ای برادر مجاهدم؛سوگند به پروردگار پیروز خواهیم شد .. ( ۲)
دیوان اعلام
جماعت پشتیبانان اسلام در کردستان ( پاک )
مترجم: ع . کیانی
ارائه دهنده : ابوسلیمان بیسارانی
پس کشته شدن در راه خداوند پیروزی است، و نیز همچنان که زندانی شدن و شکنجـه شدن در راه خداوند پیروزی است برای کسی که در راه خدا حبس مـی¬شود. کسی که به خاطر دین خداوند به زندان افتاده است، عاقبت یا روزی از دیوارهای زندان رهایی پیدا کرده و آزاد می¬شود و یا اینکه در داخل زندان فوت مـی¬کند. از زندان خارج نمی شود مگر خارج شدن پیروزمندانه¬ای که با آن هر اندازه که خدا بخواهد اجر کسب کرده است. و خداوند در آخرت او را مورد رحمت و عدل خود قرار می¬دهد. و در دنیا نیز ذکر و نام او را بلند و رفیع می¬گرداند و در اعمال و کارهای وی خیر و برکت و فزونی قرار می¬دهد. همانند شیخ الاسلام ابن تیمیه : که در زندان وفات نمودند اما دعوتش پیروز شد آن هم چه پیروزی بزرگی، که بعد از چندین قرن از وفاتش هنوز ندای دعوتش ماندگار و پا برجاست و از بین نرفته است. و از امثال وی، مانند سید قطب : .
و اگر فرد زندانی در زندان وفات نکند و از زندان خارج شود. ثابت قدم و پیروزمندانه از زندان آزاد می¬شود درحالی که در این مدت از فوائد بزرگی بهره¬مند شده است. نخست اینکه اجر و پاداش بزرگی نصیب وی شده است، و در این فرصت به دور از مشکلات و دغدغه¬های زندگی با پروردگار خود به خلوت نشسته است. و دیگر اینکه خوف و ترسی در قلبش از کفار و طاغوتیان و ظالمان زمانه نمی¬ماند و از آنها نمی-هراسد و از کسی جز خداوند بیمی به خود راه نمی¬دهد.
و همچنین توانسته است با صبر و استقامت خود، دشمنان خداوند را خوار و تحقیر کنند و از خود ناامیدشان کند. آیا این پیروزی در زندگی دنیا و قبل از آخرت نیست؟ بله؛ سوگند به پروردگارم که این پیروزی است. (وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يَعْلَمُونَ) یوسف ۲۱٫ پیامبر یوسف چندین سال از عمر خود را با افترایی که برای او درست کردند را در زندان سپری نمود. (فَلَبِثَ فِي السِّجْنِ بِضْعَ سِنِينَ) يوسف ۴۲؛ گفته شده که یوسف ۷ سال و یا ۱۲ و یا گفته شده است ۱۴ سال صبر نمود تا اینکه گشایش و فرج الهی از راه رسید و خداوند وی را از زندان آزاد نمود. و به وی در روی زمین تمکین و قدرت بخشید. و خداوند می¬فرماید:
(وَ كَذلِكَ مَكَّنَّا لِيُوسُفَ فِي الْأَرْضِ وَ لِنُعَلِّمَهُ مِنْ تَأْوِيلِ الْأَحادِيثِ وَ اللَّهُ غالِبٌ عَلى أَمْرِهِ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ) يوسف ۲۱ «و اينچنين يوسف را در آن سرزمين متمكّن ساختيم. و تا به وی از علم تعبير خواب به او بیاموزيم؛ خداوند بر كار خود پيروز است، ولى بيشتر مردم نمىدانند» و خداوند صبر یوسف را ضایع نکرد بلکه آن را با نصرت و تمکین جواب داد.
(وَلَا نُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ * وَلَأَجْرُ الْآخِرَةِ خَيْرٌ لِلَّذِينَ آمَنُوا وَكَانُوا يَتَّقُونَ) یوسف۵۶-۵۷ «و پاداش نيكوكاران را ضايع نمىكنيم و البته اجر آخرت، براى كسانى كه ايمان آورده و پرهيزگارى مىنمودند، بهتر است.» خداوند وعده داده است به اجری بزرگ و خیر و برکتی فراوان در قیامت.
پس با تقوای الهی و صبر بر اتفاقات و مصیبتهایی که روی می دهد، يوسف بدان مقام رسید. که همانا مقام نصر و تمکین است.
(إِنَّهُ مَنْ يَتَّقِ وَيَصْبِرْ فَإِنَّ اللَّهَ لَا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ) یوسف۹۰
«بيگمان هركس تقوا پيشه كند و (در برابر گرفتاريها و مصيبتها) شكيبائي و استقامت ورزد (خداوند پاداش او را خواهد داد) چرا كه خدا اجر نيكوكاران را ضائع نميگرداند.»
إِذَا قُدِّرَ عَلَيْكَ أُخَّيَّ أَمْرًا ** بمَكْرُوهٍ تَعَاظَمَ أَوْ بَلِيَّهْ
ای برادرم هرگاه امر مکروه و ناخوشایندی و یا مصیبتی برای تو مقدر گشت و شدت یافت
فَلا تَعْجَلْ وَثِقْ بِاللهِ وَاصْبر ** فَلِلرَّحْمنِ أَلْطَافٌ خَفِيَّهَ
هرگز شتاب مکن و بر خدا تکیه کن و صبر پیشه نما چرا که خدای رحمان الطافی دارد که تو از آن بی خبری
وَإِيَّاكَ ا لمطَامِعَ وَالأَمَانِي ** فَكَمْ أُمْنِيَّةٍ جَلَبَتْ مَنِيَّهْ
برحذر باش از طمع و آروزهای طولانی چه بسیار آرزوهایی که به مرگ ختم شده است
پس ای بندهگان خدا مطمئن باشید که راه جهاد پیروزی است و این اجتناب ناپذیر است. مهم نیست که جهـاد در ابتدای راه خود باشد یا اینکه در نفس مجـاهد چه مـی-گذرد. هر چه باشد، جهاد با خود نصر و پیروزی به همراه دارد و نوید بخش پیروزی است و این عقیده ماست، بدان ایمان داریم و رسیدن به این پیروزی به اذن خداوند حتمی است و اگر هم آن نصرت اندکی بر اهل اسلام به تأخیر بیافتد به خاطر حکمتی است که خداوند خواسته است.
نصر و پیروزی به تأخیر می¬افتد چون بنیه امت اسلامی هنوز به طور کامل تمام نشده است و به نهایت بلوغ خود نرسیده است و هنوز تمام توان و نیروی خود را به کار نگرفته است تا قدرت خود را بشناسد حال اگر پیروزی در این شرایط نصیب مسلمانان شود شاید اندکی طول نمی¬کشد که حفظ آن برایش دشوار خواهد شد.
پیروزی تا زمانی که این امت آخرین توان خود را به کار می¬گیرد به تأخیر خواهد افتاد تا دیگر هیچ چیز گرانبهایی نمانده باشد که آن را در راه خدا تقدیم نکند.
پیروزی تا زمانی که این امت به آخرین توان خود برسد به تأخیر می¬افتد تا متوجه باشد که این نیروها به تنهایی و بدون تأیید الهی تضمین¬کننده پیروزی¬شان نخواهد بود.
پیروزی هنگامی از سوی خداوند نازل می¬شود که امت اسلام تمام نیروی خود را به کار گیرد و به خداوند توکل نماید.
پیروزی به تأخیر می¬افتد تا زمانی که این امت اتکال و ارتباط خود را با خداوند بیشتر کند، تا در این معانات و مشکلات تنها متوجه او باشد. و همین ارتباط تنها تضمین¬کننده راه پیروزی و حفظ استقامت بر آن است. تا پس از آنکه خداوند نصر و پیروزی را نصیب مؤمنان کرد از مسیر حق و عدالت و خیری که خداوند ﻷ آن را برایشان خواسته است منحرف نشوند.
پیروزی به تأخیر می¬افتد چرا که امت اسلام هنوز در پیکار و نبرد و بذل جان و مال خود تنها برای خداوند و راه و شریعت وی خود را آماده نساخته، جهاد برخی به خاطر جاه و مال بوده و جهاد برخی به خاطر شجاعت و شهرت و بعضی هم برای حماسه و تعصب بوده است در حالی که خداوند می¬خواهد جهاد تنها برای او و در راه او باشد، خالی از تمامی اغراض و اهداف شخصی، در حدیث آمده است: «سُئِلَ رسول الله صلی الله علیه وسلم عَنِ الرَّجُلِ يُقاتِلُ شَجَاعَةً ، ويُقاتِلُ حَمِيَّةً ويقاتِلُ رِياءً، أَيُّ ذلِك في سَبِيلِ اللَّهِ؟ فَقَالَ رسول الله صلی الله علیه وسلم : مَنْ قاتَلَ لِتَكُون كلِمةُ اللَّهِ هِي الْعُلْيَا فهُوَ في سَبِيلِ اللَّهِ» (مُتَّفَقٌ عليه )
از رسول خدا صلی الله علیه وسلم در باره¬ی مردی که از روی شجاعت یا تعصب قومی یا تظاهر و ریا می¬جنگد، سؤال شد که: کدامیک در راه خداست؟ پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمودند: «هركس بخاطر سرافرازی دین خدا بجنگد، این جنگ، جهاد در راه خداست.»
خداوند تنها عمل کسی را قبول می¬کند که محض برای خشنودی و رضایت او باشد و در آن هیچ غرض شخصی و حزبی نباشد. و شاید به همین خاطر است که قید «فی سبیل الله» در جهاد از نقطه نظر اسلامی دارای جایگاه و ارزش خاصی است.
پیروزی به تأخیر می¬افتد چون در این شری که امت اسلامی با آن در مقابله و پیکار است هنوز مقداری خیر وجود دارد و خداوند می¬خواهد که این تنها شر باشد که برداشته می¬شود و به تنهایی به هلاکت می¬رسد. در حالی که ذره¬ای از خیر در آن باقی نمانده است.
پیروزی به تأخیر می¬افتد چون باطلی ( به نام سکولاریسم و… ) که امت اسلامی با آن می¬جنگد هنوز عده¬ای چهره آن را به تمامه ندیده¬اند و فریب و تزویر آن را نشناخته¬اند هنوز ساده لوحان و زود باورانی هستند که در دام آن گرفتارند و ماهیت واقعی آن را نشناخته¬اند و به هـواداری آن پرداخته و از فسـاد و تبـاهی آن بی¬خبرند در حالی که خـداوند مـی¬خواهد تا همه حقیقت عریان آن را ببینند و کسی برای آن متأسف نباشد.
پیروزی به تأخیر می¬افتد چون هنوز شرایط برای استقبال خیر و عدلی که در راه است فراهم نشده است در این موقعیت اگر پیروزی هم بدست آید موقتی خواهد بود و استقرار نخواهد داشت و این جنگ و صراع تا زمانی که آمادگی برای استقبال و استبقای حق مهیا شود ادامه خواهد یافت.
پیروزی به تأخیر می¬افتد چون …
به خاطر تمامی اینها و چیزهایی که فقط خداوند می¬دانـد پیروزی به تأخیر مـی¬افتد. و اگرچه درد و رنج¬ها بیشتر می¬شود اما این خداوند است که از مؤمنان دفاع می¬کند و نصر و پیروزی را برایشان به ارمغان می¬آورد تا در نهایت پیروزی از آن ما باشد.
نصر و پیروزی سختی و مشکلات خود را دارد و در بحبوحه¬ی گرفتاريها و ناراحتيها فرا می¬رسد و راهی دشوار و پرحادثه است و آن دم که امت هزینه آن را با جان و مال خود بپردازد خداوند پیروزی همیشگی را نصیبشان خواهد نمود.
(أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَ لَمَّا يَأْتِكُمْ مَثَلُ الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِكُمْ مَسَّتْهُمُ الْبَأْساءُ وَ الضَّرَّاءُ وَ زُلْزِلُوا حَتَّى يَقُولَ الرَّسُولُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ مَتى نَصْـرُ اللَّهِ أَلا إِنَّ نَصْـرَ اللَّهِ قَرِيبٌ) بقره ۲۱۴
«آيا گمان بردهايد كه داخل بهشت ميشويد بدون آن كه به شما همان برسد كه به كساني رسيده است كه پيش از شما درگذشتهاند؟ (شما كه هنوز چنين رنجها و دردهایي را نديدهايد). زيانهاي مالي و جاني (و شدائد و مشكلات، آن چنان ملّتهاي پيشين را احاطه كرده است و) به آنان دست داده است و پريشان گشتهاند كه پيغمبر و كساني كه با او ايمان آورده بودهاند (همصدا شده و) ميگفتهاند: پس ياري خدا كي (و كجا) است؟! (ليكن خدا هرگز مؤمنان را فراموش ننموده است و) بيگمان ياري خدا نزديك است.»
هر اندازه که پیروزی به تأخیر افتد اما باز از راه خواهد رسید. برخی گمان می¬کنند که واقعیات و حوادث موجود بر خلاف این است. اما باید بگوییم که سرانجام همان خواهد شد که خداوند رقم زده است و در لحظاتی که به نظر می¬رسد باطل پیروز شده و حق مغلوب گشته نصرت خداوند خواهد آمد و این حرکت باطل، حرکتی محکوم به شکست خواهد بود. چون بر خلاف مسیر تاریخ و در مقابل سنت آفرینش است. اگر باطل برای اندک زمانی غلبه کند. اقتضای حکمت الهی است تا در خلال آن خداوند کسانی را به ابتلا و امتحان بیازماید ولی در نهایت این سنت ازلی و ابدی اوست که حکمفرما خواهد بود و بر آن سنت است که آسمان¬ها و زمین افراشته شده و دعوت پیامبران استوار گشته است.
مؤمنان واقعی بر صدق و راستی وعده¬های الهی و اینکه حق همیشه بر باطل پیروز است شک و تردیدی به خود راه نمی¬دهند. و اگر خداوند آنها را با غلبه زودگذر باطل امتحان کند می¬دانند که خداوند می¬خواهد نقص و ضعفشان را به آنان گوشزد کند و اینکه علت شکست از جانب خودشان است. تا آن را اصلاح و برطرف¬کنند و خود را برای پیروزی و استقبال از آن آماده کنند.
و هر قدر در علاج ضعف خود بکوشند خداوند مدت ابتلا را برایشان کوتاه و مختصر می¬گرداند. پس بر دستان چنین کسانی است که هر آنچه را که خواهد محقق می¬سازد.
(بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَى الْباطِلِ فَيَدْمَغُهُ فَإِذا هُوَ زاهِقٌ) انبیاء ۱۸
«بلكه ما حق را بر سر باطل مىكوبيم تا آن را هلاك سازد؛ و اين گونه، باطل محو و نابود مىشود.»
و این خداوند است که موانعی را که مخالفان بر سر راه حق قرار می¬دهند درهم خواهد کوبید.
پس منافقان و بیمار دلان و اهل کفر از ( سکولاریستهای ) یهودیان و نصاری ( و سکولاریستهای مرتد محلی ) بدانند که اگر چه بعضی از ما کشته می¬شود و بعضی دیگر مجروح و اسیر می¬شود و به عبارتی هر چند شکسته شویم ولی هرگز شکست نخواهیم خورد. سوگند به ذاتی که آسمانها و زمین را آفریده است ما در هیچ چیزی شکست نخورده¬ایم. خداوند با ماست و مولا و ناصر ماست ولی کافران هیچ مولا و یاوری ندارند.
(أَفَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ دَمَّرَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَ لِلْكافِرِينَ أَمْثالُها * ذلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ مَوْلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَ أَنَّ الْكافِرِينَ لا مَوْلى لَهُمْ) محمد۱۰ ۱۱
«مگر در زمين نگشتهاند، تا ببينند عاقبت كسانى كه پيش از ايشان بودهاند به كجا كشيده و چه شده است؟ خداوند آنان را نابود ساخته است، و براي كافران امثال اين عواقب و مجازاتها خواهد بود، چرا كه خداوند سرپرست و ياور مؤمنان است، وليكن كافران هيچ¬گونه سرپرست و ياوري ندارند.
اگر با خود بگویی که این چگونه ممکن است در حالی که باطل چنین در سیر و جولان است می¬گوییم روزی که جنگ احزاب رخ داد را به یاد بیاورید که خداوند درباره¬ی آن می¬فرمایید:
(إِذْ جَاؤُوكُم مِّن فَوْقِكُمْ وَمِنْ أَسْفَلَ مِنكُمْ وَإِذْ زَاغَتْ الْأَبْصَارُ وَبَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَنَاجِرَ وَتَظُنُّونَ بِاللَّهِ الظُّنُونَا) أحزاب ۱۰
«(به خاطر بياوريد) زماني را كه دشمنان از طرف بالا و پائين (شهر) شما، به سوي شما آمدند (و مدينه را محاصره كردند)، و زماني را كه چشمها (از شدّت وحشت) خيره شده بود، و جانها به لب رسيده بود، و گمانهاي گوناگوني درباره (وعده) خداوند داشتيد (قويالايمان به وعده الهي مطمئن، و ضعيفالايمان نامطمئن بود).»
«در بحبوحه جنگ و آن وضعیت تشویش و نگرانی که پیامبر صلی الله علیه وسلم به اصحاب خود ش در حفر خندق کمک می¬کرد و گرسنگی و ترس آنها را بی¬تاب وتوان کرده بود پیامبر صلی الله علیه وسلم به هنگام ضربه نواختن خود بر خاک و سنگ¬های خندق، مژده و بشارت پیروزیی را به آنها می¬دهد که تصورش را هم نمی-کردند و از فردایی صحبت می¬کند که در آن سرزمین ایران و روم و یمن را فتح خواهند نمود همان آینده¬ای که آرزویش را داشتند. اهل ایمان که به صدق سخنان پیامبر صلی الله علیه وسلم ایمان داشتند انتظار آن روز را می¬کشیدند و گام¬هایشان را استوارتر ساختند. اما اهل کفر و نفاق آن دم به تمسخر نشستند و وی را تکذیب کردند و یکی از آنان می¬گفت: محمد به ما وعده داده است که به ثروت¬های سرزمین کسری و قیصر روم دست خواهیم یافت در حالی که الان برای ما بیرون رفتن برای قضای حاجت نیز دشوار گشته است!» (تفسیر فی ظلال قرآن )
ولی اراده خداوند طور دیگری رقم خورد و دیری نپایید که سرزمین¬های کسری و قیصر و یمن به دست مسلمانان فتح شد و حاکمان آن سرزمین¬ها از قله رفیع پادشاهی به درّه¬های پست ذلت روانه شدند و خداوند بر کار خود چیره و غالب است اما بیشتر مردم این را نمی¬دانند.
و این سنت خداوند در برابر اهل باطل در هر عصر و زمانی است و در زمانه ما که تمامی گروها ( سکولاریست و…)و نیروهای کفر با وجود اختلاف¬های دینی، زبانی، منطقه¬ای و با پرچمهای گوناگون جمع شده¬اند و سعی می¬کنند که (أَنْ يُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ) توبه ۳۲ «نور خدا را با دهان خود خاموش كنند». این کافران حتما شکست می¬خورند و خسارتمند می¬شوند و این دین خداوند است که پیروز و سربلند تا روز قیامت باقی می¬ماند.
(يُرِيدُونَ أَنْ يُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ يَأْبَى اللَّهُ إِلاَّ أَنْ يُتِمَّ نُورَهُ وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُونَ) توبه ۳۲
«آنها مىخواهند نور خدا را با دهان خود خاموش كنند؛ ولى خداوند نمىگذارد تا اینکه روشنای نور خود را كامل كند، هرچند كه كافران دوست نداشته باشند.»
ابن¬کثیر : آورده است که: “خداوند می¬فرماید: کافران از اهل کتاب و مشرکین می¬خواهند (أَنْ يُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ) یعنی: دین خداوند و هدایت و حقیقت دعوت پیامبر صلی الله علیه وسلم را تنها به دلیل افتراء و جدالشان با پیامبر صلی الله علیه وسلم خاموش کنند. مثال چنین کسانی در این حالت به شخصی تشبیه شده است که می-خواهد پرتو نور خورشید یا روشنایی نور ماه را با دهان خود خاموش کند و این هرگز امکان پذیر نیست چون باد روشنایی را از بین نمی¬برد. و روشنایی که پیامبر صلی الله علیه وسلم بدان مبعوث شده است لاجرم ظاهر و کامل می¬شود. (وَ يَأْبَى اللَّهُ إِلاَّ أَنْ يُتِمَّ نُورَهُ وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُونَ) توبه ۳۲ «ولى خداوند نمی¬گذارد تا اینکه روشنای نور خود را كامل كند، هرچند كه كافران دوست نداشته باشند.».” (ابن کثیر ج ۴ ص ۱۳۶ )
پس این منافقان و کسانی از مریض¬دلان و بازدارندگان مردم از جهاد که آنها را حمایت و پشتیبانی می¬کنند،{چه بسیار مردم را از راه خدا بازداشتند اما چه کسـی می-تواند در برابر سیل آن هنگام که جاری گردد، بایستد؟ و با زبانهای خود مانع دین خدا شدند اما سوگند به خدا مگر کسی می¬تواند مانع تقدیر خداوند گردد؟ و با احمقان خود در برابر این راه جنب و جوش کردند و به پا خاستند همانگونه که اسب دم خود را بر رانهای چپ و راست خود می¬زند، و با سخنوران و حیله¬گران خود انواع حوادث را در مسیر آن پدیدار شدند، اما این راه به مانند نور خورشید است که نادان همواره در طمع سراب حاصل از این نور به سر می¬برد اما حتی یک قطره از آن را نیز نمی¬تواند در کوزه خود جمع کند و کودک پوشش خود را بر می¬گیرد تا با حجاب آن خود را از این نور مخفی کند اما این نور همچنان می¬تابد. و چه بسیار تهدید کردند و بیم دادند تا جایی که سیل آنها و یارانشان را فرا گرفت و باطل را در سپیدی که شبش به مانند روز روشن است پخش کردند تا روزش را مانند شب کنند اما به نتیجه¬ای نرسیدند جز این فرموده خداوند: (بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَى الْبَاطِلِ فَيَدْمَغُهُ فَإِذَا هُوَ زَاهِقٌ) أنبياء ۱۸ «بلكه حق را به جان باطل میاندازیم، و حق مغز سر باطل را از هم میپاشد و باطل هرچه زودتر محو و نابود میشود.»
و چون دیدند این دین به مانند چراغها، دنیا را روشن می¬کند با دهان خود در آن دمیدند، می¬خواهند نور خدا را خاموش کنند.!! اما چراغ ستاره را کی می¬توان با دمیدن خاموش کرد و نور ماه را کی می¬توان با کف دست جمع کرد…} (و حی القلم)
پس آن منافقان و کوران دلان بدانند که ما در راه جهاد جز به یکی از دو راهی شهادت و یا پیروزی منحرف نخواهیم شد.
و نحن اناس لا توسط عندنا ** لنا الصدر دون العالمین او القبر
و ما مردمی هستیم که وسط و اعتدال نمی¬شناسیم در میان تمام دنیا یا باید در صدر قرار گیریم یا در قبر (یا پیروز شویم یا بمیریم)
تهون علینا فی المعالی نفوسنا ** و من یخطب الحسناءلم یغلها المهر
نفس و درونمان در فرازها بر ما سنگینی نمی¬کند و آن کس که به خواستگاری زن زیبا روی رفته، مهریه او را زمین¬گیر نمی¬کند
و این شعار ماست: (قُلْ هَلْ تَرَبَّصُونَ بِنا إِلاَّ إِحْدَى الْحُسْنَيَيْنِ وَ نَحْنُ نَتَرَبَّصُ بِكُمْ أَنْ يُصِيبَكُمُ اللَّهُ بِعَذابٍ مِنْ عِنْدِهِ أَوْ بِأَيْدِينا فَتَرَبَّصُوا إِنَّا مَعَكُمْ مُتَرَبِّصُونَ) توبه ۵۲
«بگو: آيا درباره ما جز يكي از دو نيكي انتظار داريد؟ (يا پيروزي و يا شهادت) ولي ما درباره شما چشم به راه هستيم كه يا خداوند (در اين جهان يا آن جهان) به عذابي از سوي خود گرفتارتان سازد و يا (در اين جهان) به دست ما مجازات شويد. پس شما چشم به راه (فرمان و خواست) خدا باشيد و ما هم با شما در انتظاريم.»
شیخ الاسلام ابن تیمیه : در سال ۶۹۹ به هنگام حمله¬ی مغولان تاتار به سرزمین اسلام، نامه¬ای خطاب به مردم حلب نوشت. و در آن مسلمانان را به مقابله و قتال با کفار تشویق نمود. و همواره در آن تاکید می¬نمود که پیروزی از جانب خداوند است و نصرت خداوند برای اهل اسلام است و می¬فرمود: «به یقین بدانید که نصر و پیروزی برای مؤمنان است و عاقبت نیک برای اهل تقواست و خداوند با کسانی است که اهل تقوا و احسان هستند. و این قوم (مغول) سرکوب و نابود خواهند شد و خداوند ناصر و یاور و انتقام گیرنده ما در برابر آنهاست و لا حول ولا قوة إلا بالله العلی العظیم پس به نصرت و پیروزی بشارت دهید: (وَ لا تَهِنُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ) آل عمران ۱۳۹ «و (از جهاد در راه خدا به سبب آنچه بر سرتان ميآيد ) سست و زبون نشويد و غمگين و افسرده نگرديد، و شما برتر هستيد (و پيروزي از آن شما است) اگر كه به راستي مؤمن باشيد.» و این چیزی است که حقیقت آن را قبلا نیز یافته¬ایم و حمد و سپاس برای پروردگار عالمیان.» (کتاب الجهاد،۲/۱۵۸ )
عمر المختار : هنگامی که نامه¬ای از ایتالیا بدست وی رسید و در آن وی را به صلح و سازش و ترک جهاد تشویق نمودند. اینگونه در جوابشان نوشت: “ما از هواپیما¬ها و تانک و توپ دشمن و لشکرهای مسلح از حبش و سبایس (برخی مسلحان تجهیز شده در لیبی) نمی¬ترسیم و حتی از سمی که آن را در چاههای آب ریخته و گیاهان و علف-ها را با آن آغشته¬اند هراسی نداریم چون ما سربازان خداییم و لشکر خدا همیشه از پیروزشدگان است.” (کتاب الجهاد،۲/۱۵۸ )
بله ما هم پیروز خواهیم شد.. اما خداوند تنها زمانی ما را نصرت خواهد داد که دین وی را نصرت دهیم:
(يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تَنْصُـرُوا اللَّهَ يَنْصُرْكُمْ وَ يُثَبِّتْ أَقْدامَكُمْ) محمد ۷
«اى كسانى كه ايمان آوردهايد، اگر (دين) خداوند را ياري كنيد، خداوند شما را ياري ميكند (و بر دشمنانتان پيروز ميگرداند) و گامهايتان را استوار ميدارد.»
و این شرطی از جانب خداوند است و تنها زمانی یاری از آسمان نازل می¬شود که دین خدای آسمان را نصرت دهیم. اما چگونه خدا را نصرت دهیم؟!
خداوند را با اقامه¬ی دین او، با جهاد در راه او، با تحکیم شریعت وی در زمین و عمل به سنت¬های پیامبر صلی الله علیه وسلم نصرت خواهیم داد.
خداوند را با نصرت دین او و اولیایش نصرت خواهیم داد ومراد ما از نصرت خداوند این نیست که خداوند محتاج کسی است که وی را یاری دهد بلکه خداوند از تمامی عالمیان بی نیاز و حاجتمند یاری نیست. بلکه این ما هستیم که هر آینه محتاج درگاه اوییم. و اگر تمام انس و جن دست به دست هم دهند تا خداوند را در چیزی ضررمند سازند، نخواهند توانست و اگر تمامی آنها جمع شوند تا خداوند را در چیزی نفع رسانند باز نخواهند توانست. پیامبر صلی الله علیه وسلم از آنچه از پروردگارش نقل مي¬کند می¬فرماید: «يَا عِبَادِي إِنَّكُمْ لَنْ تَبْلُغُوا ضُرِّي فَتَضُرُّوني، وَلَنْ تَبْلُغُوا نَفْعِي فَتَنْفَعُوني، يَا عِبَادِي لَوْ أَنَّ أوَّلَكُمْ وآخِركُمْ، وَإنْسَكُمْ وَجِنَّكُمْ كَانُوا عَلَى أتقَى قلبِ رجلٍ واحدٍ منكم ما زادَ ذلكَ فِي مُلكي شيئاً، يا عِبَادِي لو أَنَّ أوَّلكم وآخرَكُم وإنسَكُم وجنكُمْ كَانوا عَلَى أفْجَرِ قَلْبِ رَجُلٍ وَاحِدٍ مِنْكُمْ مَا نَقَصَ ذَلِكَ مِنْ مُلْكِي شَيْئاً،…». (رواه مسلم ) «اي بندگانم شما قدرت ضرر رساندن به من را نداريد تا به من ضرر برسانيد و هم قدرت نفع رساندن به من را نداريد تا به من نفع رسانيد. اي بندگانم اگر ـ قلب ـ اول و آخر و انس و جن شما بر پرهيزگارترين قلب يک مردتان باشد، اين امر ـ تقوایتان ـ چيزي به ملک من نمي¬افزايد. و اگر ـ قلب ـ اول و آخر و انس و جن شما بر عاصي¬ترين قلب یکی از شما باشد، اين امر نقصانی بر ملک من نمي¬آورد!…»
بلکه خداوند بی نیاز از قتال و جهاد و انفاق ماست و غنی از عالمیان است . (وَ مَنْ جاهَدَ فَإِنَّما يُجاهِدُ لِنَفْسِهِ إِنَّ اللَّهَ لَغَنِيٌّ عَنِ الْعالَمِينَ) عنكبوت ۶ «كسى كه جهاد و تلاش كند، در حقيقت براي خود جهاد و تلاش كرده است. چرا كه خداوند بينياز از همه جهانيان است.» كسى كه جهاد و تلاش كند، براى خود جهاد می¬كند؛ چرا كه خداوند از همه جهانيان بى نياز است.
طبری : درباره¬ی این آیه¬ی کریمه می¬فرماید: «کسی که با دشمن خود از مشرکین می¬جنگد. گویی برای خویش می¬جنگد چون وی آن کار را به چشم داشت پاداش و اجرت آخرت از سوی خداوند و دور شدن وگریختن از عذاب آخرت انجام می¬دهد و گرنه خداوند را چه نیازی به این کار اوست. بلکه خداوند بی نیاز از تمام مخلوقاتش است و خلقت و آفرینش و حکم و اراده فقط مخصوص ذات اوست.» (تفسیر طبری ۱/۱۲۲ )
پس وای بر کسی که گمان کند خداوند نیازمند کمک است. خداوند معبودی قوی و عزیز و جبار است، غنی و بی نیاز است اما تقدیرش سبحانه و تعالی اینگونه رفته است که دشمنانش را بر بندگانش مسلط می¬سازد تا آنها را بیازماید و خود به حالشان آگاه است. و هر که به جهاد و پیکار برخیزد این کار را برای خودش و نصرت دینش و ذلت دشمنانش و یاری برادرانش و زیاد شدن ایمان و یقینش انجام داده است و برای انسان زیاد شدن ایمان کافی است.
ایمان نیرو و توان عظیمی است که انسان را بر همه نیروی¬های زمین و تمامی خواسته¬های نفسانی چیره می¬سازد. ایمان انسان را آزاده می¬سازد طوری که هیچ سلطانی جز اراده¬ی خداوند بر وی حکمفرما نیست، از کسی جز خداوند بیمی ندارد، برای کسی جز خداوند خضوع نمی¬کند، از کسی جز خداوند حاجتی نمی¬خواهد و به کسی جز وی امیدوار نیست و توکل و امیدواریش به اوست.
اگر برای سربازان ( سکولاریست خارجی و مرتدین سکولارمحلی ) شیطان سریع-ترین هواپیماها و قوی¬ترین زره¬ها و محکمترین تانک¬ها و پیشرفته¬ترین مسلسل¬ها هم باشد برای جنود الرحمن ایمان با قدرتی است که بدان هواپیما¬ها فرو می¬افتند و تانک¬ها منهدم می¬شود وتجهیزات ساقط می¬شود و واقعیت بغداد و قندهار و کابل و کرکوک و.. از ما نزدیک است. پس حمد و ستایش خدایی را که پروردگار آسمانها و زمین است.
يا قائدَ الظلم لا تَغترَّ إن لَنا ** رُكناً شَديداً وَقَد وافاك إرشادُ
ای سردمدار ظلم و ستم به خود مغرور مشو، چرا که ما پایگاه مستحکمی داریم و این برای آگاهی تو بس است
فالطائرات وَ مَا توَحيهِ مِنْ عُدَدٍ ** وَالقاذفاتُ وَأعدادٌ وَإعدادُ
هواپیماها و هر آنچه از سرباز و امکانات در خود دارند و آن همه خمپاره¬ها و آتش بارها و تجهیزات و لشکریان
وَقمةُ العلم في تَطويرِ أَسلحةٍ ** والراجماتُ وَأبطالٌ وَأجنادُ
و اوج علم و پیشرفت سلاح و موشک اندازها و کماندوها و سربازان
تَبقى أَمام جنود الله خَاضِعةً ** فَالله أَكبرُ وَالتَقوى هي الزَادُ
تمام اینها در برابر سربازان خداوند خاضع و ذلیل¬اند. پس همانا الله بزرگتر است و تقوی توشه راه ماست
وقتی که این عقیده و ایمان راسخ در دل انسان مؤمنی جای گرفت و در ضمیر و وجودش مستقر شد مانند آزمایشی است که عطا شده و محنتی است که هدیه شده است. پس ای مسلمان مجاهد بر آن صبر گیر و صابر باشد و استقامت پیشه کن و بدان کسانی که تو را در این راه تنها گذاشته¬اند به تو هیچ ضرری نمی¬رساند و برایت کافی باشد که خداوند با توست و مأیوس و محزون مباش چرا که خداوند می¬فرماید: (لا تَحْسَبُوهُ شَرًّا لَكُمْ بَلْ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ) نور ۱۱ «گمان مبريد كه اين حادثه برايتان بد است، بلكه اين مسأله برايتان خوب است». بسیاری از ابتلاها ظاهر آن، شر و بدی است. ولى مى¬دانيد كه خداوند پيامبران و خداپرستان راستين و شهيدان و نيكوكاران را بدين¬گونه بلاها گرفتار مى¬سازد كه آنان را بيازمايد.
سختی و مشقت هر قدر که بیشتر شود محنت و معانات هر قدر که فزونی یابد باز در خود سپیده دم امید و پیروزی را دارد. هر بلا و مصیبتی که برای انسان مؤمن پیش می-آید ابتلا و خالص شدن و ورزیدگی و خیر است. نشانه لطف خداوند درباره آنان و بزرگوارى و برگزيدگى آنان است. و این ابتلاها خود فرصتی برای محاسبه و مراجعه نفس است پس صبری نیکو لازم است و خداوند تنها مستعان و یاری رسان است.
و به سخنان بیمار دلان نباید اهمیت داد و تنها توکل بر پروردگار جهانیان لازم است، که هر قدر دشمن با قدرت و جبروت باشد باز خداوند در کمین گاهشان به انتظار نشسته است. ما امتی هستیم که هرگز مأیوس نمی¬شویم آنگونه که خداوند می-فرماید: (ولا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ) يوسف ۸۷ « از رحمت خدا نااميد مشويد» پس مجاهد امیدوارترین و خوش¬بین¬ترین مردم به رحمت خداست و از دورترین¬شان به یاس و ناامیدی و بد¬بینی است. و چطور اینگونه نباشد در حالی که او با پروردگاری است که قدرتش تحدی نمی¬شود و برای رحمتش حد و اندازه¬ای نیست.
پس به اذن خداوند ، امیدوار و منتظر خواهیم ماند و مشکلات راه را ناچیز مـی¬دانیم و به خداوند اطمینان و توکل خواهیم بست:
(يَنْصُرُ مَنْ يَشاءُ وَ هُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ * وَعْدَ اللَّهِ لا يُخْلِفُ اللَّهُ وَعْدَهُ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ) روم ۵ ـ۶
«خداوند هر كس را بخواهد يارى مىدهد و او صاحب قدرت و مهربان است، اين وعدّهاي است كه خدا داده است ، و خداوند هرگز در وعدهاش خلاف نخواهد كرد، وليكن بيشتر مردم نميدانند.»
اللهم انصر دينك ومكن لجندك على أرضك
اللهم احفظ قادتنا وعلمائنا يا رب العالمين
واختم اللهم لنا بالشهادة مقبلين
والحمد لله رب العالمين
۱۴بهرازی تری ( pkk ) حهوالهی جهنمی ههمیشهی كران لهسهردهستی شێرهكوڕان لهباشوری #الطبقة ، ولايهتی #رقة .
اللهم النصر المجاهدین
ای دوستان اگر کسی از دولت اسلامی نقدی دارد از تحقیقات خود بگوید نه از اخبار کفری و رافضی ومرجعه چرا که شریعت منع کرده که سخنان فاسق را نپزیریم حال چه رسد به کافر و رافض!!!! ایا رسانه های دنیا اللخصوص یهودی نبودند که اولین بار دولت اسلامی عراق وشام را داعش صدا زدند پس وقتی شما میگویی داعش پس از راه این کفار پیروی کرده ای…ای مسلمانان نگذارید بازیچه ی دست این غولهای رسانه ای شوید…