واقعیتی تاریخی از دارالاسلام ایران در شناخت جبهه تخریبگران به اصطلاح اصلاحگر

واقعیتی تاریخی از دارالاسلام ایران در شناخت جبهه تخریبگران به اصطلاح اصلاحگر

ارائه دهنده: فاروق کردستانی

دارودسته منافقین از بس ادای خشکه مقدسها را در می آوردند که در غزوه تبوک که بر علیه کفار نصرانی روم بود بهانه می اوردند که آنجا دختران زیبایی دارد و ما نمی آئیم تا در فتنه نیافتیم و ای پیامبر به ما اجازه بده در جنگ شرکت نکنیم و ما را در فتنه نیانداز: وَمِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ ائْذَنْ لِي وَلَا تَفْتِنِّي ۚ أَلَا فِي الْفِتْنَةِ سَقَطُوا (توبه/۴۹)
انگار تاریخ دارودسته منافقین صدر اسلام در بخشی از دوران انقلاب اسلامی ایران هم تکرار شد.
در زیر به سندی دست اول تاریخی اشاره می کنیم تا بخشی از واقعیت چهره ی این مخربین در قالب اصلاحگر در ایران را بشناسید.

” «علی جنتی» در خاطراش می‌نویسد که «هاشمی رفسنجانی» به‌خاطر این‌که حجابِ همسرِ «بنی‌صدر» کامل نبود، با ریاست‌جمهوری او مخالفت می‌کرد، ولی «امام» با این نظر هاشمی، همراهی نکرد و «شهید بهشتی» وقتی فهمید همسر بنی‌صدر دستگیر شد، ناراحت شد و دستور داد که فوراً آزاد شود؛ می‌گفت ما با بنی‌صدر مشکل داریم و خانواده‌اش جرمی مرتکب نشدند.

مثل این موارد، در دهه اول انقلاب، زیاد است. این‌که «هاشمی رفسنجانی» در نمازجمعه می‌گفت باید زنان بی‌حجاب را جمع کنند و به اردوگاه ببرند و تا آدم نشدند، آزادشان نکنند؛ تا «اکبر گنجی»ها معروف به اکبرپونز که در خیایان، با پونز، مردم را اذیت می‌کردند.

همان زمان، افرادی که ما قبول‌شان داریم، مثل «حضرت‌آقا» و «شهید بهشتی»، قائل به این مسائل نبودند و هیچ‌گاه چنان حرف‌هایی از سوی ایشان صادر نشد. ولی یک اشتباه بزرگی میان انقلابیون است و آن این‌که یک‌دستی عجیبی خوردیم و ما شدیم مسئول تندروی‌های دههٔ شصتِ آن‌عده! و طرف‌داران آن‌ها (امثال هاشمی) شدند مدعی‌العموم! درحالی‌که ما باید گلایه کنیم؛ چون بزرگان ما مثل امام و آقا همواره نسبت به برخورد تند این جماعت معترض بودند که اخیراً هم فیلم آن پخش شد. لطفاً به این نکته توجه کنیم و در دام این مسأله نیفتیم؛ چون خیلی تلاش می‌کنند رهبری را افراطی و هاشمی را متعادل نشان بدهند درحالی‌که قضیه کاملاً معکوس است و این‌که هاشمی اواخر عمر روشن‌فکر شده بود، به‌خاطر این بود که «حملهٔ رو به جلو» را بلد بود و با این کار تلاش می‌کرد تا مشکلاتی که محصول تفکر خودش و اطرافیانش بود را با حرف‌های زیبا وصله‌پینه و کادوپیچ کند و رسانه‌ها هم از او یک «امیرکبیر» بسازند. روی ضعف حافظه تاریخی مردم هم خیلی حساب کرده بود. حالا هم مثل همیشه، دنباله‌های ایشان، همین‌گونه عمل می‌کنند و متأسفانه نتیجه هم می‌گیرند!”

این است چهره واقعی خاتمی و روحانی و پزشکیان و مولوی عبدالحمید و جلال جلالی زاده و تمام هم مسیرانشان.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *