارد و بپوشاند، و (به معاصي) بيالايد .
همين اخيتار و آزادي در پذيرش و يا رد شيوه ها و نظامهاي زندگي باعث پديدار شدن راههاي گوناگون و تا حدود زيادي متعدد پيچيده در دنياي اسلامي گرديده است. اما با آنچه كه گذشت در يك اجتماع معيشتي هيچ تغيير و تحولي بدون دگرگوني در وجود انسانهاي تشكيل دهنده آن اجتماع (به معني تمامي خواسته هاي مادي و معنوي) ميسر نيست. و بزرگترين ابزار و پيشگفتار اين تحول عظيم چيزي نيست غير از شناخت. كه پيش زمينه ايست جهت تسليم حقايق شدن و ايمان به اين واقعيتهاي مطلق پيشرونده ، و عمل به اين يافته هاي غيرقابل انكار عملي.
در شناخت انسانهاي موجود جهان اعم از هر ايدئولوژي با هر مسلك و مرامي ، به يك پيش زمينه تاريخي سازنده بر مي خوريم كه زمينه ساز تحولات در هر جامعه اي بوده اند . ناديده گرفتن تحولات خارج از حوزۀ وجودي مسلمين بخصوص جهان غرب و نصرانیت در یکی دو قرن اخیر می تواند در قضاوت صحیح ما تاثیر منفی برجای بگذارد. درهرحال ما تاكيد خود را بر اوضاع رقت بار و تاسف برانگير مسلمين متمركز نموده و سير اين خفت حضاري كنوني را كه از يك عزت و سربلندي و افتخار سرچشمه گرفته، مورد بررسي قرار مي دهيم .
با گذر از پيش زمينة فوق، وضع موجود ما نيز از هنگامي كه شاخه ها و مذاهب متعدد دین سکولاریسم وبه خصوص سوسياليسم و كمونيسم بعنوان ناجی و آزادیبخش اعلام شدند و اين گنديدة متعفن وارد شده، بدون كوچكترين سنخيتی با جامعه، پرده برداري شد و از محفظة پلمبه شدة خود رهايي يافته و اظهار وجود نمود ،و گنداب مسموم و فلج كنندة خود را در دورنماهاي عوامفريمانه و وسوسه انگيز ارضا كنندة خواسته هاي حيواني انسان نمودار نمود و انسان را، با تكميل توهمات گماني قدما، جايگزين خدا نموده و تعيين خواسته ها،نيازها ، قانونگذاري و برنامه ريزي براي خودش را به خودش سپردو….
و همگام با اين ايدئولوژي به زباله دان تاريخ ريخته شده مسلك و مذهب مخرب و وسوسه انگيزمنشعب ديگري ازدین سکولاریسم بيشتر عمر نموده و اكنون قانون و مرام خود را برتر از هر نظام و سيستمي دانسته و خود را خدا و صاحب كل بشريت مي داند. كه اين آخرين ادعاهاي فرعون وار اين فرسودة به مرگ نزديك شده است ، كاپيتاليسم ريا كار مزور سلطه طلب كه خود را زيرچتر دموكراسي جاهل فريب مخفي نموده و وابستگي هاي عقيدتي، فرهنگي، اجتماعي و اقتصادي زيادي را نيز بر جامعة ما تحميل نموده ، كه خود از بيرون و درون با عوامل فريفته و استعمار شده اش اين وابستگي و استضعاف را پشتيباني و تقويت مي كند.
در حقيقت هم اكنون مناطق مسلمان نشين ما با وجود پس مانده هاي گنديدة کمونیسم (اعم از نو و كلاسيك آن) در حقيقت با يك سيستم و نظام سکولار جهاني، كه قصد سروري و گسترش قدرت خود بر جهان را دارد، سرزمين ما را «پل پيروزي» و «جايگاه سكونت» خود قرار داده است. از اين رو مبارزه با وضع موجود در داخل، به معناي درگيري با كل نظام جهاني جاهلیت دین سکولاریسم (كاپيتاليستي، سوسياليستی و… ) خواهد بود.
در هر صورت اين سرنوشت كنوني ماست كه براي انهدام و تغيير آن بايد به مبارزه و تهاجمي بي امان بپاخيزيم. بررسي ساختار اجتماعي- سياسي اين تهاجم بي سابقه و عظيم، يعني شناخت پديده هاي موجود در اين سيستم نظير استثمار، امپرياليسم، بيكاري و تورم، تبعيض و انهدام اخلاق و حقوق انساني و….. ما را از كجروي ساده انديشي و برخورد غيرمنطقي با مسائل، مصون خواهد داشت.
بدور از كلي گوييها و شعارهاي بي محتوا با شناختي صحيح، قاطعانه در جهت محو نظامي كه با خدا و رسولش براي به بند كشيدن بندگانش اعلام جنگ كرده بپا مي خيزيم و جامعه مطلوب ديني و اسلامي را با ياري و خواست خداوند بنياد خواهيم گذاشت.